بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان = حضرات آقایان:<br /> | | پاسخدهندگان = حضرات آقایان:<br /> | ||
[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]] | [[علامه طباطبایی]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]] | ||
[[غلام حسین اعرابی|اعرابی]]؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی]]؛ [[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]] | [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[غلام حسین اعرابی|اعرابی]]؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی]]؛ [[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]] | ||
[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]] | [[حسین واعظی|واعظی]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]] | ||
}} | }} | ||
'''دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | '''دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==پاسخ نخست== | ==پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]] | |||
'''[[علامه طباطبایی]]''' در [[المیزان (کتاب)|المیزان]] در این باره گفته است: | |||
::::::«چون امام{{عم}} حامل دین و پیشوای جهانیان است لازم است به همه مسائلی که در دنیا و آخرت مورد نیاز مردم است و سعادت انسان وابسته به آن است، علم داشته باشد زیرا عقلا پیشوایی جاهل جائز نیست و از نظر هدایت عمومی الهی معنا ندارد»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%20%D8%AF%DB%8C%D9%86&option=com_mtree&task=readonline&link_id=6401&page=146&chkhashk=9D48072281&Itemid=&lang=fa آموزش دین، ص۱۴۶.]</ref>. | |||
<br /><br /><br /><br /><br /><br /><br /><br /> | |||
==پاسخهای دیگر== | |||
{{جمع شدن|۱. آیتالله مکارم شیرازی؛}} | |||
[[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | [[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]»'' و ''«تفسیر نمونه»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]»'' و ''«تفسیر نمونه»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۳۷: | خط ۴۵: | ||
::::::از سوى سوم در آيه ٨٩ سوره نحل مىخوانيم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} «ما قرآن را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى است». | ::::::از سوى سوم در آيه ٨٩ سوره نحل مىخوانيم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} «ما قرآن را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى است». | ||
::::::روشن است كسى كه عالم به اسرار چنين كتابى باشد، بايد اسرار غيب را بداند، و اين دليلى است آشكار بر اينكه ممكن است انسانى از اولياء اللَّه، از اسرار غيب به فرمان خدا آگاه گردد»<ref> تفسير نمونه، ج٢٥، ص١٥٢</ref>. | ::::::روشن است كسى كه عالم به اسرار چنين كتابى باشد، بايد اسرار غيب را بداند، و اين دليلى است آشكار بر اينكه ممكن است انسانى از اولياء اللَّه، از اسرار غيب به فرمان خدا آگاه گردد»<ref> تفسير نمونه، ج٢٥، ص١٥٢</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۲. آیتالله مصباح یزدی؛}} | |||
{{جمع شدن| | |||
[[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | [[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۴۵: | خط ۵۲: | ||
::::::«دین اسلام که آخرین دین خدا است همگانی و جاویدان و نسخ ناشدنی است. بعد از پیامبر اسلام پیامبر دیگری نخواهد بود. ختم نبوت در صورتی با حکمت بعثت انبیا موافق است که آخرین شریعت آسمانی جوابگوی تمام نیازهای بشری باشد و بقاء آن را تا پایان جهان ضمانت نماید. دین اسلام وقتی میتواند کامل باشد که بتواند نیاز بشر را تا آخر جهان پاسخگو باشد و در متن دین راهی جهت مصالح ضروری پیش بینی شده باشد مصالحی که با رحلت پیامبر اکرم در معرض تهدید و تفویت قرار میگرفت و این چیزی جز نصب جانشین شایسته برای پیامبر نخواهد بود و این جانشین باید علم خدادادی داشته باشد تا بتواند حقایق دین را با تمام ابعادش بیان نماید»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳-۳۳۹.]</ref>. | ::::::«دین اسلام که آخرین دین خدا است همگانی و جاویدان و نسخ ناشدنی است. بعد از پیامبر اسلام پیامبر دیگری نخواهد بود. ختم نبوت در صورتی با حکمت بعثت انبیا موافق است که آخرین شریعت آسمانی جوابگوی تمام نیازهای بشری باشد و بقاء آن را تا پایان جهان ضمانت نماید. دین اسلام وقتی میتواند کامل باشد که بتواند نیاز بشر را تا آخر جهان پاسخگو باشد و در متن دین راهی جهت مصالح ضروری پیش بینی شده باشد مصالحی که با رحلت پیامبر اکرم در معرض تهدید و تفویت قرار میگرفت و این چیزی جز نصب جانشین شایسته برای پیامبر نخواهد بود و این جانشین باید علم خدادادی داشته باشد تا بتواند حقایق دین را با تمام ابعادش بیان نماید»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳-۳۳۹.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۳. آیتالله هادوی تهرانی؛}} | ||
[[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | [[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | ||
[[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است: | [[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است: | ||
::::::«میدانیم دایره مأموریت پیامبر خدا{{صل}} و امامان معصوم{{عم}} محدود به مکان و زمان خاصى نبوده، بلکه رسالت آنها جهانى و جاودانى است، چگونه ممکن است کسى چنین مأموریت گستردهاى داشته باشد؟ در حالیکه هیچگونه آگاهى جز بر زمان و محیط محدود خود نداشته باشد؟ آیا کسى را که مثلاً مأمور امارت و استاندارى بخش عظیمى از کشورى میکنند میتواند از آن منطقه آگاهى نداشته باشد و در عین حال مأموریت خود را به خوبى انجام دهد؟! به تعبیر دیگر؛ پیامبر{{صل}} و امام{{ع}} در مدت حیات خود باید آنچنان احکام الهى را بیان و اجرا کند که جوابگوى نیازمندیهاى همه انسانها در هر زمان و مکان باشد، و این ممکن نیست مگر اینکه لااقل بخشى از اسرار غیب را بداند»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ::::::«میدانیم دایره مأموریت پیامبر خدا{{صل}} و امامان معصوم{{عم}} محدود به مکان و زمان خاصى نبوده، بلکه رسالت آنها جهانى و جاودانى است، چگونه ممکن است کسى چنین مأموریت گستردهاى داشته باشد؟ در حالیکه هیچگونه آگاهى جز بر زمان و محیط محدود خود نداشته باشد؟ آیا کسى را که مثلاً مأمور امارت و استاندارى بخش عظیمى از کشورى میکنند میتواند از آن منطقه آگاهى نداشته باشد و در عین حال مأموریت خود را به خوبى انجام دهد؟! به تعبیر دیگر؛ پیامبر{{صل}} و امام{{ع}} در مدت حیات خود باید آنچنان احکام الهى را بیان و اجرا کند که جوابگوى نیازمندیهاى همه انسانها در هر زمان و مکان باشد، و این ممکن نیست مگر اینکه لااقل بخشى از اسرار غیب را بداند»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛}} | ||
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]] | [[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]] | ||
خط ۶۵: | خط ۷۲: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۵. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخاراییزاده؛}} | ||
[[پرونده:11117.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام حسین اعرابی]]]] | [[پرونده:11117.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام حسین اعرابی]]]] | ||
حجج الاسلام و المسلمین '''[[غلام حسین اعرابی|اعرابی]]''' و '''[[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]]''' در مقاله ''«[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]»'' در اینباره گفته است: | حجج الاسلام و المسلمین '''[[غلام حسین اعرابی|اعرابی]]''' و '''[[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]]''' در مقاله ''«[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۸: | ||
«بر حسب اعتقادات [[شیعه]]، [[امام]] باید کاملترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] ، [[قرب به خداوند]] و ... نه تنها برتری بر [[امام]] نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمهاش [[تقدیم مفضول بر فاضل]] است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات [[عدلیه]] ([[معتزله]] و [[شیعه]]) صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمهاش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمیگردد و از آنجایی که خداوند، [[نصب امام]] را خود عهدهدار است محال است کسی را نصب کند که از نظر [[علم]] (کیفیت و کمیت علم)، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان [[امت]] میرویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و [[سیر]] و [[روایات]] وارده و آثار منقوله در شرح احوال [[صحابه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و نیز اصحاب سایر [[ائمه]] {{عم}} و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست میآید، آن است که در هر عصری بزرگانی بودهاند که مقامات قرب الیالله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیدهاند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از [[اخبار غیبی]] و حوادث گذشته و آینده بودهاند. این گونه اخبار در مورد صاحبان [[علم غیب]] به قدری فراوان است کوه فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نمیگذارد (...). حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هر گاه اراده کنند بر احوال و اخبار و [[حوادث غیبی]] مطلع میشوند آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، [[امام]] چنین امتی [[عالم به غیوب]] نیست آیا قائل به جواز [[تقدیم مفضول بر فاضل]] نشدهایم و امری قبیح را به خداوند نسبت ندادهایم (که صدورش از حکیم علیالاطلاق مستحیل است)؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم [[امام]] چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان (کما و کیفا)، [[علم غیب]] دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلا ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشدهایم؟ مسلما چنین است. بنابراین، عقل حکم میکند که خداوند حکیم، که خود نصبکننده امامان {{عم}}، یعنی جانشینان [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عولم به [[غیب]] میشوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل [[عالم به غیب]] باشد و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد و اگر امتش بوه برخی حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد و به راستی اگر اینگونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به [[غیب]] بر افورادی از امتش که عالم به غیباند، همانند تقدیم [[خلفای ثلاثه]] بر [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نخواهد بود؟»<ref>[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]، [[پژوهشهای فلسفی و کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای فلسفی و کلامی]]، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>. | «بر حسب اعتقادات [[شیعه]]، [[امام]] باید کاملترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] ، [[قرب به خداوند]] و ... نه تنها برتری بر [[امام]] نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمهاش [[تقدیم مفضول بر فاضل]] است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات [[عدلیه]] ([[معتزله]] و [[شیعه]]) صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمهاش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمیگردد و از آنجایی که خداوند، [[نصب امام]] را خود عهدهدار است محال است کسی را نصب کند که از نظر [[علم]] (کیفیت و کمیت علم)، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان [[امت]] میرویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و [[سیر]] و [[روایات]] وارده و آثار منقوله در شرح احوال [[صحابه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و نیز اصحاب سایر [[ائمه]] {{عم}} و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست میآید، آن است که در هر عصری بزرگانی بودهاند که مقامات قرب الیالله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیدهاند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از [[اخبار غیبی]] و حوادث گذشته و آینده بودهاند. این گونه اخبار در مورد صاحبان [[علم غیب]] به قدری فراوان است کوه فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نمیگذارد (...). حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هر گاه اراده کنند بر احوال و اخبار و [[حوادث غیبی]] مطلع میشوند آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، [[امام]] چنین امتی [[عالم به غیوب]] نیست آیا قائل به جواز [[تقدیم مفضول بر فاضل]] نشدهایم و امری قبیح را به خداوند نسبت ندادهایم (که صدورش از حکیم علیالاطلاق مستحیل است)؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم [[امام]] چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان (کما و کیفا)، [[علم غیب]] دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلا ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشدهایم؟ مسلما چنین است. بنابراین، عقل حکم میکند که خداوند حکیم، که خود نصبکننده امامان {{عم}}، یعنی جانشینان [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عولم به [[غیب]] میشوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل [[عالم به غیب]] باشد و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد و اگر امتش بوه برخی حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد و به راستی اگر اینگونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به [[غیب]] بر افورادی از امتش که عالم به غیباند، همانند تقدیم [[خلفای ثلاثه]] بر [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نخواهد بود؟»<ref>[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]، [[پژوهشهای فلسفی و کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای فلسفی و کلامی]]، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی؛}} | ||
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی|لطیفی]]]] | [[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی|لطیفی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی|لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)| علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی|لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)| علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است: | ||
خط ۷۸: | خط ۸۵: | ||
::::::اگر پیامبر{{صل}} و امام{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، علم غیب نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی میشود و در نتیجه در مواردی مرتکب حقکشیها و خطاها میشوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال میرود. افزون بر این اگر علم پیامبر و امام محدود میبود و مرتکب خطاها یا فراموشیهایی میشدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل میشد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ::::::اگر پیامبر{{صل}} و امام{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، علم غیب نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی میشود و در نتیجه در مواردی مرتکب حقکشیها و خطاها میشوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال میرود. افزون بر این اگر علم پیامبر و امام محدود میبود و مرتکب خطاها یا فراموشیهایی میشدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل میشد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین حسین واعظی؛}} | ||
[[پرونده:11754.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین واعظی|واعظی]]]] | [[پرونده:11754.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین واعظی|واعظی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین واعظی|واعظی]]'''، در مقاله ''«[[گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل (مقاله)|گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین واعظی|واعظی]]'''، در مقاله ''«[[گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل (مقاله)|گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۸۵: | خط ۹۲: | ||
::::::۲. امام باید افضلِ اهل زمانش باشد؛ در صورتی که اگر عالم به همه امور نباشد، لازم میآید که مساوی یا پایینتر از برخی افرادی باشد که چیزی را میداند؛ ولی امام از آن بیخبر است و این، خلاف فرض و نقض غرض است<ref>[[میرزا محمد تقی قزوینی]]، کیفیة علم الإمام، به نقل از [[محمد حسن نادم]]، [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]؛ ص۱۲۶-۱۲۹.</ref>».<ref>[[گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل (مقاله)|گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل]]؛ ص۲۰۲.</ref>. | ::::::۲. امام باید افضلِ اهل زمانش باشد؛ در صورتی که اگر عالم به همه امور نباشد، لازم میآید که مساوی یا پایینتر از برخی افرادی باشد که چیزی را میداند؛ ولی امام از آن بیخبر است و این، خلاف فرض و نقض غرض است<ref>[[میرزا محمد تقی قزوینی]]، کیفیة علم الإمام، به نقل از [[محمد حسن نادم]]، [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]؛ ص۱۲۶-۱۲۹.</ref>».<ref>[[گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل (مقاله)|گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل]]؛ ص۲۰۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۸. آقای رضوانی.}} | ||
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]] | [[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]] | ||
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: |