جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، [[فرهنگنامه' به 'سعیدیانفر و ایازی، [[فرهنگنامه') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
# [[دستور خداوند]] درباره [[زنان پیامبر]]{{صل}} که هرگاه [[مؤمنان]] خواستند از آنان وسیلهای بگیرند، از پشت پرده بگیرند، که این برای [[پاکی]] دلهای طرفین و دوری از وسوسهها بهتر است و [[شخصیت]] آنان را بهتر [[حفظ]] میکند. {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}} [[ضمیر]] “هُنَّ” به [[همسران رسول خدا]]{{صل}} بر میگردد، و در خواست متاع از ایشان، کنایه است از اینکه [[مردم]] با ایشان درباره حوائجی که دارند سؤال کنند، و معنایش این است که اگر به خاطر حاجتی که برایتان پیش آمده، ناگزیر شدید با یکی از [[همسران]] آن جناب صحبتی بکنید، از پس پرده صحبت کنید، {{متن قرآن|ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}} این جمله [[مصلحت]] [[حکم]] مزبور را بیان میکند، و میفرماید: برای اینکه وقتی از پشت پرده با ایشان صحبت کنید، دلهایتان دچار [[وسوسه]] نمیشود، و در نتیجه این رویه، دلهایتان را پاکتر نگه میدارد<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۶، ص۵۰۶.</ref>؛ | # [[دستور خداوند]] درباره [[زنان پیامبر]]{{صل}} که هرگاه [[مؤمنان]] خواستند از آنان وسیلهای بگیرند، از پشت پرده بگیرند، که این برای [[پاکی]] دلهای طرفین و دوری از وسوسهها بهتر است و [[شخصیت]] آنان را بهتر [[حفظ]] میکند. {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}} [[ضمیر]] “هُنَّ” به [[همسران رسول خدا]]{{صل}} بر میگردد، و در خواست متاع از ایشان، کنایه است از اینکه [[مردم]] با ایشان درباره حوائجی که دارند سؤال کنند، و معنایش این است که اگر به خاطر حاجتی که برایتان پیش آمده، ناگزیر شدید با یکی از [[همسران]] آن جناب صحبتی بکنید، از پس پرده صحبت کنید، {{متن قرآن|ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}} این جمله [[مصلحت]] [[حکم]] مزبور را بیان میکند، و میفرماید: برای اینکه وقتی از پشت پرده با ایشان صحبت کنید، دلهایتان دچار [[وسوسه]] نمیشود، و در نتیجه این رویه، دلهایتان را پاکتر نگه میدارد<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۶، ص۵۰۶.</ref>؛ | ||
# [[اهلبیت]] با [[تأییدات الهی]] و [[اعمال]] [[پاک]] خویش، چنان هستند که در عین داشتن [[قدرت]] و [[اختیار]] برای [[گناه]] کردن به سراغ آن نمیروند. [[خدا]] خواسته که [[رجس]] و [[پلیدی]] را تنها از آنان دور کند، و به آنان [[طهارت]] و [[عصمت]] بدهد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ | # [[اهلبیت]] با [[تأییدات الهی]] و [[اعمال]] [[پاک]] خویش، چنان هستند که در عین داشتن [[قدرت]] و [[اختیار]] برای [[گناه]] کردن به سراغ آن نمیروند. [[خدا]] خواسته که [[رجس]] و [[پلیدی]] را تنها از آنان دور کند، و به آنان [[طهارت]] و [[عصمت]] بدهد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ | ||
# [[کتاب مکنون]] که [[قرآن]] در آن است و یا [[قرآنی]] که در آن کتاب است، از دسترس اغیار و ناپاکان محفوظ است، و به جز [[پاکان]] کسی با آن مساس ندارد. و به هر تقدیر [[کلام]] در سیاق [[بزرگداشت]] [[امر]] [[قرآن]] است، میخواهد [[قرآن]] را [[تجلیل]] کند، و از همین جا میفهمیم که منظور از مس [[قرآن]] دست کشیدن به خطوط آن نیست، بلکه [[علم به معارف]] آن است، که جز [[پاکان]] [[خلق]] کسی به [[معارف]] آن عالم نمیشود، چون فرموده: [[قرآن]] در کتابی مکنون و | # [[کتاب مکنون]] که [[قرآن]] در آن است و یا [[قرآنی]] که در آن کتاب است، از دسترس اغیار و ناپاکان محفوظ است، و به جز [[پاکان]] کسی با آن مساس ندارد. و به هر تقدیر [[کلام]] در سیاق [[بزرگداشت]] [[امر]] [[قرآن]] است، میخواهد [[قرآن]] را [[تجلیل]] کند، و از همین جا میفهمیم که منظور از مس [[قرآن]] دست کشیدن به خطوط آن نیست، بلکه [[علم به معارف]] آن است، که جز [[پاکان]] [[خلق]] کسی به [[معارف]] آن عالم نمیشود، چون فرموده: [[قرآن]] در کتابی مکنون و پنهان است، و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }}<ref>«به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید * و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۳-۴.</ref> نیز به آن اشاره میکند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۳۷.</ref>. و بسیاری از [[مفسران]] به [[پیروی]] از روایاتی که از [[امامان معصوم]]{{عم}} وارد شده، این [[آیه]] را به عدم جواز مس [[کتابت قرآن]] بدون [[غسل]] و [[وضو]] [[تفسیر]] کردهاند؛ | ||
# [[خداوند]] به [[ثروتمندان]] فرصتطلب که نجوی – در گوشی صحبت کردن – با [[پیامبر]] را امتیازی برای خود میدانستند [[دستور]] میدهد که برای نجوی باید [[صدقه]] بدهند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً...}} سپس میافزاید: این برای شما بهتر و پاکیزهتر است {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ}} اما خیر بودن این [[صدقه]] هم برای متمکنان بود، زیرا موجب ثوابی میشد، و هم برای [[نیازمندان]]، چرا که [[وسیله]] کمکی به آنها محسوب میگشت. و اما “اطهر” بودنش از این نظر بود که [[قلوب]] [[اغنیا]] را از [[حب]] [[مال]] میشست، و [[قلوب]] [[نیازمندان]] را از [[کینه]] و [[ناراحتی]]، زیرا هنگامی که نجوی از صورت مجانی در میآید و [[نیاز]] به دادن صدقهای داشت طبعاً کمتر میشد همان گونهای که شد و این یک نوع [[پاکیزگی]] برای محیط [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] بود. ولی از آنجا که اگر [[وجوب]] [[صدقه]] قبل از نجوی [[عمومیت]] میداشت [[فقرا]] از طرح مسائل مهم یا نیازهای خود در برابر [[پیامبر]]{{صل}} به صورت نجوی [[محروم]] میشدند، در ذیل [[آیه]] [[حکم]] [[صدقه]] را از این گروه برداشته میفرماید: اگر [[توانایی]] نداشته باشید [[خداوند]] [[غفور]] و [[رحیم]] است {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} و به این ترتیب آنها که [[تمکن مالی]] داشتند دادن [[صدقه]] قبل از نجوی برای آنان [[واجب]] بود، و آنها که نداشتند بدون آن میتوانستند با [[پیامبر]]{{صل}} نجوی کنند<ref>تفسیر نمونه ج۲۳، ص۴۴۷.</ref>. | # [[خداوند]] به [[ثروتمندان]] فرصتطلب که نجوی – در گوشی صحبت کردن – با [[پیامبر]] را امتیازی برای خود میدانستند [[دستور]] میدهد که برای نجوی باید [[صدقه]] بدهند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً...}} سپس میافزاید: این برای شما بهتر و پاکیزهتر است {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ}} اما خیر بودن این [[صدقه]] هم برای متمکنان بود، زیرا موجب ثوابی میشد، و هم برای [[نیازمندان]]، چرا که [[وسیله]] کمکی به آنها محسوب میگشت. و اما “اطهر” بودنش از این نظر بود که [[قلوب]] [[اغنیا]] را از [[حب]] [[مال]] میشست، و [[قلوب]] [[نیازمندان]] را از [[کینه]] و [[ناراحتی]]، زیرا هنگامی که نجوی از صورت مجانی در میآید و [[نیاز]] به دادن صدقهای داشت طبعاً کمتر میشد همان گونهای که شد و این یک نوع [[پاکیزگی]] برای محیط [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] بود. ولی از آنجا که اگر [[وجوب]] [[صدقه]] قبل از نجوی [[عمومیت]] میداشت [[فقرا]] از طرح مسائل مهم یا نیازهای خود در برابر [[پیامبر]]{{صل}} به صورت نجوی [[محروم]] میشدند، در ذیل [[آیه]] [[حکم]] [[صدقه]] را از این گروه برداشته میفرماید: اگر [[توانایی]] نداشته باشید [[خداوند]] [[غفور]] و [[رحیم]] است {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} و به این ترتیب آنها که [[تمکن مالی]] داشتند دادن [[صدقه]] قبل از نجوی برای آنان [[واجب]] بود، و آنها که نداشتند بدون آن میتوانستند با [[پیامبر]]{{صل}} نجوی کنند<ref>تفسیر نمونه ج۲۳، ص۴۴۷.</ref>. | ||
# [[خداوند]] اعلام میکند که [[پیامبری]] که از سوی ما فرستاده شده، صحیفههای [[پاک]] و پاکیزهای را بر شما میخواند {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ}} اشعار به این دارد که آن [[رسول]] [[انسانی]] فرستاده و رها شده از جانب [[خدا]] و زبان و [[رفتار]] و همه وجودش نمایاننده [[حق]] است و هیچگونه [[انگیزهها]] و عقدهها و [[هواهای نفسانی]] و عوامل محیط تأثیر و دخالتی در رسالتش ندارند، از این جهت حوادث و موانع و [[شکست]] و [[پیروزی]] [[منطق]] و راه و روشش را تغییر نمیدهد. او چون [[فرستاده خدا]] است و [[نماینده]] [[وحی]] او است [[دل]] و زبان و آغاز و انجامش یکی و یکسان میباشد. او چون [[برتر]] از محیط و زمان است موجد حوادث و پیش برنده آن میباشد و مانند کسانی که [[حق]] را عنوان و [[وسیله]] مینماید و مرد روز و [[سیاست]] زمان میباشند، حوادث او را پیش نمیبرد و متوقف نمیگرداند و به هر سو نمیپیچد و با هر شرایط [[تطبیق]] نمیدهد و برای [[پیشرفت]] کارش [[فریب]] و [[نیرنگ]] به کار نمیبرد و به چهرههای مختلف در نمیآید. او یک چهره، یک زبان، یک [[دعوت]] و یک روش دارد. او [[نامه]] و منشور [[رسالت]] خود را آشکارا همی خواند {{متن قرآن|يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} [[صحیفه]] او هدفهای عالی [[انسان]] و طریق رسیدن به آنها را مینمایاند و به گروندگان تحرک و [[امید]] و [[قدرت]] میبخشد و [[دشمنان]] [[حق]] را از [[مخالفت]] بر حذر میدارد و به [[آینده]] خطرناکشان [[بیم]] میدهد. آنچه میخواند و میگوید دارای [[بلاغت]] کامل و [[اعجاز]] است و ابهام و نارسایی ندارد و از [[آلودگی]] به تمنیات و [[دشمنی]] و [[کینهتوزی]] و سود یا زیان گروه و طبقهای [[پاک]] است و خود [[مطهر]] و برای [[تطهیر]] [[نفوس]] و [[عقول]] و رهاندن آنها از [[کفر]] و [[شرک]] میباشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۲۰۹.</ref>. | # [[خداوند]] اعلام میکند که [[پیامبری]] که از سوی ما فرستاده شده، صحیفههای [[پاک]] و پاکیزهای را بر شما میخواند {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ}} اشعار به این دارد که آن [[رسول]] [[انسانی]] فرستاده و رها شده از جانب [[خدا]] و زبان و [[رفتار]] و همه وجودش نمایاننده [[حق]] است و هیچگونه [[انگیزهها]] و عقدهها و [[هواهای نفسانی]] و عوامل محیط تأثیر و دخالتی در رسالتش ندارند، از این جهت حوادث و موانع و [[شکست]] و [[پیروزی]] [[منطق]] و راه و روشش را تغییر نمیدهد. او چون [[فرستاده خدا]] است و [[نماینده]] [[وحی]] او است [[دل]] و زبان و آغاز و انجامش یکی و یکسان میباشد. او چون [[برتر]] از محیط و زمان است موجد حوادث و پیش برنده آن میباشد و مانند کسانی که [[حق]] را عنوان و [[وسیله]] مینماید و مرد روز و [[سیاست]] زمان میباشند، حوادث او را پیش نمیبرد و متوقف نمیگرداند و به هر سو نمیپیچد و با هر شرایط [[تطبیق]] نمیدهد و برای [[پیشرفت]] کارش [[فریب]] و [[نیرنگ]] به کار نمیبرد و به چهرههای مختلف در نمیآید. او یک چهره، یک زبان، یک [[دعوت]] و یک روش دارد. او [[نامه]] و منشور [[رسالت]] خود را آشکارا همی خواند {{متن قرآن|يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} [[صحیفه]] او هدفهای عالی [[انسان]] و طریق رسیدن به آنها را مینمایاند و به گروندگان تحرک و [[امید]] و [[قدرت]] میبخشد و [[دشمنان]] [[حق]] را از [[مخالفت]] بر حذر میدارد و به [[آینده]] خطرناکشان [[بیم]] میدهد. آنچه میخواند و میگوید دارای [[بلاغت]] کامل و [[اعجاز]] است و ابهام و نارسایی ندارد و از [[آلودگی]] به تمنیات و [[دشمنی]] و [[کینهتوزی]] و سود یا زیان گروه و طبقهای [[پاک]] است و خود [[مطهر]] و برای [[تطهیر]] [[نفوس]] و [[عقول]] و رهاندن آنها از [[کفر]] و [[شرک]] میباشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۲۰۹.</ref>. |