بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «==نویسنده: آقای یوسفی== ==مقدمه== *این مذهب کلامی، به علی بن اسماعیل (متوف...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==نویسنده: آقای یوسفی== | ==نویسنده: آقای یوسفی== | ||
'''اشاعره''' یعنی [[اشعری مذهبان]]. نام یکی از [[فرقههای اسلامی]] از [[اهل سنّت]] که در قرن سوّم پدید آمد. آنان پیرو [[ابوالحسن اشعری]] بودند که در سال ۳۳۰ در گذشته است. آنان نسبت به [[خدا]] و صفات او [[عقاید]] خاصّی داشتند، [[صفات خدا]] را جدا از ذات او میدانستند، [[انسان]] را در کارهایش مجبور میپنداشتند. شرّ و [[بدیها]] را هم از جانب [[خدا]] میدانستند و به حُسن و قُبح ذاتی [[افعال]] [[عقیده]] نداشتند و به دیده شدن [[خدا]] در [[قیامت]] [[معتقد]] بودند و نکات دیگری که آنان را از فرقههای دیگر [[مسلمان]] از جمله از [[معتزله]] جدا میکرد. این [[فرقه]]، کتابهایی نوشتند و دانشمندانی داشتند و تفکرشان به نوعی جمود و [[قشریگری]] کشیده شد. شرح [[عقاید]] اینان در کتابهای [[اعتقادی]] و [[کلامی]] آمده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۶.</ref>. در مجموع، اشاعره یکی از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود که به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است. وی ابتدا بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ اما در ادامه چون بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت، از [[مکتب]] اعتزال رو گرداند و به [[مذهب]] "اهل السنه"گرایید. مهمترین مشخصۀ اشاعره، جواز به کار بردن بحث و [[استدلال]] در [[اصول دین]] است. زیادت صفات بر ذات، [[جبر]] در [[افعال]] [[بندگان]]، [[حسن و قبح]] شرعی [[افعال]]، برخی از [[عقاید]] این [[مذهب]] [[کلامی]] هستند. | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*این [[مذهب]] [[کلامی]]، به [[علی بن اسماعیل]] (متوفای ۳۲۴ هجری) مشهور به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است و از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود. نَسَب [[ابوالحسن]] به [[ابوموسی اشعری]] میرسد. او نخست بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ ولی از آن روی گرداند و حول و حوش سال ۳۰۰ ق. [[اصول مذهب]] خویش را بنیان نهاد و نظریههای [[کلامی]] خویش را در آثاری همچون الابانة عن اصول الدیانة، مقالات الاسلامیین، اللمع و رسالة فی [[استحسان]] الحوض مطرح ساخت<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، ۱/ ۳۱۹.</ref>. گفتهاند از دلایلی که منجر به جدایی [[ابوالحسن اشعری]] از [[معتزله]] شد، این بود که در [[مناظره]] با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت. او بر آن شد تا میان روش [[اصحاب]] [[عقل]]- یا [[معتزله]]- و [[اصحاب]] [[نص]]- یا [[اهل حدیث]]- راه میانهای برگزیند تا از این رهگذر [[عقاید]] [[دینی]] را از لغزشهای [[کلامی]] مصون بدارد<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ۱/ ۱۴۷.</ref> اما به [[توفیق]] نرسید. دینسان، میتوان گفت که روش [[کلامی]] [[اشعری]]، از هر [[دو مذهب]] وامهایی ستانده است. از آن رو که روش [[اشعری]] [[بهکارگیری عقل]] و [[استدلال]] و [[منطق]] را در [[اصول دین]] روا میداند، با روش معتزلی همراه است و از آن رو که ظاهر را بر [[باطن]] مقدم میدارد و از [[قرآن]] و [[سنت]] بهره میبرد، با روش [[اهل حدیث]] همداستان است. البته [[قرابت]] [[کلام]] [[اشعری]] با [[اهل حدیث]] بسی بیشتر است؛ چونان که اشاعره را همچون [[حنابله]]- گروهی از [[اهل حدیث]]- دانستهاند<ref>آشنایی با علوم اسلامی، ۱۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 78-79.</ref>. | *این [[مذهب]] [[کلامی]]، به [[علی بن اسماعیل]] (متوفای ۳۲۴ هجری) مشهور به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است و از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود. نَسَب [[ابوالحسن]] به [[ابوموسی اشعری]] میرسد. او نخست بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ ولی از آن روی گرداند و حول و حوش سال ۳۰۰ ق. [[اصول مذهب]] خویش را بنیان نهاد و نظریههای [[کلامی]] خویش را در آثاری همچون الابانة عن اصول الدیانة، مقالات الاسلامیین، اللمع و رسالة فی [[استحسان]] الحوض مطرح ساخت<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، ۱/ ۳۱۹.</ref>. گفتهاند از دلایلی که منجر به جدایی [[ابوالحسن اشعری]] از [[معتزله]] شد، این بود که در [[مناظره]] با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت. او بر آن شد تا میان روش [[اصحاب]] [[عقل]]- یا [[معتزله]]- و [[اصحاب]] [[نص]]- یا [[اهل حدیث]]- راه میانهای برگزیند تا از این رهگذر [[عقاید]] [[دینی]] را از لغزشهای [[کلامی]] مصون بدارد<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ۱/ ۱۴۷.</ref> اما به [[توفیق]] نرسید. دینسان، میتوان گفت که روش [[کلامی]] [[اشعری]]، از هر [[دو مذهب]] وامهایی ستانده است. از آن رو که روش [[اشعری]] [[بهکارگیری عقل]] و [[استدلال]] و [[منطق]] را در [[اصول دین]] روا میداند، با روش معتزلی همراه است و از آن رو که ظاهر را بر [[باطن]] مقدم میدارد و از [[قرآن]] و [[سنت]] بهره میبرد، با روش [[اهل حدیث]] همداستان است. البته [[قرابت]] [[کلام]] [[اشعری]] با [[اهل حدیث]] بسی بیشتر است؛ چونان که اشاعره را همچون [[حنابله]]- گروهی از [[اهل حدیث]]- دانستهاند<ref>آشنایی با علوم اسلامی، ۱۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 78-79.</ref>. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۷: | ||
==[[متکلمان]] بزرگ [[اشعری]]== | ==[[متکلمان]] بزرگ [[اشعری]]== | ||
*پس از [[ابوالحسن اشعری]]، [[متکلمان]] بزرگی در [[مذهب اشعری]] [[ظهور]] کردند که مشهورترین آنان عبارتاند از: [[قاضی ابوبکر باقلانی]] (م. ۴۰۳) نویسنده کتاب التمهید؛ [[ابو منصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادی]] (م. ۴۲۹) مؤلف کتاب الفَرْق بین الفِرَق در [[علم]] [[ملل و نحل]]؛ [[عبدالملک جوینی]] (م. ۴۷۸) مؤلف کتاب [[الإرشاد]]؛ [[ابو حامد غزالی]] (م. ۵۵۰) مؤلف [[احیاء]] العلوم و قواعد العقائد؛ [[محمد بن عبدالکریم شهرستانی]] (م. ۵۴۸) مؤلف الملل والنحل که از کتب [[مرجع]] [[ملل و نحل]] است؛ [[فخر رازی]] (م. ۶۰۶) مؤلف مفاتیح الغیب<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 81-82.</ref>. | *پس از [[ابوالحسن اشعری]]، [[متکلمان]] بزرگی در [[مذهب اشعری]] [[ظهور]] کردند که مشهورترین آنان عبارتاند از: [[قاضی ابوبکر باقلانی]] (م. ۴۰۳) نویسنده کتاب التمهید؛ [[ابو منصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادی]] (م. ۴۲۹) مؤلف کتاب الفَرْق بین الفِرَق در [[علم]] [[ملل و نحل]]؛ [[عبدالملک جوینی]] (م. ۴۷۸) مؤلف کتاب [[الإرشاد]]؛ [[ابو حامد غزالی]] (م. ۵۵۰) مؤلف [[احیاء]] العلوم و قواعد العقائد؛ [[محمد بن عبدالکریم شهرستانی]] (م. ۵۴۸) مؤلف الملل والنحل که از کتب [[مرجع]] [[ملل و نحل]] است؛ [[فخر رازی]] (م. ۶۰۶) مؤلف مفاتیح الغیب<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 81-82.</ref>. | ||
==اشاعره در فرهنگ مطهر== | |||
گروه [[اهل حدیث]] که بعدها اشاعره نامیده شدند و طرفدار [[جبر]] و [[اضطرار]] گردیدند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۲؛ انسان کامل، ص۳۳۳.</ref>. یعنی [[پیروان]] [[ابوالحسن اشعری]] که [[کلام]] و تکلّم را جایز میشمارند<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۸۷.</ref>. | |||
در [[قرن دوم]] و سوم [[هجری]] گروهی از نظر [[شرعی]] با بحثهای [[عقلی]] [[مخالفت]] کردند. این گروه مدعی... بودند که بر [[مسلمانان]] فرض است که به آن چه از [[ظواهر]] الفاظ در همان حدی که [[عامه]] [[مردم]] [[فهم]] میکنند، فهمیده میشود [[متعبد]] باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرائی [[بدعت]] است. احیاناً اگر فی المثل کسی درباره [[آیه قرآن]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> [[پرسش]] میکرد، اخم میکردند و ناراحت میشدند و طرح چنین سئوالی را ناروا میدانستند و میگفتند: {{عربی|الکیفیه مجهوله و السؤال بدعه}}. یعنی [[حقیقت]] مطلب بر ما مجهول است و و پرسش [[ممنوع]]! این گروه بعدها (در [[قرن سوم]]) اشاعره نامیده شدند<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۴۶.</ref>. مراجعه به معتزلی و [[اشعری]].<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۵.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |