دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۰۶
، ۳۰ آوریل ۲۰۱۷بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| مدخل اصلی = [[علم غیب]] | | مدخل اصلی = [[علم غیب]] | ||
| موضوعات وابسته = | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهنده = [[ | | پاسخدهنده = [[مهدیهادوی تهرانی|هادوی تهرانی]] | ||
| پاسخدهندگان = | | پاسخدهندگان = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== پاسخ به این پرسش== | == پاسخ به این پرسش== | ||
[[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ | [[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدیهادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | ||
[[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[ | [[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدیهادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است: | ||
::::::«سه آیه در قرآن مجید است که اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم مسئله [[علم غیب]] پیامبر{{صل}} و امامان{{عم}} از آن روشن میشود؛ نخست اینکه قرآن در مورد کسى که تخت ملکه "سبا" را در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان آورد (یعنى آصف بن برخیا) میگوید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}﴾}}<ref>«[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> در آیه دیگر میخوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از سوى دیگر در احادیث میخوانیم که ابو سعید خدرى میگوید: از رسول خدا{{صل}} معناى {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ...]]}}﴾}} را سؤال کردم، پیامبر فرمود: "او وصى برادرم سلیمان بن داود بود"، گفتم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}} کیست؟ فرمود: "او برادرم على بن ابیطالب است".<ref>[[شیخ صدوق]]، [[الأمالی (کتاب)|الأمالی]]، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.</ref> با توجه به اینکه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}}﴾}} که در مورد "آصف" آمده، "علم جزئى" را میگوید، و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}} که درباره على{{ع}} آمده "علم کلى" را میگوید، تفاوت میان مقام علمى آصف بن برخیا و حضرت على{{ع}} روشن میگردد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج ۲۵، ص ۱۵۳.</ref> از سوى دیگر در آیه ۸۹ سوره نحل میخوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}}<ref>«ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».</ref> روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به امر الهی آگاه گردد»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ::::::«سه آیه در قرآن مجید است که اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم مسئله [[علم غیب]] پیامبر{{صل}} و امامان{{عم}} از آن روشن میشود؛ نخست اینکه قرآن در مورد کسى که تخت ملکه "سبا" را در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان آورد (یعنى آصف بن برخیا) میگوید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}﴾}}<ref>«[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> در آیه دیگر میخوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از سوى دیگر در احادیث میخوانیم که ابو سعید خدرى میگوید: از رسول خدا{{صل}} معناى {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ...]]}}﴾}} را سؤال کردم، پیامبر فرمود: "او وصى برادرم سلیمان بن داود بود"، گفتم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}} کیست؟ فرمود: "او برادرم على بن ابیطالب است".<ref>[[شیخ صدوق]]، [[الأمالی (کتاب)|الأمالی]]، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.</ref> با توجه به اینکه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}}﴾}} که در مورد "آصف" آمده، "علم جزئى" را میگوید، و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}} که درباره على{{ع}} آمده "علم کلى" را میگوید، تفاوت میان مقام علمى آصف بن برخیا و حضرت على{{ع}} روشن میگردد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج ۲۵، ص ۱۵۳.</ref> از سوى دیگر در آیه ۸۹ سوره نحل میخوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}}<ref>«ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».</ref> روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به امر الهی آگاه گردد»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | |||
{{جمع شدن|۱. وبگاه پرسمان.}} | |||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | |||
::::::''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است: | |||
::::::«بر اساس احادیث و روایات شیعى، [[ائمه|امامان]]{{ع}} از [[علم غیب]] موهبتى از سوى خداوند بهرهمندند. خداوند متعال مىفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد»، سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.</ref> این آیه نشان مىدهد که [[علم غیب]] اختصاص به خداوند دارد و کسى جز خدا آن را نمىداند. اما ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر انسانها از سوى خدا و یا به تعلیم پیامبران، از آن آگاهى یابند. | |||
::::::علم غیب امامان{{عم}} بر دو گونه تصور میشود: | |||
:::::# از درون و بدون تعلیم الهی، آگاه باشند. | |||
:::::# خدای آگاه، به پیامبران تعلیم کرده باشد و امامان نیز هر کدام از امام قبل، و سرانجام از پیامبر آموخته باشند و یا خداوند از راه دیگری به آنان تعلیم کرده باشد. | |||
::::::دانشمندان شیعه همگی تصریح کردهاند که آگاهی پیامبر و امام از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم؛ یعنی به تعلیم الهی است و کسانی که علم امامان{{عم}} را ذاتی و بدون تعلیم الهی بدانند و علم آنان را به گونه علم الهی بدانند از "غلاه" <ref>(غلاه، کسانی که امامان{{عم}} را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت میدانند)</ref> به شمار میآیند و اصولاً این عقیده مستلزم شرک میباشد، در اینجا لازم است توجه خواننده عزیز را به مطالبی جلب کنیم: با مراجعه به روایات و گفتههای دانشمندان بزرگ روشن میشود که در زمان پیامبران گرامی{{عم}} و امامان معصوم{{عم}} و نیز در دورههای بعد، گاهی از واژه [[علم غیب]] علم ذاتی و بدون تعلیم الهی فهمیده میشده است، از این جهت در آیات و روایات و نیز در کلمات دانشمندان مکرراً تصریح شده است که آگاهی پیامبر و امام از غیب، ذاتی نیست، بلکه به تعلیم الهی از راه وحی و غیره و یا آموختن از پیامبر و امام قبل است و اگر در برخی از احادیث آگاهی از غیب آنان نفی شده است، مقصود این نوع از علم غیب است. | |||
::::::اینک متن برخی از روایات و گفتارهای دانشمندان: | |||
# بعد از پایان جنگ جمل، علی{{ع}} در بصره خطبهای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: {{عربی|اندازه=155%|«لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ»}}<ref>«آیا به شما علم غیب داده شده؟»</ref> و این جمله اشاره به این بود که [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب اختصاص به خدا دارد]]، زیرا خدا است که ذاتاً از همه چیز آگاه است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: {{عربی|اندازه=155%|«لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب وَ اِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم!…»}}اینکه من از حوادث آینده خبر میدهم [[علم غیب]] یعنی ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست بلکه به وسیله پیامبر خدا{{صل}} به من تعلیم شده است…<ref>نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم:۱/۸۳-۸۵ و ج ۳/۱۳۸-۱۴۱.</ref>؛ | |||
#یحیی بن عبداالله بن الحسن به [[امام کاظم|امام هفتم]]{{ع}} گفت: فدایت شوم اینان (گروهی از مردم) عقیده دارند که شما [[علم غیب]] دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: …نه به خدا سوگند آنچه ما میدانیم از پیامبر خدا{{صل}} به ما رسیده و از آن حضرت آموختهایم. | |||
# شیخ بزرگوار [[شیخ مفید|محمد بن محمد بن نعمان مفید]] مینویسد: کسی را میتوان به طور مطلق دارای صفت [[عالم به غیب]] دانست که علم او ذاتی باشد و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست و از این رو شیعه معتقد است که نباید درباره امامان به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که علم آنان مستفاد از امام قبل و از پیامبر{{صل}} و سرانجام به تعلیم الهی است.<ref>اوائل المقالات/۳۸؛ بحار الأنوار۲۶/۱۰.</ref> | |||
# مفسر عالیقدر جهان اسلام مرحوم [[شیخ طبرسی]] مینویسد: به عقیده شیعه کسی را میتوان با جمله [[عالم به غیب]] توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست و اما خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از علی{{ع}} و سایر امامان نقل کردهاند همه از رسول خدا{{صل}} به آنان رسیده و رسول خدا نیز از خداوند آموخته است.<ref>مجمع البیان۳/۲۶۱ و ۵/۲۰۵.</ref> | |||
#رشید الدین محمد بن شهر آشوب مازندانی مینویسد: پیامبر و امام از غیب آگاهی دارند اما نه به این معنی که علم آنان ذاتی باشد بلکه خداوند، بخشی از علم غیب را به آنان آموخته است، و عقیده به این که علم آنان ذاتی است و با علم خدا تفاوتی ندارد مستلزم شرک میباشد.<ref>متشابهات القرآن،ص ۲۱۱، مضمون کلام ایشان نقل شد.</ref> | |||
#[[کمال الدین ابن میثم بحرانی]] مینویسد: منظور از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد و [[علم غیب]] بدون تعلیم، اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر کس آگاهی از غیب پیدا کند به تعلیم الهی بوده است.<ref>شرح نهج البلاغه ابن میثم ۱/۸۴ و ۳/۱۴۰.</ref> | |||
#[[ابن ابی الحدید معتزلی]] مینویسد: ما انکار نمیکنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند اما میگوییم آگاهی آنان از غیب، مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم میآورد.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید۱/۴۲۷.</ref>؛ | |||
#[[فضل بن روزبهان]] همان دانشمند سنی که در اواخر سده نهم و اوائل دهم میزیسته، با همه تعصبش در کتاب « ابطال نهج الباطل» مینویسد: روا نیست درباره کسی گفته شود: علم غیب دارد، آری، خبر دادن از غیب به تعلیم الهی جایز است و راه این تعلیم یا وحی است و یا الهام، البته نزد کسی که الهام را یکی از راههای آگاهی از غیب میداند. (دلائل الصدق مظفر/343) | |||
#علامه مرحوم شیخ [[محمد حسین مظفر]] مینویسد: علم خدا ذاتی است وعلم امامان{{ع}} به تعلیم الهی است و هیچ کس نباید توهم کند که علم امامان{{ع}} مانند علم خدا است، پس مانعی ندارد که بگوییم امامان ذاتاً علم غیب ندارند اما به تعلیم الهی، از غیب آگاهی دارند. (علم الامام/7و47.)؛ | |||
#[[علامه طباطبایی]] در تفسیر المیزان مینویسد: خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر کس جز او از غیب آگاه باشد به تعلیم او خواهد بود و هر جا پیامبر{{صل}} آگاهی خود از غیب را انکار میکند و میگوید: علم غیب ندارم معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه میدانم از جانب خدا به من آموخته شده است.<ref>المیزان۲۰/۱۳۱-۱۳۲؛ آیتالله [[جعفر سبحانی]]،سیمای فرزانگان ج۲.</ref> | |||
علم امامان نسبت به امور غیبى متکى به علم و اراده پروردگار است. آنجا که خدا بخواهد آنها مىدانند،<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۷۳.</ref> به تعبیر دیگر، [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب به طور ذاتى و استقلالى]] اختصاص به خدا دارد و غیر از او هیچکس مستقلاً هیچ گونه آگاهى از غیب ندارد و ائمه{{عم}} هر چند دارند از ناحیه خداست. و با الطاف و عنایت اوست. و جنبه تبعى دارد. و امّا این که چرا علم به قیامت مخصوص ذات خداست و هیچ کس حتّى پیامبران هم از آن گاه نیستند. چنان که خداوند فرموده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۱۸۷ سوره اعراف آیا پیامبر خاتم به زمان قیامت علم دارد؟ (پرسش) |إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>«دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد». سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> پاسخ این است که، عدم آگاهى از وقوع رستاخیز به ضمیمه ناگهانى بودن و با توجه به عظمت ابعاد آن سبب مىشود که هیچگاه مردم قیامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به این ترتیب خود را براى نجات در آن آماده سازند، و این عدم آگاهى اثر مثبت و روشنى در تربیت نفوس و توجه آنها به مسئولیتها و پرهیز از گناه خواهد داشت،<ref>تفسیر نمونه، ج ۷، ۴۳؛ جهت اطلاع بیشتر درباره علم امامان ر. ک: ۱. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۴۶ به بعد ۲. [[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلى امامت]]، [[ابراهیم امینى]]، ص ۳۲۴ - ۲۳۱.</ref>»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان.]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} |