سکولاریسم دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۱۶: خط ۱۶:
*اندیشۀ [[جدایی دین از سیاست]] در میان [[جوامع اسلامی]]، عمدتاً در آغاز [[فروپاشی]] [[خلافت]] [[عثمانی]] شیوع یافت و نخستین کسی که [[پرچم]] [[جدایی دین از سیاست]] را در اندیشۀ [[اسلامی]] برافراشت، شیخ [[علی عبدالرازق]] از شیوخ جامعۀ الأزهر [[مصر]] بود که با انتشار [[کتاب]] "الإسلام و أصول الحکم" در سال ۱۹۲۵ میلادی، نظریۀ [[جدایی دین از سیاست]] و سیاسی نبودن [[دین اسلام]] و نیز الهی نبودن [[زمامداری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای او را مطرح ساخت. نامبرده در کتاب مذکور در یکجا می‌گوید: "همۀ آنچه [[اسلام]] [[تشریع]] کرده و [[پیامبر]] [[مسلمانان]] را ملزم به آن فرموده است از نظام‌ها و [[قواعد]] و [[آداب]] به هیچ وجه نه از روش‌های [[حکومت]] [[سیاسی]]، و نه از نظام‌های [[دولت]] [[مدنی]] بوده است"<ref>{{عربی|إنّ كل ما شرعه الإسلام و أخذ به النبي المسلمين من انظمة و قواعد و آداب لم يكن في شيء كثير ولا قليل من أساليب الحكم السياسي ولا من أنظمة الدولة المدنية}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.</ref>.
*اندیشۀ [[جدایی دین از سیاست]] در میان [[جوامع اسلامی]]، عمدتاً در آغاز [[فروپاشی]] [[خلافت]] [[عثمانی]] شیوع یافت و نخستین کسی که [[پرچم]] [[جدایی دین از سیاست]] را در اندیشۀ [[اسلامی]] برافراشت، شیخ [[علی عبدالرازق]] از شیوخ جامعۀ الأزهر [[مصر]] بود که با انتشار [[کتاب]] "الإسلام و أصول الحکم" در سال ۱۹۲۵ میلادی، نظریۀ [[جدایی دین از سیاست]] و سیاسی نبودن [[دین اسلام]] و نیز الهی نبودن [[زمامداری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای او را مطرح ساخت. نامبرده در کتاب مذکور در یکجا می‌گوید: "همۀ آنچه [[اسلام]] [[تشریع]] کرده و [[پیامبر]] [[مسلمانان]] را ملزم به آن فرموده است از نظام‌ها و [[قواعد]] و [[آداب]] به هیچ وجه نه از روش‌های [[حکومت]] [[سیاسی]]، و نه از نظام‌های [[دولت]] [[مدنی]] بوده است"<ref>{{عربی|إنّ كل ما شرعه الإسلام و أخذ به النبي المسلمين من انظمة و قواعد و آداب لم يكن في شيء كثير ولا قليل من أساليب الحكم السياسي ولا من أنظمة الدولة المدنية}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.</ref>.
*و نیز می‌گوید: "تمام آنچه [[اسلام]] آورده از [[عقاید]] و معاملات و [[آداب]] و کیفرها، همگی [[احکام شرعی]] [[دینی]] خالص‌اند"<ref>{{عربی|إن كل ما جاء به الإسلام من عقائد و معاملات و آداب و عقوبات فإنما هو شرع ديني خالص}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.</ref>.
*و نیز می‌گوید: "تمام آنچه [[اسلام]] آورده از [[عقاید]] و معاملات و [[آداب]] و کیفرها، همگی [[احکام شرعی]] [[دینی]] خالص‌اند"<ref>{{عربی|إن كل ما جاء به الإسلام من عقائد و معاملات و آداب و عقوبات فإنما هو شرع ديني خالص}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.</ref>.
*و نیز می‌گوید: "جستجو کن تمام آنچه در [[قرآن]] آمده هیچگونه اثری نه [[آشکار]] و نه پنهان از آنچه آن را رنگ و [[وصف]] [[سیاسی]] [[دین اسلام]] می‌پندارند وجود ندارد، و در میان [[احادیث]] و [[روایات]] [[پیامبر]] نیز جستجو کن هیچ برهانی بر آن جز [[گمان]] نخواهی یافت {{متن قرآن|وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>"<ref>{{عربی|التمس ما بين دفّتي المصحف الكريم أثراً ظاهراً أو خفياً لما يريدون أن يعتقدوا من صفة سياسية للدين الإسلامي، ثم التمس ذلك الأثر مبلغ جهدك بين أحاديث النبي{{صل}}... فإنك لن تجد عليها برهاناً إِلَّا الظَّنَّ}} {{متن قرآن|وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۵۱.</ref>.
*و نیز می‌گوید: "جستجو کن تمام آنچه در [[قرآن]] آمده هیچگونه اثری نه آشکار و نه پنهان از آنچه آن را رنگ و [[وصف]] [[سیاسی]] [[دین اسلام]] می‌پندارند وجود ندارد، و در میان [[احادیث]] و [[روایات]] [[پیامبر]] نیز جستجو کن هیچ برهانی بر آن جز [[گمان]] نخواهی یافت {{متن قرآن|وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>"<ref>{{عربی|التمس ما بين دفّتي المصحف الكريم أثراً ظاهراً أو خفياً لما يريدون أن يعتقدوا من صفة سياسية للدين الإسلامي، ثم التمس ذلك الأثر مبلغ جهدك بين أحاديث النبي{{صل}}... فإنك لن تجد عليها برهاناً إِلَّا الظَّنَّ}} {{متن قرآن|وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۵۱.</ref>.
*و دربارۀ [[رهبری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌گوید: "[[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} [[رهبری]] [[دعوت]] [[راستین]] به سوی [[خدا]] و [[ابلاغ رسالت]] او بود نه [[رهبری]] [[سلطنت]] و [[مُلک]]؛ [[رهبری]] [[رسول خدا]] رسالتی [[دینی]] و [[حکم]] [[نبوی]] بود نه [[حکم]] [[سلاطین]]"<ref>{{عربی|تلك زعامة الدعوة الصادقة إلی الله و إبلاغ رسالته، لا زعامة الملك إنها رسالة و دين و حكم النبوة لا حكم السلاطين}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۴۱.</ref>.
*و دربارۀ [[رهبری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌گوید: "[[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} [[رهبری]] [[دعوت]] [[راستین]] به سوی [[خدا]] و [[ابلاغ رسالت]] او بود نه [[رهبری]] [[سلطنت]] و [[مُلک]]؛ [[رهبری]] [[رسول خدا]] رسالتی [[دینی]] و [[حکم]] [[نبوی]] بود نه [[حکم]] [[سلاطین]]"<ref>{{عربی|تلك زعامة الدعوة الصادقة إلی الله و إبلاغ رسالته، لا زعامة الملك إنها رسالة و دين و حكم النبوة لا حكم السلاطين}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۴۱.</ref>.
*با کمال [[تأسّف]] و به صراحت باید گفت: این قبیل ادّعاها ناشی از [[ضعف]] معلومات [[دینی]] است از یک سو، و عدم آشنایی با اصول و مبادی [[علم]] [[سیاست]] است از سوی دیگر، و به ویژه ناشی از نادیده انگاشتن غیر منطقی و متعصبانه صدها [[آیه]] و روایتی است که با اسانید غالباً متقن و صحیح دربارۀ مسئلۀ [[خلافت]] و [[امامت]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است. نه تنها [[اسلام]] [[نظام سیاسی]] جامع و کاملی برای [[جامعۀ بشر]] ارائه کرده است و [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای برحق او، آن را [[اجرا]] نموده‌اند که [[سیاست]] را منحصراً [[حق]] [[خداوند]] می‌داند و شریک نمودن غیر [[خدا]] را در [[حقّ حاکمیت]]، یکی از بدترین انواع [[شرک]] دانسته و آن را با [[توحید الهی]] مغایر و در تضاد می‌داند.
*با کمال [[تأسّف]] و به صراحت باید گفت: این قبیل ادّعاها ناشی از [[ضعف]] معلومات [[دینی]] است از یک سو، و عدم آشنایی با اصول و مبادی [[علم]] [[سیاست]] است از سوی دیگر، و به ویژه ناشی از نادیده انگاشتن غیر منطقی و متعصبانه صدها [[آیه]] و روایتی است که با اسانید غالباً متقن و صحیح دربارۀ مسئلۀ [[خلافت]] و [[امامت]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است. نه تنها [[اسلام]] [[نظام سیاسی]] جامع و کاملی برای [[جامعۀ بشر]] ارائه کرده است و [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای برحق او، آن را [[اجرا]] نموده‌اند که [[سیاست]] را منحصراً [[حق]] [[خداوند]] می‌داند و شریک نمودن غیر [[خدا]] را در [[حقّ حاکمیت]]، یکی از بدترین انواع [[شرک]] دانسته و آن را با [[توحید الهی]] مغایر و در تضاد می‌داند.
*این طرز [[تفکر]] درباره [[سیاست]]، نظیر [[سکولاریزم دینی]] در اروپا عمدتاً ناشی از عملکرد ظالمانۀ [[پادشاهان]] و سلاطینی است که به [[دروغ]] خود را خلیفۀ [[رسول خدا]]{{صل}} معرفی می‌کردند و [[حکومت]] و [[سلطنت]] خود را [[حکومتی]] [[اسلامی]] و سلطنتی مبنی بر [[شریعت اسلام]] معرفی می‌کردند؛ و [[قضاوت]] دربارۀ [[دین]] و [[اسلام حقیقی]] و [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] براساس آن است. اثرپذیری طرز [[تفکر]] شیخ [[علی عبدالرازق]]، از [[انحراف]] عملی [[مدعیان دروغین]] [[خلافت اسلامی]] و تعمیم غیر منصفانه و ظالمانۀ آن بر [[رهبران]] [[راستین]] را می‌توان در این عبارت او به روشنی دریافت: "به هیچ وجه جای [[شک و تردید]] نیست که همواره [[اعمال]] [[زور]] اساس [[خلافت]] بوده و [[تاریخ]] به یاد ندارد خلیفه‌ای را مگر آنکه به [[ذهن]]، [[ارعاب]] مسلحانه‌ای که او را احاطه کرده تداعی کند و آن چتر [[اعمال]] زوری که بر سرش سایه افکنده و شمشیرهای برهنه‌ای که از او [[حمایت]] می‌کرده‌اند و اگر [[خوف]] [[زیاده‌روی]] نبود برای خواننده عرضه می‌کردیم سلسلۀ [[خلافت]] تا زمان حاضر را که در هر حلقه از حلقات آنان نقش برجستۀ [[اعمال]] [[زور]] و [[قهر]] را ببیند، تا معلوم گردد که آنچه آن را [[عرش]] [[خلافت]] نامیدند، جز بر روی سرهای بریدۀ [[انسان‌ها]] برپا نشده و جز بر روی گردن آنها مستقر نگشته و آنچه آن را تاج [[خلافت]] می‌نامند، حیاتی جز با سلب [[حیات]] [[انسان‌ها]] نیافته و به جز از راه سلب نیروی [[انسان‌ها]] نیرو نگرفته و آنچه از [[عظمت]] و بزرگی یافته تنها از راه سلب [[عظمت]] و بزرگی [[انسان‌ها]] به دست آمده است"<ref>{{عربی|لا نشك مطلقاً في أن الغلبة كانت دائماً عماد الخلافة و لايذكر التاريخ لنا خليفة إلا اقترن في أذهاننا بتلك الرهبة المسلحة التي تحوطه و القوة القاهرة التي تظله و السيوف المصلته التي تذود عنه و لولا أن نرتكب شططاً لعرضنا علی القارئ سلسلة الخلافة إلی وقتنا هذا ليری علی كل حلقة من حلقاتها طابع القهر والغلبة و ليتبين أن ذلك الذي يسمّی عرشاً لا يرتفع إلا علی رؤوس البشر و لايستقر إلا فوق أعناقهم؛ و أن ذلك الذي يسمّی تاجاً لاحياة له إلا بما يأخذ من حياة البشر و لاقوة إلا بما يغتال من قوتهم و لا عظمة له و لا كرامة إلا بما يسلب من عظمتهم و كرامتهم}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۷۱.</ref>.
*این طرز [[تفکر]] درباره [[سیاست]]، نظیر [[سکولاریزم دینی]] در اروپا عمدتاً ناشی از عملکرد ظالمانۀ [[پادشاهان]] و سلاطینی است که به [[دروغ]] خود را خلیفۀ [[رسول خدا]]{{صل}} معرفی می‌کردند و [[حکومت]] و [[سلطنت]] خود را [[حکومتی]] [[اسلامی]] و سلطنتی مبنی بر [[شریعت اسلام]] معرفی می‌کردند؛ و [[قضاوت]] دربارۀ [[دین]] و [[اسلام حقیقی]] و [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] براساس آن است. اثرپذیری طرز [[تفکر]] شیخ [[علی عبدالرازق]]، از [[انحراف]] عملی [[مدعیان دروغین]] [[خلافت اسلامی]] و تعمیم غیر منصفانه و ظالمانۀ آن بر [[رهبران]] [[راستین]] را می‌توان در این عبارت او به روشنی دریافت: "به هیچ وجه جای [[شک و تردید]] نیست که همواره [[اعمال]] [[زور]] اساس [[خلافت]] بوده و [[تاریخ]] به یاد ندارد خلیفه‌ای را مگر آنکه به [[ذهن]]، [[ارعاب]] مسلحانه‌ای که او را احاطه کرده تداعی کند و آن چتر [[اعمال]] زوری که بر سرش سایه افکنده و شمشیرهای برهنه‌ای که از او [[حمایت]] می‌کرده‌اند و اگر [[خوف]] [[زیاده‌روی]] نبود برای خواننده عرضه می‌کردیم سلسلۀ [[خلافت]] تا زمان حاضر را که در هر حلقه از حلقات آنان نقش برجستۀ [[اعمال]] [[زور]] و [[قهر]] را ببیند، تا معلوم گردد که آنچه آن را [[عرش]] [[خلافت]] نامیدند، جز بر روی سرهای بریدۀ [[انسان‌ها]] برپا نشده و جز بر روی گردن آنها مستقر نگشته و آنچه آن را تاج [[خلافت]] می‌نامند، حیاتی جز با سلب [[حیات]] [[انسان‌ها]] نیافته و به جز از راه سلب نیروی [[انسان‌ها]] نیرو نگرفته و آنچه از [[عظمت]] و بزرگی یافته تنها از راه سلب [[عظمت]] و بزرگی [[انسان‌ها]] به دست آمده است"<ref>{{عربی|لا نشك مطلقاً في أن الغلبة كانت دائماً عماد الخلافة و لايذكر التاريخ لنا خليفة إلا اقترن في أذهاننا بتلك الرهبة المسلحة التي تحوطه و القوة القاهرة التي تظله و السيوف المصلته التي تذود عنه و لولا أن نرتكب شططاً لعرضنا علی القارئ سلسلة الخلافة إلی وقتنا هذا ليری علی كل حلقة من حلقاتها طابع القهر والغلبة و ليتبين أن ذلك الذي يسمّی عرشاً لا يرتفع إلا علی رؤوس البشر و لايستقر إلا فوق أعناقهم؛ و أن ذلك الذي يسمّی تاجاً لاحياة له إلا بما يأخذ من حياة البشر و لاقوة إلا بما يغتال من قوتهم و لا عظمة له و لا كرامة إلا بما يسلب من عظمتهم و كرامتهم}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۷۱.</ref>.
*حقیقتی بسیار روشن است که [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و در رأس آنان [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او؛ به ویژه [[سیدالشهداء]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[پیروان]] آنها در طول [[تاریخ اسلام]] همواره [[منادی حق]] و [[عدالت]] بوده‌اند و در راه [[مبارزه]] برای برقراری [[دین]] و [[آیین]] [[راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} که مبتنی بر [[عدالت]] و [[برادری]] است، همۀ هستی خود را [[فدا]] کرده‌اند. *اینان در مبارزه‌ای مداوم علیه [[مدّعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} پردۀ [[تزویر]] و [[فریب]] را از چهرۀ آنان کنار زدند و چهرۀ [[حقیقی]] مدعیانی چون [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای بنی [[مروان]] و [[بنی عباس]] را برای [[جامعۀ بشر]] و جامعۀ [[مسلمین]] [[آشکار]] ساختند و اندیشه‌ها و [[معارف]] [[ناب]] [[اسلامی]] مربوط به [[زندگی]] عادلانۀ [[انسان]] و [[سیاست]] فضیلت محور [[اسلامی]] را شرح و [[تبیین]] کردند و نمونههای عملی آن را در سیرۀ [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سایر [[پیروان]] [[راستین]] آنها به نمایش گذاشتند.
*حقیقتی بسیار روشن است که [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و در رأس آنان [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او؛ به ویژه [[سیدالشهداء]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[پیروان]] آنها در طول [[تاریخ اسلام]] همواره [[منادی حق]] و [[عدالت]] بوده‌اند و در راه [[مبارزه]] برای برقراری [[دین]] و [[آیین]] [[راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} که مبتنی بر [[عدالت]] و [[برادری]] است، همۀ هستی خود را [[فدا]] کرده‌اند. *اینان در مبارزه‌ای مداوم علیه [[مدّعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} پردۀ [[تزویر]] و [[فریب]] را از چهرۀ آنان کنار زدند و چهرۀ [[حقیقی]] مدعیانی چون [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای بنی [[مروان]] و [[بنی عباس]] را برای [[جامعۀ بشر]] و جامعۀ [[مسلمین]] آشکار ساختند و اندیشه‌ها و [[معارف]] [[ناب]] [[اسلامی]] مربوط به [[زندگی]] عادلانۀ [[انسان]] و [[سیاست]] فضیلت محور [[اسلامی]] را شرح و [[تبیین]] کردند و نمونههای عملی آن را در سیرۀ [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سایر [[پیروان]] [[راستین]] آنها به نمایش گذاشتند.
*سیرۀ بسیار متفاوت [[سیاست]] [[نبوی]] و [[علوی]] با [[سیاست]] أموی و [[عباسی]] و سایر [[مدعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} افزون بر اینکه ابعاد [[سیاست]] [[راستین]] [[اسلام]] را [[تبیین]] می‌کند، [[برهان]] روشنی بر امکان ایجاد [[حکومتی]] بر مبنای [[عدل]] [[راستین]] در [[جامعۀ بشر]] است.
*سیرۀ بسیار متفاوت [[سیاست]] [[نبوی]] و [[علوی]] با [[سیاست]] أموی و [[عباسی]] و سایر [[مدعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} افزون بر اینکه ابعاد [[سیاست]] [[راستین]] [[اسلام]] را [[تبیین]] می‌کند، [[برهان]] روشنی بر امکان ایجاد [[حکومتی]] بر مبنای [[عدل]] [[راستین]] در [[جامعۀ بشر]] است.
*در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]]، [[سیاست]] [[جایگاه]] والایی دارد و اصولاً [[حاکمیت]] و [[سیاست]]، در اصل از [[شئون]] مختصّۀ [[ذات باری تعالی]] است و [[رسولان]] و [[امامان]] و [[فقیهان]] [[عادل]] با پیمانی که با [[خدا]] - مبنی بر [[اجرای عدالت]] و احقاق [[حقوق]] [[انسان‌ها]] در [[دفاع از مظلومان]] بسته‌اند - از سوی [[خداوند]]، مکلّف به اقامۀ [[حکومت عدل الهی]] شده و اختیارات [[حکومتی]] به آنان واگذار شده است.
*در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]]، [[سیاست]] [[جایگاه]] والایی دارد و اصولاً [[حاکمیت]] و [[سیاست]]، در اصل از [[شئون]] مختصّۀ [[ذات باری تعالی]] است و [[رسولان]] و [[امامان]] و [[فقیهان]] [[عادل]] با پیمانی که با [[خدا]] - مبنی بر [[اجرای عدالت]] و احقاق [[حقوق]] [[انسان‌ها]] در [[دفاع از مظلومان]] بسته‌اند - از سوی [[خداوند]]، مکلّف به اقامۀ [[حکومت عدل الهی]] شده و اختیارات [[حکومتی]] به آنان واگذار شده است.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش