بنی هاشم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برده' به 'برده'
جز (جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر')
جز (جایگزینی متن - 'برده' به 'برده')
خط ۳۸: خط ۳۸:
  بنی‌‌مخزوم نیز با توجه به [[جایگاه]] اشرافیت [[ابوجهل]] و [[ریاست]] او بر [[مکّه]]، [[بعثت پیامبر]]{{صل}} ازبنی‌‌هاشم را خطری برای [[شرافت]] و جایگاه خود می‌‌دیدند. اینان در گذشته در جریان [[نزاع]] بنی‌‌عبدالدار و بنی عبد مناف در کنار بنی‌‌عبدالدار و در گروه "احلاف" قرار داشتند <ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۴۸؛ المحبر، ص ۱۶۶.</ref> و با آغاز [[دعوت علنی]] [[حضرت]] نیز در رأس [[مخالفان پیامبر]] قرار گرفتند. [[اصرار]] ابوجهل در برخورد با [[مسلمانان]] در جریان حرکت [[سپاه مشرکان مکه]] به سوی [[مدینه]] به رغم دریافت [[نامه]] [[ابوسفیان]] مبنی بر انصراف [[سپاه]] [[مکه]] از رویارویی با مسلمانان،<ref> السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۵۰؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۵۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۸.</ref> [[مؤیّد]] شدت عکس‌‌العمل بنی‌‌مخزوم در برابر بنی‌‌هاشم و [[اسلام]] است. کشته شدن بزرگان این تیره در [[جنگ بدر]] همچون ابوجهل <ref>السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۷۱۰؛ الاعلام، ج ۵، ص ۸۷؛ الفصول العشره، ص ۶۴.</ref> و برادرش [[عاص بن هشام]] <ref>المنمق، ص ۳۶۵؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۷۱؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۷۰۸.</ref> بر [[کینه]] آنان نسبت به بنی‌‌هاشم افزود.
  بنی‌‌مخزوم نیز با توجه به [[جایگاه]] اشرافیت [[ابوجهل]] و [[ریاست]] او بر [[مکّه]]، [[بعثت پیامبر]]{{صل}} ازبنی‌‌هاشم را خطری برای [[شرافت]] و جایگاه خود می‌‌دیدند. اینان در گذشته در جریان [[نزاع]] بنی‌‌عبدالدار و بنی عبد مناف در کنار بنی‌‌عبدالدار و در گروه "احلاف" قرار داشتند <ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۴۸؛ المحبر، ص ۱۶۶.</ref> و با آغاز [[دعوت علنی]] [[حضرت]] نیز در رأس [[مخالفان پیامبر]] قرار گرفتند. [[اصرار]] ابوجهل در برخورد با [[مسلمانان]] در جریان حرکت [[سپاه مشرکان مکه]] به سوی [[مدینه]] به رغم دریافت [[نامه]] [[ابوسفیان]] مبنی بر انصراف [[سپاه]] [[مکه]] از رویارویی با مسلمانان،<ref> السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۵۰؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۵۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۸.</ref> [[مؤیّد]] شدت عکس‌‌العمل بنی‌‌مخزوم در برابر بنی‌‌هاشم و [[اسلام]] است. کشته شدن بزرگان این تیره در [[جنگ بدر]] همچون ابوجهل <ref>السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۷۱۰؛ الاعلام، ج ۵، ص ۸۷؛ الفصول العشره، ص ۶۴.</ref> و برادرش [[عاص بن هشام]] <ref>المنمق، ص ۳۶۵؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۷۱؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۷۰۸.</ref> بر [[کینه]] آنان نسبت به بنی‌‌هاشم افزود.


در سوی دیگر این [[منازعات]] و رقابتها، از تیره‌‌هایی نیز به عنوان متحدان و همپیمانان بنی‌‌هاشم نام [[برده]] شده است که در این میان باید از تیره بنومطّلب بن عبد مناف به عنوان بزرگ‌‌ترین و محبوب‌‌ترین [[متحد]] بنی‌‌هاشم نام برد. اینان به [[همراهی]] تیره‌‌هایی چون [[بنی زهرة بن کلاب]]، بنی‌‌ تیم‌‌ بن مُرّة [[بنی حارث بن فهر]] و [[بنی اسد بن عبدالعزّی]] در [[حلف]] المطیّبین در کنار [[هاشم]] و بنی‌‌عبد مناف و در مقابل [[بنی عبدالدار]] قرار داشتند.<ref>المحبر، ص ۱۶۶؛ المنمق، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> سپس در پیمانِ حلف‌‌الفضول که به [[رهبری]] [[زبیر بن عبدالمطّلب]] در [[منزل]] [[عبدالله بن جدعان]] بسته شد برای [[حمایت از مظلوم]] با بنی‌‌هاشم هم قسم شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۰۳؛ المحبر، ص ۱۶۷؛ المنمق، ص ۵۳.</ref>.
در سوی دیگر این [[منازعات]] و رقابتها، از تیره‌‌هایی نیز به عنوان متحدان و همپیمانان بنی‌‌هاشم نام برده شده است که در این میان باید از تیره بنومطّلب بن عبد مناف به عنوان بزرگ‌‌ترین و محبوب‌‌ترین [[متحد]] بنی‌‌هاشم نام برد. اینان به [[همراهی]] تیره‌‌هایی چون [[بنی زهرة بن کلاب]]، بنی‌‌ تیم‌‌ بن مُرّة [[بنی حارث بن فهر]] و [[بنی اسد بن عبدالعزّی]] در [[حلف]] المطیّبین در کنار [[هاشم]] و بنی‌‌عبد مناف و در مقابل [[بنی عبدالدار]] قرار داشتند.<ref>المحبر، ص ۱۶۶؛ المنمق، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> سپس در پیمانِ حلف‌‌الفضول که به [[رهبری]] [[زبیر بن عبدالمطّلب]] در [[منزل]] [[عبدالله بن جدعان]] بسته شد برای [[حمایت از مظلوم]] با بنی‌‌هاشم هم قسم شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۰۳؛ المحبر، ص ۱۶۷؛ المنمق، ص ۵۳.</ref>.


[[پس از ظهور]] [[اسلام]] نیز بنی مطّلب در بسیاری از صحنه‌‌ها دوشادوش بنی‌‌هاشم به [[حمایت از پیامبر]]{{صل}} پرداختند. حضور در [[شعب]] [[ابی طالب]] و [[تحمّل]] سه سال [[سختی]] و مرارت در کنار بنی‌‌هاشم از بزرگ‌‌ترین نمونه‌‌های [[اتحاد]] بنی‌‌مطلّب با بنی‌‌هاشم است <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۹.</ref>و از همین روست که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} می‌‌خواست سهم ذی‌‌القربی را از [[خیبر]] بین بنی‌‌هاشم قسمت کند به بنی‌‌مطّلب نیز سهمی داد و چون این عمل مورد [[اعتراض]] [[جبیر بن مطعم]] و [[عثمان بن عفان]] قرار گرفت و آنان برای خود نیز سهمی از ذی‌‌القربی [[طلب]] کردند پیامبر بنی‌‌مطّلب را [[یار]] و همراه خود در [[جاهلیت]] و اسلام معرفی کرد و آنان را با بنی‌‌هاشم یکی دانست.<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۶۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۲۵.</ref> از [[خزاعه]] نیز به عنوان دیگر [[متحد]] بنی‌‌هاشم یاد می‌‌شود. برخی منابع از [[همراهی]] خزاعه با [[عبدالمطلب]] و همپیمانی با او پس از جریان کشاکش عبدالمطلب و [[نوفل‌‌ بن عبد مناف]] خبر داده‌‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۷ ـ ۲۴۹.</ref>
[[پس از ظهور]] [[اسلام]] نیز بنی مطّلب در بسیاری از صحنه‌‌ها دوشادوش بنی‌‌هاشم به [[حمایت از پیامبر]]{{صل}} پرداختند. حضور در [[شعب]] [[ابی طالب]] و [[تحمّل]] سه سال [[سختی]] و مرارت در کنار بنی‌‌هاشم از بزرگ‌‌ترین نمونه‌‌های [[اتحاد]] بنی‌‌مطلّب با بنی‌‌هاشم است <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۹.</ref>و از همین روست که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} می‌‌خواست سهم ذی‌‌القربی را از [[خیبر]] بین بنی‌‌هاشم قسمت کند به بنی‌‌مطّلب نیز سهمی داد و چون این عمل مورد [[اعتراض]] [[جبیر بن مطعم]] و [[عثمان بن عفان]] قرار گرفت و آنان برای خود نیز سهمی از ذی‌‌القربی [[طلب]] کردند پیامبر بنی‌‌مطّلب را [[یار]] و همراه خود در [[جاهلیت]] و اسلام معرفی کرد و آنان را با بنی‌‌هاشم یکی دانست.<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۶۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۲۵.</ref> از [[خزاعه]] نیز به عنوان دیگر [[متحد]] بنی‌‌هاشم یاد می‌‌شود. برخی منابع از [[همراهی]] خزاعه با [[عبدالمطلب]] و همپیمانی با او پس از جریان کشاکش عبدالمطلب و [[نوفل‌‌ بن عبد مناف]] خبر داده‌‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۷ ـ ۲۴۹.</ref>
خط ۴۹: خط ۴۹:
همچنین برخی از [[مفسران]] آیه {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> را با [[هدف]] بالا بردن [[جایگاه]] تیره‌‌های منسوب به [[خلفا]] در [[شأن]] بنی‌‌هاشم و تیره‌‌هایی چون [[بنی‌‌تیم بن مره]] و بنی‌‌عدی دانسته‌‌اند، <ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۱۵؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۸۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۳۶.</ref> در حالی که بسیاری از مفسران این آیه را در خصوص [[پرهیزگاران]]، [[مؤمنان]] و [[اهل بهشت]] می‌‌دانند؛<ref>جامع‌‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۴۸؛ التبیان، ج ۶، ص ۳۳۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۲۰.</ref> همچنین وجود صفات پسندیده‌‌ای چون [[جود]] و [[بخشش]]، دوری از [[رذایل]] و زشتیها و [[جوانمردی]] برای [[فرزندان هاشم]] و عبدالمطلب (بنی‌‌هاشم و [[بنی عبدالمطلب]]) نیز در گزارشها دیده می‌‌شود.<ref>کنزالدرر، ج ۴، ص ۵۳؛ القول الجازم، ص ۱۵۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۷۵.</ref>پیمان [[حلف الفضول]] (که در آن بنی‌‌هاشم به همراه [[بنوزهره]]، [[بنوتمیم]] و بنومطّلب [[متعهد]] شدند که از [[مظلوم]] تا ستاندن حقش [[دفاع]] کنند، اگرچه آن مظلوم در [[مکه]] [[غریب]] یا [[بنده]] باشد) نمونه‌‌ای گویا از [[فتوت]] و جوانمردی بنی‌‌هاشم و بنی‌‌عبدالمطلب است.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۰۳؛ الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۹۰؛ المحبر، ص ۱۶۷.</ref> همچنین برخی از مفسران در خصوص آیه {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی  می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> با استناد به قرائت [[ضحاک]] و ابوجوزاء {{متن قرآن|أَنْفُسِهِمْ}} را به [[فتح]] فاء {{عربی|"اَنْفَسِهم"}} که به معنای شریف‌‌ترین [[مردم]] است خوانده‌‌اند <ref>زادالمسیر، ج ۱، ص ۴۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۶۹.</ref> که این امر خود بیانگر [[شرافت]] و [[عظمت]] [[بنی هاشم]] و بنی‌‌عبدالمطلب است. ضمن آنکه [[قرطبی]] چنین قرائتی را در خصوص {{متن عربی|أَنفُسِكُمْ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست ، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.</ref> نیز مورد استناد قرار داده و آن را به شرافت بنی‌‌هاشم [[تفسیر]] کرده است<ref> تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۹۱.</ref>در صورتی که چنین قرائتی در این دو آیه صحیح باشد باید این [[آیات]] را دلیلی بر شرافت بنی‌‌هاشم و [[بنی عبدالمطلب]] دانست.
همچنین برخی از [[مفسران]] آیه {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> را با [[هدف]] بالا بردن [[جایگاه]] تیره‌‌های منسوب به [[خلفا]] در [[شأن]] بنی‌‌هاشم و تیره‌‌هایی چون [[بنی‌‌تیم بن مره]] و بنی‌‌عدی دانسته‌‌اند، <ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۱۵؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۸۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۳۶.</ref> در حالی که بسیاری از مفسران این آیه را در خصوص [[پرهیزگاران]]، [[مؤمنان]] و [[اهل بهشت]] می‌‌دانند؛<ref>جامع‌‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۴۸؛ التبیان، ج ۶، ص ۳۳۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۲۰.</ref> همچنین وجود صفات پسندیده‌‌ای چون [[جود]] و [[بخشش]]، دوری از [[رذایل]] و زشتیها و [[جوانمردی]] برای [[فرزندان هاشم]] و عبدالمطلب (بنی‌‌هاشم و [[بنی عبدالمطلب]]) نیز در گزارشها دیده می‌‌شود.<ref>کنزالدرر، ج ۴، ص ۵۳؛ القول الجازم، ص ۱۵۷؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۷۵.</ref>پیمان [[حلف الفضول]] (که در آن بنی‌‌هاشم به همراه [[بنوزهره]]، [[بنوتمیم]] و بنومطّلب [[متعهد]] شدند که از [[مظلوم]] تا ستاندن حقش [[دفاع]] کنند، اگرچه آن مظلوم در [[مکه]] [[غریب]] یا [[بنده]] باشد) نمونه‌‌ای گویا از [[فتوت]] و جوانمردی بنی‌‌هاشم و بنی‌‌عبدالمطلب است.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۰۳؛ الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۹۰؛ المحبر، ص ۱۶۷.</ref> همچنین برخی از مفسران در خصوص آیه {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی  می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> با استناد به قرائت [[ضحاک]] و ابوجوزاء {{متن قرآن|أَنْفُسِهِمْ}} را به [[فتح]] فاء {{عربی|"اَنْفَسِهم"}} که به معنای شریف‌‌ترین [[مردم]] است خوانده‌‌اند <ref>زادالمسیر، ج ۱، ص ۴۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۶۹.</ref> که این امر خود بیانگر [[شرافت]] و [[عظمت]] [[بنی هاشم]] و بنی‌‌عبدالمطلب است. ضمن آنکه [[قرطبی]] چنین قرائتی را در خصوص {{متن عربی|أَنفُسِكُمْ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست ، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.</ref> نیز مورد استناد قرار داده و آن را به شرافت بنی‌‌هاشم [[تفسیر]] کرده است<ref> تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۹۱.</ref>در صورتی که چنین قرائتی در این دو آیه صحیح باشد باید این [[آیات]] را دلیلی بر شرافت بنی‌‌هاشم و [[بنی عبدالمطلب]] دانست.


[[ثعلبی]] نیز تلاش کرده با دور کردن بنی‌‌هاشم از [[گناه]] و [[پلیدی]]، مراد از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} را در آیه{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی  مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> بنی‌‌هاشم معرفی کند <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۱۹.</ref> و این در حالی است که به [[اعتقاد]] [[مفسران شیعه]] و برپایه [[روایات]] بسیاری از [[مفسران]] [[سنی]] مراد از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} مذکور در آیه [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند.<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۲، ص ۹، ۱۱؛ احکام القرآن، ج ۳، ص ۵۲۹؛ الصافی، ج ۱، ص ۴۶۳؛ ج ۴، ص ۱۸۷.</ref> ابن‌‌عباس ۷ صفت را برای بنی عبدالمطلب نام [[برده]] است که عبارت‌‌اند از: [[جمال]]، [[سخنوری]]، [[بخشش]] و [[جوانمردی]]، [[شجاعت]]، [[علم]]، [[صبر]] و [[بردباری]] و گرامی داشتن [[زنان]].<ref>ذخائر العقبی، ص ۱۵؛ القول الجازم، ص ۱۵۷.</ref> ابن‌‌حبیب [[بغدادی]] به [[نقل]] از کلبی آورده که از علی{{ع}} نیز در خصوص بنی هاشم و بنی‌‌امیه پرسیدند. [[حضرت]] فرمود که بنی‌‌هاشم [[زیبا]]، سخنور و [[جوانمرد]] هستند <ref> المنمق، ص ۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «بنی عبدالمطلب»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
[[ثعلبی]] نیز تلاش کرده با دور کردن بنی‌‌هاشم از [[گناه]] و [[پلیدی]]، مراد از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} را در آیه{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی  مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> بنی‌‌هاشم معرفی کند <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۱۹.</ref> و این در حالی است که به [[اعتقاد]] [[مفسران شیعه]] و برپایه [[روایات]] بسیاری از [[مفسران]] [[سنی]] مراد از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} مذکور در آیه [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند.<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۲، ص ۹، ۱۱؛ احکام القرآن، ج ۳، ص ۵۲۹؛ الصافی، ج ۱، ص ۴۶۳؛ ج ۴، ص ۱۸۷.</ref> ابن‌‌عباس ۷ صفت را برای بنی عبدالمطلب نام برده است که عبارت‌‌اند از: [[جمال]]، [[سخنوری]]، [[بخشش]] و [[جوانمردی]]، [[شجاعت]]، [[علم]]، [[صبر]] و [[بردباری]] و گرامی داشتن [[زنان]].<ref>ذخائر العقبی، ص ۱۵؛ القول الجازم، ص ۱۵۷.</ref> ابن‌‌حبیب [[بغدادی]] به [[نقل]] از کلبی آورده که از علی{{ع}} نیز در خصوص بنی هاشم و بنی‌‌امیه پرسیدند. [[حضرت]] فرمود که بنی‌‌هاشم [[زیبا]]، سخنور و [[جوانمرد]] هستند <ref> المنمق، ص ۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «بنی عبدالمطلب»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==[[بنی هاشم]] و [[ظهور اسلام]]==
==[[بنی هاشم]] و [[ظهور اسلام]]==
خط ۷۶: خط ۷۶:
پس از رحلت پیامبر{{صل}} عده‌‌ای از بنی‌‌هاشم عهده‌‌دار [[تجهیز]] پیامبر ([[غسل]]، [[کفن]] و [[دفن]]) شدند. اگرچه برخی منابع از حضور برخی [[صحابه]] در تجهیز پیامبر{{صل}} یاد کرده‌‌اند؛<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref> اما بسیاری منابع از [[علی]]{{ع}}، [[فضل‌‌ بن عباس]] و [[اسامه]] از [[موالی]] بنی‌‌هاشم به عنوان افرادی از بنی‌‌هاشم که پیکر آن حضرت را درون [[قبر]] نهادند نام برده‌‌اند.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۲۹؛ المصنف، ج ۸، ص ۵۶۷؛ مسند ابی یعلی، ج ۴، ص ۲۵۳.</ref> برخی نیز عباس را در زمره این افراد دانسته‌‌اند.<ref>صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۶۰۰؛ احکام الجنائز، ص ۱۴۵.</ref> و این در حالی بود که [[انصار]] و [[مهاجران]] در این [[زمان]] در [[سقیفه]] بنی‌‌ساعده مشغول [[تعیین]] خلیفه‌‌ای از میان خود بدون [[مشورت]] با بنی‌‌هاشم به رغم اعلام [[وصایت]] و [[جانشینی علی]]{{ع}} از سوی پیامبر{{صل}} بودند. [[عباس بن عبدالمطلب]]، فرزندش [[فضل]] و [[عتبة بن ابی‌‌لهب]] از افراد بنی‌‌هاشم بودند که در [[حمایت]] از علی در روزهای آغازین [[خلافت ابوبکر]] با او [[بیعت]] نکردند و در این میان [[ملاقات]] [[ابوبکر]] با عباس برای جلب نظر او نیز نتیجه‌‌ای نداد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ السقیفة والفدک، ص ۵۰؛ شرح نهج‌‌البلاغه، ج ۱، ص ۲۷۲.</ref> از این زمان [[کشمکش]] میان بنی‌‌هاشم و خلفا و [[حاکمان]] پس از آنان در تمامی دوره‌‌ها وجود داشته، اگرچه با گذشت زمان این برخوردها شائبه و رنگ و بویی متفاوت به خود گرفته و گاه انگیزه‌‌ها و [[تعصبات قومی]] و قبیلگی در آن نقش ایفا کرده است؛ امری که حتی در [[دشمنی]] بسیاری از سرکردگان [[مشرک]] با [[پیامبر]]{{صل}} نیز دخالت داشت.
پس از رحلت پیامبر{{صل}} عده‌‌ای از بنی‌‌هاشم عهده‌‌دار [[تجهیز]] پیامبر ([[غسل]]، [[کفن]] و [[دفن]]) شدند. اگرچه برخی منابع از حضور برخی [[صحابه]] در تجهیز پیامبر{{صل}} یاد کرده‌‌اند؛<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref> اما بسیاری منابع از [[علی]]{{ع}}، [[فضل‌‌ بن عباس]] و [[اسامه]] از [[موالی]] بنی‌‌هاشم به عنوان افرادی از بنی‌‌هاشم که پیکر آن حضرت را درون [[قبر]] نهادند نام برده‌‌اند.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۲۹؛ المصنف، ج ۸، ص ۵۶۷؛ مسند ابی یعلی، ج ۴، ص ۲۵۳.</ref> برخی نیز عباس را در زمره این افراد دانسته‌‌اند.<ref>صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۶۰۰؛ احکام الجنائز، ص ۱۴۵.</ref> و این در حالی بود که [[انصار]] و [[مهاجران]] در این [[زمان]] در [[سقیفه]] بنی‌‌ساعده مشغول [[تعیین]] خلیفه‌‌ای از میان خود بدون [[مشورت]] با بنی‌‌هاشم به رغم اعلام [[وصایت]] و [[جانشینی علی]]{{ع}} از سوی پیامبر{{صل}} بودند. [[عباس بن عبدالمطلب]]، فرزندش [[فضل]] و [[عتبة بن ابی‌‌لهب]] از افراد بنی‌‌هاشم بودند که در [[حمایت]] از علی در روزهای آغازین [[خلافت ابوبکر]] با او [[بیعت]] نکردند و در این میان [[ملاقات]] [[ابوبکر]] با عباس برای جلب نظر او نیز نتیجه‌‌ای نداد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ السقیفة والفدک، ص ۵۰؛ شرح نهج‌‌البلاغه، ج ۱، ص ۲۷۲.</ref> از این زمان [[کشمکش]] میان بنی‌‌هاشم و خلفا و [[حاکمان]] پس از آنان در تمامی دوره‌‌ها وجود داشته، اگرچه با گذشت زمان این برخوردها شائبه و رنگ و بویی متفاوت به خود گرفته و گاه انگیزه‌‌ها و [[تعصبات قومی]] و قبیلگی در آن نقش ایفا کرده است؛ امری که حتی در [[دشمنی]] بسیاری از سرکردگان [[مشرک]] با [[پیامبر]]{{صل}} نیز دخالت داشت.


با روی کار آمدن [[عثمان]] و [[رشد]] [[قدرت]] بنی‌‌امیه به عنوان [[دشمن]] دیرین بنی‌‌هاشم کینه‌‌ها و حسادتهای [[امویان]] با بنی‌‌هاشم که از [[زمان]] [[فتح مکه]] ([[سال ۸ هجری]]) موقعیتی برای [[ظهور]] پیدا نکرده بود دوباره آشکار گشت. سخنان [[ابوسفیان]] خطاب به عثمان که از او خواست تا [[خلافت]] را در میان بنی‌‌امیه موروثی کند، زیرا هیچ [[بهشت]] و [[جهنمی]] وجود ندارد<ref>الاغانی، ج ۶، ص ۳۷۱؛ النزاع والتخاصم، ص ۵۹؛ الفائق، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref> به خوبی می‌‌تواند در تحلیل حوادث پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} مورد توجه قرار گیرد. البته این همه بدان معنا نیست که [[علی]]{{ع}} و بنی‌‌هاشم در دوره [[سه خلیفه]] نسبت به وقایع سرزمینهای [[اسلامی]] و [[سرنوشت]] [[مسلمانان]] بی‌‌توجه باشند، بلکه هم‌‌چنان‌‌که [[بیعت]] علی{{ع}} و بنی‌‌هاشم با این [[خلفا]] با [[هدف]] [[حفظ اسلام]] و [[اتحاد]] مسلمانان صورت گرفت اینان در اداره [[حکومت اسلامی]] نیز نقش ایفا کردند، چنان‌‌که از [[حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب]] به عنوان [[والی]] [[مکه]] در زمان [[ابوبکر]]، [[عمر]] و عثمان <ref>ذخائرالعقبی، ص ۲۴۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۲؛ تهذیب الکمال، ج ۵، ص ۲۹۳.</ref> نام [[برده]] شده است.
با روی کار آمدن [[عثمان]] و [[رشد]] [[قدرت]] بنی‌‌امیه به عنوان [[دشمن]] دیرین بنی‌‌هاشم کینه‌‌ها و حسادتهای [[امویان]] با بنی‌‌هاشم که از [[زمان]] [[فتح مکه]] ([[سال ۸ هجری]]) موقعیتی برای [[ظهور]] پیدا نکرده بود دوباره آشکار گشت. سخنان [[ابوسفیان]] خطاب به عثمان که از او خواست تا [[خلافت]] را در میان بنی‌‌امیه موروثی کند، زیرا هیچ [[بهشت]] و [[جهنمی]] وجود ندارد<ref>الاغانی، ج ۶، ص ۳۷۱؛ النزاع والتخاصم، ص ۵۹؛ الفائق، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref> به خوبی می‌‌تواند در تحلیل حوادث پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} مورد توجه قرار گیرد. البته این همه بدان معنا نیست که [[علی]]{{ع}} و بنی‌‌هاشم در دوره [[سه خلیفه]] نسبت به وقایع سرزمینهای [[اسلامی]] و [[سرنوشت]] [[مسلمانان]] بی‌‌توجه باشند، بلکه هم‌‌چنان‌‌که [[بیعت]] علی{{ع}} و بنی‌‌هاشم با این [[خلفا]] با [[هدف]] [[حفظ اسلام]] و [[اتحاد]] مسلمانان صورت گرفت اینان در اداره [[حکومت اسلامی]] نیز نقش ایفا کردند، چنان‌‌که از [[حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب]] به عنوان [[والی]] [[مکه]] در زمان [[ابوبکر]]، [[عمر]] و عثمان <ref>ذخائرالعقبی، ص ۲۴۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۲؛ تهذیب الکمال، ج ۵، ص ۲۹۳.</ref> نام برده شده است.


با شروع [[حکومت]] علی{{ع}} بنی‌‌هاشم در تمامی وقایع در کنار آن [[حضرت]] حضور داشتند و گرچه در این زمان [[مدینه]]، [[شهر پیامبر]] [[مسکن]] بنی‌‌هاشم بود؛ ولی با [[تغییر]] [[مرکز حکومت]] و انتقال آن به [[کوفه]] گروهی از بنی‌‌هاشم نیز به این [[شهر]] رفتند. حضور برخی بنی‌‌هاشم در جمع [[کارگزاران حضرت علی]]{{ع}}<ref>الغارات، ج ۲، ص ۵۹۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۸؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۶۵.</ref> و در کنار او در [[صفین]]<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲؛ المراجعات، ص ۴۰۰؛ وقعة صفین، ص ۳۸۵ ـ ۳۵۹.</ref> و توجه به تلقی [[معاویه]] که [[سپاه کوفه]] را "[[سپاه]] بنی‌‌هاشم" می‌‌خواند<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref> حائز اهمیت است. پس از آن [[حضرت]] نیز در [[حکومت]] کوتاه مدت [[امام‌‌ حسن]]{{ع}} به رغم [[حمایت]] بنی‌‌هاشم از [[امام]] برخی از بزرگان بنی‌‌هاشم همچون [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]] [[فرمانده سپاه]] امام با [[پیوستن]] به [[سپاه معاویه]] امام را مجبور به [[صلح]] کردند.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۱۴؛ مقاتل الطالبیین، ص ۴۲.</ref> بنی‌‌هاشم جملگی در جریان [[بیعت گرفتن]] برای [[یزید]] از [[بیعت]] با او خودداری کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۳، ص ۳۸.</ref> و در حادثه [[قیام امام حسین]]{{ع}} برخی از هاشمیان ([[آل عقیل]] و [[آل علی]]) او را [[همراهی]] کردند.<ref>مقتل الحسین{{ع}}، ص ۵۰؛ مقاتل الطالبیین، ص ۵۲، ۶۰ ـ ۶۱.</ref> بنی‌‌هاشم به رغم [[دشمنی]] با حکومت ظالمانه بنی‌‌امیه آنگاه که [[عبدالله‌‌ بن زبیر]] در [[سال ۶۳ هجری]] [[مکه]] را [[تصرف]] کرد و آسیبهای فراوانی بر [[حکومت امویان]] وارد آورد از بیعت با او خودداری کردند تا جایی که [[عبدالله]] [[اقدام]] به [[تبعید]] و به [[نقلی]] زندانی کردن افرادی چون [[محمد‌‌ بن حنیفه]] فرزند [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] کرد.<ref> الاغانی، ج ۹، ص ۲۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۱ ـ ۲۶۲.</ref> با [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] [[امویان]] دوباره متوجه بنی‌‌هاشم شدند و به [[آزار]] و [[اذیت]] و [[شکنجه]] حامیان آنان پرداختند.
با شروع [[حکومت]] علی{{ع}} بنی‌‌هاشم در تمامی وقایع در کنار آن [[حضرت]] حضور داشتند و گرچه در این زمان [[مدینه]]، [[شهر پیامبر]] [[مسکن]] بنی‌‌هاشم بود؛ ولی با [[تغییر]] [[مرکز حکومت]] و انتقال آن به [[کوفه]] گروهی از بنی‌‌هاشم نیز به این [[شهر]] رفتند. حضور برخی بنی‌‌هاشم در جمع [[کارگزاران حضرت علی]]{{ع}}<ref>الغارات، ج ۲، ص ۵۹۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۸؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۶۵.</ref> و در کنار او در [[صفین]]<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲؛ المراجعات، ص ۴۰۰؛ وقعة صفین، ص ۳۸۵ ـ ۳۵۹.</ref> و توجه به تلقی [[معاویه]] که [[سپاه کوفه]] را "[[سپاه]] بنی‌‌هاشم" می‌‌خواند<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref> حائز اهمیت است. پس از آن [[حضرت]] نیز در [[حکومت]] کوتاه مدت [[امام‌‌ حسن]]{{ع}} به رغم [[حمایت]] بنی‌‌هاشم از [[امام]] برخی از بزرگان بنی‌‌هاشم همچون [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]] [[فرمانده سپاه]] امام با [[پیوستن]] به [[سپاه معاویه]] امام را مجبور به [[صلح]] کردند.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۱۴؛ مقاتل الطالبیین، ص ۴۲.</ref> بنی‌‌هاشم جملگی در جریان [[بیعت گرفتن]] برای [[یزید]] از [[بیعت]] با او خودداری کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۳، ص ۳۸.</ref> و در حادثه [[قیام امام حسین]]{{ع}} برخی از هاشمیان ([[آل عقیل]] و [[آل علی]]) او را [[همراهی]] کردند.<ref>مقتل الحسین{{ع}}، ص ۵۰؛ مقاتل الطالبیین، ص ۵۲، ۶۰ ـ ۶۱.</ref> بنی‌‌هاشم به رغم [[دشمنی]] با حکومت ظالمانه بنی‌‌امیه آنگاه که [[عبدالله‌‌ بن زبیر]] در [[سال ۶۳ هجری]] [[مکه]] را [[تصرف]] کرد و آسیبهای فراوانی بر [[حکومت امویان]] وارد آورد از بیعت با او خودداری کردند تا جایی که [[عبدالله]] [[اقدام]] به [[تبعید]] و به [[نقلی]] زندانی کردن افرادی چون [[محمد‌‌ بن حنیفه]] فرزند [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] کرد.<ref> الاغانی، ج ۹، ص ۲۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۱ ـ ۲۶۲.</ref> با [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] [[امویان]] دوباره متوجه بنی‌‌هاشم شدند و به [[آزار]] و [[اذیت]] و [[شکنجه]] حامیان آنان پرداختند.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش