تجسس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زندگی خانوادگی' به 'زندگی خانوادگی'
جز (جایگزینی متن - '(مقاله)|مقاله "' به '(مقاله)|مقاله «')
جز (جایگزینی متن - 'زندگی خانوادگی' به 'زندگی خانوادگی')
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[آیه]] تجسّس و [[روایات]] مربوط به آن با ورود به حوزه [[فقه]]، در [[استنباط]] پاره‌ای از مباحث فقهی و [[تحریم]] شماری از تفحص‌ها به عنوان مصادیقی از تجسّس [[ممنوع]]، مورد استناد قرار گرفته‌اند. بررسی پاره‌ای از منابع عمده و نخستین فقهی [[شیعه]] و سنی <ref>الأم، ج‌۵، ص‌۱۳۸؛ مختصر المزنی، ص‌۲۱۰؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> نشان می‌دهد که [[فقهای اهل سنت]]، پیش از علمای [[امامیه]] به رویکرد فقهی آیه تجسّس توجه کرده‌اند که سبب آن می‌تواند احتمالا انعکاس چشمگیر حکایت یاد شده از [[خلیفه دوم]] در [[منابع اهل سنت]] و اعتبار [[سیره]] و سخن وی در نزد آنان باشد. [[حکم]] به [[حرمت]] تفحص از لغزش‌ها و [[حریم خصوصی]] [[مؤمنان]] با استناد به روایات و نه آیه، گویا از نیمه دوم [[قرن ششم هجری]]، در ابوابی چون "باب محبة المسلمین والاهتمام بهم" و [[حقوق]] [[همسایگان]] و مؤمنان نسبت به یکدیگر مورد توجه [[فقهای امامیه]] قرار گرفته است،<ref> السرائر، ج‌۳، ص‌۶۴۲؛ الجامع للشرایع، ص‌۶۳۰؛ نهایة‌الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲. </ref> چنان‌که کاربرد [[آیه]] و اصطلاح تجسّس و معرفی [[سوءظن]] به عنوان زمینه تجسّس ظاهراً برای نخستین بار در "کشف الریبة فی احکام الغیبة" [[شهید ثانی]]<ref>رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> و پس از وی در آثار [[محقق اردبیلی]] <ref> مجمع الفائده، ج‌۸، ص‌۷۷؛ زبدة البیان، ص‌۳۱۲. </ref> و [[صاحب جواهر]] <ref>جواهرالکلام، ج‌۱۳، ص‌۲۹۸. </ref> به چشم می‌خورد. [[فقها]] که با استناد به کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]]، تجسّس را [[حرام]] می‌دانند، در ابواب و [[فروع فقهی]] گوناگون، تفحص و پرس و جو درباره پاره‌ای مسائل را از باب تجسّس حرام دانسته‌اند. از‌این‌ جمله است تجسّس درباره [[منکرات]] پنهان برای [[نهی از منکر]]،<ref> روضة‌الطالبین، ج‌۷، ص‌۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ مغنی‌المحتاج، ج‌۴، ص‌۲۱۱؛ التحفة السنیه، ص‌۲۰۲. </ref> اسباب بارداری‌زن بی‌شوهری که رابطه [[نامشروع]] را رد می‌کند،<ref> الأم، ج۵، ص۱۳۸؛ مختصرالمزنی، ص۲۱۰؛ الدرالمنضود، ج‌۱، ص‌۱۸۰ ـ ۱۸۱. </ref> ادعای [[زن]] در مورد نداشتن شوهر، تمام شدن ایام عدّه و [[عادت]]،<ref>جامع‌الشتات، ج‌۴، ص‌۴۷۸. </ref> [[ایمان حقیقی]] یا ظاهری کسی که [[شهادتین]] را بر زبان جاری می‌کند <ref>زبدة‌البیان، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲؛ کشف الغطاء، ج۲، ص‌۳۹۸. </ref> و رفتارهای پنهان افرادی که بر اساس "[[حُسن]] ظاهری" [[حکم]] به [[عدالت]] آنان می‌شود؛<ref> جواهرالکلام، ج۱۳، ص‌۲۹۶؛ مصباح المنهاج، ص‌۱۴۹. </ref> همچنین احکامی چون عدم پذیرش [[شهادت]] کسی که مخفیانه [[اقرار]] متهمی را شنیده است،<ref>المغنی، ج‌۱۲، ص‌۱۸. </ref> هدر بودن [[خون]] کسی که به سبب [[اصرار]] بر تجسّس درباره [[حریم خصوصی]] دیگران کشته یا مجروح می‌شود،<ref>المراسم العلویه، ص‌۲۴۲؛ الاشباه والنظائر، ص‌۱۲۶؛ النهایه، طوسی، ص‌۷۵۵. </ref> [[کراهت]] ارتفاع [[مساجد]] و مناره‌ها به سبب اشراف بر درون خانه‌های اطراف <ref> نهایة الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲؛ جامع‌المقاصد، ج‌۲، ص‌۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۴، ص‌۱۰۷. </ref> و... به همین آیه و [[روایات]] مستنداند.
[[آیه]] تجسّس و [[روایات]] مربوط به آن با ورود به حوزه [[فقه]]، در [[استنباط]] پاره‌ای از مباحث فقهی و [[تحریم]] شماری از تفحص‌ها به عنوان مصادیقی از تجسّس [[ممنوع]]، مورد استناد قرار گرفته‌اند. بررسی پاره‌ای از منابع عمده و نخستین فقهی [[شیعه]] و سنی <ref>الأم، ج‌۵، ص‌۱۳۸؛ مختصر المزنی، ص‌۲۱۰؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> نشان می‌دهد که [[فقهای اهل سنت]]، پیش از علمای [[امامیه]] به رویکرد فقهی آیه تجسّس توجه کرده‌اند که سبب آن می‌تواند احتمالا انعکاس چشمگیر حکایت یاد شده از [[خلیفه دوم]] در [[منابع اهل سنت]] و اعتبار [[سیره]] و سخن وی در نزد آنان باشد. [[حکم]] به [[حرمت]] تفحص از لغزش‌ها و [[حریم خصوصی]] [[مؤمنان]] با استناد به روایات و نه آیه، گویا از نیمه دوم [[قرن ششم هجری]]، در ابوابی چون "باب محبة المسلمین والاهتمام بهم" و [[حقوق]] [[همسایگان]] و مؤمنان نسبت به یکدیگر مورد توجه [[فقهای امامیه]] قرار گرفته است،<ref> السرائر، ج‌۳، ص‌۶۴۲؛ الجامع للشرایع، ص‌۶۳۰؛ نهایة‌الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲. </ref> چنان‌که کاربرد [[آیه]] و اصطلاح تجسّس و معرفی [[سوءظن]] به عنوان زمینه تجسّس ظاهراً برای نخستین بار در "کشف الریبة فی احکام الغیبة" [[شهید ثانی]]<ref>رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> و پس از وی در آثار [[محقق اردبیلی]] <ref> مجمع الفائده، ج‌۸، ص‌۷۷؛ زبدة البیان، ص‌۳۱۲. </ref> و [[صاحب جواهر]] <ref>جواهرالکلام، ج‌۱۳، ص‌۲۹۸. </ref> به چشم می‌خورد. [[فقها]] که با استناد به کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]]، تجسّس را [[حرام]] می‌دانند، در ابواب و [[فروع فقهی]] گوناگون، تفحص و پرس و جو درباره پاره‌ای مسائل را از باب تجسّس حرام دانسته‌اند. از‌این‌ جمله است تجسّس درباره [[منکرات]] پنهان برای [[نهی از منکر]]،<ref> روضة‌الطالبین، ج‌۷، ص‌۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ مغنی‌المحتاج، ج‌۴، ص‌۲۱۱؛ التحفة السنیه، ص‌۲۰۲. </ref> اسباب بارداری‌زن بی‌شوهری که رابطه [[نامشروع]] را رد می‌کند،<ref> الأم، ج۵، ص۱۳۸؛ مختصرالمزنی، ص۲۱۰؛ الدرالمنضود، ج‌۱، ص‌۱۸۰ ـ ۱۸۱. </ref> ادعای [[زن]] در مورد نداشتن شوهر، تمام شدن ایام عدّه و [[عادت]]،<ref>جامع‌الشتات، ج‌۴، ص‌۴۷۸. </ref> [[ایمان حقیقی]] یا ظاهری کسی که [[شهادتین]] را بر زبان جاری می‌کند <ref>زبدة‌البیان، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲؛ کشف الغطاء، ج۲، ص‌۳۹۸. </ref> و رفتارهای پنهان افرادی که بر اساس "[[حُسن]] ظاهری" [[حکم]] به [[عدالت]] آنان می‌شود؛<ref> جواهرالکلام، ج۱۳، ص‌۲۹۶؛ مصباح المنهاج، ص‌۱۴۹. </ref> همچنین احکامی چون عدم پذیرش [[شهادت]] کسی که مخفیانه [[اقرار]] متهمی را شنیده است،<ref>المغنی، ج‌۱۲، ص‌۱۸. </ref> هدر بودن [[خون]] کسی که به سبب [[اصرار]] بر تجسّس درباره [[حریم خصوصی]] دیگران کشته یا مجروح می‌شود،<ref>المراسم العلویه، ص‌۲۴۲؛ الاشباه والنظائر، ص‌۱۲۶؛ النهایه، طوسی، ص‌۷۵۵. </ref> [[کراهت]] ارتفاع [[مساجد]] و مناره‌ها به سبب اشراف بر درون خانه‌های اطراف <ref> نهایة الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲؛ جامع‌المقاصد، ج‌۲، ص‌۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۴، ص‌۱۰۷. </ref> و... به همین آیه و [[روایات]] مستنداند.


در مواردی که [[کارها]] و اقدام‌های ناصواب افراد، [[صبغه]] [[اجتماعی]] پیدا کرده، [[زندگی]] [[خانوادگی]] و [[امنیت]] [[اخلاقی]]، اجتماعی، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] افراد و [[جامعه]] را به خطر اندازد، تجسّس مجاز شمرده شده است. <ref> التحریر و التنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۵۰؛ التراتیب الاداریه، ج‌۱، ص‌۳۶۳.</ref> از این قبیل است تفحص درباره [[همسر]] [[آینده]]،<ref>الاقناع، ج‌۲، ص‌۷۷.</ref> قاچاقچیان مواد مخدر <ref>صراط النجاة، ج‌۳، ص‌۲۱۸.</ref> و کارکنان و [[کارگزاران دولتی]] که به [[اختلاس]] متهم هستند. <ref>اجوبة الاستفتاءات، ج‌۲، ص‌۱۰۸.</ref> تأسیس نهادها و سازمان‌های گوناگون اطلاعاتی و [[امنیتی]] نیز که برای [[حفظ]] [[امنیت]] [[جامعه اسلامی]] در حوزه‌های مختلف می‌توانند براساس [[قانون]] [[اقدام]] به تحقیق، تفحص و مراقبتهای لازم کنند، بر همین‌اساس [[مشروعیت]] می‌یابد. [[فقها]] در موارد یاد شده برای رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] بین [[حرمت]] تجسّس و [[لزوم]] آن از باب مقدمه [[واجب]] به [[قواعد]] [[فقهی]] [[تمسک]] جسته‌اند. <ref>لزوم وزارت اطلاعات در حکومت اسلامی، ص‌۱۴۶ - ۱۴۷؛ ولایة الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۵.</ref> نمونه‌های متعددی که از [[تفتیش]] و بازرسی برخی [[معصومان]]{{ع}} در بعضی موارد، از جمله در امور [[کارگزاران]]، گزارش شده است، مؤید [[حکم]] جواز تجسّس با حفظ شرایط، در پاره‌ای موارد است. <ref> نهج ‌البلاغه، نامه ۴۳؛ الجمل، ص۸۲؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۸، ص‌۱۷۵.</ref> در [[منابع تاریخی]] نیز نمونه‌هایی از این دست گزارش شده‌اند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۸۰ - ۱۸۵؛ قرب الاسناد، ص‌۳۴۲.</ref> موضوع تجسّس، [[آیه]] و بخش عمده‌ای از [[احادیث]] مربوط به آن <ref>جامع ‌السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۸؛ معراج السعاده، ص‌۵۳۹.</ref> همراه با تحلیل [[روانی]] و [[اجتماعی]] زمینه‌ها <ref> شعب ‌الایمان، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۴۶؛ المحجة‌ البیضاء، ج‌۱، ص‌۱۰۴.</ref> و پیامدهای گوناگون آن <ref>شعب‌ الایمان، ج‌۶، ص‌۹۹.</ref> در منابع [[اخلاقی]] نیز منعکس شده است؛ از جمله، آن را از [[رذایل اخلاقی]] در مقابل [[فضیلت اخلاقی]] "سِتر عُیُوب"<ref>جامع ‌السعادات، ج‌۱، ص‌۸۵.</ref> و موجب [[آزار دیگران]] <ref>شعب الایمان، ج‌۵، ص‌۲۹۵.</ref> دانسته‌اند که ریشه دراموری چون [[دشمنی]]، [[حسادت]] <ref> جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۷.</ref> و نیز [[غفلت]] سالک از معایب خویش دارد و [[پرهیز]] از آن را از مقدمات [[تزکیه نفس]] <ref>اسرار الصلاه، ص‌۱۲۱.</ref> و یکی از راهکارهای برخورد با سخن‌چینان دانسته‌اند. <ref>المحجة ‌البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۸؛ جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۳۸۳؛ معراج السعاده، ج‌۱، ص‌۵۴۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله «تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>
در مواردی که [[کارها]] و اقدام‌های ناصواب افراد، [[صبغه]] [[اجتماعی]] پیدا کرده، [[زندگی خانوادگی]] و [[امنیت]] [[اخلاقی]]، اجتماعی، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] افراد و [[جامعه]] را به خطر اندازد، تجسّس مجاز شمرده شده است. <ref> التحریر و التنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۵۰؛ التراتیب الاداریه، ج‌۱، ص‌۳۶۳.</ref> از این قبیل است تفحص درباره [[همسر]] [[آینده]]،<ref>الاقناع، ج‌۲، ص‌۷۷.</ref> قاچاقچیان مواد مخدر <ref>صراط النجاة، ج‌۳، ص‌۲۱۸.</ref> و کارکنان و [[کارگزاران دولتی]] که به [[اختلاس]] متهم هستند. <ref>اجوبة الاستفتاءات، ج‌۲، ص‌۱۰۸.</ref> تأسیس نهادها و سازمان‌های گوناگون اطلاعاتی و [[امنیتی]] نیز که برای [[حفظ]] [[امنیت]] [[جامعه اسلامی]] در حوزه‌های مختلف می‌توانند براساس [[قانون]] [[اقدام]] به تحقیق، تفحص و مراقبتهای لازم کنند، بر همین‌اساس [[مشروعیت]] می‌یابد. [[فقها]] در موارد یاد شده برای رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] بین [[حرمت]] تجسّس و [[لزوم]] آن از باب مقدمه [[واجب]] به [[قواعد]] [[فقهی]] [[تمسک]] جسته‌اند. <ref>لزوم وزارت اطلاعات در حکومت اسلامی، ص‌۱۴۶ - ۱۴۷؛ ولایة الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۵.</ref> نمونه‌های متعددی که از [[تفتیش]] و بازرسی برخی [[معصومان]]{{ع}} در بعضی موارد، از جمله در امور [[کارگزاران]]، گزارش شده است، مؤید [[حکم]] جواز تجسّس با حفظ شرایط، در پاره‌ای موارد است. <ref> نهج ‌البلاغه، نامه ۴۳؛ الجمل، ص۸۲؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۸، ص‌۱۷۵.</ref> در [[منابع تاریخی]] نیز نمونه‌هایی از این دست گزارش شده‌اند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۸۰ - ۱۸۵؛ قرب الاسناد، ص‌۳۴۲.</ref> موضوع تجسّس، [[آیه]] و بخش عمده‌ای از [[احادیث]] مربوط به آن <ref>جامع ‌السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۸؛ معراج السعاده، ص‌۵۳۹.</ref> همراه با تحلیل [[روانی]] و [[اجتماعی]] زمینه‌ها <ref> شعب ‌الایمان، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۴۶؛ المحجة‌ البیضاء، ج‌۱، ص‌۱۰۴.</ref> و پیامدهای گوناگون آن <ref>شعب‌ الایمان، ج‌۶، ص‌۹۹.</ref> در منابع [[اخلاقی]] نیز منعکس شده است؛ از جمله، آن را از [[رذایل اخلاقی]] در مقابل [[فضیلت اخلاقی]] "سِتر عُیُوب"<ref>جامع ‌السعادات، ج‌۱، ص‌۸۵.</ref> و موجب [[آزار دیگران]] <ref>شعب الایمان، ج‌۵، ص‌۲۹۵.</ref> دانسته‌اند که ریشه دراموری چون [[دشمنی]]، [[حسادت]] <ref> جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۷.</ref> و نیز [[غفلت]] سالک از معایب خویش دارد و [[پرهیز]] از آن را از مقدمات [[تزکیه نفس]] <ref>اسرار الصلاه، ص‌۱۲۱.</ref> و یکی از راهکارهای برخورد با سخن‌چینان دانسته‌اند. <ref>المحجة ‌البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۸؛ جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۳۸۳؛ معراج السعاده، ج‌۱، ص‌۵۴۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله «تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش