←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی « {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 8...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
«حمیده» دختر مسلم از [[امکلثوم دختر امام علی]]{{ع}} میباشد. وی در [[سفر]] [[کربلا]] در [[کاروان امام حسین]]{{ع}} بود و یازده سال داشت. در بین راه آنگاه که خبر [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] به [[امام]]{{ع}} رسید، آن [[حضرت]] او را بر زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سر او کشید. حمیده عرض کرد: با من مانند [[یتیمان]] [[رفتار]] میکنی؟ پیش از این چنین [[رفتاری]] با من نداشتی، [[گمان]] میکنم پدرم [[شهید]] شده است! [[امام حسین]]{{ع}} شروع کرد به [[گریه]] کردن و فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرت هستند. در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر [[فرزندان مسلم]] متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابنعقیلا سردادند. | |||
[[روز عاشورا]] پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} زمانی که [[لشکریان عمر سعد]] به خیمهها [[حمله]] کردند، این دختر در زیر دست و پای مهاجمین به درجه رفیع شهادت نایل آمد<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۵۴-۱۵۵.</ref> | [[روز عاشورا]] پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} زمانی که [[لشکریان عمر سعد]] به خیمهها [[حمله]] کردند، این دختر در زیر دست و پای مهاجمین به درجه رفیع شهادت نایل آمد<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۵۴-۱۵۵.</ref> |