←لازمه عدم نص، برتری دو خلیفه اول بر پیامبر{{صل}}
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
*این چالش از سدههای پیش گرفتار [[اهل سنت]] بوده است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح فرازهای [[نهجالبلاغه]] ک بر اصل [[نصب]] دلالت میکند، یکی از [[ادله]] خود در توجیه آنها را واهمه از [[مخالفت]] [[صحابه]] به [[نص]] ذکر میکند، چنانکه در ذیل خطبه۱۶۳ {{متن حدیث|فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْم }} از استاد خود [[ابو جعفر یحیی محمد علوی]]، از کسانی میپرسد که برحق [[حضرت]] "[[حکومت]]" [[هجوم]] بردند که آیا مراد جریان [[سقیفه]] است یا [[شورای ششنفره]] [[عمر]] که به [[انتخاب]] [[عثمان]] منجر شد؟ که وی روز را جواب میدهد <ref>توضیح اینکه این ابی الحدید بعداز این کلام باز اشکال میکند که ظاهر [[خطبه]] فوق استدلال حضرت از طریق اولویت ونه نص است. ابوجعفر در پاسخ میگوید چون این [[خطبه]] در جواب سائلی است که میپرسد که بااینکه تو از دیگران به حکوت و [[پیامبر]] نزدیک و اولی بودی چرا از [[حکومت]] کنار گذاشتند؟ به این دلیل حضرت جواب مناسب سائل راداد. افزون بر جواب ابوجعفر ما در متن کتاب به صورت متعدد به [[احتجاج]]های حضرت به اصل [[نصب]] اشاره خواهیم کرد.</ref> | *این چالش از سدههای پیش گرفتار [[اهل سنت]] بوده است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح فرازهای [[نهجالبلاغه]] ک بر اصل [[نصب]] دلالت میکند، یکی از [[ادله]] خود در توجیه آنها را واهمه از [[مخالفت]] [[صحابه]] به [[نص]] ذکر میکند، چنانکه در ذیل خطبه۱۶۳ {{متن حدیث|فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْم }} از استاد خود [[ابو جعفر یحیی محمد علوی]]، از کسانی میپرسد که برحق [[حضرت]] "[[حکومت]]" [[هجوم]] بردند که آیا مراد جریان [[سقیفه]] است یا [[شورای ششنفره]] [[عمر]] که به [[انتخاب]] [[عثمان]] منجر شد؟ که وی روز را جواب میدهد <ref>توضیح اینکه این ابی الحدید بعداز این کلام باز اشکال میکند که ظاهر [[خطبه]] فوق استدلال حضرت از طریق اولویت ونه نص است. ابوجعفر در پاسخ میگوید چون این [[خطبه]] در جواب سائلی است که میپرسد که بااینکه تو از دیگران به حکوت و [[پیامبر]] نزدیک و اولی بودی چرا از [[حکومت]] کنار گذاشتند؟ به این دلیل حضرت جواب مناسب سائل راداد. افزون بر جواب ابوجعفر ما در متن کتاب به صورت متعدد به [[احتجاج]]های حضرت به اصل [[نصب]] اشاره خواهیم کرد.</ref> | ||
*[[ابن ابی الحدید]] به عنوان یک [[سنی]] اعتراف میکند که نفس من اجازه نمیدهد که [[صحابه]] را به [[عصیان پیامبر]]{{صل}} متهم کنم؟ {{عربی|" ان نفسی لا تسامحنی ان السب الی الصحابه عصیان رسولالله{{صل}} و دفع النص"}}. | *[[ابن ابی الحدید]] به عنوان یک [[سنی]] اعتراف میکند که نفس من اجازه نمیدهد که [[صحابه]] را به [[عصیان پیامبر]]{{صل}} متهم کنم؟ {{عربی|" ان نفسی لا تسامحنی ان السب الی الصحابه عصیان رسولالله{{صل}} و دفع النص"}}. | ||
*در اینجا استاد [[ابن الی الحدید]] - که وی او را دانشمند منصف و وافر [[عقل]] توصیف میکند - چنین جواب میدهد که نفس من نیز اجازه نمیدهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} را به اهمال در امر [[امامت]] و [[رهبری]] [[امت]] خود و رها کردن آنان متهم کنم، [[پیامبری]] که در هر سفری در [[مدینه]] [[جانشین]] خود را مشخص میکرد. [[ابوجعفر]] به تفضیل جواب خود را توضیح میدهد تا اینکه [[ابن ابی الحدید]] قانع شده و میگوید در جواب من [[نیکو]] گفت: {{عربی|اندازه=۱۵۰%|"لقد احسنت فیما قلت"}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، صص۲۴۸، و۲۵۰. </ref> | *در اینجا استاد [[ابن الی الحدید]] - که وی او را دانشمند منصف و وافر [[عقل]] توصیف میکند - چنین جواب میدهد که نفس من نیز اجازه نمیدهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} را به اهمال در امر [[امامت]] و [[رهبری]] [[امت]] خود و رها کردن آنان متهم کنم، [[پیامبری]] که در هر سفری در [[مدینه]] [[جانشین]] خود را مشخص میکرد. [[ابوجعفر]] به تفضیل جواب خود را توضیح میدهد تا اینکه [[ابن ابی الحدید]] قانع شده و میگوید در جواب من [[نیکو]] گفت: {{عربی|اندازه=۱۵۰%|"لقد احسنت فیما قلت"}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، صص۲۴۸، و۲۵۰. </ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت - قدردان قراملکی (کتاب)|امامت]]، ص ۶۲.</ref> | ||
==[[کشف]] نه [[نصب]]== | ==[[کشف]] نه [[نصب]]== |