←مرتبه سوم: تحمل آزار
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[مؤمن]] هرگز از سه چیز خلاصی ندارد و گاهی ممکن است هر سه بر او گرد آیند. یا کسی که با او در یک [[خانه]] است، در را بر روی او میبندد و آزارش میدهد، یا همسایهای که او را [[آزار]] میدهد، با کسی در میان مسیری که برای گذران زندگیش میرود او را [[اذیت]] میکند، و اگر مؤمن بالای قله کوهی هم باشد، [[خداوند]] [[شیطانی]] را برانگیزد تا او را اذیت کند، و [[خدا]] از ایمانش برای او مونسی قرار دهد که با وجود آن به هیچ کس مأنوس نشود و [[دل]] نبندد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۱.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[مؤمن]] هرگز از سه چیز خلاصی ندارد و گاهی ممکن است هر سه بر او گرد آیند. یا کسی که با او در یک [[خانه]] است، در را بر روی او میبندد و آزارش میدهد، یا همسایهای که او را [[آزار]] میدهد، با کسی در میان مسیری که برای گذران زندگیش میرود او را [[اذیت]] میکند، و اگر مؤمن بالای قله کوهی هم باشد، [[خداوند]] [[شیطانی]] را برانگیزد تا او را اذیت کند، و [[خدا]] از ایمانش برای او مونسی قرار دهد که با وجود آن به هیچ کس مأنوس نشود و [[دل]] نبندد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۱.</ref>. | ||
==[[حقوق]] [[اخلاقی]] [[همسایگی]]== | |||
بسیاری مایلند با [[همسایگان]] خود رابطه موفقی داشته باشند، ولی به علت عدم آشنایی با حقوق همسایگی و بیخبری از [[آداب اسلامی]]، به خواسته خود نمیرسند. [[تعالیم اسلامی]] در این زمینه چنان ساده و طبیعی و هماهنگ با [[فطرت انسانی]] است که رعایت آنها میتواند سیمای [[زندگی]] را دگرگون کند و به [[روابط]] همسایگان رنگ [[انسانی]] - الاهی ببخشد. پیش از ورود به اصل بحث چهار گفتار معصومی را به عنوان زیربنای رابطه همسایگان نقل میکنیم. | |||
===[[اصول اخلاقی]] همسایهداری (حقوق [[همسایه]])=== | |||
====اصل [[معاشرت]]==== | |||
[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|خَالِطُوا النَّاسَ، وَ آتُوهُمْ وَ أَعِينُوهُمْ، وَ لَا تُجَانِبُوهُمْ، وَ قُولُوا لَهُمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}<ref>«و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>}}<ref>«با مردم بیامیزید، در اجتماعاتشان شرکت کنید، به آنها کمک کنید، از مردم کناره نگیرید و با آنها چنان سخن بگویید که قرآن کریم میفرماید: با مردم به نیکی سخن بگویید» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۱۴.</ref>. | |||
بر مبنای این سخن [[شریف]] یکی از خطوط کلی رابطه با همسایگان این است که هر [[مسلمانی]] باید با همسایگان خود در تماس باشد، رفت و آمد کند و از دوری و [[بیاعتنایی]] به همسایگان بپرهیزد.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۲.</ref>. | |||
====اصل [[انصاف]]==== | |||
اصل انصاف اصلی است کلی که بر همه روابط یک [[مسلمان]] [[حکومت]] میکند؛ بنابراین در رابطه با همسایگان نیز یکی از اصول زیربنایی مراعات اصل انصاف است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: خودت را معیار رابطه با دیگران قرار ده آنچه برای خود [[دوست]] داری برای دیگران هم دوست بدار، آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند، [[ظلم]] نکن چنان که دوست نداری به تو ظلم کنند، [[نیکی]] کن همان طور که دوست داری نیکی ببینی. هر چه را از دیگران [[زشت]] میدانی از خودت نیز زشت بدان، به همان مقداری که از خودت [[راضی]] میشوی از دیگران هم راضی شو<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، ۳/۴۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۳.</ref>. | |||
====اصل اهمیت==== | |||
اصل دیگری که به عنوان زیربنای روابط همسایگی از سخنان [[معصومان]] استفاده میشود، اصل اهمیت است به این معنی که [[انسان]] بداند رابطه [[همسایگی]] از [[روابط]] با اهمیت در [[زندگی اجتماعی]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أتدرون ما حق الجار؟ و الذی نفسی بیده ما یبلغ حق الجار الا قلیل ممن رحمه الله}}<ref>«آیا میدانید حق همسایه چیست؟ سوگند به آنکه جانم در دست اوست، کسی موفق به ادای حقوق همسایه نمیشود، مگر اندک کسانی که خدا به حالشان رحم کرده است» عبدالله بن عدی، الکامل، ج۵، ص۱۷۱؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۹، ص۵۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۳.</ref>. | |||
====اصل باخبری==== | |||
یکی از اصولی که به عنوان زیربنای روابط همسایگی از سخنان [[اهل]] [[عصمت]] به دست میآید، اصل باخبری است؛ به این معنی که [[مسلمان]] نباید از حال [[همسایه]] خود بیخبر باشد؛ چراکه بیخبر بودن از نیاز همسایه از انسان [[رفع تکلیف]] نمیکند؛ از این رو [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مِنَ الْمُرُوَّةِ تَعَهُّدُ الْجِيرَانِ}}<ref>«یکی از شعبههای جوانمردی، سرکشی به همسایگان است» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۶۸.</ref>. | |||
و میفرماید: {{متن حدیث|مِنْ حُسْنِ الْجِوَارِ تَفَقُّدُ الْجَارِ}}<ref>«از شعبههای خوشهمسایگی، خبرگرفتن از حال همسایه است» حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول ص۸۵.</ref>. | |||
و [[امام باقر]]{{ع}} باخبری و [[سرکشی]] به همسایه را از ویژگیهای [[شیعیان]] [[اهلبیت]]{{عم}} شمرده میفرماید: {{متن حدیث|وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ}}<ref>«از ویژگیهای شیعه رسیدگی به همسایگان فقیر، مسکین، بدهکار و یتیم است» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۷۴.</ref>. | |||
به مناسبت این بحث حکایت لطیفی از سیدمهدی بحرالعلوم<ref>سید محمدمهدی بحرالعلوم از فقها و دانشمندان قرن ۱۲ هجری است در سال ۱۱۵۵ به دنیا آمد و در سال ۱۲۲۶ بدرود حیات گفته است (روضات الجنات، ج۷، ص۲۰۳).</ref> عالم بزرگ [[شیعی]] نقل میکنیم. [[محدث]] بزرگ [[میرزا حسین نوری]] صاحب کتاب مستدرک الوسائل که از استادان مرحوم [[شیخ عباس قمی]] صاحب [[مفاتیح الجنان]] است، با واسطههای معتبر و [[موثق]] از [[سید جواد عاملی]] صاحب کتاب مفتاح الکرامه نقل کرده است: شبی مشغول خوردن [[شام]] بودم که در [[خانه]] را زدند. وقتی در را باز کردم خدمتکار استادم سیدبحرالعلوم را دیدم. خدمتکار گفت: [[سید]] شامش را در مقابل گذاشته و [[منتظر]] توست. من با [[شتاب]] [[خدمت]] استاد رسیدم، دیدم سید یک سینی بزرگ پر از گوشت و سایر غذاهای لذیذ در مقابل نهاده و نشسته است. تا چشمش به من افتاد، گفت: از [[خدا]] نمیترسی؟! از خدا [[شرم]] نمیکنی؟! گفتم: چه اتفاقی افتاده است؟ | |||
گفت: یکی از همسایگانت که در نزدیکی تو خانه دارد و تو او را میشناسی چند [[روز]] است برای [[سیر]] کردن خانوادهاش از بقال محل روزانه مقداری خرمای زاهدی نسیه میکرد، و در این چند روز در خانه او جز خرمای زاهدی چیزی [[مصرف]] نشد. امروز هم رفت که مقداری خرما برای شام نسیه کند، بقال گفت حسابت بالا رفته، او هم [[خجالت]] کشید و دست خالی به خانه برگشت و با خانوادهاش بدون شام ماندند، آن وقت تو از [[نعمت]] بهرهمندی و میخوری. گفتم: به خدا قسم من از حال او خبر نداشتم. گفت اگر میدانستی و بیتوجه به حال او شام میخوردی [[کافر]] بودی. من از بیخبری تو عصبانیام، چرا از حال برادرت چیزی نپرسیدی و بیخبر ماندی؟ اکنون این سینی [[غذا]] را خدمتکارم تا در خانه او میآورد و آنجا به تو میدهد، در بزن و بگو دوست دارم امشب با شما شام بخورم و به این بهانه شام را به خانه آنها ببر و این کیسه [[پول]] را هم در زیر فرشی یا حصیری در خانهاش بگذار سینی را هم لازم نیست با خودت بیاوری بگذار همانجا باشد. آنگاه اضافه کرد من شام نمیخورم تا تو برگردی و بگویی آنها شام خوردند و سیر شدند. من با خدمتکار به راه افتادم پشت در خانه همسایهایم سینی را از او گرفتم [[خادم]] برگشت و من در زدم، همسایهام در باز کرد، گفت گفتم دوست دارم امشب با تو [[شام]] بخورم. وقتی سینی را [[زمین]] گذاشتم و نشستم، نگاهی به آن کرد و گفت این [[غذا]] از تو نیست، [[عرب]] نمیتواند چنین غذایی بپزد<ref>سید جواد عاملی، از اهالی لبنان بوده است و سید بحرالعلوم در اصل ایرانی است، به همین دلیل غذای موجود به سبک غذای ایرانی بوده و آن مرد به تفاوت آن پی برده است.</ref>؛ بنابراین تا نگویی ماجرا چیست، من و خانوادهام از این غذا نمیخوریم، اصرارهای من فایدهای نبخشید و ناچار شدم قصه را برای او بازگو کنم. گفت به [[خدا]] قسم هیچ کس حتی [[همسایگان]] نزدیک از حال ما خبر نداشتند<ref>شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۶۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۳.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |