←منابع
(←منابع) |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اگر چه در آثار مزبور، مباحث و مطالب ارزندهای درباره [[تفسیر آیه]] [[مودت]] و [[روایات]] مربوط به آن و مفاد و مدلول آیه و روایات، مطرح شده است، ولی [[نقل]] و بررسی اقوال و آراء [[مفسران شیعه]] و [[اهلسنت]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] و نقل و بررسی [[سند]] و مدلول روایات [[فریقین]] در این باره و [[تبیین]] وجوه دلالت آیه شریفه بر [[امامت اهلبیت]]{{عم}} و نقل [[شبهات]] و [[پاسخگویی]] به آنها، به صورت یکجا و در طرحی جدید، نگارنده را به [[پژوهش]] در این باره برانگیخت. این پژوهش در پنج گفتار سامان یافته است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref> | اگر چه در آثار مزبور، مباحث و مطالب ارزندهای درباره [[تفسیر آیه]] [[مودت]] و [[روایات]] مربوط به آن و مفاد و مدلول آیه و روایات، مطرح شده است، ولی [[نقل]] و بررسی اقوال و آراء [[مفسران شیعه]] و [[اهلسنت]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] و نقل و بررسی [[سند]] و مدلول روایات [[فریقین]] در این باره و [[تبیین]] وجوه دلالت آیه شریفه بر [[امامت اهلبیت]]{{عم}} و نقل [[شبهات]] و [[پاسخگویی]] به آنها، به صورت یکجا و در طرحی جدید، نگارنده را به [[پژوهش]] در این باره برانگیخت. این پژوهش در پنج گفتار سامان یافته است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref> | ||
===بیان مفاهیم و مفردات [[آیه]]=== | |||
*'''[[اجر]]''': اجر در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت میشود. اجری که [[خداوند]] در برابر [[کارهای نیک]]، به [[انسان]] میدهد، [[ثواب]] ([[پاداش]]) نام دارد<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب}} (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ {{عربی|الأجر والأجرة الكراء علی العمل}} (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).</ref>. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر [[نیک]] باشد، چنان که مهریه [[زن]] نیز اجر نامیده شده است<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر}} (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).</ref>. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی [[دنیوی]] است و گاهی [[اخروی]]، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>. اجر دنیوی [[ابراهیم]]{{ع}} را به او دادیم و او در [[آخرت]] از [[صالحان]] خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند [[صالح]] و [[رضایت]] [[پیروان ادیان]] [ابراهیمی] از او [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.</ref>؛ تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار میرود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی “اجرت” فقط در ثواب دنیوی به کار میرود. و تفاوت اجر با [[جزا]] این است که اجر تنها در مورد نفع به کار میرود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق میشود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد» سوره انسان، آیه ۱۲.</ref>، و نیز فرموده است: {{متن قرآن|فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ}}<ref>«کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref><ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]]، لفظ اجر، غالباً بر آن چه [[خداوند]] به عنوان جزای کارهای [[عبادی]]، و برای [[مؤمنان]] و [[صالحان]] در [[آخرت]]، آماده کرده است، یعنی [[مقامات]] [[قرب]] و درجات [[ولایت]] که [[بهشت]] نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref> که حکایت سخن [[یوسف]]{{ع}} است، و نیز در آیه {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش میرسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمیگردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.</ref>، (در این دو آیه)، بر جزای [[دنیوی]] [[نیک]]، [[اجر]] اطلاق شده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.</ref>. | |||
*'''[[مودّت]]''': [[مودت]] از ریشه [[وُدّ]]، به معنای [[دوستی]] است، و در معنای [[آرزو]] نیز به کار میرود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا [[انسان]] چیزی را آرزو میکند که [[دوست]] دارد. در [[آیات قرآن]] هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>«و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>. و مودت به معنای آرزو، مانند: {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ}}<ref>«دستهای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ}}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند» سوره حجر، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>. برخی گفتهاند: معنای [[مودت]] [[خداوند]] نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.</ref>. دیگر لغتشناسان نیز مودت را به [[محبت]] معنا کرده و یاد آور شدهاند که در معنای تمنّی ([[آرزو]]) نیز به کار میرود<ref>ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.</ref>. [[ابوهلال عسکری]] میان [[وُدّ]] و [[حُبّ]] فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار میرود که [[دوستی]] ناشی از میل طبیعی و [[حکمت]] است، ولی وُدّ در دوستیای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار میرود، لذا در جایی که [[انسان]] فرد دیگری را [[دوست]] دارد گفته میشود {{عربی|أحب فلانا و أوده}}، ولی در مورد [[نماز]] گفته میشود: {{عربی أحب الصلوة}}، و گفته نمیشود: {{عربی أود الصلوة}}<ref>معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.</ref>. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص میداشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به [[بشر]] به کار نمیرفت، در حالی که “ودود” یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب “فعول” به معنای مفعول است، یعنی خداوند [[محبوب]] [[اولیاء]] میباشد، و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند [[بندگان]] [[صالح]] خود را دوست دارد و از آنان [[راضی]] است<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.</ref>. | |||
*'''قُربی''': واژه “قربی”، مصدر و از ریشه “قرب” (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه “قرب” در مورد نزدیکی مکانی به کار میرود، و واژه “قُربت” در [[قرب]] از حیث [[منزلت]]، استعمال میشود، و واژه قُربی و [[قرابت]]، در نسبت [[خویشاوندی]] به کار میرود<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.</ref>. | |||
کلمه “قرب” و مترادفات و مشتقات آن در [[قرآن کریم]]، در موارد زیر به کار رفته است: | |||
# قرب مکانی، مانند: {{متن قرآن|فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا}}<ref>«بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>. | |||
# قرب زمانی، مانند: {{متن قرآن|اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ}}<ref>«(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.</ref>. | |||
# قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: {{متن قرآن|وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى}}<ref>«و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: {{متن قرآن|الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمیزند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.</ref> ۱۱.</ref>. [[پیشگامان]] در [[خیرات]]، پیشگامان در برخورداری از [[رحمت]] الهیاند، آنان [[مقربان]] در پیشگاه الهیاند. و درباره [[عیسی]]{{ع}} فرموده است: {{متن قرآن|وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>: در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[آبرومند]] و از مقربان خواهد بود. | |||
#به معنای رعایت، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>، و {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>. | |||
#به معنای [[قدرت]]، مانند: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«میدانیم و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما به او از شما نزدیکتریم اما شما نمیبینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.</ref><ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.</ref>. | |||
*'''استثناء''' (الا): درباره این که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است: | |||
#استثناء در آیه منقطع است. [[قرطبی]] از زجاج و نحاس [[نقل]] کرده که استثناء در آیه{{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را منقطع دانستهاند<ref>تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.</ref>. در [[تفسیر جلالین]] نیز استثناء منقطع دانسته شده است<ref>تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.</ref>. [[محیالدین عربی]]<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، مراغی<ref>تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>، [[شیخ مفید]]<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.</ref> و [[ابوالفتوح رازی]]<ref>تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.</ref> نیز استثناء در آیه را منقطع دانستهاند. [[ملافتح الله کاشانی]] این قول را به اکثر [[مفسران]] نسبت داده است<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref>. | |||
#استثناء در آیه متصل است. [[بیضاوی]]، در [[تفسیر آیه]] گفته است: بر [[تبلیغ رسالت]] از شما [[اجر]] و نفعی نمیخواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم [[دوست]] بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: {{عربی|قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة}}: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمیخواهم، لکن [[مودت]] خود با خویشانم را از شما میخواهم<ref>تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.</ref>. از آنجا که عبارت “قیل” معمولاً ناظر به [[ضعف]] و [[نادرستی]] دیدگاه است، میتوان گفت [[رأی]] بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه [[حقیقی]]. [[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که [[مودت]] [[اجر]] میباشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>. | |||
#عدهای از [[مفسران]] هر دو وجه را جایز شمردهاند. [[زمخشری]] در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را [[دوست]] بدارید، نمیخواهم و این در [[حقیقت]] اجر نیست؛ زیرا [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}}، [[خویشاوندان]] آنان ([[قریش]]) نیز میباشند، و [[صله]] (پیوند [[دوستی]]) با آنان مقتضای [[مروت]] است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمیخواهم لکن میخواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.</ref>. | |||
[[فخر رازی]]، نخست [[ادله]] چهارگانهای را بر این که درخواست اجر در ازای [[ابلاغ رسالت الهی]] جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای [[آیه]] این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمیخواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر [[مسلمانی]] بر [[مسلمان]] دیگر [[واجب]] است، لذا مودت بزر گان و شریفترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است. | |||
توجیه آیه بر اساس منقطع بودن استثناء این است که با جمله {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} [[کلام]] تمام است و عبارت {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} [[کلامی]] است مستقل، و {{متن قرآن|إِلَّا}} به معنای “لکن” است، و معنای آن این است: لکن قرابتم را به شما [[یادآوری]] میکنم<ref>مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۱۶۵.</ref>. | |||
[[آلوسی]] نیز هر دو وجه را ذکر نموده است، ولی منقطع بودن آن را، به [[دلیل]] این که موهم [[ناسازگاری]] با [[آیات]] نافی [[اجر]] در باب [[رسالت]] نخواهد بود، ترجیح داده است<ref>روح المعانی، ج۲۵، ص۴۸.</ref>. | |||
[[شیخ طوسی]]<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.</ref>، [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]<ref>مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.</ref> و [[ملافتح الله کاشانی]]<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref> از [[مفسران شیعه]] نیز هر دو وجه را جایز شمردهاند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۳-۹۹.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |