بحث:حکمت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره'
جز (جایگزینی متن - 'فراگیری' به 'فراگیری')
جز (جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره')
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
#'''[[عُجب]]:''' [[عُجب]] یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه [[انسان]] عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن تکیه کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زین‌الدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] می‌کند و [[احساس]] می‌کند همه [[حقوق]] مولویت [[خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه می‌کند"<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ يُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. طبق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}: [[خودپسند]]، همان احمقی است که [[عیسی بن مریم]]{{ع}}از معالجه او اظهار عجز کرده و فرموده است هیچ راهی برای مداوای او نیست.
#'''[[عُجب]]:''' [[عُجب]] یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه [[انسان]] عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن تکیه کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زین‌الدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] می‌کند و [[احساس]] می‌کند همه [[حقوق]] مولویت [[خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه می‌کند"<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ يُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. طبق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}: [[خودپسند]]، همان احمقی است که [[عیسی بن مریم]]{{ع}}از معالجه او اظهار عجز کرده و فرموده است هیچ راهی برای مداوای او نیست.
#'''[[طمع]]:''' [[طمع]] یکی از شاخه‌های [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که [[انتظار]] دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمع‌کار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] است: "[[طمع]]، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون می‌کند"<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>. [[طمع]] آفت [[عقل]] است و [[مانع]] [[حکمت]]. [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: "عقل‌ها بیشتر هنگامی به [[زمین]] میخورند که [[طمع]] فعال می‌شود"<ref>{{متن حدیث|أَكْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این [[سخن]] [[شریف]]، استفاده می‌شود که [[ظهور]] [[طمع]] در [[نفس]] [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش [[حکمت]] جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: "[[طمع]] [[حکمت]] را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] می‌برد"<ref>{{متن حدیث|الطمع يذهب الحكمة من قلوب العلماء}}؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۴۲.</ref>. چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع [[قلب]] را [[آلوده]] می‌کند <ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. و [[قلب]] [[آلوده]] صلاحیت نگهداری [[حکمت]] را ندارد. در چنین شرایطی است که [[علم]] و [[دانش]] ابزار توسعه [[ظلم]]، رواج رذیلت‌ها و توجیه [[ستم]] می‌شود و به جای آنکه [[انسان]] را در [[راه کمال]] [[یاری]] کند، سنگ راه او می‌شود.
#'''[[طمع]]:''' [[طمع]] یکی از شاخه‌های [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که [[انتظار]] دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمع‌کار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] است: "[[طمع]]، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون می‌کند"<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>. [[طمع]] آفت [[عقل]] است و [[مانع]] [[حکمت]]. [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: "عقل‌ها بیشتر هنگامی به [[زمین]] میخورند که [[طمع]] فعال می‌شود"<ref>{{متن حدیث|أَكْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این [[سخن]] [[شریف]]، استفاده می‌شود که [[ظهور]] [[طمع]] در [[نفس]] [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش [[حکمت]] جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: "[[طمع]] [[حکمت]] را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] می‌برد"<ref>{{متن حدیث|الطمع يذهب الحكمة من قلوب العلماء}}؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۴۲.</ref>. چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع [[قلب]] را [[آلوده]] می‌کند <ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. و [[قلب]] [[آلوده]] صلاحیت نگهداری [[حکمت]] را ندارد. در چنین شرایطی است که [[علم]] و [[دانش]] ابزار توسعه [[ظلم]]، رواج رذیلت‌ها و توجیه [[ستم]] می‌شود و به جای آنکه [[انسان]] را در [[راه کمال]] [[یاری]] کند، سنگ راه او می‌شود.
#'''[[غضب]]:''' [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] [[غضب]] در [[نفس]] [[آدمی]] شعله میکشد، اولین کارکرد آن تعطیل [[قوه عاقله]] است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[غضب]] را از شعبه‌های [[جنون]] و [[اصل]] [[حماقت]] شمرده است، می‌فرماید: "[[خشم]] نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست"<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. و می‌فرماید: "ریشه و [[اصل]] [[حماقت]] [[غضب]] است"<ref>{{متن حدیث|رَأْسُ اَلْحُمْقِ اَلْغَضَبَ}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۸۸.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمی‌تواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها [[مانع]] کسب [[حکمت]]، بلکه [[مانع]] [[بهره]] وری از آن نیز می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "[[خشم]]، [[قلب]] [[انسان]] [[حکیم]] را از بین می‌برد"<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَكِيمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این [[سخن]] [[شریف]] استفاده می‌شود که [[انسان]] حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام [[خشم]] نمی‌تواند از آن بهره‎‌مند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از [[حکمت]] بهره‌ای نمی‌برد"<ref>{{متن حدیث|غير منتقع بالحكمة عقل معلول بالغضب و الشهوة }}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>.
#'''[[غضب]]:''' [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] [[غضب]] در [[نفس]] [[آدمی]] شعله میکشد، اولین کارکرد آن تعطیل [[قوه عاقله]] است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[غضب]] را از شعبه‌های [[جنون]] و [[اصل]] [[حماقت]] شمرده است، می‌فرماید: "[[خشم]] نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست"<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. و می‌فرماید: "ریشه و [[اصل]] [[حماقت]] [[غضب]] است"<ref>{{متن حدیث|رَأْسُ اَلْحُمْقِ اَلْغَضَبَ}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۸۸.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمی‌تواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها [[مانع]] کسب [[حکمت]]، بلکه [[مانع]] بهره وری از آن نیز می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "[[خشم]]، [[قلب]] [[انسان]] [[حکیم]] را از بین می‌برد"<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَكِيمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این [[سخن]] [[شریف]] استفاده می‌شود که [[انسان]] حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام [[خشم]] نمی‌تواند از آن بهره‎‌مند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از [[حکمت]] بهره‌ای نمی‌برد"<ref>{{متن حدیث|غير منتقع بالحكمة عقل معلول بالغضب و الشهوة }}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>.
#'''[[آرزوی دراز]]:''' [[آرزوی دراز]] از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ [[انسان]] را از حقایق دور و با خیالات سرگرم می‌کند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>. آرزوی دراز، [[قلب]] راکور، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول می‌کند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از [[انسان]] میگیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش می‌کند و چنان او را دچار [[غفلت]] می‌کند که لغزیدنش در هر ورطه‌ای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود.
#'''[[آرزوی دراز]]:''' [[آرزوی دراز]] از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ [[انسان]] را از حقایق دور و با خیالات سرگرم می‌کند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>. آرزوی دراز، [[قلب]] راکور، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول می‌کند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از [[انسان]] میگیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش می‌کند و چنان او را دچار [[غفلت]] می‌کند که لغزیدنش در هر ورطه‌ای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود.
*[[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمود: کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به [[دنیا]] روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور می‌کند<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش می‌کند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ يُسْهِي اَلْعَقْلَ وَ يُنْسِي اَلذِّكْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمود: کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به [[دنیا]] روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور می‌کند<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش می‌کند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ يُسْهِي اَلْعَقْلَ وَ يُنْسِي اَلذِّكْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش