←وجوب و امکان علم غیب برای غیر خدا
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
نسبت به [[خداوند متعال]] [[غیبی]] وجود ندارد بلکه نسبت به غیر خدا هم غیبی وجود ندارد زیرا هیچ چیزی نیست مگر اینکه [[شاهد]] و [[گواهی]] بر آن وجود دارد و خداوند برای شهادت [[کافی]] است. این مطلب قرینه است بر اینکه مراد از سخن خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}<ref>«مگر آنچه را خدا خواهد که او آشکار و نهان را میداند،» سوره اعلی، آیه ۷.</ref> این است که بر ما مخفی نیست زیرا چیزی بر خداوند سبحان مخفی نیست. [[خداوند تبارک و تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.</ref>. | نسبت به [[خداوند متعال]] [[غیبی]] وجود ندارد بلکه نسبت به غیر خدا هم غیبی وجود ندارد زیرا هیچ چیزی نیست مگر اینکه [[شاهد]] و [[گواهی]] بر آن وجود دارد و خداوند برای شهادت [[کافی]] است. این مطلب قرینه است بر اینکه مراد از سخن خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}<ref>«مگر آنچه را خدا خواهد که او آشکار و نهان را میداند،» سوره اعلی، آیه ۷.</ref> این است که بر ما مخفی نیست زیرا چیزی بر خداوند سبحان مخفی نیست. [[خداوند تبارک و تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.</ref>. | ||
شاید [[سؤال]] شود که چگونه به وسیله [[آیات قرآن]] به [[حکم]] مستقل [[عقل]] [[استدلال]] میکنید. در [[پاسخ]] باید گفت: [[هدف]] از [[ذکر]] [[آیات]] مذکور، استدلال به حکم مستقل عقل نبود، بلکه غرض [[تبرک]] و [[تمسک]] به [[بهترین]][[ سخن]] است؛ زیرا [[قرآن]] کتاب با [[برکت]] است چنانچه [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و قرآن بهترین سخن است که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref>. خلاصه اینکه عقل مستقلا حکم میکند که [[واجب]] است خداوند [[عالم به غیب]] و [[شهادت]] باشد بلکه هیچ چیزی از او مخفی نیست. | شاید [[سؤال]] شود که چگونه به وسیله [[آیات قرآن]] به [[حکم]] مستقل [[عقل]] [[استدلال]] میکنید. در [[پاسخ]] باید گفت: [[هدف]] از [[ذکر]] [[آیات]] مذکور، استدلال به حکم مستقل عقل نبود، بلکه غرض [[تبرک]] و [[تمسک]] به [[بهترین]][[ سخن]] است؛ زیرا [[قرآن]] کتاب با [[برکت]] است چنانچه [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و قرآن بهترین سخن است که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref>. خلاصه اینکه عقل مستقلا حکم میکند که [[واجب]] است خداوند [[عالم به غیب]] و [[شهادت]] باشد بلکه هیچ چیزی از او مخفی نیست<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====[[دلیل]] امکان [[علم غیب]] برای [[مخلوقات]]===== | =====[[دلیل]] امکان [[علم غیب]] برای [[مخلوقات]]===== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
اگر سؤال شود که آیا ممکن است خداوند به مخلوق علم غیب [[عنایت]] کند؟ در جواب باید گفت: این [[کار]] برای خداوند آسان است و همان گونه که ممکن است خداوند علم به امور قابل مشاهده را به مخلوق [[عنایت]] کند، ممکن است [[علم به غیب]] را نیز به او اعطا کند، زیرا [[علم]] [[بنده]] به [[تعلیم]] [[خداوند]] است و بنده به [[تنهایی]] نمیتواند علم به غیب یا [[شهادت]] داشته باشد. همچنانکه رواست خداوند به [[مخلوقات]] علم به امور قابل [[مشاهده]] را عنایت کند، رواست که [[علم غیب]] را نیز به آنها عنایت کند، زیرا خداوند بر هر کاری تواناست و هیچ چیزی در [[آسمان]] و [[زمین]] نمیتواند او را بازدارد. | اگر سؤال شود که آیا ممکن است خداوند به مخلوق علم غیب [[عنایت]] کند؟ در جواب باید گفت: این [[کار]] برای خداوند آسان است و همان گونه که ممکن است خداوند علم به امور قابل مشاهده را به مخلوق [[عنایت]] کند، ممکن است [[علم به غیب]] را نیز به او اعطا کند، زیرا [[علم]] [[بنده]] به [[تعلیم]] [[خداوند]] است و بنده به [[تنهایی]] نمیتواند علم به غیب یا [[شهادت]] داشته باشد. همچنانکه رواست خداوند به [[مخلوقات]] علم به امور قابل [[مشاهده]] را عنایت کند، رواست که [[علم غیب]] را نیز به آنها عنایت کند، زیرا خداوند بر هر کاری تواناست و هیچ چیزی در [[آسمان]] و [[زمین]] نمیتواند او را بازدارد. | ||
خود مخلوق [[فقیر]] و [[نیازمند]] که هیچ سود و زیان و [[زندگی]] و علم و [[توانمندی]] را [[مالک]] نیست و هر آنچه نزد اوست به او بخشیده شده و به دست او رسیده که خداوند به او عنایت کرده است. هنگامی که خداوند علم چیزی از امور قابل مشاهده را به بنده عنایت میکند، بنده نسبت به آن با تعلیم خداوند [[آگاه]] میشود و اگر علم به آن را به او عنایت نکند، آن را نمیداند هرچند نزد او حاضر برای او قابل مشاهده باشد و اگر خداوند علم به چیزی از [[غیب]] را به بنده عنایت کند، آن را میداند هرچند از او [[غایب]] باشد و اگر عنایت نکند، آن را نمیداند. بنابراین علم مخلوق به غیب ممکن است، اما با تعلیم خداوند. بله بر مخلوق ممتنع است که به بعضی از [[امور غیبی]] و [[صفات الهی]] احاطه پیدا کند، همان گونه که [[خداوند سبحان]] احاطه دارد، علم بنده به چنین اموری در هر صورت و هر حالتی ممتنع است. | خود مخلوق [[فقیر]] و [[نیازمند]] که هیچ سود و زیان و [[زندگی]] و علم و [[توانمندی]] را [[مالک]] نیست و هر آنچه نزد اوست به او بخشیده شده و به دست او رسیده که خداوند به او عنایت کرده است. هنگامی که خداوند علم چیزی از امور قابل مشاهده را به بنده عنایت میکند، بنده نسبت به آن با تعلیم خداوند [[آگاه]] میشود و اگر علم به آن را به او عنایت نکند، آن را نمیداند هرچند نزد او حاضر برای او قابل مشاهده باشد و اگر خداوند علم به چیزی از [[غیب]] را به بنده عنایت کند، آن را میداند هرچند از او [[غایب]] باشد و اگر عنایت نکند، آن را نمیداند. بنابراین علم مخلوق به غیب ممکن است، اما با تعلیم خداوند. بله بر مخلوق ممتنع است که به بعضی از [[امور غیبی]] و [[صفات الهی]] احاطه پیدا کند، همان گونه که [[خداوند سبحان]] احاطه دارد، علم بنده به چنین اموری در هر صورت و هر حالتی ممتنع است<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====[[وجوب]] [[آگاه کردن]] [[پیامبران]] نسبت به علم غیب===== | =====[[وجوب]] [[آگاه کردن]] [[پیامبران]] نسبت به علم غیب===== | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
[[دلیل]] وجوب چنین امری این است که حکمت الهی اقتضاء میکند [[بندگان]] [[تکلیف]] داشته باشند و [[نیازمند]] [[هدایت]] باشند و هدایت آنها متوقف بر [[وجوب]] [[دین]] و [[تشویق]] و [[تهدید]] است و دین همان احکامی است که [[خداوند]] برای [[بندگان]] قرار داده تا امور دین و دنیای ایشان [[اصلاح]] شود. [[حکمت بالغه الهی]] که [[تکلیف]] را بر بندگان [[واجب]] میکند، اقتضاء میکند خداوند پیامبرانش را بر بعضی از [[امور غیبی]] که آنچه از [[پیامبران]] خواسته متوقف بر آنهاست از جمله، برپا خواستن [[مردم]] برای [[عدالت]]، [[تبشیر]] و [[انذار]] و [[آموزش]] و اصلاح. | [[دلیل]] وجوب چنین امری این است که حکمت الهی اقتضاء میکند [[بندگان]] [[تکلیف]] داشته باشند و [[نیازمند]] [[هدایت]] باشند و هدایت آنها متوقف بر [[وجوب]] [[دین]] و [[تشویق]] و [[تهدید]] است و دین همان احکامی است که [[خداوند]] برای [[بندگان]] قرار داده تا امور دین و دنیای ایشان [[اصلاح]] شود. [[حکمت بالغه الهی]] که [[تکلیف]] را بر بندگان [[واجب]] میکند، اقتضاء میکند خداوند پیامبرانش را بر بعضی از [[امور غیبی]] که آنچه از [[پیامبران]] خواسته متوقف بر آنهاست از جمله، برپا خواستن [[مردم]] برای [[عدالت]]، [[تبشیر]] و [[انذار]] و [[آموزش]] و اصلاح. | ||
علاوه بر اینکه [[آموختن]] بعضی از امور [[غیب]] به پیامبران [[فضیلت]] و [[کرامت]] است و [[خداوند سبحان]] صاحب [[فضل]] و کرامت بزرگ است، پس هرگاه مستحق و محل مناسبی برای فضل وجود داشته باشد، فضل ایجاد میشود. همچنین بعد از اینکه [[عقل]] [[درک]] میکند که [[حکمت الهی]] اقتضاء میکند مردم عدالت را برپا کنند، عقل درمییابد که ناگزیر باید [[دینی]] از جانب خداوند برای مردم باشد که با عمل کردن به آن عدالت را برپا دارند و از آنجا که همه [[مکلفین]] صلاحیت دریافت مستقیم دین از جانب خداوند را ندارند، بلکه صلاحیت دریافت به واسطه [[فرشتگان]] را هم ندارند، پس بر خداوند واجب است کسی از مردم را برگزیند که صلاحیت [[دریافت وحی]] را داشته باشد، تا او را از [[وحی]] باخبر کند و این دین از امور غیبی است، از این رو به مقتضای [[حکمت]] واجب است که خداوند پیامبران را نسبت به بعضی از امور غیبی [[آگاه]] کند. | علاوه بر اینکه [[آموختن]] بعضی از امور [[غیب]] به پیامبران [[فضیلت]] و [[کرامت]] است و [[خداوند سبحان]] صاحب [[فضل]] و کرامت بزرگ است، پس هرگاه مستحق و محل مناسبی برای فضل وجود داشته باشد، فضل ایجاد میشود. همچنین بعد از اینکه [[عقل]] [[درک]] میکند که [[حکمت الهی]] اقتضاء میکند مردم عدالت را برپا کنند، عقل درمییابد که ناگزیر باید [[دینی]] از جانب خداوند برای مردم باشد که با عمل کردن به آن عدالت را برپا دارند و از آنجا که همه [[مکلفین]] صلاحیت دریافت مستقیم دین از جانب خداوند را ندارند، بلکه صلاحیت دریافت به واسطه [[فرشتگان]] را هم ندارند، پس بر خداوند واجب است کسی از مردم را برگزیند که صلاحیت [[دریافت وحی]] را داشته باشد، تا او را از [[وحی]] باخبر کند و این دین از امور غیبی است، از این رو به مقتضای [[حکمت]] واجب است که خداوند پیامبران را نسبت به بعضی از امور غیبی [[آگاه]] کند<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====[[آگاه کردن]] مکلفین نسبت به [[علم غیب]]===== | =====[[آگاه کردن]] مکلفین نسبت به [[علم غیب]]===== | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
عقل [[اعتماد]] به [[گمان]] را در این صورت [[مضر]] نمیداند، زیرا [[شکر نعمت]] دهنده [[واجب]] است و [[نعمت]] دهنده، [[غیب]] است، اگر [[علم]] به آن ممکن نباشد [[شکر]] او به صورت [[ظن]] و گمان واجب است. آنچه در این بحث اشکال را [[سست]] میکند این است که هر عاقلی بالوجدان [[درک]] میکند علم به امور بسیاری از غیب ممکن است به [[دلیل]] آثار و [[دلایل]] و براهانهای بسیار و [[عاقل]] در هیچ لحظهای از لحظات [[عمر]] از [[علم به غیب]] در امور بسیاری جدا نیست. | عقل [[اعتماد]] به [[گمان]] را در این صورت [[مضر]] نمیداند، زیرا [[شکر نعمت]] دهنده [[واجب]] است و [[نعمت]] دهنده، [[غیب]] است، اگر [[علم]] به آن ممکن نباشد [[شکر]] او به صورت [[ظن]] و گمان واجب است. آنچه در این بحث اشکال را [[سست]] میکند این است که هر عاقلی بالوجدان [[درک]] میکند علم به امور بسیاری از غیب ممکن است به [[دلیل]] آثار و [[دلایل]] و براهانهای بسیار و [[عاقل]] در هیچ لحظهای از لحظات [[عمر]] از [[علم به غیب]] در امور بسیاری جدا نیست. | ||
آیا هیچ عاقلی که صدای در [[زدن]] را میشنود در وجود در زننده پشت در [[شک]] میکند؟ آیا هیچ عاقلی که رد پایی را میبیند شک میکند که کسی از آنجا عبور کرده و اثری به جا نگذاشته است؟ و آیا هیچ عاقلی که دودی را میبیند در وجود آتشی که [[دود]] از آن برخاسته شک میکند؟ و همچنین در همه مواردی که علم به اثرگذار [[غایب]] وجود دارد در صورت علم به اثر محسوس و قابل [[مشاهده]] این گونه است و مانند آن مواردی است که علم به اثر غایب باشد در صورت علم به اثرگذار قابل [[حس]] و مشاهده. این به حسب آنچیزی است که [[انسان]] با قطع نظر از [[شرع]]، با [[وجدان]] خود آن را درک میکند. | آیا هیچ عاقلی که صدای در [[زدن]] را میشنود در وجود در زننده پشت در [[شک]] میکند؟ آیا هیچ عاقلی که رد پایی را میبیند شک میکند که کسی از آنجا عبور کرده و اثری به جا نگذاشته است؟ و آیا هیچ عاقلی که دودی را میبیند در وجود آتشی که [[دود]] از آن برخاسته شک میکند؟ و همچنین در همه مواردی که علم به اثرگذار [[غایب]] وجود دارد در صورت علم به اثر محسوس و قابل [[مشاهده]] این گونه است و مانند آن مواردی است که علم به اثر غایب باشد در صورت علم به اثرگذار قابل [[حس]] و مشاهده. این به حسب آنچیزی است که [[انسان]] با قطع نظر از [[شرع]]، با [[وجدان]] خود آن را درک میکند<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====جواب اشکال مفروض===== | =====جواب اشکال مفروض===== | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
#علم خالق واجب است زیرا [[جهل و نادانی]] برای او ممتنع است و علم مخلوق ممکن است. | #علم خالق واجب است زیرا [[جهل و نادانی]] برای او ممتنع است و علم مخلوق ممکن است. | ||
#علم خالق ذاتی است و دریافتی نیست، ولی علم مخلوق اکتسابی و اعطایی است. | #علم خالق ذاتی است و دریافتی نیست، ولی علم مخلوق اکتسابی و اعطایی است. | ||
#علم خالق کامل و جامع است ولی علم مخلوق محدود و خاص است. | #علم خالق کامل و جامع است ولی علم مخلوق محدود و خاص است<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====خلاصه بحث ثبوتی در معنای اول===== | =====خلاصه بحث ثبوتی در معنای اول===== | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
====غیب به معنای دوم: آنچه بدون [[آموزش]] آموخته میشود==== | ====غیب به معنای دوم: آنچه بدون [[آموزش]] آموخته میشود==== | ||
این معنای از غیب گاهی معلوم بالذات است یا معلوم بالإستقلال. از آنچه در [[حکم]] معنای اول علم غیب، گذشت معلوم میشود که علم غیب بدون آموزش بر [[خداوند]] واجب و برای همه مخلوقات ممتنع است. | این معنای از غیب گاهی معلوم بالذات است یا معلوم بالإستقلال. از آنچه در [[حکم]] معنای اول علم غیب، گذشت معلوم میشود که علم غیب بدون آموزش بر [[خداوند]] واجب و برای همه مخلوقات ممتنع است<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====وجوب علم غیب به معنای دوم برای [[خداوند متعال]]===== | =====وجوب علم غیب به معنای دوم برای [[خداوند متعال]]===== | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
مخلوقات در هر چیزی، [[نیازمند]] و محتاج [[خداوند تبارک و تعالی]] هستند، حتی علم به امور مشهود و قابل مشاهده، ندارد چه رسد به علم نسبت به امور غیر قابل مشاهده. | مخلوقات در هر چیزی، [[نیازمند]] و محتاج [[خداوند تبارک و تعالی]] هستند، حتی علم به امور مشهود و قابل مشاهده، ندارد چه رسد به علم نسبت به امور غیر قابل مشاهده. | ||
ما به واسطه آنچه به گوش و چشممان میرسد، [[آگاه]] میشویم، زیرا خداوند توانی را در ما قرار داده است که قابلیت دریافت آنچه به گوش و چشم ما میرسد، را دارد، اگر خداوند این [[قدرت]] را از ما بگیرد [[حضور]] ما نزد صداهای بلند و نزدیکی ما به رنگهای [[زیبا]]، برای شنیدن و دیدن [[کافی]] نیست. | ما به واسطه آنچه به گوش و چشممان میرسد، [[آگاه]] میشویم، زیرا خداوند توانی را در ما قرار داده است که قابلیت دریافت آنچه به گوش و چشم ما میرسد، را دارد، اگر خداوند این [[قدرت]] را از ما بگیرد [[حضور]] ما نزد صداهای بلند و نزدیکی ما به رنگهای [[زیبا]]، برای شنیدن و دیدن [[کافی]] نیست<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
====غیب به معنای سوم: آنچه علم آن به خداوند متعال اختصاص دارد==== | ====غیب به معنای سوم: آنچه علم آن به خداوند متعال اختصاص دارد==== | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
#دوم: علم مخلوقات به علم غیب به این معنا (آنچه علم به آن اختصاص به خداوند دارد) محال است. این قضیه نیز با دلیل عقلی که در [[امتناع]] علم مخلوقات نسبت به ذات خداوند سبحان و صفات او مطرح شد، استفاده میشود. | #دوم: علم مخلوقات به علم غیب به این معنا (آنچه علم به آن اختصاص به خداوند دارد) محال است. این قضیه نیز با دلیل عقلی که در [[امتناع]] علم مخلوقات نسبت به ذات خداوند سبحان و صفات او مطرح شد، استفاده میشود. | ||
همه آنچه بیان شد [[حکم عقل]] در امکان، [[وجوب]] و [[امتناع]] [[علم غیب]] به معانی سه گانه بود. | همه آنچه بیان شد [[حکم عقل]] در امکان، [[وجوب]] و [[امتناع]] [[علم غیب]] به معانی سه گانه بود<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
===بحث اثباتی (وقوع [[علم به غیب]])=== | ===بحث اثباتی (وقوع [[علم به غیب]])=== | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
#جهت اول: [[اثبات وجود]] کسانی که فی الجمله به آنها علم غیب داده شده است. | #جهت اول: [[اثبات وجود]] کسانی که فی الجمله به آنها علم غیب داده شده است. | ||
#جهت دوم: به چه کسانی علم غیب داده شده است؟ | #جهت دوم: به چه کسانی علم غیب داده شده است؟ | ||
#جهت سوم: چه [[میزان]] از علم غیب به آنها داده شده است؟ | #جهت سوم: چه [[میزان]] از علم غیب به آنها داده شده است؟<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref> | ||
====جهت اول: اثبات وجود کسانی که فی الجمله علم غیب به آنها داده شده است==== | ====جهت اول: اثبات وجود کسانی که فی الجمله علم غیب به آنها داده شده است==== | ||
صحیح این است که میتوان کسانی را یافت که [[خداوند]] آنها را نسبت به [[غیب]] و به امور غیر قابل [[مشاهده]] [[آگاه]] کرده است و [[دلایل]] چهارگانه (کتاب،[[ سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل]]) بر این مطلب [[دلالت]] دارند. | صحیح این است که میتوان کسانی را یافت که [[خداوند]] آنها را نسبت به [[غیب]] و به امور غیر قابل [[مشاهده]] [[آگاه]] کرده است و [[دلایل]] چهارگانه (کتاب،[[ سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل]]) بر این مطلب [[دلالت]] دارند<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
=====[[دلیل]] اول: [[قرآن کریم]]===== | =====[[دلیل]] اول: [[قرآن کریم]]===== | ||
خط ۱۹۹: | خط ۱۹۹: | ||
دسته دوم: آیاتی که دلالت دارند بر [[اثبات]] چیزی برای بعضی از بندگان که از مصادیق و موارد علم غیب است. | دسته دوم: آیاتی که دلالت دارند بر [[اثبات]] چیزی برای بعضی از بندگان که از مصادیق و موارد علم غیب است. | ||
دسته سوم: آیاتی که [[علم]] بعضی از بندگان به تعدادی از [[امور غیبی]] و مصادیق آن را [[ثابت]] میکنند. | دسته سوم: آیاتی که [[علم]] بعضی از بندگان به تعدادی از [[امور غیبی]] و مصادیق آن را [[ثابت]] میکنند. | ||
دسته چهارم: آیاتی که از غیب [[خبر]] میدهند و موجب [[علم به غیب]] میشوند. | دسته چهارم: آیاتی که از غیب [[خبر]] میدهند و موجب [[علم به غیب]] میشوند<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
======دسته اول: آیاتی که واژه غیب در آنها به [[کار]] رفته است====== | ======دسته اول: آیاتی که واژه غیب در آنها به [[کار]] رفته است====== | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
توضیح چگونگی آیات علم غیب که واژه غیب در آنها به کار رفته است: کلمه (غیب) به همین شکل در آیات بسیار زیادی به کار رفته است، که در نظر ابتدایی میتوان این آیات را در دو گروه دستهبندی کرد: | توضیح چگونگی آیات علم غیب که واژه غیب در آنها به کار رفته است: کلمه (غیب) به همین شکل در آیات بسیار زیادی به کار رفته است، که در نظر ابتدایی میتوان این آیات را در دو گروه دستهبندی کرد: | ||
اول: آیاتی که آگاهی غیر خدا از علم غیب را نفی میکنند. | اول: آیاتی که آگاهی غیر خدا از علم غیب را نفی میکنند. | ||
دوم: آیاتی که علم بعضی از [[بندگان]] به علم غیب را [[اثبات]] میکنند. | دوم: آیاتی که علم بعضی از [[بندگان]] به علم غیب را [[اثبات]] میکنند<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
======گروه اول (آیات [[نافیه]]) سه قسم هستند====== | ======گروه اول (آیات [[نافیه]]) سه قسم هستند====== | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۱: | ||
مراد از بعضی بندگان خاص، کسانی هستند که درباره آنها گفته میشود: علم غیب به آنها داده شده است مانند [[رسول خدا]]{{صل}}. از جمله این آیات [[سخن]] خداوند است که میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> و به همین مضمون هرچند بدون لفظ غیب سخن دیگر خداوند است که میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.</ref>. | مراد از بعضی بندگان خاص، کسانی هستند که درباره آنها گفته میشود: علم غیب به آنها داده شده است مانند [[رسول خدا]]{{صل}}. از جمله این آیات [[سخن]] خداوند است که میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> و به همین مضمون هرچند بدون لفظ غیب سخن دیگر خداوند است که میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.</ref>. | ||
این دسته از [[آیات]] با اقسام سه گانه، [[علم]] غیر [[خدا]] نسبت به [[غیب]] را [[نفی]] میکنند. | این دسته از [[آیات]] با اقسام سه گانه، [[علم]] غیر [[خدا]] نسبت به [[غیب]] را [[نفی]] میکنند<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
======گروه دوم (آیات مثبته) که پنج قسم هستند====== | ======گروه دوم (آیات مثبته) که پنج قسم هستند====== | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
#[[اخبار]] نشانههای وقوع [[قیامت]]: {{متن قرآن|قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا}}<ref>«گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است» سوره کهف، آیه ۹۸.</ref> و در جای دیگر فرموده است: {{متن قرآن|قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا * وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}}<ref>«گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۸ ـ ۹۹</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را میفرستیم) تا چهرههایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.</ref>. | #[[اخبار]] نشانههای وقوع [[قیامت]]: {{متن قرآن|قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا}}<ref>«گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است» سوره کهف، آیه ۹۸.</ref> و در جای دیگر فرموده است: {{متن قرآن|قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا * وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}}<ref>«گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۸ ـ ۹۹</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را میفرستیم) تا چهرههایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.</ref>. | ||
این موارد مربوط به اخبار [[آینده]] در دنیاست. از جمله [[امور غیبی]][[ آینده]] آنچه درباره [[رستاخیز]]، [[روز قیامت]]، [[برانگیختن]]، گردآوری، [[محاسبه]] و داخل شدن [[مؤمنین]] در [[بهشت]] و داخل شدن [[کفار]] در [[آتش]] و سخنان [[اهل بهشت]] و سخنان [[اهل]] آتش. | این موارد مربوط به اخبار [[آینده]] در دنیاست. از جمله [[امور غیبی]][[ آینده]] آنچه درباره [[رستاخیز]]، [[روز قیامت]]، [[برانگیختن]]، گردآوری، [[محاسبه]] و داخل شدن [[مؤمنین]] در [[بهشت]] و داخل شدن [[کفار]] در [[آتش]] و سخنان [[اهل بهشت]] و سخنان [[اهل]] آتش<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
'''قسم دوم: آنچه به واسطه مفهوم، بر داشتن [[علم غیب]] گروهی [[دلالت]] دارد.''' | '''قسم دوم: آنچه به واسطه مفهوم، بر داشتن [[علم غیب]] گروهی [[دلالت]] دارد.''' | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
'''#[[تفسیر طبری]] ([[ت]] ۳۱۰ [[ه]]):''' "[[سخن]] در [[تأویل]] [[کلام خداوند]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ}}. [[ابو جعفر]] میگوید: [[اهل]] تأویل در تأویل این آیه [[اختلاف]] نظر دارند"<ref>تفسیر الطبری: ج ۷ ص۴۲۶.</ref>. [[طبری]] در ادامه میگوید: "ابو جعفر میگوید: و [[برترین]] اقوال در تأویل آیه این است که: خداوند شما را از ضمائر [[قلوب]] [[بندگان]] آگاه نمیسازد... غیر از اینکه خداوند بیان کرده که برخی از پیامبرانش را برمیگزیند، کسانی را که [[برگزیده]]، از بعضی از آنچه در ضمائر بعضی از [[مردم]] است به وسیله [[وحی]] آن به [[پیامبر]] و [[رسالت]] او آگاه میکند". | '''#[[تفسیر طبری]] ([[ت]] ۳۱۰ [[ه]]):''' "[[سخن]] در [[تأویل]] [[کلام خداوند]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ}}. [[ابو جعفر]] میگوید: [[اهل]] تأویل در تأویل این آیه [[اختلاف]] نظر دارند"<ref>تفسیر الطبری: ج ۷ ص۴۲۶.</ref>. [[طبری]] در ادامه میگوید: "ابو جعفر میگوید: و [[برترین]] اقوال در تأویل آیه این است که: خداوند شما را از ضمائر [[قلوب]] [[بندگان]] آگاه نمیسازد... غیر از اینکه خداوند بیان کرده که برخی از پیامبرانش را برمیگزیند، کسانی را که [[برگزیده]]، از بعضی از آنچه در ضمائر بعضی از [[مردم]] است به وسیله [[وحی]] آن به [[پیامبر]] و [[رسالت]] او آگاه میکند". | ||
'''#[[تفسیر]] [[بغوی]] (ت ۵۶۱ ه):''' {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}} زیرا هیچ کس غیر از خداوند از غیب [[آگاهی]] ندارد {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ}} پس او ([[پیامبر]]) را از بعض [[امور غیبی]] [[آگاه]] میکند مانند [[سخن]] [[خداوند تبارک و تعالی]] که میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>تفسیر البغوی (لباب التأویل فی معالم التنزیل): ج ۲ ص۱۴۱.</ref>. | '''#[[تفسیر]] [[بغوی]] (ت ۵۶۱ ه):''' {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}} زیرا هیچ کس غیر از خداوند از غیب [[آگاهی]] ندارد {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ}} پس او ([[پیامبر]]) را از بعض [[امور غیبی]] [[آگاه]] میکند مانند [[سخن]] [[خداوند تبارک و تعالی]] که میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>تفسیر البغوی (لباب التأویل فی معالم التنزیل): ج ۲ ص۱۴۱.</ref>. | ||
'''#[[تفسیر]] [[قرطبی]] ([[ت]] ۶۷۱ [[ه]]):''' {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي}} یعنی [[خداوند]] [[انتخاب]] میکند {{متن قرآن|مِنْ رُسُلِهِ}} برای [[آگاه کردن]] از [[غیب]] {{متن قرآن|مَنْ يَشَاءُ}}<ref>تفسیر القرطبی (الجامع لأحکام القرآن): ج ۴ ص۲۸۰.</ref>. مفهوم این [[آیات]] [[اثبات]] [[علم]] بعضی از [[بندگان]] به آنچه خداوند از [[علم غیب]] به ایشان آموخته است. اگر استثناء از [[نفی]] بیانگر اثبات نباشد و وجود آن مانند عدمش باشد،[[ سخن]] [[خداوند متعال]]: {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref> مانند این است که بگویی: {{عربی|شهد الله أنه لا إله}} و این [[دلالت]] دارد، العیاذ بالله؛ بر نفی مطلق [[معبود]]. ولی سخن خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و تو را جز نویدبخش و بیمدهنده نفرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref> مانند سخن توست: (و ما ارسلناک) و این دلالت دارد العیاذ بالله، بر نفی ارسال پیامبر، اگر این گونه باشد، در هر زمانی [[کفار]] با [[تمسک]] به این دو [[آیه]] و مانند آن، العیاذ بالله؛ بر بطلان [[دین اسلام]][[ احتجاج]] کنند و چقدر این افراد در [[گمراهی]] هستند که مستلزم بطلان [[دین]] میشوند و این نیست مگر به خاطر [[نادانی]] آنها به اصول و شرایط [[استدلال]] که از جمله آنها این است که؛ استثناء از نفی، اثبات است و استثناء از اثبات نفی است. | '''#[[تفسیر]] [[قرطبی]] ([[ت]] ۶۷۱ [[ه]]):''' {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي}} یعنی [[خداوند]] [[انتخاب]] میکند {{متن قرآن|مِنْ رُسُلِهِ}} برای [[آگاه کردن]] از [[غیب]] {{متن قرآن|مَنْ يَشَاءُ}}<ref>تفسیر القرطبی (الجامع لأحکام القرآن): ج ۴ ص۲۸۰.</ref>. مفهوم این [[آیات]] [[اثبات]] [[علم]] بعضی از [[بندگان]] به آنچه خداوند از [[علم غیب]] به ایشان آموخته است. اگر استثناء از [[نفی]] بیانگر اثبات نباشد و وجود آن مانند عدمش باشد،[[ سخن]] [[خداوند متعال]]: {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref> مانند این است که بگویی: {{عربی|شهد الله أنه لا إله}} و این [[دلالت]] دارد، العیاذ بالله؛ بر نفی مطلق [[معبود]]. ولی سخن خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و تو را جز نویدبخش و بیمدهنده نفرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref> مانند سخن توست: (و ما ارسلناک) و این دلالت دارد العیاذ بالله، بر نفی ارسال پیامبر، اگر این گونه باشد، در هر زمانی [[کفار]] با [[تمسک]] به این دو [[آیه]] و مانند آن، العیاذ بالله؛ بر بطلان [[دین اسلام]][[ احتجاج]] کنند و چقدر این افراد در [[گمراهی]] هستند که مستلزم بطلان [[دین]] میشوند و این نیست مگر به خاطر [[نادانی]] آنها به اصول و شرایط [[استدلال]] که از جمله آنها این است که؛ استثناء از نفی، اثبات است و استثناء از اثبات نفی است<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
'''قسم سوم: آنچه بالملازمه بر علم غیب گروهی دلالت میکند.''' | '''قسم سوم: آنچه بالملازمه بر علم غیب گروهی دلالت میکند.''' | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
#برای ما روشن شد که در [[قرآن کریم]]، آیاتی وجود دارد که [[علم]] غیر [[خدا]] را نسبت به بعض امور غیبی [[نفی]] میکند و برخی از آیات هم علم غیر خدا نسبت به بعض امور غیبی را [[اثبات]] میکنند. | #برای ما روشن شد که در [[قرآن کریم]]، آیاتی وجود دارد که [[علم]] غیر [[خدا]] را نسبت به بعض امور غیبی [[نفی]] میکند و برخی از آیات هم علم غیر خدا نسبت به بعض امور غیبی را [[اثبات]] میکنند. | ||
بین [[آیات قرآن کریم]] [[تعارض]] و اختلافی وجود ندارد، چنانچه [[خداوند تبارک و تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>. | بین [[آیات قرآن کریم]] [[تعارض]] و اختلافی وجود ندارد، چنانچه [[خداوند تبارک و تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>. | ||
#بر این اساس باید در مفاد آیات دو دسته از [[آیات قرآن]]، [[تدبر]] کرد تا اینکه [[وجه]] موافقت بین این دو دسته برای ما روشن شود. | #بر این اساس باید در مفاد آیات دو دسته از [[آیات قرآن]]، [[تدبر]] کرد تا اینکه [[وجه]] موافقت بین این دو دسته برای ما روشن شود<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |