بحث:ابولهب

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

بریده باد دستان ابولهب

از «ابن عباس» نقل شده: هنگامی که آیۀ ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۱] نازل شد و پیغمبر مأموریت یافت فامیل نزدیک خود را انذار کند و به اسلام دعوت نماید (دعوت خود را علنی سازد) پیغمبر اکرم(ص) بر فراز کوه صفا آمد و فریاد زد: «يَا صَبَاحَاهْ»! (این جمله را عرب زمانی می‌گفت که مورد هجوم غافلگیرانه دشمن قرار می‌گرفت، انتخاب کلمۀ «صباح» به خاطر این بود که هجوم‌های غافلگیرانه غالباً در اول صبح واقع می‌شد). هنگامی که مردم مکه این صدا را شنیدند گفتند: کیست که فریاد می‌کشد؟ گفته شد «محمّد است، جمعیت به سراغ حضرتش رفتند، او قبائل عرب را با نام صدا زد، و با صدای او جمع شدند، فرمود به من بگویید: اگر به شما خبر دهم که سواران دشمن از کنار این کوه به شما حمله‌ور می‌شوند، آیا مرا تصدیق خواهید کرد؟ در پاسخ گفتند: ما هرگز از تو دروغی نشنیده‌ایم. فرمود: «من شما را در برابر عذاب شدید الهی انذار می‌کنم» (شما را به توحید و ترک بت‌ها دعوت می‌نمایم). هنگامی که ابولهب این سخن را شنید گفت: «زیان و مرگ بر تو باد! آیا تو فقط برای همین سخن ما را جمع کردی؟!». در این هنگام بود که سورۀ مسد نازل شد: ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ[۲].

قرآن مجید در پاسخ به سخنان زشت «ابولهب» می‌گوید: «بریده باد هر دو دست ابولهب و مرگ بر او باد. هرگز مال و ثروت او و آنچه او به دست آورده، به حال او سودی نبخشیده، و عذاب الهی را از او باز نمی‌دارد»[۳]. از این تعبیر استفاده می‌شود که او مرد ثروتمند مغروری بود که بر اموال و ثروت خود در کوشش‌های ضد اسلامیش تکیه می‌کرد و سپس می‌افزاید: «به زودی وارد آتشی می‌شود که دارای شعلۀ بر افروخته است»[۴]. اگر نام او «ابولهب» بود، آتش عذاب او نیز «ابولهب» است و شعله‌های عظیم دارد[۵].

ابولهب

ابولهب عبدالعزی بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، عموی پیامبر(ص) و یکی از سرسخت‌ترین دشمنان آن حضرت می‌باشد. کنیه‌اش در اصل، ابو عتبه بوده، ولی پدرش عبدالمطلب او را به سبب زیبایی و گلگونی چهره، ابولهب می‌خواند.

از زندگی ابولهب پیش از ظهور اسلام آگاهی دقیقی در دست نیست، اما احتمالاً همچون بیشتر قریشیان به بازرگانی اشتغال داشته و چنان که از آیه دوم سوره «مسد» بر می‌آید، ثروتی نیز اندوخته بود. روابط پیامبر(ص) و ابولهب ظاهراً تا پیش از بعثت عادی و حسنه بوده است. چون پیامبر(ص) دو دختر خود رقیه و ام‌کلثوم را به ازدواج عتبه و عتیبه – پسران ابولهب – درآورده بود و همچنین کنیز ابولهب، «توبیه» مدتی پیش از حلیمه سعدیه، پیامبر(ص) را در کودکی شیر داده بود اما پس از بعثت پیامبر، ابولهب در زمره سرسخت‌ترین دشمنان آن حضرت درآمد و شهرت او در تاریخ صدر اسلام به همین سبب است.

«ابولهب» همسایه پیامبر بود و با همسرش «ام جمیل»[۶] بر سر راه پیامبر(ص) خار و خاشاک می‌ریختند. پس از این که پیامبر(ص) به دستور خداوند دعوت خود را میان خویشان آشکار کرد، ابولهب از همان جا بنای مخالفت و عداوت نهاد و به آنان گفت که برای حفظ کیش آباء و اجدادی در برابر آیین جدید بایستند و پیامبر را به استهزاء بگیرند. به همین سبب ابولهب ظاهراً بیشتر به تحریک همسرش، پسران خود را وادار کرد، تا دختران پیامبر(ص) را رها سازند. گفته شده است که وی در میان آن دسته از سران مشرکان بود که تصمیم گرفتند پیامبر(ص) را شبانه و پنهانی در بستر خویش به قتل رسانند.

ابولهب به سبب بیماری نتوانست در جنگ بدر شرکت کند، ولی به جای خود، «عاص بن هشام بن مغیره» را که از ابولهب دینی برگردن داشت فرستاد و ابولهب به همین سبب، بدهکاری او را بخشید.

آزار و آسیبی که پیامبر(ص) از ناحیه عموی خود «ابولهب» و همسر او «ام جمیل» می‌دید بی‌سابقه بود. خانه پیامبر در همسایگی آنها قرار داشت. آنها از ریختن هر گونه زباله بر سر او دریغ نداشتند؛ روزی سیراب گوسفندی را بر سر آن حضرت زدند، و سرانجام کار به جایی رسید که حمزه به منظور انتقام، عین همان را بر سر ابولهب کوبید[۷].

ابولهب اغلب پشت سر پیامبر(ص) حرکت می‌کرد تا می‌دید پیامبر(ص) می‌خواهد با کسی حرف بزند می‌گفت: این برادرزاده من است، من عموی او هستم، من سرپرست او هستم، او آدم دیوانه‌ای است، مریض است، افسردگی روحی دارد، با او حرف نزنید.

سوره مبارکه مسد جواب مناسبی است به این عمو و زن عمو؛ ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ[۸]. این جواب چه زمانی داده شد، آن زمان که پیامبر(ص) در دامنه کوهی که در کنار مسجدالحرام است ایستاد و فریاد زد: «من پیامبر؛ فرستاده خدا هستم. بیایید در مقابل خدا تسلیم شوید»، ابولهب آمده بود و گوش می‌کرد، تا این که صحبت پیامبر تمام شد، گفت: «تَبّاً لَكَ‌»؛ (دستت بریده باد) ما راجمع کرده‌ای تا این حرف‌ها را بزنی! در جواب او این سوره نازل شد: ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ * وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ[۹].[۱۰]

پانویس

  1. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  2. «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسد، آیه ۱.
  3. سوره مسد، آیه ۱ و ۲.
  4. سوره مسد، آیه ۳.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص۵۵۵.
  6. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جششم، ص۲۰۰.
  7. ام جمیل، دختر حرب خواهر ابوسفیان و عمه معاویه یکی از زنان ابولهب بود و یکی از دشمنان سرسخت پیامبر(ص) به شماره می‌رفت. (تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۷۳).
  8. «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسد، آیه ۱.
  9. «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد * و (نیز) همسرش در حالی که هیزم‌کش (دوزخ) است» سوره مسد، آیه ۱-۲.
  10. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص۸۱.