اشتغال
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
عهدهدار شدن تعهد یا تکلیفی را اشتغال مینامند. اما در اصطلاح افزایش کمّی کار را ایجاد اشتغال مینامیم. رابطه رفاه و آزادی مشاغل به معنای امکان مادی اشتغال برای همه یا اکثریت انکارناپذیر است. سیاستهای اقتصادی که با هدف رسیدن جامعه به رفاه برنامهریزی میشوند باید توسعه مشاغل و ایجاد مشاغل جدید را به طور جدی در مهمترین بخش برنامههای خود بگنجانند. بیگمان ایجاد مشاغل جدید یک برنامه ساده نیست و نیاز به فراهم آوردن امکانات و زمینههای فراوان دارد که برای رسیدن به این نتیجه، باید همه بخشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و اجتماعی جامعه همکاری کنند.
محدود کردن تعدد اشتغال برای افرادی که از امکانات اشتغال بیشتر برخوردارند میتواند راهی برای ایجاد مشاغل جدید باشد، اما چنین برنامهای ماهیتا، تقسیم کار به حساب میآید، نه ایجاد اشتغال. مهمترین طریقه ایجاد کار استفاده از فناوری مدرن است که قادر به شکستن و جزیی کردن کارهای کلان و کلی است. فرضا صنعت مدرن چاپ میتواند دهها شغل را به وجود آورد در حالی که چاپ به معنای سنتی، اشتغال محدودی را به وجود میآورد.
مدرن کردن و به روز رساندن کشاورزی، صنعت، دامداری، آموزش و صدها مشاغل کلان مستلزم هزاران شغل جدید است که در صورت تقسیم عادلانه کار، میتواند بخش عظیمی از جامعه را فراگیرد و از خیل بیکاران بکاهد. اما نباید از این نکته غافل بود که فناوری جدید به همان اندازه که به لحاظ نوع کار، مشاغل جدیدی را به وجود میآورد از سوی دیگر از نیاز کمّی کار میکاهد و ماشین خود در هر بخش از کارهای جدیدی که به وجود آمده به جای دهها نفر کار انجام میدهد. معمولاً ایجاد کار با ایجاد اشتغال اشتباه میشود. ایجاد کار به آن معنا است که نوع جدیدی از فعالیت درآمدزا عرضه شود که جمعی از بیکاران را به سوی خود جذب کند.
در حالی که ایجاد اشتغال جدید به این صورت است که کارهای موجود توسعه یابد تا افراد جدیدی به همان نوع کارهایی که بوده مشغول شوند. افزایش کیفی کار را ایجاد کار و افزایش کمّی را ایجاد اشتغال مینامیم. بیگمان نوع اول مؤثرتر و در توسعه کارسازتر و برای رفاه عمومی مفیدتر است[۱].
منابع
پانویس
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص۱۸۴.