نافرمانی از امام در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی'
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[')
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
خط ۳۱: خط ۳۱:
*جای بسی تأسّف است که نادانان نیز، [[دانشمندان]] غیر پارسا را [[یاری]] می‌‌رسانند، تا این‌گونه بدعتها را در [[جامعه]] [[ترویج]] نمایند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ * فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و برخی از آنان بی‌سوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیال‌های خام چیزی نمی‌دانند و جز به پندار نمی‌گرایند * بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دست‌هایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست می‌آورند» سوره بقره، آیه ۷۸-۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۳۴۲.</ref>.
*جای بسی تأسّف است که نادانان نیز، [[دانشمندان]] غیر پارسا را [[یاری]] می‌‌رسانند، تا این‌گونه بدعتها را در [[جامعه]] [[ترویج]] نمایند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ * فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و برخی از آنان بی‌سوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیال‌های خام چیزی نمی‌دانند و جز به پندار نمی‌گرایند * بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دست‌هایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست می‌آورند» سوره بقره، آیه ۷۸-۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۳۴۲.</ref>.
*ابوهریره‌ها و کعب الأحبارها در همه روزگاران چنین نقشی بر عهده داشته‌اند، و با [[ترویج]] تحریفات لفظی در [[جامعه]]، به تغییر و تبدیل معانی [[الهی]] می‌‌پرداخته‌اند.  
*ابوهریره‌ها و کعب الأحبارها در همه روزگاران چنین نقشی بر عهده داشته‌اند، و با [[ترویج]] تحریفات لفظی در [[جامعه]]، به تغییر و تبدیل معانی [[الهی]] می‌‌پرداخته‌اند.  
*پست‌تر و بدتر از این امّا، می‌‌توان به [[تحریف]] [[معنوی]] اشاره کرد. در این مورد، [[تحریف‌گران]] لفظ را [[باقی]] گذارده معنای آن را دستخوش تغییر می‌‌نمایند. اینان مطلبی صحیح را به‌گونه‌ای تعبیر می‌‌نمایند که با خواسته‌های نفسانی آنان سازگار افتد!. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر این نکته این‌گونه [[آگاهی]] داده است، که چون سخن [[خوارج]] را شنید که به [[قرآن کریم]] تمسّک می‌‌نمایند: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، فرمود: [۸۹۸] {{متن حدیث| كَلِمَةُ حَقٍ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>؛ "سخن حقّی است که از آن معنایی [[باطل]] [[اراده]] می‌‌شود".  
*پست‌تر و بدتر از این امّا، می‌‌توان به [[تحریف]] [[معنوی]] اشاره کرد. در این مورد، [[تحریف‌گران]] لفظ را باقی گذارده معنای آن را دستخوش تغییر می‌‌نمایند. اینان مطلبی صحیح را به‌گونه‌ای تعبیر می‌‌نمایند که با خواسته‌های نفسانی آنان سازگار افتد!. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر این نکته این‌گونه [[آگاهی]] داده است، که چون سخن [[خوارج]] را شنید که به [[قرآن کریم]] تمسّک می‌‌نمایند: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، فرمود: [۸۹۸] {{متن حدیث| كَلِمَةُ حَقٍ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>؛ "سخن حقّی است که از آن معنایی [[باطل]] [[اراده]] می‌‌شود".  
*این‌گونه از [[تحریف]]، در همه روزگاران سخت شایع بوده، و [[دانشمندان]] هواپرست به‌وسیله آن در [[گمراهی]] [[مردم]] کوشیده، آنان را به سوی خواست‌های خود می‌‌کشانیدند.
*این‌گونه از [[تحریف]]، در همه روزگاران سخت شایع بوده، و [[دانشمندان]] هواپرست به‌وسیله آن در [[گمراهی]] [[مردم]] کوشیده، آنان را به سوی خواست‌های خود می‌‌کشانیدند.
*در روزگار ما نیز، این سخن جریان یافته است؛ چه هر [[روزه]] شاهدیم که با توجیهاتی بی‌اساس، محرّمات [[الهی]] را [[حلال]] نشان می‌دهند، و آنچه [[حلال]] است را [[حرام]]!. این مطلب به گونه‌ای است که استاد ما مرحوم [[امام خمینی]] با تمامی تقیّدی که به [[شریعت]] مطهّر داشت، از دست اینان به [[خشم]] می‌‌آمد و می‌‌فرمود: "کار بدانجا کشیده، که [[عالمان]] پرده‌در و [[جاهلان]] [[عبادت]] پیشه، به من نسبت می‌‌دهند که قمار و موسیقی و غناء را [[حلال]] دانسته‌ام!".
*در روزگار ما نیز، این سخن جریان یافته است؛ چه هر [[روزه]] شاهدیم که با توجیهاتی بی‌اساس، محرّمات [[الهی]] را [[حلال]] نشان می‌دهند، و آنچه [[حلال]] است را [[حرام]]!. این مطلب به گونه‌ای است که استاد ما مرحوم [[امام خمینی]] با تمامی تقیّدی که به [[شریعت]] مطهّر داشت، از دست اینان به [[خشم]] می‌‌آمد و می‌‌فرمود: "کار بدانجا کشیده، که [[عالمان]] پرده‌در و [[جاهلان]] [[عبادت]] پیشه، به من نسبت می‌‌دهند که قمار و موسیقی و غناء را [[حلال]] دانسته‌ام!".
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش