جز
جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت'
جز (جایگزینی متن - 'کارکرد دین در جامعه و اسلام (مقاله)' به 'کارکرد دین در انسان و جامعه (مقاله)') |
جز (جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت') |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
به [[دلایل]] مختلف به تعدد پیامبران نیاز بوده است، که برخی از این دلایل عبارتاند از: | به [[دلایل]] مختلف به تعدد پیامبران نیاز بوده است، که برخی از این دلایل عبارتاند از: | ||
# '''[[تکامل]] [[بشر]] و دگرگونی شرایط [[حیات]]:''' از یک طرف بشر در طول [[تاریخ]] حیات خود [[راه تکامل]] را پیموده و به تدریج سطح [[تفکر]] و [[دانش]] او بالا رفته است، بشر ابتدایی از [[فکر]] و [[اندیشه]] ای همانند بشر دورههای بعد، برخوردار نبوده است و از طرف دیگر شرایط [[زندگی]] در دورههای تاریخ و نیز نقاط مختلف جغرافیایی در یک [[مقطع]] [[تاریخی]]، مختلف بوده و از نظر [[اخلاقی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و جهات دیگر تفاوتهایی [[حکم]] فرما بوده است و بالطبع حل این [[مشکلات]] و مسائل برنامههای خاصی را [[طلب]] میکرده است. از این جهت [[خداوند]] برای [[پاسخگویی]] به مشکلات و مسائل گوناگون [[جوامع بشری]] در دورههای متوالی (یا در یک [[مقطع]] [[تاریخی]]) پیامبرانی را [[مبعوث]] نموده است این یکی از [[علل]] تعدد [[رسولان الهی]] است. | # '''[[تکامل]] [[بشر]] و دگرگونی شرایط [[حیات]]:''' از یک طرف بشر در طول [[تاریخ]] حیات خود [[راه تکامل]] را پیموده و به تدریج سطح [[تفکر]] و [[دانش]] او بالا رفته است، بشر ابتدایی از [[فکر]] و [[اندیشه]] ای همانند بشر دورههای بعد، برخوردار نبوده است و از طرف دیگر شرایط [[زندگی]] در دورههای تاریخ و نیز نقاط مختلف جغرافیایی در یک [[مقطع]] [[تاریخی]]، مختلف بوده و از نظر [[اخلاقی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و جهات دیگر تفاوتهایی [[حکم]] فرما بوده است و بالطبع حل این [[مشکلات]] و مسائل برنامههای خاصی را [[طلب]] میکرده است. از این جهت [[خداوند]] برای [[پاسخگویی]] به مشکلات و مسائل گوناگون [[جوامع بشری]] در دورههای متوالی (یا در یک [[مقطع]] [[تاریخی]]) پیامبرانی را [[مبعوث]] نموده است این یکی از [[علل]] تعدد [[رسولان الهی]] است. | ||
#'''پراکندگی [[اقوام]] و [[جمعیت]] ها:''' عامل دیگر تعدد [[پیامبران]] در یک مقطع تاریخی و [[عصر]] واحد، پراکندگی اقوام و جمعیتهای بشری از یک طرف و نبودن وسائل [[ارتباط]] جمعی لازم از طرف دیگر است و با توجه به | #'''پراکندگی [[اقوام]] و [[جمعیت]] ها:''' عامل دیگر تعدد [[پیامبران]] در یک مقطع تاریخی و [[عصر]] واحد، پراکندگی اقوام و جمعیتهای بشری از یک طرف و نبودن وسائل [[ارتباط]] جمعی لازم از طرف دیگر است و با توجه به عمومیت [[دلایل]] [[لزوم بعثت]] میبایست برای همه اقوام وجوامع بشری پیامبرانی مبعوث شوند. در نتیجه هم در یک دوره و هم در دورههای تاریخی متوالی، پیامبرانی متعدد از جانب [[خدا]] [[برا]] نگیخته شدهاند که سرانجام جریان [[بعثت]] با [[پیامبر اسلام]]{{صل}} متوقف گردید. | ||
# '''[[حفظ]] اصل [[نبوت]]:''' مخاطبان [[حضرت آدم]]{{ع}} بسیار محدود و به خانوادهاش منحصر میشد و اصل نبوت ایشان [[تصدیق]] و [[ایمان به خداوند]] و [[عدم اطاعت]] از [[شیطان]] بود. [[انسان]] دارای [[غرایز حیوانی]] است که در [[حقیقت]] [[دشمن]] دوم تلقی میشود. چنین [[انسانی]] چه از لحاظ ایجاد و چه از لحاظ ادامۀ [[راه]] به [[راهنمایی]] مثل حضرت آدم و پیامبران بعدی [[نیازمند]] بود. از طرفی دیگر برای حفظ و صیانت اصل [[دیانت]] از [[فراموشی]] و انتقال صحیح آن به نسلهای بعدی، وجود پیامبران بعدی ضروری است تا آموزههای آسمانی پیامبران، مفقود و مورد [[تحریف]] واقع نشود. | # '''[[حفظ]] اصل [[نبوت]]:''' مخاطبان [[حضرت آدم]]{{ع}} بسیار محدود و به خانوادهاش منحصر میشد و اصل نبوت ایشان [[تصدیق]] و [[ایمان به خداوند]] و [[عدم اطاعت]] از [[شیطان]] بود. [[انسان]] دارای [[غرایز حیوانی]] است که در [[حقیقت]] [[دشمن]] دوم تلقی میشود. چنین [[انسانی]] چه از لحاظ ایجاد و چه از لحاظ ادامۀ [[راه]] به [[راهنمایی]] مثل حضرت آدم و پیامبران بعدی [[نیازمند]] بود. از طرفی دیگر برای حفظ و صیانت اصل [[دیانت]] از [[فراموشی]] و انتقال صحیح آن به نسلهای بعدی، وجود پیامبران بعدی ضروری است تا آموزههای آسمانی پیامبران، مفقود و مورد [[تحریف]] واقع نشود. | ||
#'''ناپدید شدن [[کتابهای آسمانی]]:''' مخاطبان پیامبران نتوانستند [[کتب آسمانی]] که پر از آموزههای [[ناب]] بود را حفظ و صیانت کنند بدین [[دلیل]] بعد از مدتی مفقود و ناپدید میشدند. بر این اساس، [[ضرورت]] ارسال [[مجدد]] کتاب و [[پیامبر]] آسمانی در میان [[بشر]] باقی مانده بود. | #'''ناپدید شدن [[کتابهای آسمانی]]:''' مخاطبان پیامبران نتوانستند [[کتب آسمانی]] که پر از آموزههای [[ناب]] بود را حفظ و صیانت کنند بدین [[دلیل]] بعد از مدتی مفقود و ناپدید میشدند. بر این اساس، [[ضرورت]] ارسال [[مجدد]] کتاب و [[پیامبر]] آسمانی در میان [[بشر]] باقی مانده بود. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
#'''[[کمال اسلام]]:''' در امتهای گذشته [[روابط اجتماعی]] بسیار سادهای [[حاکم]] بود و مردمان آن از لحاظ سطح [[اندیشه]] و جایگاه [[تفکر]] در سطح پایینی بودند، بهطور طبیعی در چنین جامعهای، امکان طرح [[احکام اجتماعی]] به شکل گسترده، یا ارائۀ [[معارف]] بلند و عمیق [[دینی]] نبوده است؛ اما با [[گذشت]] [[زمان]]، ساختار [[اجتماعی]] آن جامعه پیچیدهتر میشده و مردم به لحاظ اندیشه و [[فرهنگ]] [[رشد]] میکردهاند. در این [[مقطع]]، مردم به پیامبر جدیدی [[نیازمند]] بودند تا متناسب با شرایط نوین، [[شریعت]] کاملتری برایشان بیاورد. [[قرآن کریم]] [[اسلام]] را از این مشکل نیز مبرا میداند؛ چراکه این [[دین کامل]] است و [[تمام]] آنچه را آیندگان بدان نیازمندند، در خود جای داده است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. [[شرایع]] دیگر در زمان خودشان [[کافی]] بودند، ولی برای آیندگان مناسب نبودند؛ اما [[خداوند]]، طبق [[علم]] و [[حکمت]] خود، آنچه را آیندگان نیز نیاز دارند در اسلام قرار داده است؛ چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: «ای مردم، از خدا [[پروا]] داشته باشید، که من شما را به هرآنچه به [[بهشت]] نزدیک و از [[دوزخ]] دورتان میسازد، [[امر]] کردم، و از هرآنچه به دوزخ نزدیک و از بهشت دورتان میکند، شما را بازداشتم»<ref>{{متن حدیث|یا أیّها الناسُ اتّقوا الله ما مِنْ شیءٍ یقَرِّبکمْ اِلَی الجَنَّةِ وَیبَعِّدکمْ مِنَ النّارِ الاّ وَقَدْ اَمَرْتکم بِهِ وَما مِن شیءٍ یقرّبکم من النّار ویباعدکم منَ الجَنّة اِلاّ وقد نَهیتُکم عنه}}؛ بحار الانوار، ج۲، ص۱۷۱، ح۱۱.</ref>. طبق این [[نصوص]]، [[اسلام]] [[دین]] کاملی است و نیاز به بازسازی و تکمیل ندارد. ازاینرو دیگر نیاز به [[بعثت پیامبر]] جدیدی نخواهد بود. | #'''[[کمال اسلام]]:''' در امتهای گذشته [[روابط اجتماعی]] بسیار سادهای [[حاکم]] بود و مردمان آن از لحاظ سطح [[اندیشه]] و جایگاه [[تفکر]] در سطح پایینی بودند، بهطور طبیعی در چنین جامعهای، امکان طرح [[احکام اجتماعی]] به شکل گسترده، یا ارائۀ [[معارف]] بلند و عمیق [[دینی]] نبوده است؛ اما با [[گذشت]] [[زمان]]، ساختار [[اجتماعی]] آن جامعه پیچیدهتر میشده و مردم به لحاظ اندیشه و [[فرهنگ]] [[رشد]] میکردهاند. در این [[مقطع]]، مردم به پیامبر جدیدی [[نیازمند]] بودند تا متناسب با شرایط نوین، [[شریعت]] کاملتری برایشان بیاورد. [[قرآن کریم]] [[اسلام]] را از این مشکل نیز مبرا میداند؛ چراکه این [[دین کامل]] است و [[تمام]] آنچه را آیندگان بدان نیازمندند، در خود جای داده است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. [[شرایع]] دیگر در زمان خودشان [[کافی]] بودند، ولی برای آیندگان مناسب نبودند؛ اما [[خداوند]]، طبق [[علم]] و [[حکمت]] خود، آنچه را آیندگان نیز نیاز دارند در اسلام قرار داده است؛ چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: «ای مردم، از خدا [[پروا]] داشته باشید، که من شما را به هرآنچه به [[بهشت]] نزدیک و از [[دوزخ]] دورتان میسازد، [[امر]] کردم، و از هرآنچه به دوزخ نزدیک و از بهشت دورتان میکند، شما را بازداشتم»<ref>{{متن حدیث|یا أیّها الناسُ اتّقوا الله ما مِنْ شیءٍ یقَرِّبکمْ اِلَی الجَنَّةِ وَیبَعِّدکمْ مِنَ النّارِ الاّ وَقَدْ اَمَرْتکم بِهِ وَما مِن شیءٍ یقرّبکم من النّار ویباعدکم منَ الجَنّة اِلاّ وقد نَهیتُکم عنه}}؛ بحار الانوار، ج۲، ص۱۷۱، ح۱۱.</ref>. طبق این [[نصوص]]، [[اسلام]] [[دین]] کاملی است و نیاز به بازسازی و تکمیل ندارد. ازاینرو دیگر نیاز به [[بعثت پیامبر]] جدیدی نخواهد بود. | ||
#'''تداوم [[ارتباط با خدا]] و [[تبیین شریعت]]:''' {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه 44.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[زمان]] [[حیات]] خویش، تفاصیل [[احکام]] و [[معارف]] را برای [[امت]] شرح داد و [[اصحاب]] خود را موظف کرد [[احادیث]] و سخنانش را برای آیندگان [[حفظ]] کنند. افزون بر این در اسلام برای استمرار [[دعوت]] و راهبری [[پیامبر]]{{صل}} و [[پاسخگویی]] به نیازهای [[دینی]] [[امت اسلام]]، راهکار [[وصایت]] و [[امامت]] [[پیشبینی]] شده است تا پس از پیامبر{{صل}}، [[امامان]] معصومی در میان [[مردم]] باشند که هرچند دارای [[مقام نبوت]] نیستند و به آنها [[وحی]] (از نوع [[وحی پیامبران]]) نمیشود اما با [[عالم غیب]] مرتبط هستند و [[حقایق الهی]] را از [[راه]] [[الهام]] دریافت میکنند. | #'''تداوم [[ارتباط با خدا]] و [[تبیین شریعت]]:''' {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه 44.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[زمان]] [[حیات]] خویش، تفاصیل [[احکام]] و [[معارف]] را برای [[امت]] شرح داد و [[اصحاب]] خود را موظف کرد [[احادیث]] و سخنانش را برای آیندگان [[حفظ]] کنند. افزون بر این در اسلام برای استمرار [[دعوت]] و راهبری [[پیامبر]]{{صل}} و [[پاسخگویی]] به نیازهای [[دینی]] [[امت اسلام]]، راهکار [[وصایت]] و [[امامت]] [[پیشبینی]] شده است تا پس از پیامبر{{صل}}، [[امامان]] معصومی در میان [[مردم]] باشند که هرچند دارای [[مقام نبوت]] نیستند و به آنها [[وحی]] (از نوع [[وحی پیامبران]]) نمیشود اما با [[عالم غیب]] مرتبط هستند و [[حقایق الهی]] را از [[راه]] [[الهام]] دریافت میکنند. | ||
# '''[[جاودانگی اسلام]]:''' یکی از عواملِ [[ظهور]] [[پیامبران]] جدید در [[امتهای پیشین]] این بود که پیامبران نیز، همانند انسانهای دیگر، [[عمر]] محدودی داشتند و بعد از مدتی از [[دنیا]] [[رحلت]] میکردند، لذا به [[پیامبری]] دیگر نیاز میشد که [[راه]] او را ادامه دهد. این مشکل در [[دین اسلام]] منتفی است؛ چون در آیۀ {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>، تعبیر «عالمین» محدود به [[زمان]] خاصی نیست. بنابراین تا زمانی که این [[عالم]] برقرار است، هر امتی در هرجا ظهور کند، جزء «عالمین» خواهد بود و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز هشدار دهنده و [[پیامبر]] آنان است. لازمۀ این معنا آن است که تا آخر عمر این [[جهان]]، پیامبر دیگری که [[شریعت]] او [[اسلام]] را [[نسخ]] کند، برانگیخته نشود و نیز در آیۀ {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>، | # '''[[جاودانگی اسلام]]:''' یکی از عواملِ [[ظهور]] [[پیامبران]] جدید در [[امتهای پیشین]] این بود که پیامبران نیز، همانند انسانهای دیگر، [[عمر]] محدودی داشتند و بعد از مدتی از [[دنیا]] [[رحلت]] میکردند، لذا به [[پیامبری]] دیگر نیاز میشد که [[راه]] او را ادامه دهد. این مشکل در [[دین اسلام]] منتفی است؛ چون در آیۀ {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>، تعبیر «عالمین» محدود به [[زمان]] خاصی نیست. بنابراین تا زمانی که این [[عالم]] برقرار است، هر امتی در هرجا ظهور کند، جزء «عالمین» خواهد بود و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز هشدار دهنده و [[پیامبر]] آنان است. لازمۀ این معنا آن است که تا آخر عمر این [[جهان]]، پیامبر دیگری که [[شریعت]] او [[اسلام]] را [[نسخ]] کند، برانگیخته نشود و نیز در آیۀ {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>، عمومیت لفظ {{متن قرآن|مَنْ بَلَغَ}}، شامل همۀ انسانهای [[عصر پیامبر]]{{صل}} و همۀ انسانهایی است که در [[آینده]] میآیند و [[پیام]] [[قرآن]] به آنان میرسد. این نیز [[دلیل]] دیگری بر [[خاتمیت دین اسلام]] است. در نتیجه طبق [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]]، اسلام [[دینی]] [[جاودانه]] است و پس از آن، حتی با [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، نیاز به پیامبر جدیدی نیست. | ||
نتیجه اینکه سلسلۀ پیامبران با [[بعثت]] پیامبر اسلام{{صل}} خاتمه یافت و ازین پس دین اسلام تا [[روز رستاخیز]] [[ثابت]] و [[استوار]] خواهد ماند؛ نه تحریفی در آن راه مییابد و نه نسخی موجب [[تحول]] [[احکام]] آن میشود<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۷۴ ـ ۵۷۸.</ref>. | نتیجه اینکه سلسلۀ پیامبران با [[بعثت]] پیامبر اسلام{{صل}} خاتمه یافت و ازین پس دین اسلام تا [[روز رستاخیز]] [[ثابت]] و [[استوار]] خواهد ماند؛ نه تحریفی در آن راه مییابد و نه نسخی موجب [[تحول]] [[احکام]] آن میشود<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۷۴ ـ ۵۷۸.</ref>. |