جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
*در برخی تعابیر نیز [[امید]] به [[الله]] و [[روز قیامت]] آمده است {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«بیگمان برای شما آنان نمونهای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید میورزید و هر که روی بگرداند بداند خداوند است که بینیاز ستوده است» سوره ممتحنه، آیه ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. [[ایمان]] نداشتن قرشیان و دیگر [[بت پرستان]] به [[معاد]]، در [[آیات قرآنی]] و عمدتا [[آیات]] مکی آمده است. عبارت {{متن قرآن| وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ }}<ref>« آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند » سوره انعام، آیه ۱۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بیایمانند دلهایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«مثل بد از آن آنان است که به جهان واپسین ایمان ندارند و مثل برتر از آن خداوند است و اوست که پیروز فرزانه است» سوره نحل، آیه ۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا}}<ref>«و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پردهای فراپوشیده مینهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>«و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراستهایم از این رو آنان سرگشتهاند» سوره نمل، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ}}<ref>«پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند» سوره سبأ، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ}}<ref>«و چون خداوند را به یکتایی یاد کنند دلهای آنان که به رستخیز ایمان ندارند میرمد و چون جز او را (که به پرستش گرفتهاند) نام برند ناگهان شاد میشوند» سوره زمر، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى}}<ref>«آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند فرشتگان را به نامهای مادینه مینامند» سوره نجم، آیه ۲۷.</ref>، و گاه همین مفهوم با عبارت {{متن قرآن| وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ}}<ref>«به جهان واپسین انکار میورزند» سوره اعراف، آیه ۴۵.</ref> بیان شده است. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را ناراست (و ناهموار) میخواهند و به جهان واپسین انکار میورزند» سوره اعراف، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کژ میشمرند و جهان واپسین را انکار میکنند» سوره هود، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که زکات نمیپردازند و اینانند که منکر جهان واپسیناند» سوره فصلت، آیه ۷.</ref>. عبارتها و بیانهای بسیار دیگری در سور [[قرآنی]] هستند که نشان میدهند یکی از اقدامات [[پیامبر]] در [[مکه]] [[ترویج]] [[ایمان]] به [[معاد]] بوده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ}}<ref>«و گفتند: هیچ (زندگی دیگر) جز همین زندگی نزدیکتر ما (در این جهان)، نیست و ما برانگیخته نخواهیم شد» سوره انعام، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ}}<ref>«آن (زندگی) جز زندگانی این جهان ما نیست که (برخی) میمیریم و (برخی دیگر) زنده میشویم و ما برانگیخته نخواهیم شد» سوره مؤمنون، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}}<ref>«گفتند: آیا چون ما بمیریم و خاک و استخوان شویم برانگیخته خواهیم شد؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}}<ref>«آیا چون ما بمیریم و خاک و استخوان شویم برانگیخته خواهیم شد؟» سوره صافات، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}}<ref>«و میگفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوانهایی، باز برانگیخته میشویم؟» سوره واقعه، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و سختترین سوگندهاشان را به خداوند خوردند که خداوند کسی را که میمیرد (دیگر) برنمیانگیزد؛ چرا، به وعدهای واجب که بر عهده اوست (بر میانگیزد) امّا بیشتر مردم نمیدانند» سوره نحل، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟» سوره اسراء، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«این کیفر آنان است برای انکاری که به آیات ما ورزیدند و گفتند: آیا هنگامی که مشتی استخوان شویم و خاکستری (باز) در آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟» سوره اسراء، آیه ۹۸.</ref>. در این [[آیات]] که برخی از آنها در چند [[سوره]] تکرار شده بیان شده است که [[اهل مکه]] به زندگانی دیگری [[ایمان]] نداشتند، از بین رفتن و پوسیدن [[بدن انسان]] را مانع احیای مجدد آن و تحقق آن را [[سحر]] میدانستند و [[سوگند]] یاد میکردند که بازگشتی نخواهد بود، در نتیجه حساب و کتاب و [[پاداش]] و [[کیفر]] هم معنا نخواهد داشت<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>. | *در برخی تعابیر نیز [[امید]] به [[الله]] و [[روز قیامت]] آمده است {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«بیگمان برای شما آنان نمونهای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید میورزید و هر که روی بگرداند بداند خداوند است که بینیاز ستوده است» سوره ممتحنه، آیه ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. [[ایمان]] نداشتن قرشیان و دیگر [[بت پرستان]] به [[معاد]]، در [[آیات قرآنی]] و عمدتا [[آیات]] مکی آمده است. عبارت {{متن قرآن| وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ }}<ref>« آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند » سوره انعام، آیه ۱۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بیایمانند دلهایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«مثل بد از آن آنان است که به جهان واپسین ایمان ندارند و مثل برتر از آن خداوند است و اوست که پیروز فرزانه است» سوره نحل، آیه ۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا}}<ref>«و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پردهای فراپوشیده مینهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>«و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراستهایم از این رو آنان سرگشتهاند» سوره نمل، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ}}<ref>«پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند» سوره سبأ، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ}}<ref>«و چون خداوند را به یکتایی یاد کنند دلهای آنان که به رستخیز ایمان ندارند میرمد و چون جز او را (که به پرستش گرفتهاند) نام برند ناگهان شاد میشوند» سوره زمر، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى}}<ref>«آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند فرشتگان را به نامهای مادینه مینامند» سوره نجم، آیه ۲۷.</ref>، و گاه همین مفهوم با عبارت {{متن قرآن| وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ}}<ref>«به جهان واپسین انکار میورزند» سوره اعراف، آیه ۴۵.</ref> بیان شده است. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را ناراست (و ناهموار) میخواهند و به جهان واپسین انکار میورزند» سوره اعراف، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کژ میشمرند و جهان واپسین را انکار میکنند» سوره هود، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که زکات نمیپردازند و اینانند که منکر جهان واپسیناند» سوره فصلت، آیه ۷.</ref>. عبارتها و بیانهای بسیار دیگری در سور [[قرآنی]] هستند که نشان میدهند یکی از اقدامات [[پیامبر]] در [[مکه]] [[ترویج]] [[ایمان]] به [[معاد]] بوده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ}}<ref>«و گفتند: هیچ (زندگی دیگر) جز همین زندگی نزدیکتر ما (در این جهان)، نیست و ما برانگیخته نخواهیم شد» سوره انعام، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ}}<ref>«آن (زندگی) جز زندگانی این جهان ما نیست که (برخی) میمیریم و (برخی دیگر) زنده میشویم و ما برانگیخته نخواهیم شد» سوره مؤمنون، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}}<ref>«گفتند: آیا چون ما بمیریم و خاک و استخوان شویم برانگیخته خواهیم شد؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}}<ref>«آیا چون ما بمیریم و خاک و استخوان شویم برانگیخته خواهیم شد؟» سوره صافات، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}}<ref>«و میگفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوانهایی، باز برانگیخته میشویم؟» سوره واقعه، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و سختترین سوگندهاشان را به خداوند خوردند که خداوند کسی را که میمیرد (دیگر) برنمیانگیزد؛ چرا، به وعدهای واجب که بر عهده اوست (بر میانگیزد) امّا بیشتر مردم نمیدانند» سوره نحل، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟» سوره اسراء، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«این کیفر آنان است برای انکاری که به آیات ما ورزیدند و گفتند: آیا هنگامی که مشتی استخوان شویم و خاکستری (باز) در آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟» سوره اسراء، آیه ۹۸.</ref>. در این [[آیات]] که برخی از آنها در چند [[سوره]] تکرار شده بیان شده است که [[اهل مکه]] به زندگانی دیگری [[ایمان]] نداشتند، از بین رفتن و پوسیدن [[بدن انسان]] را مانع احیای مجدد آن و تحقق آن را [[سحر]] میدانستند و [[سوگند]] یاد میکردند که بازگشتی نخواهد بود، در نتیجه حساب و کتاب و [[پاداش]] و [[کیفر]] هم معنا نخواهد داشت<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>. | ||
====[[باور به جهان پنهان]]==== | ====[[باور به جهان پنهان]]==== | ||
*در بسیاری از [[فرهنگها]] و بنا به تفکیک هستی و موجودات به دو گروه مرئی و نامرئی، [[جهان]] نیز به دو بخش عیان و | *در بسیاری از [[فرهنگها]] و بنا به تفکیک هستی و موجودات به دو گروه مرئی و نامرئی، [[جهان]] نیز به دو بخش عیان و پنهان قسمت میشود. [[عرب]] در [[تفسیر]] یا تعلیل اموری خاص به ویژه [[بیماری]]، دشواری، [[بلا]] و دیگر مسائل که پاسخ آن را نمیدانست، آن را به [[غیب]] نسبت میداد که [[جن]] برجسته ترین و مهم ترین ساکن آن بود. آنها در یک تقسیم دوگانه از [[جن]] و حن سخن گفتهاند. در این طبقهبندی سگ جزو حن و بدتر از [[جن]] است و [[انسان]] برای دفع شرّ چشم سگ همواره بهتر است غذایی جلو آن بیندازد<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۱۴۶، ۱۹۲ - ۱۹۳.</ref>. | ||
*در برابر، طبقهبندی [[قرآن]] از دو بخش [[انسان]] و [[جن]] تشکیل شده است {{متن قرآن|ِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ}}<ref>«در آن (بهشت) ها زنان چشم فرو هشته اند که پیش از آن (شوی) ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.</ref>. همان طور که در [[ادبیات]] پارسی دیوانه دیو زده است، در [[ادبیات]] [[عربی]] نیز [[مجنون]] [[جن]] زده است. کاربرد واژگان متعددی برای گونههای مختلف [[جن]] از جمله عامر، [[روح]]، [[شیطان]]، [[عفریت]] و [[ملک]]<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۱۴۶، ۱۹۲ - ۱۹۳؛ ج ۶، ص ۴۱۵.</ref> بیانگر رواج این [[اندیشه]] در میان [[مردمان]] شبه جزیره پیش از [[اسلام]] است. به نظر میرسد که [[مردمان]] شبه جزیره [[قدرت]] و تأثیر [[جن]] بر [[زندگی]] روزمره خود را در اندازه [[خدایان]] میدیدند و [[مناسک]] و اعمالی را برای جلب [[رضایت]] آنها انجام میدادند. | *در برابر، طبقهبندی [[قرآن]] از دو بخش [[انسان]] و [[جن]] تشکیل شده است {{متن قرآن|ِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ}}<ref>«در آن (بهشت) ها زنان چشم فرو هشته اند که پیش از آن (شوی) ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.</ref>. همان طور که در [[ادبیات]] پارسی دیوانه دیو زده است، در [[ادبیات]] [[عربی]] نیز [[مجنون]] [[جن]] زده است. کاربرد واژگان متعددی برای گونههای مختلف [[جن]] از جمله عامر، [[روح]]، [[شیطان]]، [[عفریت]] و [[ملک]]<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۱۴۶، ۱۹۲ - ۱۹۳؛ ج ۶، ص ۴۱۵.</ref> بیانگر رواج این [[اندیشه]] در میان [[مردمان]] شبه جزیره پیش از [[اسلام]] است. به نظر میرسد که [[مردمان]] شبه جزیره [[قدرت]] و تأثیر [[جن]] بر [[زندگی]] روزمره خود را در اندازه [[خدایان]] میدیدند و [[مناسک]] و اعمالی را برای جلب [[رضایت]] آنها انجام میدادند. | ||
*در [[باور]] [[جاهلی]]، [[جنیان]] نیز همچون دیگران به گونه قبیلهای [[زندگی]] میکنند و با یکدیگر [[همبستگی]] دارند. گاه نیز با هم میجنگند که موجب گرد و غبار میشود. در منابع به نام [[طایفه]] ای از [[جنیان]] یعنی بنی عزوان اشاره شده است<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۲۰۳؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۸۹؛ القاموس المحیط، ج ۴، ص ۳۶۲، «عز».</ref>. [[مرگ]] بسیاری از [[انسانها]] به [[جن]] نسبت داده شده است. درگیری [[طایفه]] قرشی [[بنی سهم]] با جنّیان در [[تاریخ]] [[مکه]]، حادثه ای بارز دانسته شده که طی آن شمار فراوانی از سهمیان کشته شدند. در برابر، [[بنی سهم]] با متحدان خود به وادیها و کوهستانها حمله ور شدند و بر [[جنیان]] [[غلبه]] یافتند<ref>اخبار مکه، ج ۲، ص ۱۶ - ۱۷.</ref>. [[مرگ]] [[سعد بن عباده خزرجی]] [[رهبر]] [[خزرج]] پس از [[مخالفت]] با [[رهبری]] [[ابوبکر]]<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۶۴؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۹۰ - ۲۹۱.</ref>، نیز [[مرگ]] آوازخوانی به نام غریض<ref>الاغانی، ج ۲، ص ۶۰۰ - ۶۰۱؛ الحیوان، ج ۱، ص ۱۹۹.</ref>، [[حرب بن امیه]]، [[مرداس بن ابی عامر]]، [[طالب بن ابی طالب]]، [[عمرو بن عدی لخمی]] و دیوانگی [[عمارة بن ولید بن مغیره]] به [[جنیان]] نسبت داده شده است<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۱۹۹.</ref>؛ همچنین گفته شده: [[ذی القرنین]] و [[بلقیس]] [[ملکه سبا]] به [[جن]] [[نسب]] میبرند<ref>الآثار الباقیه، ص ۴۷.</ref> و [[عمرو بن یربوع تمیمی]] هم با [[جنیان]] [[ازدواج]] کرد<ref>الحیوان، ج ۶، ص ۳۹۸.</ref>. | *در [[باور]] [[جاهلی]]، [[جنیان]] نیز همچون دیگران به گونه قبیلهای [[زندگی]] میکنند و با یکدیگر [[همبستگی]] دارند. گاه نیز با هم میجنگند که موجب گرد و غبار میشود. در منابع به نام [[طایفه]] ای از [[جنیان]] یعنی بنی عزوان اشاره شده است<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۲۰۳؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۸۹؛ القاموس المحیط، ج ۴، ص ۳۶۲، «عز».</ref>. [[مرگ]] بسیاری از [[انسانها]] به [[جن]] نسبت داده شده است. درگیری [[طایفه]] قرشی [[بنی سهم]] با جنّیان در [[تاریخ]] [[مکه]]، حادثه ای بارز دانسته شده که طی آن شمار فراوانی از سهمیان کشته شدند. در برابر، [[بنی سهم]] با متحدان خود به وادیها و کوهستانها حمله ور شدند و بر [[جنیان]] [[غلبه]] یافتند<ref>اخبار مکه، ج ۲، ص ۱۶ - ۱۷.</ref>. [[مرگ]] [[سعد بن عباده خزرجی]] [[رهبر]] [[خزرج]] پس از [[مخالفت]] با [[رهبری]] [[ابوبکر]]<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۶۴؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۹۰ - ۲۹۱.</ref>، نیز [[مرگ]] آوازخوانی به نام غریض<ref>الاغانی، ج ۲، ص ۶۰۰ - ۶۰۱؛ الحیوان، ج ۱، ص ۱۹۹.</ref>، [[حرب بن امیه]]، [[مرداس بن ابی عامر]]، [[طالب بن ابی طالب]]، [[عمرو بن عدی لخمی]] و دیوانگی [[عمارة بن ولید بن مغیره]] به [[جنیان]] نسبت داده شده است<ref>الحیوان، ج ۱، ص ۱۹۹.</ref>؛ همچنین گفته شده: [[ذی القرنین]] و [[بلقیس]] [[ملکه سبا]] به [[جن]] [[نسب]] میبرند<ref>الآثار الباقیه، ص ۴۷.</ref> و [[عمرو بن یربوع تمیمی]] هم با [[جنیان]] [[ازدواج]] کرد<ref>الحیوان، ج ۶، ص ۳۹۸.</ref>. | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۶: | ||
===[[برتریطلبی]] عالمانه بدون پشتوانه=== | ===[[برتریطلبی]] عالمانه بدون پشتوانه=== | ||
*یکی دیگر از شاخصههای [[جاهلیت]] عالمانه، [[برتریطلبی]] (استعلاء) است. این خصیصه با تعابیری چون بزرگیطلبی ([[استکبار]]) نیز همراه است. واژه «[[استکبار]]» در [[قرآن]] به جز ۴ مورد ـ که درباره [[ابلیس]] است ـ در سایر موارد به [[برتریطلبی]] [[انسان]] مربوط میشود که مفاهیمی چون [[اصرار]]، ادبار، اباء، استنکاف، استعلاء و عتو را به همراه دارد. | *یکی دیگر از شاخصههای [[جاهلیت]] عالمانه، [[برتریطلبی]] (استعلاء) است. این خصیصه با تعابیری چون بزرگیطلبی ([[استکبار]]) نیز همراه است. واژه «[[استکبار]]» در [[قرآن]] به جز ۴ مورد ـ که درباره [[ابلیس]] است ـ در سایر موارد به [[برتریطلبی]] [[انسان]] مربوط میشود که مفاهیمی چون [[اصرار]]، ادبار، اباء، استنکاف، استعلاء و عتو را به همراه دارد. | ||
*«[[استکبار]] به غیر [[حق]]» از نظر [[قرآن]]، اولین [[انحراف]] آگاهانه از [[مسیر حق]] محسوب میشود. [[استنکاف از عبادت]] و [[مسئولیت]] بر دو گونه است: ۱. اشفاقی که عدم [[پذیرش فرمان]] از روی [[ترس]] و [[ناتوانی]] است؛ ۲. استکباری که [[امتناع]] از روی [[گردنکشی]] و [[خودبزرگبینی]] است<ref>جوادی، تسنیم، ج۳، ص۲۸۰.</ref>. [[سرپیچی]] مستکبرانه در برابر [[دعوت الهی]]، پیش از [[استدلال]] است و موجود [[مستکبر]] به [[دلیل]] [[خودبزرگبینی]] و «حقارتخواهی» برای دیگران، به خود اجازه شنیدن [[دلیل]] نمیدهد؛ زیرا عدم [[خضوع]] از شاخصهها و معانی انکارهای عالمانه است<ref>موسوی خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳.</ref>. عنصر اساسی انکارهای عالمانه، «عدم [[خضوع]]» و [[سرکشی]] است که از بارزترین معیارهای [[جاهلی]] است. [[ابلیس]] هم که خود در اثر چنین روحیهای در برابر [[فرمان خدا]] [[مقاومت]] کرد. برای توجیه [[سرپیچی]] خود به [[استدلال]] مبادرت کرد، ولی به [[گواهی]] [[قرآن]]، [[دلیل]] [[ابلیس]] یک [[دلیل]] پسینی و در [[حقیقت]] «دلیلتراشی» و توجیه بود؛ زیرا [[کفر]] [[ابلیس]] یک [[کفر]] | *«[[استکبار]] به غیر [[حق]]» از نظر [[قرآن]]، اولین [[انحراف]] آگاهانه از [[مسیر حق]] محسوب میشود. [[استنکاف از عبادت]] و [[مسئولیت]] بر دو گونه است: ۱. اشفاقی که عدم [[پذیرش فرمان]] از روی [[ترس]] و [[ناتوانی]] است؛ ۲. استکباری که [[امتناع]] از روی [[گردنکشی]] و [[خودبزرگبینی]] است<ref>جوادی، تسنیم، ج۳، ص۲۸۰.</ref>. [[سرپیچی]] مستکبرانه در برابر [[دعوت الهی]]، پیش از [[استدلال]] است و موجود [[مستکبر]] به [[دلیل]] [[خودبزرگبینی]] و «حقارتخواهی» برای دیگران، به خود اجازه شنیدن [[دلیل]] نمیدهد؛ زیرا عدم [[خضوع]] از شاخصهها و معانی انکارهای عالمانه است<ref>موسوی خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳.</ref>. عنصر اساسی انکارهای عالمانه، «عدم [[خضوع]]» و [[سرکشی]] است که از بارزترین معیارهای [[جاهلی]] است. [[ابلیس]] هم که خود در اثر چنین روحیهای در برابر [[فرمان خدا]] [[مقاومت]] کرد. برای توجیه [[سرپیچی]] خود به [[استدلال]] مبادرت کرد، ولی به [[گواهی]] [[قرآن]]، [[دلیل]] [[ابلیس]] یک [[دلیل]] پسینی و در [[حقیقت]] «دلیلتراشی» و توجیه بود؛ زیرا [[کفر]] [[ابلیس]] یک [[کفر]] پنهان بود و پیش از آنکه این صحنه برای او پیش بیاید، او [[کافر]] بوده است و [[قرآن]] نمیگوید که او [[استکبار]] کرد و سپس [[کافر]] شد<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۲۲.</ref>، بلکه میگوید که او از [[کافران]] بود<ref>سوره بقره، آبه ۳۴.</ref> و از سجدهکنندگان نبود<ref>سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>. | ||
* [[برتریطلبی]]، عالمانه بودن [[جهالت]] [[قوم نوح]] را نیز [[تأیید]] میکند: {{متن قرآن|وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ}}<ref>«اما من شما را قومی میبینم که نادانی میورزید» سوره هود، آیه ۲۹.</ref>، به همین جهت، [[نصیحت]] و آگاهیبخشی در آنها بیتأثیر بود: {{متن قرآن|وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ}}<ref>«خیرخواهی من به شما سودی نخواهد رساند؛ او پروردگار شماست و شما به سوی او بازگردانده میشوید» سوره هود، آیه ۳۴.</ref>. آنها در اثر همین [[روحیه]] نه تنها [[برتری]] [[پیامبر خدا]] ([[نوح]]) را برنمیتافتند، بلکه [[پیروان]] او را به شدت [[تحقیر]] مینمودند: {{متن قرآن|وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ}}<ref>«ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.</ref>. | * [[برتریطلبی]]، عالمانه بودن [[جهالت]] [[قوم نوح]] را نیز [[تأیید]] میکند: {{متن قرآن|وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ}}<ref>«اما من شما را قومی میبینم که نادانی میورزید» سوره هود، آیه ۲۹.</ref>، به همین جهت، [[نصیحت]] و آگاهیبخشی در آنها بیتأثیر بود: {{متن قرآن|وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ}}<ref>«خیرخواهی من به شما سودی نخواهد رساند؛ او پروردگار شماست و شما به سوی او بازگردانده میشوید» سوره هود، آیه ۳۴.</ref>. آنها در اثر همین [[روحیه]] نه تنها [[برتری]] [[پیامبر خدا]] ([[نوح]]) را برنمیتافتند، بلکه [[پیروان]] او را به شدت [[تحقیر]] مینمودند: {{متن قرآن|وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ}}<ref>«ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.</ref>. | ||
*قران به خاطر ویژهخواهی و [[برتریطلبی]] قومی [[بنیاسرائیل]]، آنها را نیز متصف به [[جاهلیت]] عالمانه کرده است؛ آنجا که [[حقانیت]] [[موسی]] را با [[معجزات]] روشن به چشم خود دیدند، ولی پس از شکافته شدن نیل و [[نجات]] یافتنشان از تعقیب [[فرعونیان]] نه تنها [[ایمان]] نیاوردند، بلکه از [[موسی]] خواستند که برای قومشان نیز بتهای مخصوصی قرار دهد: {{متن قرآن|قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref>. قرآم [[کریم]] [[برتریطلبی]] [[قوم]] [[هود]] را نیز شاخصه میداند: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از خدایانمان باز داری؟ اگر از راستگویانی آنچه به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور! گفت: این را تنها خداوند میداند و من آنچه را که بدان فرستاده شدهام به شما میرسانم اما شما را قومی نادان میبینم» سوره احقاف، آیه ۲۲ ـ ۲۳</ref>.<ref>ر.ک: مرتضوی، سید محمد، صفوی، سید زین العابدین، نقیزاده، حسن، جاهلیت عالمانه و شاخصههای آن در قرآن کریم.</ref> | *قران به خاطر ویژهخواهی و [[برتریطلبی]] قومی [[بنیاسرائیل]]، آنها را نیز متصف به [[جاهلیت]] عالمانه کرده است؛ آنجا که [[حقانیت]] [[موسی]] را با [[معجزات]] روشن به چشم خود دیدند، ولی پس از شکافته شدن نیل و [[نجات]] یافتنشان از تعقیب [[فرعونیان]] نه تنها [[ایمان]] نیاوردند، بلکه از [[موسی]] خواستند که برای قومشان نیز بتهای مخصوصی قرار دهد: {{متن قرآن|قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref>. قرآم [[کریم]] [[برتریطلبی]] [[قوم]] [[هود]] را نیز شاخصه میداند: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از خدایانمان باز داری؟ اگر از راستگویانی آنچه به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور! گفت: این را تنها خداوند میداند و من آنچه را که بدان فرستاده شدهام به شما میرسانم اما شما را قومی نادان میبینم» سوره احقاف، آیه ۲۲ ـ ۲۳</ref>.<ref>ر.ک: مرتضوی، سید محمد، صفوی، سید زین العابدین، نقیزاده، حسن، جاهلیت عالمانه و شاخصههای آن در قرآن کریم.</ref> | ||
===اظهار عالمانه [[ایمان]]، بدون [[اعتقاد]]=== | ===اظهار عالمانه [[ایمان]]، بدون [[اعتقاد]]=== | ||
*«[[جاهلیت]] آگاهانه» گستردهتر از [[جاهلیت]] منافقانه است و «[[کفار]]» را نیز دربرمیگیرد. [[کفار]] انگیزههای خود را | *«[[جاهلیت]] آگاهانه» گستردهتر از [[جاهلیت]] منافقانه است و «[[کفار]]» را نیز دربرمیگیرد. [[کفار]] انگیزههای خود را پنهان میکنند، ولی [[منافقان]] علاوه بر [[انگیزه]]، اندیشههای خود را نیز پنهان میکنند. آیاتی که بیانگر این شاخصهاند، از بزرگترین گروه [[آیات]] قرآناند و [[منافقان]] از بارزترین [[جاهلان]] آگاهاند. به آنچه میگویند [[ایمان]] ندارند و از آنچه [[باور]] دارند، سخنی نمیگویند.آنها به [[گواهی]] [[خداوند]] [[دروغگو]] هستند و سخنان درست را هم «به [[دروغ]]» بر زبان جاری میکنند: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>. آنها خود را فهیم و [[مؤمنان]] را سفیه میدانند و [[قرآن کریم]] اینان را سفیهان واقعی قلمداد میکند: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمیدانند» سوره بقره، آیه ۱۳.</ref>. آنها به [[گمان]] خود بر [[خدا]] و رسولش [[نیرنگ]] میزنند، ولی خود را [[نیرنگ]] میزنند: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ}}<ref>«بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند.» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>. | ||
*البته عالمانه بودن [[جهالت]] [[منافقان]] در [[حقیقت]] نوعی «خود عالمپنداری» است وگرنه همین که [[خدا]] جلوی [[نیرنگ]] آنان را نگرفته، خود خدعهای است از [[خدای تعالی]] و [[خدعه]] [[منافقان]] عیناً همان [[خدعه]] [[خدای تعالی]] به ایشان است»<ref>طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۷.</ref>. | *البته عالمانه بودن [[جهالت]] [[منافقان]] در [[حقیقت]] نوعی «خود عالمپنداری» است وگرنه همین که [[خدا]] جلوی [[نیرنگ]] آنان را نگرفته، خود خدعهای است از [[خدای تعالی]] و [[خدعه]] [[منافقان]] عیناً همان [[خدعه]] [[خدای تعالی]] به ایشان است»<ref>طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۷.</ref>. | ||
*ملاحظه شد که [[منافقان]] که به [[گمان]] خود زرنگی میکنند و [[اهل]] [[ایمان]] را [[فریب]] میدهند، نسبت به ارزشیابی نهایی [[کردار]] خودشان [[جهل]] دارند و نمیدانند که این عمل در نهایت به زبان خودشان است. [[قرآن کریم]] همین «[[جهل]]» را با جمله {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲.</ref> بیان کرده است<ref>ر.ک: مرتضوی، سید محمد، صفوی، سید زین العابدین، نقیزاده، حسن، جاهلیت عالمانه و شاخصههای آن در قرآن کریم.</ref>. | *ملاحظه شد که [[منافقان]] که به [[گمان]] خود زرنگی میکنند و [[اهل]] [[ایمان]] را [[فریب]] میدهند، نسبت به ارزشیابی نهایی [[کردار]] خودشان [[جهل]] دارند و نمیدانند که این عمل در نهایت به زبان خودشان است. [[قرآن کریم]] همین «[[جهل]]» را با جمله {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲.</ref> بیان کرده است<ref>ر.ک: مرتضوی، سید محمد، صفوی، سید زین العابدین، نقیزاده، حسن، جاهلیت عالمانه و شاخصههای آن در قرآن کریم.</ref>. |