جز
جایگزینی متن - 'خروج' به 'خروج'
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
جز (جایگزینی متن - 'خروج' به 'خروج') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
*با [[نزول]] این [[سوره]]، [[دشمنی]] ابولهب با [[پیامبر]] و [[اسلام]] شدت یافت و رسماً با دیگر سران [[مشرک]] [[قریش]] همدست شد<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۵۷.</ref> و برای آزردن و به [[سختی]] انداختن [[حضرت]]، پسرانش را به [[طلاق]] دادن [[دختران]] او وا داشت<ref>البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۷؛ الاصابه، ج۸، ص۴۶۱.</ref>؛ گرچه بر پایه روایتی، این [[پیامبر]]{{صل}} بود که [[دختران]] خویش را از آنان جدا ساخت؛ زیرا [[خداوند]] [[دوست]] نمیداشت دخترانش جز با [[اهل بهشت]] تزویج کنند<ref>معجم الصحابه، ج۳، ص۱۹۶.</ref>. ابولهب پس از آن در [[پیمان]] [[صحیفه]] بر ضد [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] شرکت کرد و تنها فرد از بنیعبدالمطلب بود که در شعب، با آنان همراه نشد<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۹؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۰.</ref> و پس از درگذشت [[ابوطالب]] که [[دشمنی]] [[قریش]] با [[پیامبر]]{{صل}} افزایش یافت، او در رأس آنان قرار گرفت<ref>البدء والتاریخ، ج۴، ص۱۵۴ـ۱۵۵.</ref>. | *با [[نزول]] این [[سوره]]، [[دشمنی]] ابولهب با [[پیامبر]] و [[اسلام]] شدت یافت و رسماً با دیگر سران [[مشرک]] [[قریش]] همدست شد<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۵۷.</ref> و برای آزردن و به [[سختی]] انداختن [[حضرت]]، پسرانش را به [[طلاق]] دادن [[دختران]] او وا داشت<ref>البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۷؛ الاصابه، ج۸، ص۴۶۱.</ref>؛ گرچه بر پایه روایتی، این [[پیامبر]]{{صل}} بود که [[دختران]] خویش را از آنان جدا ساخت؛ زیرا [[خداوند]] [[دوست]] نمیداشت دخترانش جز با [[اهل بهشت]] تزویج کنند<ref>معجم الصحابه، ج۳، ص۱۹۶.</ref>. ابولهب پس از آن در [[پیمان]] [[صحیفه]] بر ضد [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] شرکت کرد و تنها فرد از بنیعبدالمطلب بود که در شعب، با آنان همراه نشد<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۹؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۰.</ref> و پس از درگذشت [[ابوطالب]] که [[دشمنی]] [[قریش]] با [[پیامبر]]{{صل}} افزایش یافت، او در رأس آنان قرار گرفت<ref>البدء والتاریخ، ج۴، ص۱۵۴ـ۱۵۵.</ref>. | ||
*بر اساس پارهای [[اخبار]]، وی پس از آنکه به [[ریاست]] [[بنیهاشم]] رسید، ابتدا [[حمایت]] خود را از [[رسول خدا]] اعلام کرد و گفت: ای پسر [[برادر]]! همان گونه که در زمان [[ابوطالب]] عمل میکردی، بکوش. به [[لات]] [[سوگند]] که از تو [[حمایت]] میکنم و در مقابل ابنغیطله که به [[رسول خدا]] [[اهانت]] کرده بود، ایستاد؛ اما پس از تحریک دیگر [[مشرکان]]، [[دست]] از [[حمایت]] او برداشت<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۶۴؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۱۰۶ـ۱۰۷.</ref>. | *بر اساس پارهای [[اخبار]]، وی پس از آنکه به [[ریاست]] [[بنیهاشم]] رسید، ابتدا [[حمایت]] خود را از [[رسول خدا]] اعلام کرد و گفت: ای پسر [[برادر]]! همان گونه که در زمان [[ابوطالب]] عمل میکردی، بکوش. به [[لات]] [[سوگند]] که از تو [[حمایت]] میکنم و در مقابل ابنغیطله که به [[رسول خدا]] [[اهانت]] کرده بود، ایستاد؛ اما پس از تحریک دیگر [[مشرکان]]، [[دست]] از [[حمایت]] او برداشت<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۶۴؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۱۰۶ـ۱۰۷.</ref>. | ||
*ابولهب در [[توطئه]] [[دارالندوه]] نیز حاضر بود؛ اما به [[نقلی]]، چون [[تصمیم]] بر محاصره [[خانه]] [[پیامبر]] و [[هجوم]] به آنجا گرفته شد، وی آنان را از حمله شبانه بازداشت؛ زیرا در [[تاریکی]] نمیتوان اهل [[خانه]] را در [[امان]] دانست و خواست تا صبحگاه [[صبر]] کنند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۲.</ref> و خود نیز تمام[[شب]] را به [[انتظار]] | *ابولهب در [[توطئه]] [[دارالندوه]] نیز حاضر بود؛ اما به [[نقلی]]، چون [[تصمیم]] بر محاصره [[خانه]] [[پیامبر]] و [[هجوم]] به آنجا گرفته شد، وی آنان را از حمله شبانه بازداشت؛ زیرا در [[تاریکی]] نمیتوان اهل [[خانه]] را در [[امان]] دانست و خواست تا صبحگاه [[صبر]] کنند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۲.</ref> و خود نیز تمام[[شب]] را به [[انتظار]] خروج [[پیامبر]]{{صل}} نشست<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷.</ref>. | ||
*ابولهب پس از [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[مدینه]] تا [[جنگ بدر]]، دیگر نمودی ندارد و در این [[جنگ]] نیز که همه اشراف [[مکه]] حضور یافتند، شرکت نکرد<ref>المغازی، ج۱، ص۳۳؛ الاغانی، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و به [[اصرار]] دیگران، فقط [[عاص بن هشام بن مغیره]]، [[برادر]] [[ابوجهل]] را در مقابل [[بخشش]] ۴ هزار درهم طلبی که از او داشت، به جای خویش فرستاد<ref>المغازی، ج۱، ص۳۳؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۲۰۳.</ref>. برخی علت عدم شرکت او را [[درماندگی]] و ناتوانیاش ذکر کردهاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.</ref> و برخی دیگر، [[خواب]] عاتکه، خواهرش را مبنی بر [[شکست]] فضاحتبار [[مشرکان]]، علت اصلی دانستهاند<ref>الطبقات، ج۸، ص۳۶ـ۳۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴؛ السیرةالحلبیه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>؛ بههر حال وی با اینکه در [[جنگ]] نبود، [[اخبار]] آن را پیگیری میکرد<ref>البدایة والنهایه، ج۳، ص۲۴۲.</ref> و چون از زبان [[ابورافع]] شنید که در این [[جنگ]] [[فرشتگان]] [[یار]] [[مسلمانان]] بودند، سخت برآشفت و به شدت او را زد<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۵؛ الاغانی، ج۴، ص۲۰۶.</ref>. | *ابولهب پس از [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[مدینه]] تا [[جنگ بدر]]، دیگر نمودی ندارد و در این [[جنگ]] نیز که همه اشراف [[مکه]] حضور یافتند، شرکت نکرد<ref>المغازی، ج۱، ص۳۳؛ الاغانی، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و به [[اصرار]] دیگران، فقط [[عاص بن هشام بن مغیره]]، [[برادر]] [[ابوجهل]] را در مقابل [[بخشش]] ۴ هزار درهم طلبی که از او داشت، به جای خویش فرستاد<ref>المغازی، ج۱، ص۳۳؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۲۰۳.</ref>. برخی علت عدم شرکت او را [[درماندگی]] و ناتوانیاش ذکر کردهاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.</ref> و برخی دیگر، [[خواب]] عاتکه، خواهرش را مبنی بر [[شکست]] فضاحتبار [[مشرکان]]، علت اصلی دانستهاند<ref>الطبقات، ج۸، ص۳۶ـ۳۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴؛ السیرةالحلبیه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>؛ بههر حال وی با اینکه در [[جنگ]] نبود، [[اخبار]] آن را پیگیری میکرد<ref>البدایة والنهایه، ج۳، ص۲۴۲.</ref> و چون از زبان [[ابورافع]] شنید که در این [[جنگ]] [[فرشتگان]] [[یار]] [[مسلمانان]] بودند، سخت برآشفت و به شدت او را زد<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۵؛ الاغانی، ج۴، ص۲۰۶.</ref>. | ||
*ابولهب، پس از شنیدن خبر [[شکست]] [[مشرکان]] در [[بدر]]، پس از ۷<ref>الخصائص الکبری، ج۱، ص۳۴۳.</ref> یا ۹ روز<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۶.</ref> بر اثر [[بیماری]] پوستی درگذشت<ref>المعارف، ص۱۲۵.</ref>. فرزندانش از [[ترس]] سرایت [[مرض]]، از جنازهاش دوری جسته، در نهایت او را در بالای [[مکه]] کنار دیواری نهاده و از دور، بیآنکه لمسش کنند، بر او سنگ ریختند تا مدفون شد<ref>الاغانی، ج۴، ص۲۰۶.</ref>. [[ابنبطوطه]] در سفرنامه خویش از قبری در بیرون [[مکه]] یاد میکند که منسوب به ابولهب بود و [[مردم]] بر آن سنگ میزدند<ref>رحلة ابنبطوطه، ص۱۴۲.</ref>. [[ابنجبیر]] از دو [[قبر]] در سمت چپ باب العمرة خبر میدهد که میگفتند: از ابولهب و همسرش امجمیل است<ref>رحلة ابنجبیر، ص۸۸.</ref>. [[نسل]] ابولهب از طریق فرزندانش ادامه یافت. دو پسرش عتبه و معتب در [[فتح مکه]] به [[دعوت پیامبر]] [[مسلمان]] شدند<ref>الخصائص الکبری، ج۱، ص۴۳۹.</ref> و در [[حنین]] از ثابتقدمان بهشمار آمدند<ref>الطبقات، ج۶، ص۱۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابولهب (مقاله)|ابولهب]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم''']]، ج۲.</ref>. | *ابولهب، پس از شنیدن خبر [[شکست]] [[مشرکان]] در [[بدر]]، پس از ۷<ref>الخصائص الکبری، ج۱، ص۳۴۳.</ref> یا ۹ روز<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۶.</ref> بر اثر [[بیماری]] پوستی درگذشت<ref>المعارف، ص۱۲۵.</ref>. فرزندانش از [[ترس]] سرایت [[مرض]]، از جنازهاش دوری جسته، در نهایت او را در بالای [[مکه]] کنار دیواری نهاده و از دور، بیآنکه لمسش کنند، بر او سنگ ریختند تا مدفون شد<ref>الاغانی، ج۴، ص۲۰۶.</ref>. [[ابنبطوطه]] در سفرنامه خویش از قبری در بیرون [[مکه]] یاد میکند که منسوب به ابولهب بود و [[مردم]] بر آن سنگ میزدند<ref>رحلة ابنبطوطه، ص۱۴۲.</ref>. [[ابنجبیر]] از دو [[قبر]] در سمت چپ باب العمرة خبر میدهد که میگفتند: از ابولهب و همسرش امجمیل است<ref>رحلة ابنجبیر، ص۸۸.</ref>. [[نسل]] ابولهب از طریق فرزندانش ادامه یافت. دو پسرش عتبه و معتب در [[فتح مکه]] به [[دعوت پیامبر]] [[مسلمان]] شدند<ref>الخصائص الکبری، ج۱، ص۴۳۹.</ref> و در [[حنین]] از ثابتقدمان بهشمار آمدند<ref>الطبقات، ج۶، ص۱۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابولهب (مقاله)|ابولهب]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم''']]، ج۲.</ref>. |