حکمت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۱: خط ۷۱:
===موانع [[قلبی]] ـ [[اخلاقی]]===
===موانع [[قلبی]] ـ [[اخلاقی]]===
[[رذیلت‌های اخلاقی]] به طور کلی موجب [[انحراف]] نفس از حالت طبیعی می‌شوند و [[قلب]] انسان را که به طور [[فطری]] آماده [[پذیرش]] [[نور]] حکمت است، تاریک می‌کنند. [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرماید: «حکمت در جان‌های [[فاسد]] اثر نمی‌کند»<ref>{{متن حدیث|اَلْحِکْمَةُ لاَ تَنْجَعُ فِی اَلطِّبَاعِ اَلْفَاسِدَةِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۰.</ref> از [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[روایت]] است: «مَشک در صورتی می‌تواند ظرف عسل باشد که سوراخ نباشد، بوی بد ندهد و خشکیده نباشد، قلب [[آدمی]] نیز در صورتی می‌تواند حکمت را در خود نگه دارد که با [[شهوات]] پاره، با [[طمع]] [[آلوده]] و با [[غوطه]] در [[نعمت‌ها]] سخت نشده باشد»<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. تعدادی از رذیلت‌ها که در [[روایات]] به طور خاص به عنوان مانع [[حکمت]] یاد شده، عبارت است از:
[[رذیلت‌های اخلاقی]] به طور کلی موجب [[انحراف]] نفس از حالت طبیعی می‌شوند و [[قلب]] انسان را که به طور [[فطری]] آماده [[پذیرش]] [[نور]] حکمت است، تاریک می‌کنند. [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرماید: «حکمت در جان‌های [[فاسد]] اثر نمی‌کند»<ref>{{متن حدیث|اَلْحِکْمَةُ لاَ تَنْجَعُ فِی اَلطِّبَاعِ اَلْفَاسِدَةِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۰.</ref> از [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[روایت]] است: «مَشک در صورتی می‌تواند ظرف عسل باشد که سوراخ نباشد، بوی بد ندهد و خشکیده نباشد، قلب [[آدمی]] نیز در صورتی می‌تواند حکمت را در خود نگه دارد که با [[شهوات]] پاره، با [[طمع]] [[آلوده]] و با [[غوطه]] در [[نعمت‌ها]] سخت نشده باشد»<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. تعدادی از رذیلت‌ها که در [[روایات]] به طور خاص به عنوان مانع [[حکمت]] یاد شده، عبارت است از:
# [[دنیادوستی]]: دنیادوستی به معنی تعلق خاطر و [[وابستگی به دنیا]]، ریشه تمامی [[بدی‌ها]] و آغاز همه [[فتنه‌ها]] و از موانع [[فهم]] و حکمت است. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: «به خاطر [[دنیا دوستی]] است که گوش‌ها از شنیدن حکمت کر و [[قلوب]] از دیدن [[نور]] [[بصیرت]] [[کور]] شده‌اند»<ref>{{متن حدیث|لِحُبِّ اَلدُّنْیَا صَمَتَ اَلْأَسْمَاعُ عَنْ سِمَاعِ اَلْحِکْمَةِ وَ عَمِیَتِ اَلْقُلُوبُ عَنْ نُورِ اَلْبَصِیرَةِ}}؛ محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۶، ص۲۲۸.</ref>.
# '''[[دنیادوستی]]''': دنیادوستی به معنی تعلق خاطر و [[وابستگی به دنیا]]، ریشه تمامی [[بدی‌ها]] و آغاز همه [[فتنه‌ها]] و از موانع [[فهم]] و حکمت است. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: «به خاطر [[دنیا دوستی]] است که گوش‌ها از شنیدن حکمت کر و [[قلوب]] از دیدن [[نور]] [[بصیرت]] [[کور]] شده‌اند»<ref>{{متن حدیث|لِحُبِّ اَلدُّنْیَا صَمَتَ اَلْأَسْمَاعُ عَنْ سِمَاعِ اَلْحِکْمَةِ وَ عَمِیَتِ اَلْقُلُوبُ عَنْ نُورِ اَلْبَصِیرَةِ}}؛ محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۶، ص۲۲۸.</ref>.
# [[کبر]]: کبر به معنی [[اعتماد]] بر [[خودبرتربینی]]، آفت [[عقل]] و مانع پیدایش حکمت است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «بدترین آفت عقل، کبر است»<ref>شَرُّ آفَاتِ اَلْعَقْلِ اَلْکِبْرُ"؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۷۵، ص۱۸۶.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: «هیچ‌گاه کبر به [[قلب]] [[انسان]] داخل نمی‌شود مگر آنکه عقلش به همان [[میزان]] چه کم باشد چه زیاد، ناقص می‌شود»<ref>{{متن حدیث|مَا دَخَلَ قَلْبَ اِمْرِئٍ شَیْءٌ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلاَّ نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ}}؛ حسین بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref> [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: «کشت در [[زمین]] نرم می‌روید نه بر روی سنگ صاف؛ همین‌طور است حکمت در قلب انسان [[فروتن]] ساکن می‌شود نه در قلب انسان‌های [[متکبر]] [[سرکش]]»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی اَلسَّهْلِ وَ لاَ یَنْبُتُ فِی اَلصَّفَا فَکَذَلِکَ اَلْحِکْمَةُ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَوَاضِعِ وَ لاَ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَکَبِّرِ اَلْجَبَّارِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحت العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref>.
# '''[[کبر]]''': کبر به معنی [[اعتماد]] بر [[خودبرتربینی]]، آفت [[عقل]] و مانع پیدایش حکمت است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «بدترین آفت عقل، کبر است»<ref>شَرُّ آفَاتِ اَلْعَقْلِ اَلْکِبْرُ"؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۷۵، ص۱۸۶.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: «هیچ‌گاه کبر به [[قلب]] [[انسان]] داخل نمی‌شود مگر آنکه عقلش به همان [[میزان]] چه کم باشد چه زیاد، ناقص می‌شود»<ref>{{متن حدیث|مَا دَخَلَ قَلْبَ اِمْرِئٍ شَیْءٌ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلاَّ نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ}}؛ حسین بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref> [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: «کشت در [[زمین]] نرم می‌روید نه بر روی سنگ صاف؛ همین‌طور است حکمت در قلب انسان [[فروتن]] ساکن می‌شود نه در قلب انسان‌های [[متکبر]] [[سرکش]]»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی اَلسَّهْلِ وَ لاَ یَنْبُتُ فِی اَلصَّفَا فَکَذَلِکَ اَلْحِکْمَةُ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَوَاضِعِ وَ لاَ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَکَبِّرِ اَلْجَبَّارِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحت العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref>.
# [[عُجب]]: عُجب یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه انسان عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن [[تکیه]] کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زین‌الدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] می‌کند و [[احساس]] می‌کند همه [[حقوق خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه می‌کند»<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ یُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.  
# '''[[عُجب]]''': عُجب یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه انسان عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن [[تکیه]] کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زین‌الدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] می‌کند و [[احساس]] می‌کند همه [[حقوق خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه می‌کند»<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ یُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.  
# [[طمع]]: طمع یکی از شاخه‌های [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که انتظار دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمع‌کار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «طمع، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون می‌کند»<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>؛ طمع آفت عقل و مانع [[حکمت]] است؛ امام علی{{ع}} در این باره می‌فرماید: «[[عقل‌ها]] بیشتر هنگامی به [[زمین]] می‌خورند که طمع فعال می‌شود»<ref>{{متن حدیث|أَکْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این سخن [[شریف]]، استفاده می‌شود [[ظهور]] طمع در نفس [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش حکمت جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: «طمع حکمت را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] می‌برد»<ref>{{متن حدیث|الطّمع‏ یذهب الحکمة من قلوب‏ العلماء}}؛ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول{{صل}})، ص۵۶۰</ref>، چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع قلب را [[آلوده]] می‌کند<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref> و قلب آلوده صلاحیت نگهداری حکمت را ندارد.
# '''[[طمع]]''': طمع یکی از شاخه‌های [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که انتظار دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمع‌کار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «طمع، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون می‌کند»<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>؛ طمع آفت عقل و مانع [[حکمت]] است؛ امام علی{{ع}} در این باره می‌فرماید: «[[عقل‌ها]] بیشتر هنگامی به [[زمین]] می‌خورند که طمع فعال می‌شود»<ref>{{متن حدیث|أَکْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این سخن [[شریف]]، استفاده می‌شود [[ظهور]] طمع در نفس [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش حکمت جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: «طمع حکمت را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] می‌برد»<ref>{{متن حدیث|الطّمع‏ یذهب الحکمة من قلوب‏ العلماء}}؛ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول{{صل}})، ص۵۶۰</ref>، چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع قلب را [[آلوده]] می‌کند<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref> و قلب آلوده صلاحیت نگهداری حکمت را ندارد.
# [[غضب]]: [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] غضب در نفس آدمی شعله می‌کشد، اولین کارکرد آن تعطیلی قوه عاقله است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} غضب را از شعبه‌های [[جنون]] و اصل [[حماقت]] شمرده است و می‌فرماید: «خشم نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست»<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمی‌تواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها مانع کسب حکمت، بلکه مانع بهره وری از آن نیز می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «خشم، [[قلب]] انسان [[حکیم]] را از بین می‌برد»<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَکِیمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این سخن [[شریف]] استفاده می‌شود انسان حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام خشم نمی‌تواند از آن بهره‎‌مند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از حکمت بهره‌ای نمی‌برد»<ref>{{متن حدیث|غیر منتقع بالحکمة عقل معلول بالغضب و الشهوة}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و دررآمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>.
# '''[[غضب]]''': [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] غضب در نفس آدمی شعله می‌کشد، اولین کارکرد آن تعطیلی قوه عاقله است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} غضب را از شعبه‌های [[جنون]] و اصل [[حماقت]] شمرده است و می‌فرماید: «خشم نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست»<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمی‌تواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها مانع کسب حکمت، بلکه مانع بهره وری از آن نیز می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «خشم، [[قلب]] انسان [[حکیم]] را از بین می‌برد»<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَکِیمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این سخن [[شریف]] استفاده می‌شود انسان حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام خشم نمی‌تواند از آن بهره‎‌مند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از حکمت بهره‌ای نمی‌برد»<ref>{{متن حدیث|غیر منتقع بالحکمة عقل معلول بالغضب و الشهوة}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و دررآمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>.
# [[آرزوی دراز]]: آرزوی دراز از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ انسان را از حقایق دور و با خیالات سرگرم می‌کند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد» سوره حجر، آیه ۳.</ref> آرزوی دراز، قلب را [[کور]]، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول می‌کند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از انسان می‌گیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش می‌کند و چنان او را دچار [[غفلت]] می‌کند که لغزیدنش در هر ورطه‌ای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: «کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به دنیا روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور می‌کند»<ref>{{متن حدیث|وَ مَنْ يَرْغَبْ فِي الدُّنْيَا فَطَالَ فِيهَا أَمَلُهُ أَعْمَى اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَى قَدْرِ رَغْبَتِهِ فِيهَا}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref> همچنین امیرالمؤمنین علی{{ع}} می‌فرماید: «[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش می‌کند»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ یُسْهِی اَلْعَقْلَ وَ یُنْسِی اَلذِّکْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>آرزو انسان را به سوی غفلت پیش می‌برد<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۵۲.</ref>.<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۹۷-۳۰۱.</ref>
# '''[[آرزوی دراز]]''': آرزوی دراز از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ انسان را از حقایق دور و با خیالات سرگرم می‌کند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد» سوره حجر، آیه ۳.</ref> آرزوی دراز، قلب را [[کور]]، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول می‌کند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از انسان می‌گیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش می‌کند و چنان او را دچار [[غفلت]] می‌کند که لغزیدنش در هر ورطه‌ای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: «کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به دنیا روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور می‌کند»<ref>{{متن حدیث|وَ مَنْ يَرْغَبْ فِي الدُّنْيَا فَطَالَ فِيهَا أَمَلُهُ أَعْمَى اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَى قَدْرِ رَغْبَتِهِ فِيهَا}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref> همچنین امیرالمؤمنین علی{{ع}} می‌فرماید: «[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش می‌کند»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ یُسْهِی اَلْعَقْلَ وَ یُنْسِی اَلذِّکْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>آرزو انسان را به سوی غفلت پیش می‌برد<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۵۲.</ref>.<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۹۷-۳۰۱.</ref>
 
===موانع [[رفتاری]]===
===موانع [[رفتاری]]===
انسان‌های غیر مهذب از [[حکمت]] بهره‌ای نمی‌برند. بروز رفتارهایی که [[شرع]] [[مقدس]]، ما را از آن بازداشته، همان‌طور که نشانه [[ناپاکی]] نفس از [[رذیلت‌های اخلاقی]] است، در تعامل با نفس موجب [[استحکام]] ریشۀ ناپاکی در [[جان آدمی]] نیز می‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: «گاهی [[بنده]] گناهی می‌کند و به خاطر آن دانشی را که پیش‌تر فراگرفته، فراموش می‌کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلْعَبْدَ لَیُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیَنْسَی بِهِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی کَانَ قَدْ عَلِمَهُ}}؛ احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص۱۹۷.</ref>. از استغفارهای [[امامان]]{{ع}} نیز استفاده می‌شود برخی [[گناهان]] موجب [[مرگ]] [[قلب]] می‌شوند و به طور کلی باب حکمت را به روی [[انسان]] می‌بندند. یکی از چیزهایی که [[حضرت علی]]{{ع}} به خاطر آن از [[خدا]] [[طلب]] [[آمرزش]] می‌کرد، گناهان کشنده قلب است: «خدایا من از تو پوزش می‌خواهم به خاطر هر گناهی که قلب را می‌میراند»<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ أَنِّی أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُمِیتُ اَلْقَلْبَ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۳۴.</ref>.
انسان‌های غیر مهذب از [[حکمت]] بهره‌ای نمی‌برند. بروز رفتارهایی که [[شرع]] [[مقدس]]، ما را از آن بازداشته، همان‌طور که نشانه [[ناپاکی]] نفس از [[رذیلت‌های اخلاقی]] است، در تعامل با نفس موجب [[استحکام]] ریشۀ ناپاکی در [[جان آدمی]] نیز می‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: «گاهی [[بنده]] گناهی می‌کند و به خاطر آن دانشی را که پیش‌تر فراگرفته، فراموش می‌کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلْعَبْدَ لَیُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیَنْسَی بِهِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی کَانَ قَدْ عَلِمَهُ}}؛ احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص۱۹۷.</ref>. از استغفارهای [[امامان]]{{ع}} نیز استفاده می‌شود برخی [[گناهان]] موجب [[مرگ]] [[قلب]] می‌شوند و به طور کلی باب حکمت را به روی [[انسان]] می‌بندند. یکی از چیزهایی که [[حضرت علی]]{{ع}} به خاطر آن از [[خدا]] [[طلب]] [[آمرزش]] می‌کرد، گناهان کشنده قلب است: «خدایا من از تو پوزش می‌خواهم به خاطر هر گناهی که قلب را می‌میراند»<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ أَنِّی أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُمِیتُ اَلْقَلْبَ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۳۴.</ref>.
۱۱۳٬۲۵۵

ویرایش