حضرت سلیمان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۰۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۴۱: خط ۴۱:


==[[لشکریان]] سلیمان==
==[[لشکریان]] سلیمان==
[[سپاهیان]] حضرت سلیمان{{ع}} با ترکیبی از افراد [[بشر]]، جنّیان، [[شیاطین]] و پرندگان، هنگام نیاز گردآوری می‌شدند. هر گروهی با استقرار در جایگاه خود، از پراکندگی و [[درهم]] آمیختگی منع می‌شدند: "و حُشِرَ لِسُلَیمنَ جُنودُهُ مِنَ الجِنِّ و الاِنسِ و الطَّیرِ فَهُم یوزَعون". (نمل / ۲۷، ۱۷) برخی مفسران با استناد به تعبیر "فَهُم یُوزَعون" گفته‌اند: از آنجا که لشکریان حضرت سلیمان{{ع}} بسیار زیاد و [[منظم]] بودند و هریک جایگاهی مشخص داشت، برای جلوگیری از پراکندگی و [[حفظ]] [[نظم]]، افرادی از هر گروه، نفرات جلویی را نگه می‌داشتند تا نفرات بعدی به آنان ملحق شوند و همواره [[نظم]] [[سپاه]] را برقرار می‌ساختند.<ref>جامع‌البیان، ج۱۹، ص۱۷۳؛ روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۴؛ و نیز نک: التبیان، ج۸، ص۸۴.</ref> برخی [[مفسران]]، جایگاه استقرار نفرات [[انسانی]] را پشت سر [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و [[جنیان]] را پشت سر [[انسان‌ها]] دانسته و گفته‌اند که پرندگان بالای سر سپاه پرواز کرده و هنگام نیاز بر سر آنان سایه می‌افکندند. <ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۱؛ نیز نک: مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۶.</ref> [[محمد بن کعب]] قرظی در [[وصف]] [[سپاهیان]] انبوه [[سلیمان]]{{ع}} هر یک از عرض و طول [[لشکرگاه]] وی را ۱۰۰ فرسخ دانسته است. به گفته وی هریک از [[آدمیان]]، جنیان، پرندگان و حیوانات [[وحشی]]، ۲۵ فرسخ از آن را به خود اختصاص داده بود.<ref> التبیان، ج۸، ص۸۴؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref> برخی مانند فخررازی با ادعایی به مراتب بزرگ‌تر گفته‌اند که همه افراد [[جن]]، [[انس]] و پرندگان جزو سپاه سلیمان{{ع}} بودند.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷.</ref> برخی دیگر این ادعا را [[نادرست]] و خلاف [[عقل]] دانسته و معتقدند که داستان خبرآوردن هدهد برای حضرت سلیمان{{ع}} درباره [[مردم]] و [[ملکه]] [[سبأ]] آن را [[نفی]] می‌کند.<ref>روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref> بر اساس سخنان هدهد حضرت سلیمان{{ع}} درباره [[پادشاه]] و مردم سبأ و [[خورشیدپرستی]] آنان اطلاعات موثقی نداشت. (نمل / ۲۷، ۲۲ - ۲۳) بر این اساس فقط گروهی از انسان‌ها، جنیان و پرندگان در شمار سپاهیان آن [[حضرت]] بودند. حضور پرندگان در سپاه سلیمان{{ع}}، تکلم آن حضرت با هدهد و مورچه و غیر عادی بودن این موضوع سبب شده‌اند که برخی مانند فخررازی آنها را در آن [[زمان]] دارای عقل، [[تکلیف]] و حتی [[شریعت]] و پیامبرانی خاص بدانند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷.</ref> این دیدگاه با [[انتقاد]] و [[انکار]] مفسران دیگر روبه‌رو شده است.<ref>روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲.</ref> (هدهد) [[قرآن کریم]] در ادامه، آمدن حضرت سلیمان{{ع}} و لشکریانش به وادی نمل و گفت‌وگوی یک مورچه با همنوعان خود را گزارش کرده است: "حَتّی اِذا اَتَوا عَلی وادِ النَّملِ قالَت نَملَةٌ یاَیُّهَا النَّملُ ادخُلوا مَسکِنَکُم لا یَحطِمَنَّکُم سُلَیمنُ و جُنودُهُ و هُم لا یَشعُرون". (نمل / ۲۷، ۱۸) برخی با اشاره به سخن مورچه مبنی بر لگدمال شدن همنوعانش، آن را نشان حرکت [[سلیمان]]{{ع}} و لشکریانش بر روی [[زمین]] دانسته <ref>التسهیل، ج۳، ص۹۴؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲.</ref> و در نتیجه گزارش‌های مربوط به حمل آنها به وسیله باد و قالیچه سلیمان{{ع}} را به شکل غیر مستقیم مورد تردید قرار داده‌اند. شماری دیگر با استناد به متعدی شدن "اَتَوا" با حرف "[[علی]]" گفته‌اند که آنان از بالا و از طریق [[آسمان]] و نه از روی زمین به آنجا آمدند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۶۲؛ تفسیر نسفی، ج۳، ص۲۰۷.</ref> تعبیر "و هُم لا یَشعُرون" نشان می‌دهد که مورچه‌ها از [[عدالت]] و [[مهربانی]] سلیمان{{ع}} و [[سپاهیان]] وی [[آگاه]] بودند و می‌دانستند که آنان آگاهانه مورچگان را لگدکوب نمی‌کنند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۱۴۲؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۳۳.</ref> اینکه [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و لشکریانش به کجا و برای چه می‌رفتند و وادی نمل در کجا قرار داشت، [[قرآن کریم]] چیزی نگفته است، زیرا این امور در [[اهداف تربیتی]] و [[هدایتی]] [[قرآن]] اثری ندارند؛<ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref>ولی [[مفسران]] به آن پرداخته‌اند. برخی [[هدف]] از گردآوری و حرکت [[سپاه]] را موضوعی مانند [[جنگ]] گفته‌اند.<ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> برخی گفته‌اند که آن [[حضرت]] همراه سپاه خویش به [[مکه]] می‌رفت تا به سبب [[توفیق]] در بنای [[معبد]] [[بیت‌المقدس]]، [[مراسم]] [[شکرگزاری]] به جای آورد. این خبر را به فرض صحیح بودن و نداشتن معارض، برخلاف ظاهر [[آیه]] دانسته‌اند.<ref> روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳.</ref> [[کعب]]، "وادی نمل" را نزدیک [[طائف]] و [[قتاده]] در منطقه [[شام]] دانسته است.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۷؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۹۵؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۵۶.</ref> (مورچه) در میان [[لشکریان]] و [[کارگزاران]] [[سلیمان]]{{ع}}، [[جنیان]] و باد به سبب [[خارق‌العاده]] بودن [[فرمانروایی]] سلیمان{{ع}} بر آنها برجستگی ویژه‌ای دارند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
[[سپاهیان]] حضرت سلیمان{{ع}} با ترکیبی از افراد [[بشر]]، جنّیان، [[شیاطین]] و پرندگان، هنگام نیاز گردآوری می‌شدند. هر گروهی با استقرار در جایگاه خود، از پراکندگی و [[درهم]] آمیختگی منع می‌شدند: {{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.</ref> برخی مفسران با استناد به تعبیر {{متن قرآن| فَهُمْ يُوزَعُونَ}} گفته‌اند: از آنجا که لشکریان حضرت سلیمان{{ع}} بسیار زیاد و [[منظم]] بودند و هریک جایگاهی مشخص داشت، برای جلوگیری از پراکندگی و [[حفظ]] [[نظم]]، افرادی از هر گروه، نفرات جلویی را نگه می‌داشتند تا نفرات بعدی به آنان ملحق شوند و همواره [[نظم]] [[سپاه]] را برقرار می‌ساختند.<ref>جامع‌البیان، ج۱۹، ص۱۷۳؛ روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۴؛ و نیز نک: التبیان، ج۸، ص۸۴.</ref> برخی [[مفسران]]، جایگاه استقرار نفرات [[انسانی]] را پشت سر [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و [[جنیان]] را پشت سر [[انسان‌ها]] دانسته و گفته‌اند که پرندگان بالای سر سپاه پرواز کرده و هنگام نیاز بر سر آنان سایه می‌افکندند. <ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۱؛ نیز نک: مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۶.</ref> [[محمد بن کعب قرظی]] در [[وصف]] [[سپاهیان]] انبوه [[سلیمان]]{{ع}} هر یک از عرض و طول [[لشکرگاه]] وی را ۱۰۰ فرسخ دانسته است. به گفته وی هریک از [[آدمیان]]، جنیان، پرندگان و حیوانات [[وحشی]]، ۲۵ فرسخ از آن را به خود اختصاص داده بود.<ref> التبیان، ج۸، ص۸۴؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref> برخی مانند [[فخر رازی]] با ادعایی به مراتب بزرگ‌تر گفته‌اند که همه افراد [[جن]]، [[انس]] و پرندگان جزو سپاه سلیمان{{ع}} بودند.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷.</ref> برخی دیگر این ادعا را [[نادرست]] و خلاف [[عقل]] دانسته و معتقدند که داستان خبرآوردن هدهد برای حضرت سلیمان{{ع}} درباره [[مردم]] و [[ملکه]] [[سبأ]] آن را [[نفی]] می‌کند.<ref>روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref> بر اساس سخنان هُدهُد حضرت سلیمان{{ع}} درباره [[پادشاه]] و مردم سبأ و [[خورشیدپرستی]] آنان اطلاعات موثقی نداشت. {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ}}<ref>«آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ}}<ref>«من زنی  یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.</ref> بر این اساس فقط گروهی از انسان‌ها، جنیان و پرندگان در شمار سپاهیان آن [[حضرت]] بودند. حضور پرندگان در سپاه سلیمان{{ع}}، تکلم آن حضرت با هدهد و مورچه و غیر عادی بودن این موضوع سبب شده‌اند که برخی مانند فخررازی آنها را در آن [[زمان]] دارای عقل، [[تکلیف]] و حتی [[شریعت]] و پیامبرانی خاص بدانند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷.</ref> این دیدگاه با [[انتقاد]] و [[انکار]] مفسران دیگر روبه‌رو شده است.<ref>روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲.</ref> (هدهد) [[قرآن کریم]] در ادامه، آمدن حضرت سلیمان{{ع}} و لشکریانش به وادی نمل و گفت‌وگوی یک مورچه با همنوعان خود را گزارش کرده است: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ}}<ref>«تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانه‌های خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند» سوره نمل، آیه ۱۸.</ref> برخی با اشاره به سخن مورچه مبنی بر لگدمال شدن همنوعانش، آن را نشان حرکت [[سلیمان]]{{ع}} و لشکریانش بر روی [[زمین]] دانسته <ref>التسهیل، ج۳، ص۹۴؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲.</ref> و در نتیجه گزارش‌های مربوط به حمل آنها به وسیله باد و قالیچه سلیمان{{ع}} را به شکل غیر مستقیم مورد تردید قرار داده‌اند. شماری دیگر با استناد به متعدی شدن {{متن قرآن|أَتَوْا}} با حرف {{متن قرآن|عَلَى}} گفته‌اند که آنان از بالا و از طریق [[آسمان]] و نه از روی زمین به آنجا آمدند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۶۲؛ تفسیر نسفی، ج۳، ص۲۰۷.</ref> تعبیر {{متن قرآن|وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ}} نشان می‌دهد که مورچه‌ها از [[عدالت]] و [[مهربانی]] سلیمان{{ع}} و [[سپاهیان]] وی [[آگاه]] بودند و می‌دانستند که آنان آگاهانه مورچگان را لگدکوب نمی‌کنند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۱۴۲؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۳۳.</ref> اینکه [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و لشکریانش به کجا و برای چه می‌رفتند و وادی نمل در کجا قرار داشت، [[قرآن کریم]] چیزی نگفته است، زیرا این امور در [[اهداف تربیتی]] و [[هدایتی]] [[قرآن]] اثری ندارند؛<ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref>ولی [[مفسران]] به آن پرداخته‌اند. برخی [[هدف]] از گردآوری و حرکت [[سپاه]] را موضوعی مانند [[جنگ]] گفته‌اند.<ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> برخی گفته‌اند که آن [[حضرت]] همراه سپاه خویش به [[مکه]] می‌رفت تا به سبب [[توفیق]] در بنای [[معبد]] [[بیت‌المقدس]]، [[مراسم]] [[شکرگزاری]] به جای آورد. این خبر را به فرض صحیح بودن و نداشتن معارض، برخلاف ظاهر [[آیه]] دانسته‌اند.<ref> روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳.</ref> [[کعب]]، {{متن قرآن|وَادِي النَّمْلِ}} را نزدیک [[طائف]] و [[قتاده]] در منطقه [[شام]] دانسته است.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۷؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۹۵؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۵۶.</ref> (مورچه) در میان [[لشکریان]] و [[کارگزاران]] [[سلیمان]]{{ع}}، [[جنیان]] و باد به سبب [[خارق‌العاده]] بودن [[فرمانروایی]] سلیمان{{ع}} بر آنها برجستگی ویژه‌ای دارند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


===[[جن]]===
===[[جن]]===
گروهی از [[جنیان]] تحت [[فرمان]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}}، برای وی کار کرده و در صورت [[نافرمانی]] به وسیله آتشی فروزان [[عذاب]] می‌شدند: "و مِنَ الجِنِّ مَن یَعمَلُ بَینَ یَدَیهِ بِاِذنِ رَبِّهِ و مَن یَزِغ مِنهُم عَن اَمرِنا نُذِقهُ مِن عَذابِ السَّعیر". ([[سبأ]] / ۳۴، ۱۲) جنیان بیشتر در کارهای عمرانی به کار گرفته می‌شدند.  برخی از [[مفسران]]، "عذاب [[سعیر]]" را [[آتش جهنم]] معنا کرده <ref> جامع‌البیان، ج۲۲، ص۸۵؛ الکشاف، ج۳، ص۲۸۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۹۸.</ref> و برخی دیگر آن را اشاره به [[آتش]] این [[دنیا]] و هماهنگ با [[سیاق آیه]] دانسته‌اند.<ref> تفسیر شبر، ص۴۰۶؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۷.</ref> به [[اعتقاد]] مفسرانی چون [[مقاتل]] و سدّی فرشته‌ای مراقب آنان بود و در صورت نافرمانی با تازیانه‌ای آتشین و نامرئی آنان را می‌زد <ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۶۱؛ الکشاف، ج۳، ص۲۸۲؛ زادالمسیر، ج۳، ص۴۹۳.</ref>و آنها می‌سوختند.<ref>مجمع‌البیان، ج۸، ص۲۰۱.</ref> [[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۳۶ - ۳۸ [[سوره ص]] / ۳۸ نیز از رام شدن [[شیاطین]] برای حضرت سلیمان{{ع}} به وسیله [[خداوند]]، [[سخن]] گفته است. از جمله آنها شیاطینی بودند که در غل و زنجیرها به یکدیگر بسته شده بودند: "فَسَخَّرنا لَهُ الرّیحَ... * و الشَّیطینَ کُلَّ بَنّاءٍ و غَوّاص * و ءاخَرینَ مُقَرَّنینَ فِی الاَصفاد"..<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
گروهی از [[جنیان]] تحت [[فرمان]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}}، برای وی کار کرده و در صورت [[نافرمانی]] به وسیله آتشی فروزان [[عذاب]] می‌شدند: {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار می‌کردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر می‌پیچید بدو از عذاب آتش می‌چشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.</ref> جنیان بیشتر در کارهای عمرانی به کار گرفته می‌شدند.  برخی از [[مفسران]]، {{متن قرآن|عَذَابِ السَّعِيرِ}} را [[آتش جهنم]] معنا کرده <ref> جامع‌البیان، ج۲۲، ص۸۵؛ الکشاف، ج۳، ص۲۸۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۹۸.</ref> و برخی دیگر آن را اشاره به [[آتش]] این [[دنیا]] و هماهنگ با [[سیاق آیه]] دانسته‌اند.<ref> تفسیر شبر، ص۴۰۶؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۷.</ref> به [[اعتقاد]] مفسرانی چون [[مقاتل]] و سدّی فرشته‌ای مراقب آنان بود و در صورت نافرمانی با تازیانه‌ای آتشین و نامرئی آنان را می‌زد <ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۶۱؛ الکشاف، ج۳، ص۲۸۲؛ زادالمسیر، ج۳، ص۴۹۳.</ref> و آنها می‌سوختند.<ref>مجمع‌البیان، ج۸، ص۲۰۱.</ref> [[قرآن کریم]] در [[آیات]] {{متن قرآن|فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصْفَادِ}}<ref>«پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص. و برخی دیگر را که در بندها به هم بربسته بودند» سوره ص، آیه ۳۶-۳۸.</ref> نیز از رام شدن [[شیاطین]] برای حضرت سلیمان{{ع}} به وسیله [[خداوند]]، [[سخن]] گفته است. از جمله آنها شیاطینی بودند که در غل و زنجیرها به یکدیگر بسته شده بودند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


=== باد===
=== باد===
[[سلطنت]] [[سلیمان]]{{ع}} بر پدیده‌های طبیعی همچون باد * و [[طوفان]] بر [[قدرت]] [[خارق‌العاده]] و فراطبیعی او می‌افزود. خداوند باد را مسخّر آن [[حضرت]] کرد؛ به گونه‌ای که با وزش نرم هرجا که وی [[اراده]] می‌کرد می‌رفت: "فَسَخَّرنا لَهُ الرّیحَ تَجری بِاَمرِهِ رُخاءً حَیثُ اَصاب". / ۳۸، ۳۶)<ref>جامع‌البیان، ج۲۳، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> آیه‌ای دیگر از مسخر بودن تندباد حکایت می‌کند که به فرمان آن حضرت به سوی [[سرزمین]] پر خیر و [[برکت]] [[شام]] ([[بیت المقدس]]) روان می‌شد: "و لِسُلَیمنَ الرّیحَ عاصِفَةً تَجری بِاَمرِهِ اِلَی الاَرضِ الَّتی برَکنا فیها". ([[انبیاء]] / ۲۱، ۸۱)<ref> مجمع البیان، ج۷، ص۹۳-۹۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۱۳.</ref> باد در هر [[صبح]](از ابتدای [[روز]] تا هنگام ظهر) و عصر (از ظهرتا غروب) مسیر یک ماهه (و در یک روز، مسیر دو ماهه)<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۵۹۸؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳.</ref> را طی می‌کرد: "ولِسُلَیمنَ الرّیحَ غُدُوُّها شَهرٌ و رَواحُها شَهرٌ."... ([[سبأ]] / ۳۴، ۱۲) برخی درباره کاربرد دو تعبیر ظاهراً ناسازگار "رخاء" (ملایم) و "عاصفة" (تند) گفته‌اند که باد کاملاً تحت [[فرمان]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} بود و متناسب با نیاز گاهی آرام و گاهی تند می‌وزید.<ref> جوامع الجامع، ج۲، ص۵۳۴؛ التحریر والتنویر، ج۱۷، ص۹۰؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۱۳.</ref> بنا به [[تفسیری]] دیگر، تندباد [[سلیمان]]{{ع}} و یارانش را کاملاً آرام و بدون آنکه از حرکت سریع آن دچار [[رنج]] و [[ناراحتی]] شوند جابه‌جا می‌کرد؛ درست مانند وسایل سریع‌السیری مثل هواپیما که سرنشینان آن در عین حرکت با سرعتی بسیار بالا گویا در گوشه‌ای آرام و بی‌حرکت نشسته‌اند.<ref> نمونه، ج۱۳، ص۴۷۳.</ref> [[خارق‌العاده]] و [[معجزه]] بودن [[سلطه]] بر بادها و نیز استفاده غیر عادی از آن در اداره [[امور حکومتی]] از [[آیات قرآن]] برداشت می‌شود؛ اما اینکه حضرت سلیمان{{ع}} چگونه بر باد فرمان می‌راند، سرعت [[سیر]] آن دقیقاً چه اندازه بود، [[سلیمان]]{{ع}} و یارانش بر چه چیزی سوار می‌شدند و چگونه هنگام حرکت با سرعت باد [[سقوط]] نمی‌کردند، اموری هستند که [[قرآن کریم]] به آنها نپرداخته است؛ ولی [[مفسران]] در این باره جزئیات فراوانی را گزارش کرده‌اند که گاه به افسانه و داستان‌پردازی آمیخته‌اند و مؤیدی ندارند.<ref>نمونه، ج۱۸، ص۳۵.</ref> به گفته برخی مفسران، حضرت سلیمان{{ع}} و یارانش به وسیله باد به هرجا که می‌خواستند می‌رفتند <ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۷۴؛ ج۲۲، ص۸۳-۸۴.</ref> و گستردگی قلمرو [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] آن [[حضرت]] وجود چنین مرکب سریع‌السیری را اقتضا می‌کرد تا در صورت نیاز به مناطق دوردست [[کشور]] رفته و [[سرکشی]] کند.<ref> نمونه، ج۱۸، ص۳۸.</ref> در برخی گزارش‌ها از مناطق و شهرهایی مانند چین، دجله، [[دمشق]]، کابل، [[قزوین]]، اصبهان ([[اصفهان]])<ref> جامع البیان، ج۲۳، ص۱۹۰؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۹۹؛ روض الجنان، ج۱۶، ص۴۰-۴۱.</ref> و مانند آنها یاد شده است که افزون بر فاصله با یکدیگر، از مرکز [[فرمانروایی]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} ([[بیت‌المقدس]]) نیز فاصله بسیاری داشته‌اند؛ ولی آن [[حضرت]] و همراهانش به کمک باد، صبح را در یکی، ظهر را در دیگری و شب را در سومی به سر برده‌اند؛<ref>نک: جامع البیان، ج۱۷، ص۷۴؛ ج۲۳، ص۱۹۰؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۸؛ التبیان، ج۸، ص۳۸۲.</ref> همچنین گفته‌اند: باد را در [[اداره امور]] [[کشور]] مانند [[نقل]] و انتقالات [[جنگی]]، حرکت کشتی‌ها، صادرات و واردات کالاهای تجاری به کار می‌گرفتند.<ref> التحریر والتنویر، ج۲۲، ص۲۷.</ref> به گفته [[وهب بن منبه]] حضرت سلیمان{{ع}} که غالباً درگیر [[جنگ]] و [[نبرد]] بود، هنگام عزیمت به جنگ همه [[لشکریان]]، حیوانات و سلاح‌های جنگی را همراه خود بر تخته‌ای چوبین سوار می‌کرد و باد به [[فرمان]] وی آن تخته را به پرواز درآورده و در سریع‌ترین وقت ممکن به مقصد مورد نظر می‌رساند.<ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۷۳-۷۴.</ref> از [[محمد بن کعب]] قرظی نیز نقل شده که حضرت سلیمان{{ع}} ۱۰۰۰ [[خانه]] شیشه‌ای بر روی چوب بنا کرده بود. همسرانش در آنها جای می‌گرفتند و باد به فرمان [[سلیمان]]{{ع}} آنها را حمل می‌کرد.<ref> مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۵؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref> بنا به گزارشی دیگر، آن حضرت روزی از بیت‌المقدس خارج شد، در حالی که ۳۰۰۰۰۰ نفر از [[جنیان]] در سمت چپ وی و به همان تعداد از افراد [[بشر]] در سمت راست او روی صندلی ([[کرسی]]) نشسته بودند. پرندگان به فرمان آن حضرت بر سر همه آنان سایه افکندند و باد آنان را به ایوان کسرا در [[مداین]] برد و شب‌هنگام دوباره به [[بیت المقدس]] بازگرداند و صبح فردا دوباره به [[شهر]] دوردست دیگری به نام ترکاوان (برکاوان) برد.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۸؛ تفسیر ابو حمزه ثمالی، ص۲۸۴.</ref>برخی برای باورپذیر کردن [[سلطه]] سلیمان{{ع}} بر باد تلاش کرده‌اند با اشاره به مزروعی بودن بیشتر زمین‌های مملکت وی و قرار گرفتن آنها در سواحل دریای مدیترانه، استفاده از باد را به امور عادی و طبیعی [[کشاورزی]] مانند گرده‌افشانی گل‌ها و گیاهان، جداسازی گندم و جو از کاه و نیز کشتیرانی محدود سازند، در حالی که این [[تفسیر]] با [[آیات]] بیانگر [[تسخیر]] باد برای [[حضرت سلیمان]]{{ع}} [[سازگاری]] ندارد.<ref>نمونه، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref> به گفته [[مقاتل]]، [[شیاطین]] فرشی زربافت و ابریشمین به اندازه یک فرسخ در یک فرسخ بافته بودند. در وسط آن منبری از طلا و ۳۰۰۰ تخت طلایی و نقره‌ای پیرامون آن تخت می‌گذاشتند. حضرت سلیمان{{ع}} بر آن [[منبر]]، [[پیامبران]] بر تخت‌های طلایی و [[علما]] بر تخت‌های نقره‌ای می‌نشستند. [[مردم]] نیز گرداگرد علما و [[جنیان]] و شیاطین در اطراف [[انسان‌ها]] قرار گرفته و پرندگان بالای سر همه آنها سایه می‌افکندند و باد فرش را بلند کرده و همه آنها را به مقصد مورد نظر می‌برد.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۶؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۵.</ref> برخی بدون پرداختن به جزئیات یاد شده از قالیچه‌ای سخن گفته‌اند که [[سلیمان]] [[نبی]]{{ع}} هنگام [[سفر]] [[فرمان]] می‌داد تا گروهی از [[جن]]، [[انس]] و پرندگان روی آن جمع شوند و آن‌گاه باد به [[دستور]] آن [[حضرت]] قالیچه را میان [[زمین]] و [[آسمان]] به حرکت در می‌آورد.<ref>نک: تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
[[سلطنت]] [[سلیمان]]{{ع}} بر پدیده‌های طبیعی همچون باد و [[طوفان]] بر [[قدرت]] [[خارق‌العاده]] و فراطبیعی او می‌افزود. خداوند باد را مسخّر آن [[حضرت]] کرد؛ به گونه‌ای که با وزش نرم هرجا که وی [[اراده]] می‌کرد می‌رفت: {{متن قرآن|فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ}}<ref>«پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد» سوره ص، آیه ۳۶.</ref>.<ref>جامع‌البیان، ج۲۳، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> آیه‌ای دیگر از مسخر بودن تندباد حکایت می‌کند که به فرمان آن حضرت به سوی [[سرزمین]] پر خیر و [[برکت]] [[شام]] ([[بیت المقدس]]) روان می‌شد: {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ}}<ref>«و برای سلیمان، باد تیزپا  را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم می‌وزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.</ref>.<ref> مجمع البیان، ج۷، ص۹۳-۹۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۱۳.</ref> باد در هر [[صبح]](از ابتدای [[روز]] تا هنگام ظهر) و عصر (از ظهرتا غروب) مسیر یک ماهه (و در یک روز، مسیر دو ماهه)<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۵۹۸؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳.</ref> را طی می‌کرد: {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار می‌کردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر می‌پیچید بدو از عذاب آتش می‌چشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.</ref> برخی درباره کاربرد دو تعبیر ظاهراً ناسازگار {{متن قرآن|رُخَاءً}} (ملایم) و {{متن قرآن|عَاصِفَةً}} (تند) گفته‌اند که باد کاملاً تحت [[فرمان]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} بود و متناسب با نیاز گاهی آرام و گاهی تند می‌وزید.<ref> جوامع الجامع، ج۲، ص۵۳۴؛ التحریر والتنویر، ج۱۷، ص۹۰؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۱۳.</ref> بنا به [[تفسیری]] دیگر، تندباد [[سلیمان]]{{ع}} و یارانش را کاملاً آرام و بدون آنکه از حرکت سریع آن دچار [[رنج]] و [[ناراحتی]] شوند جابه‌جا می‌کرد؛ درست مانند وسایل سریع‌السیری مثل هواپیما که سرنشینان آن در عین حرکت با سرعتی بسیار بالا گویا در گوشه‌ای آرام و بی‌حرکت نشسته‌اند.<ref> نمونه، ج۱۳، ص۴۷۳.</ref> [[خارق‌العاده]] و [[معجزه]] بودن [[سلطه]] بر بادها و نیز استفاده غیر عادی از آن در اداره [[امور حکومتی]] از [[آیات قرآن]] برداشت می‌شود؛ اما اینکه حضرت سلیمان{{ع}} چگونه بر باد فرمان می‌راند، سرعت [[سیر]] آن دقیقاً چه اندازه بود، [[سلیمان]]{{ع}} و یارانش بر چه چیزی سوار می‌شدند و چگونه هنگام حرکت با سرعت باد [[سقوط]] نمی‌کردند، اموری هستند که [[قرآن کریم]] به آنها نپرداخته است؛ ولی [[مفسران]] در این باره جزئیات فراوانی را گزارش کرده‌اند که گاه به افسانه و داستان‌پردازی آمیخته‌اند و مؤیدی ندارند.<ref>نمونه، ج۱۸، ص۳۵.</ref> به گفته برخی مفسران، حضرت سلیمان{{ع}} و یارانش به وسیله باد به هرجا که می‌خواستند می‌رفتند <ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۷۴؛ ج۲۲، ص۸۳-۸۴.</ref> و گستردگی قلمرو [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] آن [[حضرت]] وجود چنین مرکب سریع‌السیری را اقتضا می‌کرد تا در صورت نیاز به مناطق دوردست [[کشور]] رفته و [[سرکشی]] کند.<ref> نمونه، ج۱۸، ص۳۸.</ref>
 
در برخی گزارش‌ها از مناطق و شهرهایی مانند چین، دجله، [[دمشق]]، کابل، [[قزوین]]، اصبهان ([[اصفهان]])<ref> جامع البیان، ج۲۳، ص۱۹۰؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۹۹؛ روض الجنان، ج۱۶، ص۴۰-۴۱.</ref> و مانند آنها یاد شده است که افزون بر فاصله با یکدیگر، از مرکز [[فرمانروایی]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} ([[بیت‌المقدس]]) نیز فاصله بسیاری داشته‌اند؛ ولی آن [[حضرت]] و همراهانش به کمک باد، صبح را در یکی، ظهر را در دیگری و شب را در سومی به سر برده‌اند؛<ref>نک: جامع البیان، ج۱۷، ص۷۴؛ ج۲۳، ص۱۹۰؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۸؛ التبیان، ج۸، ص۳۸۲.</ref> همچنین گفته‌اند: باد را در [[اداره امور]] [[کشور]] مانند [[نقل]] و انتقالات [[جنگی]]، حرکت کشتی‌ها، صادرات و واردات کالاهای تجاری به کار می‌گرفتند.<ref> التحریر والتنویر، ج۲۲، ص۲۷.</ref> به گفته [[وهب بن منبه]] حضرت سلیمان{{ع}} که غالباً درگیر [[جنگ]] و [[نبرد]] بود، هنگام عزیمت به جنگ همه [[لشکریان]]، حیوانات و سلاح‌های جنگی را همراه خود بر تخته‌ای چوبین سوار می‌کرد و باد به [[فرمان]] وی آن تخته را به پرواز درآورده و در سریع‌ترین وقت ممکن به مقصد مورد نظر می‌رساند.<ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۷۳-۷۴.</ref> از [[محمد بن کعب]] قرظی نیز نقل شده که حضرت سلیمان{{ع}} ۱۰۰۰ [[خانه]] شیشه‌ای بر روی چوب بنا کرده بود. همسرانش در آنها جای می‌گرفتند و باد به فرمان [[سلیمان]]{{ع}} آنها را حمل می‌کرد.<ref> مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۵؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref> بنا به گزارشی دیگر، آن حضرت روزی از بیت‌المقدس خارج شد، در حالی که ۳۰۰۰۰۰ نفر از [[جنیان]] در سمت چپ وی و به همان تعداد از افراد [[بشر]] در سمت راست او روی صندلی ([[کرسی]]) نشسته بودند. پرندگان به فرمان آن حضرت بر سر همه آنان سایه افکندند و باد آنان را به ایوان کسرا در [[مداین]] برد و شب‌هنگام دوباره به [[بیت المقدس]] بازگرداند و صبح فردا دوباره به [[شهر]] دوردست دیگری به نام ترکاوان (برکاوان) برد.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۸؛ تفسیر ابو حمزه ثمالی، ص۲۸۴.</ref> برخی برای باورپذیر کردن [[سلطه]] سلیمان{{ع}} بر باد تلاش کرده‌اند با اشاره به مزروعی بودن بیشتر زمین‌های مملکت وی و قرار گرفتن آنها در سواحل دریای مدیترانه، استفاده از باد را به امور عادی و طبیعی [[کشاورزی]] مانند گرده‌افشانی گل‌ها و گیاهان، جداسازی گندم و جو از کاه و نیز کشتیرانی محدود سازند، در حالی که این [[تفسیر]] با [[آیات]] بیانگر [[تسخیر]] باد برای [[حضرت سلیمان]]{{ع}} [[سازگاری]] ندارد.<ref>نمونه، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref> به گفته [[مقاتل]]، [[شیاطین]] فرشی زربافت و ابریشمین به اندازه یک فرسخ در یک فرسخ بافته بودند. در وسط آن منبری از طلا و ۳۰۰۰ تخت طلایی و نقره‌ای پیرامون آن تخت می‌گذاشتند. حضرت سلیمان{{ع}} بر آن [[منبر]]، [[پیامبران]] بر تخت‌های طلایی و [[علما]] بر تخت‌های نقره‌ای می‌نشستند. [[مردم]] نیز گرداگرد علما و [[جنیان]] و شیاطین در اطراف [[انسان‌ها]] قرار گرفته و پرندگان بالای سر همه آنها سایه می‌افکندند و باد فرش را بلند کرده و همه آنها را به مقصد مورد نظر می‌برد.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۶؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۳۵.</ref> برخی بدون پرداختن به جزئیات یاد شده از قالیچه‌ای سخن گفته‌اند که [[سلیمان]] [[نبی]]{{ع}} هنگام [[سفر]] [[فرمان]] می‌داد تا گروهی از [[جن]]، [[انس]] و پرندگان روی آن جمع شوند و آن‌گاه باد به [[دستور]] آن [[حضرت]] قالیچه را میان [[زمین]] و [[آسمان]] به حرکت در می‌آورد.<ref>نک: تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==سان دیدن از اسبان [[جنگی]]==
==سان دیدن از اسبان [[جنگی]]==
۱۱۵٬۱۸۴

ویرایش