←اهمیت و ضرورت حکومت
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
به گفته برخی، [[دلیل]] [[ضرورت حکومت]]، وقوع [[جنگها]] و [[درگیریها]] میان انسانهاست و تا [[جنگ]] و [[خونریزی]] و بزهکاری در میان [[بشر]] باشد، نیاز به حکومت نیز همچنان پابرجاست، زیرا خاستگاه اصلی حکومت وقوع [[نبردها]] بر اثر [[اختلاف]] طبقاتی است که به پیدایی [[داوری]] انجامیده و رفته رفته با [[تکامل]] دستگاه حکومت و رواج [[پادشاهی]]، شخص [[پادشاه]] [[قدرت]] را بر عهده میگرفت<ref>ر.ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۲۸-۳۰.</ref><ref>[[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، [[حکومت (مقاله)|حکومت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.</ref>. | به گفته برخی، [[دلیل]] [[ضرورت حکومت]]، وقوع [[جنگها]] و [[درگیریها]] میان انسانهاست و تا [[جنگ]] و [[خونریزی]] و بزهکاری در میان [[بشر]] باشد، نیاز به حکومت نیز همچنان پابرجاست، زیرا خاستگاه اصلی حکومت وقوع [[نبردها]] بر اثر [[اختلاف]] طبقاتی است که به پیدایی [[داوری]] انجامیده و رفته رفته با [[تکامل]] دستگاه حکومت و رواج [[پادشاهی]]، شخص [[پادشاه]] [[قدرت]] را بر عهده میگرفت<ref>ر.ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۲۸-۳۰.</ref><ref>[[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، [[حکومت (مقاله)|حکومت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.</ref>. | ||
==اهمیت و ضرورت حکومت== | ==اهمیت و [[ضرورت حکومت]]== | ||
اهمیت حکومت در مقایسه با قوانین و مقررات دیگر اسلام را میتوان از جمله معروف [[امام باقر]]{{عم}} دریافت که فرمود: "اسلام بر پنج پایه [[استوار]] شده است. بر [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] و [[ولایت]] ([[حکومت]]) و به چیزی به مقدار ولایت فراخوانده نشده، ولی [[مردم]] چهار مورد را گرفته و مورد اخیر (ولایت و حکومت) را رها کردند"<ref>{{متن حدیث|بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ}}؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸، ح٢.</ref>. در [[حدیث صحیح]] دیگری که [[زراره]] [[نقل]] کرده، از آن [[حضرت]] میپرسد: کدام یک از این پنج پایه اهمیت بیشتری دارد؟ [[امام]] میفرماید: "ولایت و حکومت [[برتر]] است؛ زیرا کلید دستیابی به پایههای دیگر است و [[والی]] و [[زمامدار]] راهنمای به آنهاست"<ref>{{متن حدیث|الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ}}؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸، ح۵.</ref>. بدان معنا که بدون حکومت دست یافتن به پایههای دیگر [[اسلام]] که مجموعهای از [[عبادات]] فردی و اجتماعیاند و تحقق کامل آنها در [[جامعه]]، ممکن نیست<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۸.</ref>. | [[اهمیت حکومت]] در مقایسه با قوانین و مقررات دیگر اسلام را میتوان از جمله معروف [[امام باقر]]{{عم}} دریافت که فرمود: "اسلام بر پنج پایه [[استوار]] شده است. بر [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] و [[ولایت]] ([[حکومت]]) و به چیزی به مقدار ولایت فراخوانده نشده، ولی [[مردم]] چهار مورد را گرفته و مورد اخیر (ولایت و حکومت) را رها کردند"<ref>{{متن حدیث|بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ}}؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸، ح٢.</ref>. در [[حدیث صحیح]] دیگری که [[زراره]] [[نقل]] کرده، از آن [[حضرت]] میپرسد: کدام یک از این پنج پایه اهمیت بیشتری دارد؟ [[امام]] میفرماید: "ولایت و حکومت [[برتر]] است؛ زیرا کلید دستیابی به پایههای دیگر است و [[والی]] و [[زمامدار]] راهنمای به آنهاست"<ref>{{متن حدیث|الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ}}؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸، ح۵.</ref>. بدان معنا که بدون حکومت دست یافتن به پایههای دیگر [[اسلام]] که مجموعهای از [[عبادات]] فردی و اجتماعیاند و تحقق کامل آنها در [[جامعه]]، ممکن نیست<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۸.</ref>. | ||
شکی نیست که "حکومت" یک [[ضرورت اجتماعی]] است. [[جامعه بشری]] از آن جهت که از افراد با [[منافع]]، علاقهها و سلیقههای متعارض تشکیل شده است، به طور ضروری [[نیازمند]] "حکومت" است. نبود "حکومت"، سبب [[هرجومرج]] و بینظمی خواهد شد. افزون بر آن، "حکومت"، در [[جایگاه]] اساسیترین عنصر در تنظیم امور [[جامعه]] و تضمین اجرای [[قوانین]] در [[پیشرفت]] مادی و [[معنوی]] [[جوامع]]، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از این رو مسأله "حکومت" و اهمیت آن در میان [[آموزههای دینی]]، [[جایگاه]] ویژهای دارد؛ به گونهای که انبوهی از [[روایات اسلامی]]، در این زمینه وارد شده است. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}، در پاسخ به دیدگاه [[باطل]] [[خوارج]] که "حکومت" را فقط در محدوده مسؤولیتهای [[خداوند]] میدانستند، فرمود: {{متن حدیث|"... وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ..."}}<ref>امام علی{{ع}}، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>؛... و همانا [[مردم]] ناگزیرند از داشتن [[زمامدار]]؛ چه [[نیکوکار]] و چه [[بدکار]].... این فرمایش، ناظر به [[ضرورت وجود حکومت]] است و نشان میدهد در [[جامعه بشری]] اهمیت وجود "حکومت"، به اندازهای است که حتی وجود [[حکومت غاصبانه]] و [[ولایت]] [[سیاسی]] [[نامشروع]] یک فرد [[ناصالح]]، بهتر از وضعیت [[هرجومرج]] [[اجتماعی]] و فقدان "حکومت" است؛ زیرا "حکومت"- هرچند [[نامشروع]] و ناموجه- برخی نقصها و خللهای [[اجتماعی]] را میپوشاند و بخشی از نیازمندیهای مجتمع انسانی را تأمین میکند. روشن است که [[حاکم]] [[نیکوکار]]، [[جامعه]] را به نیکیها و [[رستگاری]] [[هدایت]] خواهد کرد؛ بنابراین [[دین]]، ضمن این که "حکومت" را یک [[ضرورت اجتماعی]] پذیرفته است، بیشترین تأکیدهای خود را بر شکلگیری [[حاکمیت]] [[انسانهای صالح]] بر مدار [[دین]] یادآور شده است. | شکی نیست که "حکومت" یک [[ضرورت اجتماعی]] است. [[جامعه بشری]] از آن جهت که از افراد با [[منافع]]، علاقهها و سلیقههای متعارض تشکیل شده است، به طور ضروری [[نیازمند]] "حکومت" است. نبود "حکومت"، سبب [[هرجومرج]] و بینظمی خواهد شد. افزون بر آن، "حکومت"، در [[جایگاه]] اساسیترین عنصر در تنظیم امور [[جامعه]] و تضمین اجرای [[قوانین]] در [[پیشرفت]] مادی و [[معنوی]] [[جوامع]]، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از این رو مسأله "حکومت" و اهمیت آن در میان [[آموزههای دینی]]، [[جایگاه]] ویژهای دارد؛ به گونهای که انبوهی از [[روایات اسلامی]]، در این زمینه وارد شده است. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}، در پاسخ به دیدگاه [[باطل]] [[خوارج]] که "حکومت" را فقط در محدوده مسؤولیتهای [[خداوند]] میدانستند، فرمود: {{متن حدیث|"... وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ..."}}<ref>امام علی{{ع}}، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>؛... و همانا [[مردم]] ناگزیرند از داشتن [[زمامدار]]؛ چه [[نیکوکار]] و چه [[بدکار]].... این فرمایش، ناظر به [[ضرورت وجود حکومت]] است و نشان میدهد در [[جامعه بشری]] اهمیت وجود "حکومت"، به اندازهای است که حتی وجود [[حکومت غاصبانه]] و [[ولایت]] [[سیاسی]] [[نامشروع]] یک فرد [[ناصالح]]، بهتر از وضعیت [[هرجومرج]] [[اجتماعی]] و فقدان "حکومت" است؛ زیرا "حکومت"- هرچند [[نامشروع]] و ناموجه- برخی نقصها و خللهای [[اجتماعی]] را میپوشاند و بخشی از نیازمندیهای مجتمع انسانی را تأمین میکند. روشن است که [[حاکم]] [[نیکوکار]]، [[جامعه]] را به نیکیها و [[رستگاری]] [[هدایت]] خواهد کرد؛ بنابراین [[دین]]، ضمن این که "حکومت" را یک [[ضرورت اجتماعی]] پذیرفته است، بیشترین تأکیدهای خود را بر شکلگیری [[حاکمیت]] [[انسانهای صالح]] بر مدار [[دین]] یادآور شده است. |