جز
جایگزینی متن - 'طی' به 'طی'
جز (جایگزینی متن - 'طی' به 'طی') |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
*اینکه [[خداوند]] درباره هیچ موجود دیگری، از قبل، به [[فرشتگان]] اعلامی نداشت و با آنان در میان نگذاشت و مثلا نفرمود: من [[عرش]] یا [[آسمان]] یا [[زمین]] میآفرینم، بلکه تنها درباره [[آفرینش انسان]] که [[حضرت آدم]]{{ع}} مصداق کامل آن است فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[دلیل]] بر آن است که این موجود از ویژگی خاصی برخوردار است که دیگر موجودات امکانی از آن برخوردار نیستند؛ چنانکه تعبیر به "جاعل" به جای "[[خالق]]" خالی از [[لطف]] نیست؛ زیرا ماده [[جعل]] غالبا در امور ابداعی بکار رفته، لطیفتر از ماده [[خلق]] است و نشان آن است که بداعت و صنعتی که {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«پدیدآور آسمانها و زمین است» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref> در این موجود بکار برده، با [[آفرینش]] سایر موجودها تفاوت دارد. | *اینکه [[خداوند]] درباره هیچ موجود دیگری، از قبل، به [[فرشتگان]] اعلامی نداشت و با آنان در میان نگذاشت و مثلا نفرمود: من [[عرش]] یا [[آسمان]] یا [[زمین]] میآفرینم، بلکه تنها درباره [[آفرینش انسان]] که [[حضرت آدم]]{{ع}} مصداق کامل آن است فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[دلیل]] بر آن است که این موجود از ویژگی خاصی برخوردار است که دیگر موجودات امکانی از آن برخوردار نیستند؛ چنانکه تعبیر به "جاعل" به جای "[[خالق]]" خالی از [[لطف]] نیست؛ زیرا ماده [[جعل]] غالبا در امور ابداعی بکار رفته، لطیفتر از ماده [[خلق]] است و نشان آن است که بداعت و صنعتی که {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«پدیدآور آسمانها و زمین است» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref> در این موجود بکار برده، با [[آفرینش]] سایر موجودها تفاوت دارد. | ||
*تعبیر به "خلیفة" به جای [[انسان]] نیز ممکن است اشاره به این باشد که [[انسان]]، تنها موجودی زمینی و مرکب از [[روح]] و [[بدن]] نیست و آنچه در [[خلافت]] وی مطرح است نهتنها از محدوده نظر متفکران مادی که هر موجودی را مادی میدانند خارج است، بلکه از محدوده نظر متفکران [[الهی]] که [[انسان]] را مرکب از [[بدن]] و [[روح]] مجرد میدانند نیز فراتر است زیرا بر این اساس، همان طور که [[انسان]] در [[بدن]] خلاصه نمیشود و بالاتر از [[بدن]]، مرحلهای به نام [[روح]] مجرد دارد، در این دو مرحله نیز خلاصه نمیشود، بلکه بالاتر از [[روح]] مجرد دارد که در [[مخزن الهی]] و در [[لوح]] و [[کرسی]] و [[عرش]] است و در [[مقام]] عنداللهی و لقاءاللهی حضور دارد و در [[حقیقت]]، فراتر از "من" به معنای [[روح]] که بر [[بدن]] مسلط است "من" دیگری در ولیالله و [[خلیفةالله]] هست که بر [[روح]] او مسلط است<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۲۲.</ref>. | *تعبیر به "خلیفة" به جای [[انسان]] نیز ممکن است اشاره به این باشد که [[انسان]]، تنها موجودی زمینی و مرکب از [[روح]] و [[بدن]] نیست و آنچه در [[خلافت]] وی مطرح است نهتنها از محدوده نظر متفکران مادی که هر موجودی را مادی میدانند خارج است، بلکه از محدوده نظر متفکران [[الهی]] که [[انسان]] را مرکب از [[بدن]] و [[روح]] مجرد میدانند نیز فراتر است زیرا بر این اساس، همان طور که [[انسان]] در [[بدن]] خلاصه نمیشود و بالاتر از [[بدن]]، مرحلهای به نام [[روح]] مجرد دارد، در این دو مرحله نیز خلاصه نمیشود، بلکه بالاتر از [[روح]] مجرد دارد که در [[مخزن الهی]] و در [[لوح]] و [[کرسی]] و [[عرش]] است و در [[مقام]] عنداللهی و لقاءاللهی حضور دارد و در [[حقیقت]]، فراتر از "من" به معنای [[روح]] که بر [[بدن]] مسلط است "من" دیگری در ولیالله و [[خلیفةالله]] هست که بر [[روح]] او مسلط است<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۲۲.</ref>. | ||
*[[حقیقت انسان]] را نفس ناطقه او تشکیل میدهد و الا در مراتب [[خلقت]] مادی [[انسان]] از نطفه و علقه و مضغه و تبدیل مضغه به استخوان و [[پوشش]] استخوان با گوشت، با سایر حیوانات مشترک است. به لحاظ همین بعد است که [[انسان]] ارتقا به عالم مجردات پیدا کرده و به [[وسیله]] دو بال [[علم]] و عمل و یا به عبارتی به واسطه [[معرفت]] و [[بندگی]] کامل، [[شایستگی]] [[سجده فرشتگان]] و [[خلیفه خدا]] در روی [[زمین]] را پیدا کرده بدین ترتیب [[کرامت]] خاصی شامل حال او شده است. این شخص [[انسان کامل]] است که میتواند [[مظهر اسم اعظم]] شود <ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الحکیم، ج۲، ص۳۲۳.</ref>. این [[جانشین]] [[خداوند]] به جایی خواهد رسید که پس از | *[[حقیقت انسان]] را نفس ناطقه او تشکیل میدهد و الا در مراتب [[خلقت]] مادی [[انسان]] از نطفه و علقه و مضغه و تبدیل مضغه به استخوان و [[پوشش]] استخوان با گوشت، با سایر حیوانات مشترک است. به لحاظ همین بعد است که [[انسان]] ارتقا به عالم مجردات پیدا کرده و به [[وسیله]] دو بال [[علم]] و عمل و یا به عبارتی به واسطه [[معرفت]] و [[بندگی]] کامل، [[شایستگی]] [[سجده فرشتگان]] و [[خلیفه خدا]] در روی [[زمین]] را پیدا کرده بدین ترتیب [[کرامت]] خاصی شامل حال او شده است. این شخص [[انسان کامل]] است که میتواند [[مظهر اسم اعظم]] شود <ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الحکیم، ج۲، ص۳۲۳.</ref>. این [[جانشین]] [[خداوند]] به جایی خواهد رسید که پس از طی مراحلی، [[جانشین]] [[خداوند]] در [[تصرف]] و [[ولایت]] در عالم میشود، به طوری که میتواند کسوت تمام اسما و [[صفات خداوند]] را به خود بپوشاند و در نهایت به جایی برسد که تنها تفاوت او با [[خداوند]]، این خواهد بود که [[خدا]] [[واجب]] بالذات وانسان [[واجب]] بالغیر هست، بنابراین [[انسان]] میتواند در صفات، [[افعال]]، مثال [[خدا]] شود، همانطوری که [[خداوند]] [[خلق]] میکند، [[انسان]] هم میتواند صوری ایجاد نماید، لکن در مملکت خودش؛ بنابراین [[خداوند]] [[انسان]] را مملکتی شبیه مملکت خودش قرار میدهد؛ بنابراین [[جایگاه]] [[خلافت]] الهی سبب میشود که [[آدمی]] آینه [[الهی]] گشته و در نتیجه قابلیت مظهریت جمیع اسما را در خود محقق کند که البته این مرتبه برای [[انسان کامل]] بالفعل و برای دیگران بالقوه وجود دارد. او [[قطب]] است و بقیه گرد او حرکت میکنند<ref>حسن حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ص۵۵.</ref>. | ||
*راه [[شناخت خداوند]] از طریق [[شناخت]] [[انسان کامل]] است و [[انسان کامل]] کتاب جامعی است که تمام [[آیات]] [[خداوند]] در او جمع است. در واقع او [[انسان]] کبیری است که اشرف ممکنات است. | *راه [[شناخت خداوند]] از طریق [[شناخت]] [[انسان کامل]] است و [[انسان کامل]] کتاب جامعی است که تمام [[آیات]] [[خداوند]] در او جمع است. در واقع او [[انسان]] کبیری است که اشرف ممکنات است. | ||
*[[مقام خلیفةاللهی]] همان شجره طوبایی است که اصل و ریشه آن ثابت و شاخههایش در [[آسمان]] است: {{متن قرآن|أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.</ref>. *از اینرو [[فرشتگان]] [[آسمانها]] نیز از میوه این شجره و از [[علم]] این [[انسان کامل]] بهره میگیرند و اصولاً کمال آن [[فرشتگان]] در این است که از این درخت استفاده و در برابر آن [[خضوع]] کنند. | *[[مقام خلیفةاللهی]] همان شجره طوبایی است که اصل و ریشه آن ثابت و شاخههایش در [[آسمان]] است: {{متن قرآن|أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.</ref>. *از اینرو [[فرشتگان]] [[آسمانها]] نیز از میوه این شجره و از [[علم]] این [[انسان کامل]] بهره میگیرند و اصولاً کمال آن [[فرشتگان]] در این است که از این درخت استفاده و در برابر آن [[خضوع]] کنند. |