جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۲۰۲.</ref>. | بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۲۰۲.</ref>. | ||
===عهدهدار نبودن [[بیعت]] [[حاکمان]]=== | ===عهدهدار نبودن [[بیعت]] [[حاکمان]]=== | ||
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در روایتی میفرمایند: "هنگامی که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به این [[دلیل]] است که ولادتش | *[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در روایتی میفرمایند: "هنگامی که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به این [[دلیل]] است که ولادتش پنهان است و شخص او [[غایب]] میشود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹.</ref>. | ||
*برخی [[روایات]] دیگر اشاره دارند که [[اهل بیت]]{{عم}}[[بیعت]] [[حاکم]] [[ظالم]] زمان را بهعهده داشتند، ولی [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، هیچ بیعتی از [[حاکمان ظالم]] به عهده ندارد. | *برخی [[روایات]] دیگر اشاره دارند که [[اهل بیت]]{{عم}}[[بیعت]] [[حاکم]] [[ظالم]] زمان را بهعهده داشتند، ولی [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، هیچ بیعتی از [[حاکمان ظالم]] به عهده ندارد. | ||
*در توقیعی از [[امام زمان]] آمده است: "هیچ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر این که به [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده وی بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بودهاند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهدهام نیست"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي}}بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۲۰۳.</ref>. | *در توقیعی از [[امام زمان]] آمده است: "هیچ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر این که به [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده وی بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بودهاند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهدهام نیست"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي}}بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۲۰۳.</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
*پیش از آنکه به برخی حکمتها و علتهای ظاهری [[غیبت]] آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسیهایی که در [[روایات]] انجام شده است، نخستین نکتهای که در اینباره به چشم میخورد، این است که [[پنهانزیستی]] آخرین [[ذخیره الهی]]، به طور قطع از [[اسرار]] [[خداوند]] سبحانه و تعالی است. [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} چنین بیان فرموده است: "ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر [[خداوند]] سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار [[تردید]] نشوی. همانا [[شک]] درباره [[خدا]] [[کفر]] است"<ref>{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلْمُهُ مَطْوِيٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ إِيَّاكَ وَ الشَّكَ فِيهِ فَإِنَ الشَّكَ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ كُفْرٌ "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷</ref>. | *پیش از آنکه به برخی حکمتها و علتهای ظاهری [[غیبت]] آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسیهایی که در [[روایات]] انجام شده است، نخستین نکتهای که در اینباره به چشم میخورد، این است که [[پنهانزیستی]] آخرین [[ذخیره الهی]]، به طور قطع از [[اسرار]] [[خداوند]] سبحانه و تعالی است. [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} چنین بیان فرموده است: "ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر [[خداوند]] سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار [[تردید]] نشوی. همانا [[شک]] درباره [[خدا]] [[کفر]] است"<ref>{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلْمُهُ مَطْوِيٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ إِيَّاكَ وَ الشَّكَ فِيهِ فَإِنَ الشَّكَ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ كُفْرٌ "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷</ref>. | ||
*بیگمان این [[حکمت]]، اساسیترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که برخی [[شیعیان]]، همواره این پرسش را مطرح میکردند، در سخنان [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به برخی حکمتهای ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدانها نیز اشارهای گذرا میکنیم. | *بیگمان این [[حکمت]]، اساسیترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که برخی [[شیعیان]]، همواره این پرسش را مطرح میکردند، در سخنان [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به برخی حکمتهای ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدانها نیز اشارهای گذرا میکنیم. | ||
#'''برای حفظ [[جان]] آن حضرت:''' در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} مییابیم یکی از حکمتهای ظاهری [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع [[ظهور]] وی نیست. اگر اینگونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده [[غیبت]] برایش روا نخواهد بود. آن [[محبوب]] دلها، دشواریها و [[آزار]] و اذیت را [[تحمل]] میکند؛ زیرا [[مقام]] و [[جایگاه]] والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب [[تحمل]] [[رنج]] و دشواریهای بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین [[ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهانزیستی]] او تعلق گرفته است. شبیه این [[پنهانزیستی]] با ویژگیهای خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود که میتوان به | #'''برای حفظ [[جان]] آن حضرت:''' در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} مییابیم یکی از حکمتهای ظاهری [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع [[ظهور]] وی نیست. اگر اینگونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده [[غیبت]] برایش روا نخواهد بود. آن [[محبوب]] دلها، دشواریها و [[آزار]] و اذیت را [[تحمل]] میکند؛ زیرا [[مقام]] و [[جایگاه]] والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب [[تحمل]] [[رنج]] و دشواریهای بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین [[ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهانزیستی]] او تعلق گرفته است. شبیه این [[پنهانزیستی]] با ویژگیهای خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود که میتوان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمانها اشاره کرد. میدانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را تهدید میکرد. | ||
#'''[[آزمایش]] [[انسانها]]:''' یکی دیگر از حکمتهای [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجا که این نوع [[آزمایش]]، به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در [[تکامل]] روحی انسانها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این [[آزمایش]] است که [[آشکار]] میشود چه کسی ثابت قدم و استوار، و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] سست و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: "به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، [[فرج]] ما فرا نمیرسد، تا زمانی که شما [[غربال]] شوید، تا [[خداوند]] سبحانه و تعالی ناخالصیها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی نهد"<ref>{{عربی|" هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ "}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای [[جایگاه]] والایی از [[ایمان]] و عمل [[شایسته]] باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.[[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود، تا اینکه [[حق]] محض [[آشکار]] شود و [[ایمان]]، از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. این [[آشکار]] شدن، با بازگشت افرادی صورت میپذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همانها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها میرود<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵</ref>. از مجموع سخنان [[معصومان]]{{عم}} به دست میآید که مهمترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسانها در این دوران، گریز آنها از [[دین]] و آموزههای آن و به اوج رسیدن [[دنیا]] پرستی است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر</ref> ک: [[شیخ صدوق]]، [[ثواب الاعمال]] و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دورههای دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگیها، هشدارهایی نیز دادهاند که با توجه به آنها، آزمایشهای بزرگ از مهمترین ویژگی این دوران است<ref> میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱</ref>. افرادی که با ویژگیهای این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهرههای پیروز این دوران یاد میکند، با شگفتی به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} چنین میفرماید: "ای [[علی]]! بدان شگفتآورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران- با آنکه [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکردهاند و از [[امام]] خود در پردهاند- به نوشتهای سیاه بر صفحهای سپید، [[ایمان]] میآورند"<ref> {{عربی|" يَا عَلِيُ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض "}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسههای بیپایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] زندگی میکنند. | #'''[[آزمایش]] [[انسانها]]:''' یکی دیگر از حکمتهای [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجا که این نوع [[آزمایش]]، به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در [[تکامل]] روحی انسانها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این [[آزمایش]] است که [[آشکار]] میشود چه کسی ثابت قدم و استوار، و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] سست و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: "به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، [[فرج]] ما فرا نمیرسد، تا زمانی که شما [[غربال]] شوید، تا [[خداوند]] سبحانه و تعالی ناخالصیها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی نهد"<ref>{{عربی|" هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ "}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای [[جایگاه]] والایی از [[ایمان]] و عمل [[شایسته]] باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.[[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود، تا اینکه [[حق]] محض [[آشکار]] شود و [[ایمان]]، از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. این [[آشکار]] شدن، با بازگشت افرادی صورت میپذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همانها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها میرود<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵</ref>. از مجموع سخنان [[معصومان]]{{عم}} به دست میآید که مهمترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسانها در این دوران، گریز آنها از [[دین]] و آموزههای آن و به اوج رسیدن [[دنیا]] پرستی است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر</ref> ک: [[شیخ صدوق]]، [[ثواب الاعمال]] و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دورههای دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگیها، هشدارهایی نیز دادهاند که با توجه به آنها، آزمایشهای بزرگ از مهمترین ویژگی این دوران است<ref> میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱</ref>. افرادی که با ویژگیهای این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهرههای پیروز این دوران یاد میکند، با شگفتی به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} چنین میفرماید: "ای [[علی]]! بدان شگفتآورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران- با آنکه [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکردهاند و از [[امام]] خود در پردهاند- به نوشتهای سیاه بر صفحهای سپید، [[ایمان]] میآورند"<ref> {{عربی|" يَا عَلِيُ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض "}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسههای بیپایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] زندگی میکنند. | ||
#'''[[آزادگی]] از [[بیعت]] دیگران:''' دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوتهای زمان در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با [[معاویه]] تن داد و [[مردم]]، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ یک از ما [[امامان]] نیست، مگر اینکه [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار میگیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] میگزارد. به درستی که [[خداوند]] سبحانه و تعالی ولادتش را | #'''[[آزادگی]] از [[بیعت]] دیگران:''' دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوتهای زمان در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با [[معاویه]] تن داد و [[مردم]]، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ یک از ما [[امامان]] نیست، مگر اینکه [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار میگیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] میگزارد. به درستی که [[خداوند]] سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی میسازد، تا آنگاه که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹</ref>.[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در توقیعی در پاسخ به برخی پرسشها فرمود: "درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ [[خداوند]] سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] میفرماید: ای اهل [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید. بدانید هرکدام از پدران من، [[بیعت]] یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که [[قیام]] میکنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴</ref>. | ||
#'''تأدیب انسانها:''' [[ادب]] کردن انسانها- به ویژه مسلمانها- یکی دیگر از فلسفههای [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} در این باره فرمود: " شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] میدارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پایان نمییابد و به همین [[دلیل]]، [[صاحب]] شما از دست شما گرفته میشود ...."<ref>{{عربی|" وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ وَ يُخَالِفُ ذَلِكَ فِعْلُكُمْ وَ اللَّهِ مَا يَسْتَوِي اخْتِلَافُ أَصْحَابِكَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِكُم "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref> | #'''تأدیب انسانها:''' [[ادب]] کردن انسانها- به ویژه مسلمانها- یکی دیگر از فلسفههای [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} در این باره فرمود: " شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] میدارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پایان نمییابد و به همین [[دلیل]]، [[صاحب]] شما از دست شما گرفته میشود ...."<ref>{{عربی|" وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ وَ يُخَالِفُ ذَلِكَ فِعْلُكُمْ وَ اللَّهِ مَا يَسْتَوِي اخْتِلَافُ أَصْحَابِكَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِكُم "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref> | ||
*بدین سان [[غیبت]] آخرین [[حجّت]] [[خداوند]] سبحانه و تعالی نماد [[خشم]] [[خداوند]] بر زمینیان است که با چراغهای [[هدایت]] به گونهای ناشایست برخورد کردند. | *بدین سان [[غیبت]] آخرین [[حجّت]] [[خداوند]] سبحانه و تعالی نماد [[خشم]] [[خداوند]] بر زمینیان است که با چراغهای [[هدایت]] به گونهای ناشایست برخورد کردند. |