جز
جایگزینی متن - 'آیه بر' به 'آیه بر'
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
جز (جایگزینی متن - 'آیه بر' به 'آیه بر') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
===نخست: دلالت بر [[عصمت امام]]=== | ===نخست: دلالت بر [[عصمت امام]]=== | ||
* این [[آیه شریفه]] نه تنها بر [[عصمت پیامبر اسلام]] و به تبع آن، [[عصمت]] تمامی [[انبیا]] دلالت دارد، بلکه بر عصمت برخی دیگر از [[انسانها]] - که با عنوان "[[اولی الامر]]" از آنها یاد شده است - نیز صحّه میگذارد. | * این [[آیه شریفه]] نه تنها بر [[عصمت پیامبر اسلام]] و به تبع آن، [[عصمت]] تمامی [[انبیا]] دلالت دارد، بلکه بر عصمت برخی دیگر از [[انسانها]] - که با عنوان "[[اولی الامر]]" از آنها یاد شده است - نیز صحّه میگذارد. | ||
* پیش از بیان نحوه دلالت | * پیش از بیان نحوه دلالت آیه بر عصمت [[اولیالامر]]، گفتنی است که این [[آیه]] از طرف [[منکران]] [[امامت ائمه]] [[اهلبیت]]{{عم}} مورد [[تأویل]] و تفسیرهای مختلفی واقع شده است و کوشیدهاند دلالت آن را بر عصمت [[اولوالامر]] نادیده گیرند. مع الوصف از آنجا که هیچ محقق منصفی نمیتواند در دلالت این آیه بر عصمت اولوالامر تشکیک کند، برخی دیگر از آنها، تلاش نمودهاند تا برای اولوالامر، مصادیقی غیر از [[ائمه اطهار]]{{عم}} بیابند. بنابراین، مباحث خود را درباره این آیه، در دو قسمت کلی پی میگیریم: نخست چگونگی دلالت آن را بر عصمت [[اولو الامر]] [[تبیین]] کرده، سپس به [[تفسیر]] اولوالامر میپردازیم. | ||
* '''عصمت اولی الامر''' | * '''عصمت اولی الامر''' | ||
#'''معنای [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]''': آیه شریفه، نخست [[مؤمنان]] را مورد خطاب قرار داده، آنان را به اطاعت از خدا فرا میخواند. امّا با توجه به عدم امکان [[ارتباط مستقیم]] با [[خداوند]] برای همگان، بدون وجود انبیا راهی برای [[آگاهی]] از [[احکام]] و خواستههای [[الهی]] نخواهیم داشت. بنابراین، منظور از {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}}، جز این نیست که باید از [[وحی]] و [[پیام الهی]] که توسط [[پیامبر]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] میشود، [[اطاعت]] و [[پیروی]] نمود. امّا در ادامه [[آیه]]، با تکرار امر{{متن قرآن|أَطِيعُوا}}، [[اطاعت از پیامبر]] به صورت جداگانه مورد تصریح قرار میگیرد، که از آن میتوان [[لزوم]] [[فرمانبرداری]] از پیامبر در غیر مسأله [[ابلاغ وحی]] را نیز استفاده نمود<ref>ر.ک: المیزان، ج۲، ص۳۸۸؛ مسائل کلی امامت، ص۸۵. البته پارهای از مفسران، وجوه دیگری را برای تکرار {{متن قرآن|أَطِيعُوا}}، بیان کردهاند که خالی از ضعف نیست. (ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۸۳).</ref>. به این بیان که: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} - که مراد از "[[رسول]]" در آیه مذکور، وجود [[مقدس]] آن [[حضرت]] میباشد - [[وظایف]] و [[شؤون]] متعددی داشته است که میتوان آنها را در سه مسأله عمده خلاصه کرد: | #'''معنای [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]''': آیه شریفه، نخست [[مؤمنان]] را مورد خطاب قرار داده، آنان را به اطاعت از خدا فرا میخواند. امّا با توجه به عدم امکان [[ارتباط مستقیم]] با [[خداوند]] برای همگان، بدون وجود انبیا راهی برای [[آگاهی]] از [[احکام]] و خواستههای [[الهی]] نخواهیم داشت. بنابراین، منظور از {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}}، جز این نیست که باید از [[وحی]] و [[پیام الهی]] که توسط [[پیامبر]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] میشود، [[اطاعت]] و [[پیروی]] نمود. امّا در ادامه [[آیه]]، با تکرار امر{{متن قرآن|أَطِيعُوا}}، [[اطاعت از پیامبر]] به صورت جداگانه مورد تصریح قرار میگیرد، که از آن میتوان [[لزوم]] [[فرمانبرداری]] از پیامبر در غیر مسأله [[ابلاغ وحی]] را نیز استفاده نمود<ref>ر.ک: المیزان، ج۲، ص۳۸۸؛ مسائل کلی امامت، ص۸۵. البته پارهای از مفسران، وجوه دیگری را برای تکرار {{متن قرآن|أَطِيعُوا}}، بیان کردهاند که خالی از ضعف نیست. (ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۸۳).</ref>. به این بیان که: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} - که مراد از "[[رسول]]" در آیه مذکور، وجود [[مقدس]] آن [[حضرت]] میباشد - [[وظایف]] و [[شؤون]] متعددی داشته است که میتوان آنها را در سه مسأله عمده خلاصه کرد: | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
* علاوه بر اینکه، اگر احتمال [[صدور گناه]] و یا امر به آن، در [[حق]] اولوالامر داده شود و از طرفی، [[خداوند]] به طور مطلق [[اطاعت]] از ایشان را [[واجب]] نماید. لازمه آن، [[امر]] به متناقضین خواهد بود؛ زیرا بنا به فرض، چون به [[معصیت]] و [[مخالفت]] با خداوند [[فرمان]] دادهاند، نباید از آنها [[پیروی]] نمود: {{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۵؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۷.</ref> ولی از طرف دیگر، خداوند در این [[آیه]]، اطاعت از آنان را به طور مطلق واجب نموده و مخالفت و [[سرپیچی]] از اوامرشان را در هیچ صورتی تجویز نکرده است<ref>کشف المراد، ص۳۶۴. </ref>. | * علاوه بر اینکه، اگر احتمال [[صدور گناه]] و یا امر به آن، در [[حق]] اولوالامر داده شود و از طرفی، [[خداوند]] به طور مطلق [[اطاعت]] از ایشان را [[واجب]] نماید. لازمه آن، [[امر]] به متناقضین خواهد بود؛ زیرا بنا به فرض، چون به [[معصیت]] و [[مخالفت]] با خداوند [[فرمان]] دادهاند، نباید از آنها [[پیروی]] نمود: {{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۵؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۷.</ref> ولی از طرف دیگر، خداوند در این [[آیه]]، اطاعت از آنان را به طور مطلق واجب نموده و مخالفت و [[سرپیچی]] از اوامرشان را در هیچ صورتی تجویز نکرده است<ref>کشف المراد، ص۳۶۴. </ref>. | ||
* بنابراین، همانطور که [[لزوم اطاعت]] مطلق از [[پیامبر]]، [[دلیل]] بر عصمت آن [[حضرت]] شمرده میشود، امر به اطاعت بیقید و و شرط از اولوالامر، حکایت از عصمت آنان میکند.(...) | * بنابراین، همانطور که [[لزوم اطاعت]] مطلق از [[پیامبر]]، [[دلیل]] بر عصمت آن [[حضرت]] شمرده میشود، امر به اطاعت بیقید و و شرط از اولوالامر، حکایت از عصمت آنان میکند.(...) | ||
* '''منظور از اولوالامر''': تا اینجا دانستیم که [[آیه شریفه]] عصمت افرادی از [[امّت اسلامی]] که از آنان به "اولوالامر" یاد کرده است، دلالت دارد. اکنون سخن در مصداقیابی این عنوان کلی میباشد. گذشت که برخی از [[اهل سنت]]، دلالت آیه شریفه را بر عصمت اولوالامر پذیرفتهاند، اما در [[تطبیق]] و مصداقیابی آن به [[خطا]] رفتهاند. به عنوان مثال، [[فخر رازی]] - که [[امام]] المشککین نام گرفته است- دلالت | * '''منظور از اولوالامر''': تا اینجا دانستیم که [[آیه شریفه]] عصمت افرادی از [[امّت اسلامی]] که از آنان به "اولوالامر" یاد کرده است، دلالت دارد. اکنون سخن در مصداقیابی این عنوان کلی میباشد. گذشت که برخی از [[اهل سنت]]، دلالت آیه شریفه را بر عصمت اولوالامر پذیرفتهاند، اما در [[تطبیق]] و مصداقیابی آن به [[خطا]] رفتهاند. به عنوان مثال، [[فخر رازی]] - که [[امام]] المشککین نام گرفته است- دلالت آیه بر [[عصمت]] را میپذیرد ولی آن را [[دلیل]] بر [[حجیت]] [[اجماع]] قرار داده، میگوید: از [[آیه]] استفاده میشود که "[[اهل حل و عقد]]"<ref>میتوان «اهل حل و عقد» را به «خبرگان مورد اعتماد مردم» ترجمه نمود. برخی، آن را در جامعه امروز شامل: علما، سران ارتش، رؤسای احزاب، مدیران روزنامهها، کارفرمایان و... دانستهاند. ر.ک: تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۷.</ref> از [[مسلمین]] [[معصوم]] از [[خطا]] از میباشند<ref>تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۳۵۷-۳۵۸.</ref>. | ||
* عدهای دیگر بدون اینکه دلالت آیه را بر عصمت [[اولوالامر]] بپذیرند، مصداق آن را [[فرمانروایان]] بر [[حق]] و یا علمای متدیّن و امثال آن دانستهاند<ref>الکشاف، ج۱، ص۵۳۴؛ ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۸۳-۸۴.</ref>. برای [[پرهیز]] از اطاله [[کلام]]، نقد و بررسی این آرا را وانهاده، جستوجوگران را به کتب مربوط ارجاع میدهیم<ref>ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۲-۳۹۸؛ الامامة و الولایة، ص۴۶-۵۴؛ مسائل کلی امامت ص۸۶-۱۰۰. </ref>. تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که مقتضای [[حکم عقل]] و [[شرع]] این است که در این زمینه، همچون بسیاری دیگر از موارد، به [[مبیّن]] و [[مفسّر]] [[وحی الهی]]، یعنی [[رسول اکرم]]{{صل}} مراجعه کرده، [[حقیقت]] را از ایشان جویا شویم<ref>در برخی از روایات از امام{{ع}} سؤال شده که چرا در قرآن به صراحت نامی از اهلبیت برده نشده است، امام در پاسخ به این نکته اشاره نمودهاند که در قرآن، اصل وجوب نماز و زکات بیان شده است، امّا تعداد رکعات نماز و نیز نصاب زکات با توضیح و تفسیر پیامبر مشخص میگردد. همچنین است موارد بیشمار دیگری که فهم مقصود کتاب الهی بدون استعانت از مفسّر حقیقی آن امکان ندارد. ر.ک: الکافی، ج۱ ص۲۸۶-۲۸۸؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. | * عدهای دیگر بدون اینکه دلالت آیه را بر عصمت [[اولوالامر]] بپذیرند، مصداق آن را [[فرمانروایان]] بر [[حق]] و یا علمای متدیّن و امثال آن دانستهاند<ref>الکشاف، ج۱، ص۵۳۴؛ ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۸۳-۸۴.</ref>. برای [[پرهیز]] از اطاله [[کلام]]، نقد و بررسی این آرا را وانهاده، جستوجوگران را به کتب مربوط ارجاع میدهیم<ref>ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۲-۳۹۸؛ الامامة و الولایة، ص۴۶-۵۴؛ مسائل کلی امامت ص۸۶-۱۰۰. </ref>. تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که مقتضای [[حکم عقل]] و [[شرع]] این است که در این زمینه، همچون بسیاری دیگر از موارد، به [[مبیّن]] و [[مفسّر]] [[وحی الهی]]، یعنی [[رسول اکرم]]{{صل}} مراجعه کرده، [[حقیقت]] را از ایشان جویا شویم<ref>در برخی از روایات از امام{{ع}} سؤال شده که چرا در قرآن به صراحت نامی از اهلبیت برده نشده است، امام در پاسخ به این نکته اشاره نمودهاند که در قرآن، اصل وجوب نماز و زکات بیان شده است، امّا تعداد رکعات نماز و نیز نصاب زکات با توضیح و تفسیر پیامبر مشخص میگردد. همچنین است موارد بیشمار دیگری که فهم مقصود کتاب الهی بدون استعانت از مفسّر حقیقی آن امکان ندارد. ر.ک: الکافی، ج۱ ص۲۸۶-۲۸۸؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. | ||
* به [[راستی]] آیا [[مردم]] [[زمان]] [[پیامبر]] از آیه این را میفهمیدند که اهل حل و عقد معصومند و [[اطاعت]] از آنها [[واجب]] است؟ آیا برداشت آنان این بود که آیه دلالت بر حجیت "اجماع" دارد؟ آیا پذیرفتنی است مسلمانانی که در مسائل بسیار جزئی به پیامبر مراجعه کرده، برای رفع ابهام از او توضیح میخواستند، [[مشاهده]] کنند که [[اطاعت]] گروهی تحت عنوان "[[اولوالامر]]" در کنار [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] بر آنها [[واجب]] شمرده شده است و در عین حال از مصداق آن نپرسند؟ آیا [[پیامبری]] که [[مفسّر]] و [[مبیّن]] [[وحی الهی]] است، هیچ توضیحی درباره [[حقیقت]] اولوالامر ارائه نداده است؟ | * به [[راستی]] آیا [[مردم]] [[زمان]] [[پیامبر]] از آیه این را میفهمیدند که اهل حل و عقد معصومند و [[اطاعت]] از آنها [[واجب]] است؟ آیا برداشت آنان این بود که آیه دلالت بر حجیت "اجماع" دارد؟ آیا پذیرفتنی است مسلمانانی که در مسائل بسیار جزئی به پیامبر مراجعه کرده، برای رفع ابهام از او توضیح میخواستند، [[مشاهده]] کنند که [[اطاعت]] گروهی تحت عنوان "[[اولوالامر]]" در کنار [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] بر آنها [[واجب]] شمرده شده است و در عین حال از مصداق آن نپرسند؟ آیا [[پیامبری]] که [[مفسّر]] و [[مبیّن]] [[وحی الهی]] است، هیچ توضیحی درباره [[حقیقت]] اولوالامر ارائه نداده است؟ |