مسلم بن عقیل در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه')
خط ۳۱۵: خط ۳۱۵:


[[عبیدالله بن زیاد]] پس از به شهادت رساندن مسلم و [[هانی بن عروه]] [[دستور]] داد پاهای مسلم و هانی را به ریسمان بسته در بازارهای کوفه کشاندند و سپس [[جسد]] بی‌سر آن دو بزرگوار را به صورت واژگون در کنار [[کوفه]] به دار آویختند و به دنبال آن سرهای آن دو بزرگوار را برای [[یزید بن معاویه]] به [[دمشق]] فرستاد و [[یزید]] هم آن دو سر [[مبارک]] را به عنوان [[پیروزی]] و [[موفقیت]] بر [[دشمن]]، در یکی از دروازه‌های [[شهر]] دمشق آویزان کرد!<ref>مقتل مقرم، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۹۶-۲۹۷.</ref>
[[عبیدالله بن زیاد]] پس از به شهادت رساندن مسلم و [[هانی بن عروه]] [[دستور]] داد پاهای مسلم و هانی را به ریسمان بسته در بازارهای کوفه کشاندند و سپس [[جسد]] بی‌سر آن دو بزرگوار را به صورت واژگون در کنار [[کوفه]] به دار آویختند و به دنبال آن سرهای آن دو بزرگوار را برای [[یزید بن معاویه]] به [[دمشق]] فرستاد و [[یزید]] هم آن دو سر [[مبارک]] را به عنوان [[پیروزی]] و [[موفقیت]] بر [[دشمن]]، در یکی از دروازه‌های [[شهر]] دمشق آویزان کرد!<ref>مقتل مقرم، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۹۶-۲۹۷.</ref>
==نگاهی به کارنامه مسلم در [[کوفه]]==
کارنامه مسلم{{ع}} در کوفه را با دو نوع نگاه، می‌توان مورد [[نقد]] و ارزیابی قرار داد: در نگاهی سطحی، ممکن است چنین [[تصور]] شود که وی، از [[سیاست]] و [[تدبیر]] لازم در به انجام رساندن مأموریتی که بر عهده داشت و زمینه‌سازی برای آمدن [[امام حسین]]{{ع}} به کوفه، برخوردار نبوده است؛ زیرا نتوانست از فضای [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] کوفه - که کاملاً در جهت [[نهضت حسینی]] بود-، به طور [[شایسته]] استفاده کند. او پیش از آنکه [[ابن زیاد]] وارد کوفه شود، دست کم [[دوازده]] هزار نیرو در [[اختیار]] داشت و فضای کوفه به‌گونه‌ای بود که ابن زیاد، مجبور شد مخفیانه، وارد آن شود. اگر مسلم{{ع}} پیش از ورود ابن زیاد، نیروهای [[وفادار]] به [[نهضت]] را خوب [[سازماندهی]] می‌کرد، ابن زیاد، [[فرصت]] نمی‌یافت تا نیروهای مخالف نهضت را سازماندهی کند و علیه هواداران امام حسین{{ع}} وارد عمل نماید، و در این صورت، با رسیدن [[امام]]{{ع}} به کوفه، چه بسا [[سرنوشت]] [[قیام]] [[مردم]]، به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد و حادثه جان‌گداز [[کربلا]]، پدید نمی‌آمد؛ اما او نه تنها از فضای موجود [[کوفه]] نتوانست بهره‌برداری کند، بلکه بدون ارزیابی درست از [[میزان]] [[وفاداری]] [[مردم]]، به [[امام حسین]]{{ع}} نوشت: هنگامی که [[نامه]] من به تو رسید، با [[شتاب]]، حرکت کن که همه مردم، با تو هستند و نظر و تمایلی به [[خاندان]] [[معاویه]] ندارند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. و بدین‌سان، امام حسین{{ع}} به سوی کوفه حرکت کرد و حادثه خونین و جانسوز [[کربلا]]، پدید آمد. همان‌طور که اشاره شد، چنین ارزیابی‌ای از کارنامه مسلم، داوری‌ای سطحی، بدبینانه و بدون در نظر گرفتن [[مأموریت]] اوست؛ اما با در نظر گرفتن دقیق واقعیت‌های موجود در حوزه مأموریت وی، باید گفت: مسلم، [[مسئولیت]] خود را در حد توان، به خوبی انجام داده است و آنچه پیش آمد، [[دلایل]] خاص خود را داشت. برای ارزیابی واقع‌بینانه از کارنامه مسلم در کوفه، چند مسئله باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد:
===قلمرو مأموریت مسلم===
برای ارزیابی کارنامه مسلم، نخستین چیزی که باید مورد توجه باشد، موضوع و محدوده مأموریت اوست. این مطلب، به صورت روشن در [[نامه امام حسین]]{{ع}} به [[مردم کوفه]]، آمده است. بر پایه گزارش [[منابع تاریخی]]، در نامه [[امام]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|وَ قَدْ بَعَثتُ إلَيْكُم أخِى وَ ابنَ عَمّى وَ ثِقَتى مِنْ أهلِ بَيتى مُسْلِمَ بنَ عَقِيلِ بنِ أبِى طالِبٍ، وَ قَدْ أمَرتُهُ أن يَكُتبَ إلَىَّ بِحالِكُم وَ رَأيِكُم وَ رَأىِ ذَوِى الحِجَا وَ الفَضْلِ مِنكُم، وَ هُوَ مُتَوَجَّهٌ إلى ما قِبَلَكُم، إنْ شَاءَ اللّهُ تَعالى وَ السَّلامُ، وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللّه، فَإِنْ كُنتُم عَلى مَا قَدِمَت بِهِ رُسُلُكُم وَ قَرَأتُ فِى كُتُبِكُم فَقُومُوا مَعَ ابنِ عَمّى وَ بَايِعُوهُ وَ انصُروهُ وَ لا تَخْذُلوهُ}}<ref>الفتوح، ج۵، ص۳۰.</ref>. برادرم، پسرعمویم و فرد مورد [[اعتماد]] از خاندانم، [[مسلم بن عقیل بن ابی طالب]] را به سوی شما فرستاده‌ام و به او [[دستور]] داده‌ام که وضع شما و نظرتان و دیدگاه عقلا و بزرگان را برایم گزارش کند، و او در حال حرکت به سوی شماست - إن شاء [[الله]] تعالی -. والسلام! و هیچ توانی، جز به [[یاری]] [[خداوند]] نیست. اگر شما بر همان نظری هستید که فرستادگان شما آورده‌اند و در نامه‌هایتان خوانده‌ام، پس با پسرعمویم [[همراهی]] کنید و با او [[بیعت]] نمایید و یاری‌اش کنید و تنهایش مگذارید. این متن، نشان می‌دهد که [[مأموریت]] اصلی مسلم، ارزیابی فضای [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] [[کوفه]] از نزدیک است و برای این منظور، [[امام]]{{ع}} از هواداران خود خواسته است که با او بیعت کنند و در امور مربوط به ساماندهی [[قیام بر ضد حکومت]] [[یزید]]، او را یاری دهند. افزون بر این، تعبیر «أخی (برادرم)» و «ثقتی (مورد اعتمادم)»، حاکی از جایگاه والای مسلم در [[کمالات نفسانی]] از یک سو، و [[اعتماد]] و [[اطمینان]] امام{{ع}} به [[درایت]] و [[تدبیر]] سیاسی وی، از سوی دیگر است. اکنون باید دید که مسلم، در به انجام رساندن این مأموریت، تا چه اندازه موفق بوده است؟<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۳۶۱.</ref>
===فضای سیاسی - اجتماعی کوفه===
اصولا [[انتخاب]] کوفه به عنوان مرکز [[نهضت حسینی]] بر [[ضد]] [[حکومت یزید]]، به این معنا نیست که [[امام حسین]]{{ع}} [[باور]] داشت که [[مردم کوفه]]، با آن سوابقی که در برخورد با پدرش [[امام علی]]{{ع}} و برادرش [[امام حسن]]{{ع}} داشتند، واقعاً همگی به یکباره [[تغییر]] ماهیت داده‌اند و صد درصد، آماده [[همکاری]] و همراهی با ایشان هستند؛ بلکه امام{{ع}}، در جمع بندی نقاط مثبت و منفی کوفه، به این نتیجه رسیده بود که این [[شهر]]، مناسبت‌ترین جا برای آغاز [[نهضت]] است. فضای سیاسی - اجتماعی متأثر از [[ناخشنودی]] [[مردم]] از حکومت یزید، فعالیت‌های هواداران امام حسین{{ع}} و [[ضعف]] [[فرماندار]] آن [[روز]] کوفه، [[نعمان بن بشیر]]، به‌گونه‌ای بود که حتی شماری از اشراف فرصت‌طلب، مانند [[شبث بن ربعی]]، [[حجار بن ابجر عجلی]] و [[عمرو بن حجاج]]، ترجیح داده بودند تا به جمع افرادی که به امام{{ع}} [[نامه]] نوشته و از ایشان خواسته بودند تا به کوفه بیاید، بپیوندند و این چند نفر نیز با هم یک [[نامه]] نوشتند. بی‌تردید، فضای عمومی هواداری از [[امام حسین]]{{ع}}، فضایی کاذب بود؛ اما مسلم، [[مأموریت]] داشت با بهره‌گیری از این فضا، برای [[امام]]{{ع}} از [[مردم]]، [[بیعت]] بگیرد و زمینه را برای [[قیام بر ضد حکومت]] [[یزید]]، آماده کند. او این مأموریت را به خوبی انجام داد و در مدتی کوتاه، انبوهی از [[مردم کوفه]]، رسما با او بیعت کردند.
البته مسلم می‌دانست که این حرکت، در صورتی به [[موفقیت]] نهایی نزدیک خواهد شد که [[رهبر]] [[نهضت]]، یعنی امام حسین{{ع}}، هر چه زودتر، خود را به [[کوفه]] برساند و در صورت تأخیر، چه‌بسا اقدامات متقابل [[امویان]]، فضای موجود را دگرگون کند؛ لذا کتباً از امام{{ع}} درخواست کرد که در آمدن به کوفه، [[تعجیل]] کند و بر عکس، یزید و عوامل او، تلاش می‌کردند تا امام{{ع}} به کوفه نزدیک نشود. با [[عنایت]] به آنچه گذشت، نه تنها مسلم در انجام دادن مأموریت خود، کوتاهی نداشت؛ بلکه [[وظیفه]] خود را به خوبی انجام داد، اما به عللی تلاش‌های او با [[شکست]] مواجه شد. علل و عوامل به شکست انجامیدن تلاش‌های مسلم را در بحث ارزیابی [[سفر]] امام حسین{{ع}} به کوفه، توضیح خواهیم داد<ref>ر.ک: ص۴۲۰ (تحلیلی درباره ارزیابی سفر امام حسین{{ع}} به عراق و نهضت کوفه).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۳۶۲.</ref>


==منابع==
==منابع==
۷۳٬۱۸۵

ویرایش