حوا: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۰۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۱
خط ۳۸: خط ۳۸:


==حوا و [[گناه]] نخستین==
==حوا و [[گناه]] نخستین==
از دیدگاه [[کتاب]] [[مقدّس]]، حوّا زمینه گناه نخست را برای آدم{{ع}} فراهم ساخته است. مار ([[شیطان]]) نخست به سراغ حوا رفته و با این سخن که خوردن از میوه درخت [[ممنوع]]، [[آگاهی]] به [[خیر و شر]] را به دنبال دارد، وی را به خوردن آن [[ترغیب]] می‌کند و حوا پس از خوردن، برای آدم نیز از آن می‌برد. آن دو پس از خوردن میوه ناگهان خود را عریان دیده و با برگ درختان خود را می‌پوشانند. [[کتاب مقدس]] از زبان آدم نیز حوّا را عامل [[طمع]] خویش در میوه ممنوع خوانده و حوا نیز گناه آن را به گردن مار می‌اندازد. براساس این گزارش‌ها [[رنج]] دوران بارداری، درد زایمان و [[تسلط]] مرد بر [[زن]]، پیامد و [[کیفر]] این نقش حوا در [[نافرمانی]] آدم{{ع}} است. <ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳. </ref> برپایه [[قرآن]]، [[وسوسه]] شیطان از همان آغاز متوجه هر دوی آنها ـ نه فقط حوّا ـ بوده است. شیطان با بیان اینکه در صورت خوردن از میوه درخت ممنوع، آن دو [[فرشته]] می‌شوند یا [[جاودانه]] در [[بهشت]] خواهند ماند، [[سوگند]] یاد می‌کند که این سخنان را از سر [[خیرخواهی]] برای آنان می‌گوید: «و قالَ ما نَهکُما رَبُّکُما عَن هـذِهِ الشَّجَرَةِ اِلاّ اَن تَکونا مَلَکَینِ اَو تَکونا مِنَ الخــلِدین * وقاسَمَهُما اِنّی لَکُما لَمِنَ النّـصِحین». ([[اعراف]] / ۷، ۲۰ - ۲۱) [[طبرسی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، احتمال دیگری نیز یاد کرده است که براساس آن، [[ابلیس]] [[نهی]] از خوردن میوه ممنوع را مربوط به [[فرشتگان]] و کسانی دانست که در بهشت جاودانه‌اند و شامل آن دو نمی‌شود. این معنا در [[فریب]] آن دو مؤثرتر است. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۲۶. </ref> در پی [[وسوسه‌های شیطان]]، آن دو از میوه [[ممنوع]] خوردند: «فَاَکَلا مِنها»... (طه / ۲۰، ۱۲۱)؛ اما [[قرآن]] به آن نپرداخته است که نخست کدام یک از [[شیطان]] [[فریب]] خورد؛ البته در یک مورد قرآن، تنها [[آدم]] را مخاطب شیطان و در ادامه او را [[عاصی]] می‌خواند: «فَوَسوَسَ اِلَیهِ الشَّیطـنُ قالَ یــ ٔ دَمُ هَل اَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الخُلدِ ومُلکٍ لا یبلی... * وعَصی ءادَمُ رَبَّهُ فَغَوی». (طه / ۲۰، ۱۲۰ - ۱۲۱) شاید بتوان از ظاهر این [[آیات]] [[استنباط]] کرد که نخست آدم{{ع}} فریب خورد و حوّا به [[پیروی]] از او عمل کرد. در دیگر موارد، از جمله بقره / ۲، ۳۶ و [[اعراف]] / ۷، ۲۰ ـ ۲۲ مخاطب شیطان، هر دوی آنها گزارش شده‌اند: «فَاَزَلَّهُمَا، فَوَسوَسَ لَهُمَا، ما نَهکُما رَبُّکُما، قاسَمَهُما، فَدَلَّهُما». برخلاف آنچه از قرآن یاد شد، پاره‌ای از [[روایات]] و سخنان شماری از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]] در این زمینه با [[تورات]] هماهنگ‌اند: در [[حدیثی]] منسوب به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و به نقل از [[ابوهریره]] آمده است که اگر [[حوا]] نبود، هیچ زنی به شوهرش [[خیانت]] نمی‌کرد. <ref>صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳۲. </ref> اُبیّ بن [[کعب]] <ref>جامع‌البیان، ج ۱، ص ۱۰۱: الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۹؛ کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۶۰۷. </ref> و [[ثابت]] البنانی <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۷. </ref> به دو طریق از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] می‌کنند که [[حضرت آدم]]{{ع}} هنگام [[وفات]] خود، حوّا علیهاالسلام را که به بالینش آمده بود، [[مؤاخذه]] و طرد کرده و او را عامل تمام [[گرفتاری‌ها]] و محرومیت‌های خود خوانده است. از محمدبن [[قیس]] و سعد بن حدین حضرمی نقل شده است که آدم{{ع}} هنگام بازخواست [[خدا]] حوّا را عامل [[طمع]] خویش خوانده است. <ref>جامع‌البیان، ج ۸، ص ۱۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۳۰. </ref> [[ثعلبی]] به نقل از شبلی، برای حوا افزون بر ۱۰ جریمه‌ای که در آنها با آدم [[شریک]] شد، ۱۵ مورد دیگر می‌شمارد که [[کیفر]] نقش وی در [[نافرمانی]] [[آدم]] است؛ مانند حیض، سنگینی حمل، درد زایمان، [[نقصان عقل]] و [[دین]]، [[لزوم]] عده نگهداشتن هنگام [[طلاق]] یا فوت شوهر و قرار گرفتن در [[اختیار]] مرد. <ref>عرائس المجالس، ص ۳۳ - ۳۴. </ref> گفته‌اند سعیدبن مسیب به [[خدا]] قسم می‌خورد حوّا با خوراندن شراب، آدم{{ع}} را به سوی درخت رهنمون شده است؛<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۳۵. </ref> لیکن این مطلب با استناد به نبودن مسکرات در [[بهشت]] رد شده است. <ref>الکامل، ج ۱، ص ۳۵. </ref> وهب‌بن منبه از ابن [[زید]] گزارش می‌کند که آدم از حوّا برای همبستری درخواست کرد؛ ولی او شرط آن را خوردن از درخت خواند. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۳. </ref> شماری از [[مفسران]] و [[پژوهشگران]] با ردّ چنین اخباری، آنها را [[اسرائیلیات]] و سرچشمه رواج آنها را [[مسلمانان]] [[یهودی]] الاصلی مانند [[وهب بن منبه]] دانسته‌اند که با نقل و اشاعه حکایت [[تورات]]، آن را به آثار [[اسلامی]] وارد کرده‌اند. <ref>رک: التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۵؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۴۰؛ اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‌های انبیاء، ص ۲۴۹ - ۲۵۰. </ref> در منابع [[شیعی]]، به ندرت روایتی در [[تأیید]] این [[اخبار]] هست، بلکه برخی [[روایات]] با ظاهر [[آیات]] هماهنگ هستند؛ از جمله در [[حدیثی]] آمده که در [[شب معراج]]، [[پیامبر]]{{صل}} [[شاهد]] [[مناظره]] آدم{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} بوده و آدم{{ع}} در جواب [[ملامت]]موسی{{ع}} به [[نیرنگ]] [[شیطان]] ـ یعنی [[سوگند]] [[خوردن]] و ابراز [[خیرخواهی]] او ـ اشاره کرده و اینکه [[فکر]] نمی‌کرده است کسی به [[نام خدا]] به [[دروغ]] سوگند یاد کند. در این [[حدیث]] به نقش تشویقی حوّا اشاره نشده است. <ref>قصص قرآن، ص ۱۵ - ۱۶. </ref> افزون بر [[گناه]] نخستین، پاره‌ای [[روایات تفسیری]]، در حادثه [[نامگذاری]]فرزند نیز حوّا را مشوّق آدم{{ع}} در [[ارتکاب گناه]] خوانده‌اند. (همین مقاله، [[ایمان]] حوّا) به هر روی، در پی خوردن از میوه [[ممنوع]]، اندام‌های جنسی آن دو برای یکدیگر آشکار شدند و آنان با برگ درختان آنها را پوشاندند: «فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَت لَهُما سَوءتُهُما وطَفِقا یخصِفانِ عَلَیهِما مِن ورَقِ الجَنَّة».... ([[اعراف]] / ۷، ۲۲؛ طه / ۲۰، ۱۲۱) از [[وهب بن منبه]]، [[ابی بن کعب]] و [[قتاده]] گزارش شده است که پیش از خوردن میوه، پوششی از [[نور]] بر اندام‌های جنسی آنان قرار داشت و مانع از دیده شدن آنها می‌شد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۵؛ جامع البیان، ج ۸، ص ۱۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۳۰. </ref> به گفته [[طبرسی]]، [[شیطان]] می‌دانست که هرکس از میوه ممنوع بخورد، اندام‌های جنسی او آشکار، در نتیجه از [[بهشت]] رانده می‌شود. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۲۶. </ref> ظاهر برخی [[آیات]]، مؤید این سخن است: «فَوَسوَسَ لَهُمَا الشَّیطـنُ لِیبدِیَ لَهُما ماوورِیَ عَنهُما مِن سَوءتِهِما».... (اعراف / ۷، ۲۰) ([[شجره ممنوعه]]).<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
از دیدگاه [[کتاب]] [[مقدّس]]، حوّا زمینه گناه نخست را برای آدم{{ع}} فراهم ساخته است. مار ([[شیطان]]) نخست به سراغ حوا رفته و با این سخن که خوردن از میوه درخت [[ممنوع]]، [[آگاهی]] به [[خیر و شر]] را به دنبال دارد، وی را به خوردن آن [[ترغیب]] می‌کند و حوا پس از خوردن، برای آدم نیز از آن می‌برد. آن دو پس از خوردن میوه ناگهان خود را عریان دیده و با برگ درختان خود را می‌پوشانند. [[کتاب مقدس]] از زبان آدم نیز حوّا را عامل [[طمع]] خویش در میوه ممنوع خوانده و حوا نیز گناه آن را به گردن مار می‌اندازد. براساس این گزارش‌ها [[رنج]] دوران بارداری، درد زایمان و [[تسلط]] مرد بر [[زن]]، پیامد و [[کیفر]] این نقش حوا در [[نافرمانی]] آدم{{ع}} است. <ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳. </ref>
 
برپایه [[قرآن]]، [[وسوسه]] شیطان از همان آغاز متوجه هر دوی آنها ـ نه فقط حوّا ـ بوده است. شیطان با بیان اینکه در صورت خوردن از میوه درخت ممنوع، آن دو [[فرشته]] می‌شوند یا [[جاودانه]] در [[بهشت]] خواهند ماند، [[سوگند]] یاد می‌کند که این سخنان را از سر [[خیرخواهی]] برای آنان می‌گوید: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۰-۲۱.</ref>. [[طبرسی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، احتمال دیگری نیز یاد کرده است که براساس آن، [[ابلیس]] [[نهی]] از خوردن میوه ممنوع را مربوط به [[فرشتگان]] و کسانی دانست که در بهشت جاودانه‌اند و شامل آن دو نمی‌شود. این معنا در [[فریب]] آن دو مؤثرتر است. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۲۶. </ref> در پی [[وسوسه‌های شیطان]]، آن دو از میوه [[ممنوع]] خوردند: {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>؛ اما [[قرآن]] به آن نپرداخته است که نخست کدام یک از [[شیطان]] [[فریب]] خورد؛ البته در یک مورد قرآن، تنها [[آدم]] را مخاطب شیطان و در ادامه او را [[عاصی]] می‌خواند: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى}}<ref>«اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>{{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> شاید بتوان از ظاهر این [[آیات]] [[استنباط]] کرد که نخست آدم{{ع}} فریب خورد و حوّا به [[پیروی]] از او عمل کرد. در دیگر موارد، از جمله {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref>«شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه  و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۱-۲۲.</ref> مخاطب شیطان، هر دوی آنها گزارش شده‌اند: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا}}، {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا}}، {{متن قرآن|مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا}}، {{متن قرآن|قَاسَمَهُمَا}}، {{متن قرآن|فَدَلَّاهُمَا}}. برخلاف آنچه از قرآن یاد شد، پاره‌ای از [[روایات]] و سخنان شماری از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]] در این زمینه با [[تورات]] هماهنگ‌اند: در [[حدیثی]] منسوب به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و به نقل از [[ابوهریره]] آمده است که اگر [[حوا]] نبود، هیچ زنی به شوهرش [[خیانت]] نمی‌کرد. <ref>صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳۲. </ref> [[ابی بن کعب|اُبیّ بن کعب]] <ref>جامع‌البیان، ج ۱، ص ۱۰۱: الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۹؛ کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۶۰۷. </ref> و [[ثابت البنانی]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۷. </ref> به دو طریق از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] می‌کنند که [[حضرت آدم]]{{ع}} هنگام [[وفات]] خود، حوّا {{ع}} را که به بالینش آمده بود، [[مؤاخذه]] و طرد کرده و او را عامل تمام [[گرفتاری‌ها]] و محرومیت‌های خود خوانده است. از [[محمد بن قیس]] و [[سعد بن حدین حضرمی]] نقل شده است که آدم{{ع}} هنگام بازخواست [[خدا]] حوّا را عامل [[طمع]] خویش خوانده است. <ref>جامع‌ البیان، ج ۸، ص ۱۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۳۰. </ref> [[ثعلبی]] به نقل از شبلی، برای حوا افزون بر ۱۰ جریمه‌ای که در آنها با آدم [[شریک]] شد، ۱۵ مورد دیگر می‌شمارد که [[کیفر]] نقش وی در [[نافرمانی]] [[آدم]] است؛ مانند حیض، سنگینی حمل، درد زایمان، [[نقصان عقل]] و [[دین]]، [[لزوم]] عده نگهداشتن هنگام [[طلاق]] یا فوت شوهر و قرار گرفتن در [[اختیار]] مرد. <ref>عرائس المجالس، ص ۳۳ - ۳۴. </ref> گفته‌اند [[سعید بن مسیب]] به [[خدا]] قسم می‌خورد حوّا با خوراندن شراب، آدم{{ع}} را به سوی درخت رهنمون شده است؛<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۳۵. </ref> لیکن این مطلب با استناد به نبودن مسکرات در [[بهشت]] رد شده است. <ref>الکامل، ج ۱، ص ۳۵. </ref>
 
[[وهب ‌بن منبه]] از [[ابن زید]] گزارش می‌کند که آدم از حوّا برای همبستری درخواست کرد؛ ولی او شرط آن را خوردن از درخت خواند. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۳. </ref> شماری از [[مفسران]] و [[پژوهشگران]] با ردّ چنین اخباری، آنها را [[اسرائیلیات]] و سرچشمه رواج آنها را [[مسلمانان]] [[یهودی]] الاصلی مانند [[وهب بن منبه]] دانسته‌اند که با نقل و اشاعه حکایت [[تورات]]، آن را به آثار [[اسلامی]] وارد کرده‌اند. <ref>رک: التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۵؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۴۰؛ اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‌های انبیاء، ص ۲۴۹ - ۲۵۰. </ref>
 
در منابع [[شیعی]]، به ندرت روایتی در [[تأیید]] این [[اخبار]] هست، بلکه برخی [[روایات]] با ظاهر [[آیات]] هماهنگ هستند؛ از جمله در [[حدیثی]] آمده که در [[شب معراج]]، [[پیامبر]]{{صل}} [[شاهد]] [[مناظره]] آدم{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} بوده و آدم{{ع}} در جواب [[ملامت]] موسی{{ع}} به [[نیرنگ]] [[شیطان]] ـ یعنی [[سوگند]] [[خوردن]] و ابراز [[خیرخواهی]] او ـ اشاره کرده و اینکه [[فکر]] نمی‌کرده است کسی به [[نام خدا]] به [[دروغ]] سوگند یاد کند. در این [[حدیث]] به نقش تشویقی حوّا اشاره نشده است. <ref>قصص قرآن، ص ۱۵ - ۱۶. </ref> افزون بر [[گناه]] نخستین، پاره‌ای [[روایات تفسیری]]، در حادثه [[نامگذاری]] فرزند نیز حوّا را مشوّق آدم{{ع}} در [[ارتکاب گناه]] خوانده‌اند. به هر روی، در پی خوردن از میوه [[ممنوع]]، اندام‌های جنسی آن دو برای یکدیگر آشکار شدند و آنان با برگ درختان آنها را پوشاندند: {{متن قرآن|فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> از [[وهب بن منبه]]، [[ابی بن کعب]] و [[قتاده]] گزارش شده است که پیش از خوردن میوه، پوششی از [[نور]] بر اندام‌های جنسی آنان قرار داشت و مانع از دیده شدن آنها می‌شد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۵؛ جامع البیان، ج ۸، ص ۱۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۳۰. </ref> به گفته [[طبرسی]]، [[شیطان]] می‌دانست که هرکس از میوه ممنوع بخورد، اندام‌های جنسی او آشکار، در نتیجه از [[بهشت]] رانده می‌شود. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۲۶. </ref> ظاهر برخی [[آیات]]، مؤید این سخن است: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.</ref>.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==[[هبوط]] [[حوا]]==
==[[هبوط]] [[حوا]]==
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش