کاروان اسیران اهل بیت از کربلا تا کوفه (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۸
، ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱←جستارهای وابسته
جز (جایگزینی متن - 'سر امام حسین' به 'سر امام حسین') |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
بیشتر [[منابع تاریخی]]، [[کودکان]] یادشده را [[فرزندان]] یا [[نوادگان]] عبداللّه بن جعفر میدانند و تنها در امالی [[صدوق]]، با سندی [[ضعیف]]، آنان به [[مسلم بن عقیل]]{{ع}} نسبت داده شدهاند. گفتنی است که گزارشهای صدوق و خوارزمی<ref>مقتل الحسین{{ع}}، خوارزمی (ج ۲، ص۴۹) ماجرایی نزدیک به الأمالی صدوق میآورد با این تفاوت که کودکان را فرزندان جعفر طیار معرفی میکند که از این جهت با قول مشهور، هماهنگ است.</ref>، علاوه بر [[ضعف سند]]، به داستانسرایی شبیهترند. بنا بر این، متن آنها نیز ضعیف ارزیابی میگردد.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۶۷۵.</ref> | بیشتر [[منابع تاریخی]]، [[کودکان]] یادشده را [[فرزندان]] یا [[نوادگان]] عبداللّه بن جعفر میدانند و تنها در امالی [[صدوق]]، با سندی [[ضعیف]]، آنان به [[مسلم بن عقیل]]{{ع}} نسبت داده شدهاند. گفتنی است که گزارشهای صدوق و خوارزمی<ref>مقتل الحسین{{ع}}، خوارزمی (ج ۲، ص۴۹) ماجرایی نزدیک به الأمالی صدوق میآورد با این تفاوت که کودکان را فرزندان جعفر طیار معرفی میکند که از این جهت با قول مشهور، هماهنگ است.</ref>، علاوه بر [[ضعف سند]]، به داستانسرایی شبیهترند. بنا بر این، متن آنها نیز ضعیف ارزیابی میگردد.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۶۷۵.</ref> | ||
==[[بردن اهل بیت به کوفه]]== | |||
[[عمر بن سعد]] آن [[روز]] و فردایش در [[کربلا]] اقامت کرد<ref>این خبر را از ابی مخنف نقل نکرده بلکه از طریق هشام از پدرش از نوار بنت مالک نقل کرده است. ر.ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵.</ref>. و بقیه سرهای [[شهداء]] را با [[شتاب]] جمع کرد و آنگاه هفتاد و دو سر را همراه [[شمر بن ذی الجوشن]] و [[قیس بن اشعث]] و [[عمرو بن حجاج]] و [[عزرة بن قیس]]<ref>این سه نفر کسانی بودند که به عنوان اشراف کوفه برای حسین{{ع}} دعوتنامه فرستادند و گفتند بستانها سرسبز شده، میوهها رسیده و نهرها لبریز گردیده، اگر مایلی در میان سپاهی که برایت ترتیب یافته قدم بگذار.</ref> پیش فرستاد آنها رفتند و با سرها بر [[عبیدالله بن زیاد]] وارد شدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶، به نقل از ابی مخنف از ابوزهیر عبسی از قرة بن قیس تمیمی؛ ولی سبط ابن جوزی تعداد سرهای شهدا را نود و دو سر ذکر نموده است. ر.ک: تذکرة الخواص، ۲۵۶، به نقل از هشام بن محمد راوی مقتل ابی مخنف.</ref>. | |||
آنگاه عمر بن سعد به [[حمید بن بکیر احمری]] [[دستور]] داد تا در میان [[مردم]] حرکت به سوی [[کوفه]] را اعلام نماید. [[عمر]]، [[دختران]] و [[خواهران]] [[حسین]] و بچههایی که بودند و [[علی بن حسین]] را با همان حال [[بیماری]] برداشت و با خود برد<ref>طبری این قسمت را از زبان همسر خولی نقل نموده است. ر.ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵، به نقل از هشام از پدرش از نوار دختر مالک؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۴، با کمی تغییر.</ref>. | |||
[[قرة]] بن قیس تمیمی میگوید: فراموش نمیکنم هنگامی را که [[زینب]] دختر [[فاطمه]] از کنار قتلهگاه برادرش میگذشت، در حالی که میگفت: یا محمداه! یا محمداه! [[ملائکه]] [[آسمان]] بر تو [[درود]] میفرستند، این همان حسین است زیر آسمان بیسایهبان قرار گرفته، به [[خاک]] و [[خون]] آغشته، و اعضایش قطعه قطعه شده است. یا محمداه! دخترانت [[اسیر]] گردیده، فرزندانت کشته شدهاند، باد صبا گرد و غبارش را بر آنان میگستراند! | |||
[[قرة]] که خود جزو [[لشکر عمر بن سعد]] بوده میگوید: والله [[زینب]] [[دوست]] و [[دشمن]] را به [[گریه]] انداخت! بهطوری که [[زنان]] [[صیحه]] زده، بر صورتهای خویش سیلی میزدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶، به نقل از ابی مخنف از ابو زهیر عبسی؛ سبط ابن جوزی جملات حضرت زینب{{س}} را هنگام عبور از قتلگاه همراه با کمی تغییر نقل کرده است. ر.ک: تذکرة الخواص، ص۲۵۶؛ به نقل از هشام بن محمد.</ref>. و [[بنی اسد]] - از اهالی [[غاضریه]] - [[حسین]] و یارانش را یک [[روز]] پس از کشته شدنشان به [[خاک]] سپردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم؛ و ر.ک: ارشاد، ج۲، ص۱۱۴.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۱۰۳.</ref> | |||
� | |||
===سرگذشت [[اسرا]]، در [[مجلس ابن زیاد]]=== | |||
وقتی [[خواهران]] و زنان و بچههای حسین{{ع}} بر [[عبیدالله بن زیاد]] وارد شدند، زینب دختر [[فاطمه بنت رسول]]{{صل}} با [[لباس]] بسیار کهنه و به صورت ناشناس در میان حلقه کنیزانش نشست عبیدالله بن زیاد گفت: این زنی که نشسته کیست؟ زینب با او تکلم نکرد. سه بار این جمله را گفت: و هیچ بار زینب با او تکلم نکرد. تا این که برخی از [[کنیزان]] زینب گفتند: این [[زن]]، زینب دختر فاطمه است! | |||
عبیدالله گفت: [[سپاس]] خدایی را که شما را [[رسوا]] کرده، به [[قتل]] رساند و دعوتتان را نافرجام گردانید! | |||
زینب{{س}} فرمود: سپاس خدای را که بهواسطه جدمان [[محمد]]{{صل}} ما را گرامی داشته و [[تطهیر]] نموده است، این طور نیست که تو میگویی، تنها [[فاسق]] است که رسوا میشود و [[فاجر]] است که دروغگوییاش برملا میگردد. | |||
عبیدالله گفت: دیدی [[خدا]] با خاندانت چه کرد؟! | |||
زینب{{س}} فرمود: اینها کشته شدن برایشان مقدر شده بود لذا به سوی قتلهگاه خویش رفتند، بهزودی خدا شما و آنان را جمع خواهد کرد و آنان در پیشگاه [[خدا]] [[احتجاج]] کرده، [[دادخواهی]] مینمایند! | |||
[[ابن زیاد]] غضبناک شده، برافروخت و گفت: [[خداوند]] [[جان]] و [[دل]] مرا از [[شر]] [[برادر]] [[طغیانگر]] تو و عصیانگران و گردنکشان خاندانت [[شفا]] بخشید! [[زینب]]{{س}} گریست و سپس فرمود: قسم به جانم که بزرگ خاندانم را کشتهای، و خانوادهام را نابود کردهای و برگ و ریشهام را از بن بریدی و اصل و فرعم را از بین بردی! اگر اینها تو را شفا میدهد بدان که به مرادت رسیدهای! | |||
عبیدالله گفت: این [[زن]] قافیهگوست، قسم به جانم پدرت نیز [[شاعری]] سجعگو بوده است! | |||
زینب{{س}} فرمود: زن کجا و قافیهبندی کجا؟! من در پی چیز دیگری غیر از سجعگویی هستم، این [[آه]] دل من است که بر زبان جاری میشود!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶، با کمی تغییر؛ سبط ابن جوزی، قسمتی از مشاجره حضرت زینب{{س}} با ابن زیاد را تا عصبانی شدن ابن زیاد با کمی تفاوت در الفاظ و عبارات ذکر کرده است. ر.ک: تذکرة الخواص، ص۲۵۸-۲۵۹، به نقل از هشام بن محمد راوی مقتل ابی مخنف.</ref> | |||
آنگاه ابن زیاد به [[علی بن الحسین]] نگاه کرد و گفت: اسمت چیست؟ | |||
فرمود: من علی بن الحسین هستم! | |||
گفت: مگر نه این است که خدا علی بن الحسین را کشته است؟! | |||
[[امام سجاد]]{{ع}} [[سکوت]] کرد. | |||
ابن زیاد گفت: چه شده؟! چرا سخن نمیگویی؟! | |||
[[حضرت سجاد]]{{ع}} فرمود: [[برادری]] داشتم که او هم [[علی]] خوانده میشد، و [[مردم]] او را کشتند! | |||
ابن زیاد گفت: خدا او را کشته است! | |||
دیگر بار نیز [[علی بن حسین]]{{ع}} سکوت کرد. | |||
ابن زیاد گفت: چه شده چرا صحبت نمیکنی؟! | |||
فرمود: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا}}<ref>«خداوند، جانها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن میگیرد» سوره زمر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵.</ref>. | |||
ابن زیاد گفت: والله تو از آنهایی! | |||
سپس به مُري بن مُعاذ احمری گفت: وای بر تو، بکش او را! | |||
در این هنگام عمهاش [[زینب]] او را در آغوش کشید و گفت: آی [[ابن زیاد]]! دست از ما بردار! آیا هنوز از خونهایمان [[سیراب]] نشدهای؟! آیا کسی از ما را باقی گذاردهای؟! آنگاه با علاقه [[سجاد]]{{ع}} را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زیاد فرمود: از تو میخواهم تو را به [[خدا]] ۔ اگر [[مؤمن]] هستی - اگر میخواهی او را بکشی مرا هم با او بکش! | |||
[[علی بن حسین]] خطاب به این زیاد فریاد زد: اگر میان تو و این [[زنها]] [[خویشاوندی]]<ref>ابن زیاد و اهل بیت امام حسین{{ع}} قریش بودند؛ از اینرو به نوعی بینشان پیوند خویشاوندی بود.</ref> و پیوندی است همراهشان شخص باتقوایی بفرست تا [[رفتار]] و [[مصاحبت]] [[اسلامی]] با آنان داشته باشد. | |||
ابن زیاد به آن دو زینب و علی بن حسین{{ع}} نگریست و گفت: شگفت از آثار خویشاوندی و [[رحم]]! والله که زینب [[دوست]] دارد که اگر من برادرزادهاش را کشتم او را هم با برادرزادهاش بکشم! | |||
آنگاه به مأمورانش گفت: این [[نوجوان]] را رها کنید!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۸، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم، با کمی تغییر؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۶-۱۱۷، با اندکی تفاوت؛ سبط ابن جوزی این ماجرا را به اختصار ذکر کرده است. ر.ک: تذکرة الخواص، ص۲۵۸، به نقل از هشام بن محمد راوی مقتل ابی مخنف.</ref> | |||
سپس [[عبیدالله بن زیاد]] [[سر حسین]]{{ع}} را بر نیزهای [[نصب]] کرد و [[دستور]] داد تا در [[کوفه]] گردانده شد!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹، به نقل از ابی مخنف.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۱۰۷.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[کاروان اسیران اهل بیت از کوفه تا شام]] | * [[کاروان اسیران اهل بیت از کوفه تا شام]] |