بحث:دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)

پاسخ تفصیلی

معناشناسی غیب و علم غیب

معنای لغوی غیب

غیب در لغت[۱] به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌در مقابلِ شهود که به‌ معنای چیزی است که با حواس قابل درک باشد[۲].

معنای اصطلاحی غیب

مراد از غیب ‌چیزی است که تحت حس و درک آدمی قرار ندارد به همین جهت شناخت آن بدون کمک گرفتن از اسباب غیر عادی ممکن نیست[۳]. مانند خدای سبحان، و برخی از نشانه‌های او همچون: وحی، فرشتگان و رستاخیز که همه آنها از حواس ما غایب‌اند. به دیگر سخن مفهوم خاص غیب عبارت است از حقایق پشت پردۀ واقعیات و رویدادهای عالم طبیعت که حواس و ذهن و دیگر ابزار شناخت معمولی راهی به آنها ندارد. غیب در این حالت به معنای پنهان از ادراکات افراد عادی است؛ خواه ادراکات حسی یا ادراکات عقلی[۴].

معناشناسی علم غیب

با توجه به تعریفی که برای غیب شد، مراد از علم غیب، آگاهی از چیزهایی است که بیرون از دید و حواس ظاهری قرار دارند، خواه مربوط به حوادث کنونی باشد و یا آینده، به‌عبارت دیگر علم غیب، علم غیر عادی و خدادادی است، ‌نه دانش‌هایی که از راه دلایل و حواس ظاهری و فنون اکتسابی به دست می‌آیند[۵].

مراد از غیب در اصطلاح قرآن و روایات

قرآن کریم در آیات متعددی پیرامون علم غیب سخن گفته است. دسته ای از آیات، غیب را تنها مختص خدای متعال و در اختیار او می‌دانند، مانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۶] و ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ[۷] و دسته‌ای دیگر به امکان آگاهی برگزیدگان و اولیای مورد رضای الهی از غیب اشاره دارند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۸]. از تامل در این آیات روشن می‌شود علم غیب مراتب و درجاتی دارد که بخشی از آن تنها در اختیار خداوند است و هیچ کس را به آگاهی از آن راهی نیست و بخشی دیگر غیبی است که خدای متعال آنرا به بندگان برگزیده خود آن هم بر اساس شرایط و موقعیت هر فرد تعلیم داده است[۹].

بدیهی است که بر اساس آیات دسته دوم، قدر متیقن از کسانی که خدای متعال بخشی از علم غیب خود را در اختیارشان گذاشته و از آنها رضایت دارد، انبیای الهی و از جمله رسول گرامی اسلام است تا بتوانند در راستای رسالت خویش از آن در کنار معجزه به عنوان دلیل نبوت خود در برابر مردم، استفاده نمایند. حال سوال این است که آیا اوصیا و جانشینان انبیا نیز از این ویژگی برخوردار هستند؟ آیا این ویژگی از رسول خدا به امامان اهل بیت نیز رسیده است؟

جانشینی پیامبر خاتم(ص) و برخورداری از علم غیب

غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱۰]. بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد[۱۱].

عصر زندگانی رسول اکرم(ص) به‌گونه‌ای بود که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی فراهم نگشت تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید؛ از طرفی عُمر حضرت محدود بود و از طرفی دیگر مصالحی وجود داشت که با رحلت پیامبر اکرم(ص) در معرض تهدید و از بین رفتن قرار می‌گرفت، لذا باید برای بعد از خود خلیفه و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه ‌دهنده راه ایشان باشند[۱۲].

جانشین آن حضرت که در اصطلاح شیعی امام نامیده می‌شود، براساس فرمایش امام رضا(ع) [۱۳]، مسئول نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است. وظیفه امام نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائۀ الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف، ائمه(ع) دایرۀ مأموریتشان محدود به مکان و زمان خاصی نبوده، بلکه کارشان جهانی و جاودانی است و در مدت حیات خود باید آنچنان احکام الهی را بیان و اجرا کنند که جواب گوی نیازمندی‌های همه انسان‌ها در هر زمان و مکان باشند و این ممکن نیست مگر اینکه بخشی از اسرار غیب را بدانند. لذا به همان دلیل که پیامبر(ص) احتیاج به علم غیب دارد، امام و جانشین او نیز باید از این علم خدادادی بهره‌‏مند گردد تا بتواند حقایق دین را با تمام ابعادش بیان نماید[۱۴].

نهایت درجۀ امامت این است که صاحب آن به همۀ حقایق اشیا، بالفعل علم داشته باشد، به نحوی که گویا آنها را مشاهده می‌کند و هیچ یک از آنها از ذهن او زایل نشود. همچنین وظیفه جانشین پیامبر رساندن هدف و پیام رسول خدا (صلی اله علیه و آله) به مردم است. از این ‌رو اگر امام اعلم از همۀ مردم نباشد، تضمینی وجود ندارد تا احکام و حدود الهی را صحیح و کامل به مردم برساند و آنها را دگرگون نماید[۱۵].

ادلۀ عقلی علم غیب امامان(ع)

ادلۀ عقلی علم غیب وسیع امامان(ع) چنین است:

  1. علم فراوان و اتصال به منبع غیبی: صاحب مقام امامت و ولایت باید دارای علم سرشار و جوشیده از چشمۀ علم الهی باشد و اگر در میان امت، امامی این چنین نباشد حجت بودن آنان تمام نخواهد بود، چرا که جاهلان نمی‌توانند حجت الهی باشند. لذا اگر ائمه(ع)، امامان بر حق و جانشینان راستین هستند، باید علم حضوری به آنچه بوده و هست و خواهد آمد داشته و از هر فن و حکم و امری آگاه باشند و صحیح نیست از امام سؤالی بشود و امام پاسخ آن را نداند و یا حادثه‌ای رخ دهد و بی‌اطلاع باشد، برای اینکه باید بتواند همچون صاحب رسالت، حجت کامل خداوند بر بندگانش باشد و اگر اهل بیت و جانشینان پیامبر(ص) نبودند، رسالت تضغیف و از بین می‌رفت[۱۶].
  2. قلمرو وسیع مأموریت ائمه(ع): دامنه مأموریت ائمه(ع) بسیار گسترده است، آنان باید علم و آگاهی کامل از اصول و فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت و هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت می‌شود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمی‌شود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و الا از ایشان سلب اعتماد خواهد شد. مأموریت ایشان مقتضای آگاهی غیبی است و از جهات گوناگون باید علم غیب داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی، در هر موردی محقق شدن مأموریت آنها منوط به داشتن علم غیب است[۱۷].
  3. خلافت و جانشینی امامان(ع): ائمه(ع)، خلیفۀ مطلق ‌و جانشین ‌خداوند در زمین هستند، علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران(ع)‌ داده، افراد عادی‌ به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. چراکه آنان مظهر صفات‌ خداوند هستند‌ لذا باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خداوند باشند. خلیفه مطلق نیز باید تمام شئون و اموری را که خلافت در آنها دخالت دارد، دارا باشد تا شایستگی خلافت را احراز کند. یکی از شئون جانشینی خداوند، داشتن علم شهودی و فراگیر است که خلیفه آن را بی‌واسطه از خداوند دریافت می‌کند. تا با این آگاهی و دانش بتواند اهداف پیامبر(ص) را به سرانجام برساند؛ لذا باید مانند خداوند، علم وسیع داشته باشد؛ زیرا خداوند حکیم ‌تر، عادل ‌تر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و حجت خود بر انسان‌ها قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند[۱۸].
  4. محال نبودن علم غیب برای امامان(ع): عقل،‌ علم غیب‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ تصوّر نمی‌کند، بلکه بالعکس اگر این‌ علم،‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ دنیا و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید[۱۹].
  5. دلیل اعجاز: اگر اثبات رسالت پیامبر(ص) نیازمند این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از غیب خبر دهد، باید مسلّح به آن بوده و توانایی آن را داشته باشد. از طرفی چون امامت، خلافت از رسول است، بنابراین لازمۀ اثبات امامت آنان نیز داشتن علم غیب خواهد بود. البته این در رسول به عنوان معجزه و در غیر او به عنوان کرامت است. آنچه در تاریخ و سیره پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) ثابت و مسلم است وجود اخبارات غیبی آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است[۲۰].
  6. لازمۀ عصمت: از باورهای‌ شیعیان‌ دربارۀ ائمه(ع)،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خودشان خطا، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن امامان(ع)، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دارد[۲۱].
  7. لازمه برتری فاضل بر مفضول: لازم است خداوند برای هدایت مردم حجتی میان خود و بندگانش قرار دهد تا احکام را به مردم برسانند و آن حجت باید دارای تمام اوصاف کمال و مبرّا از خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و انتقاد و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید از همۀ نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی توانایی احتجاج بر و برتری در فضل و علم نسبت به او نداشته باشد[۲۲] و الا لازم می‌آید، مفضول جاهل بر فاضل عالم مقدم شود که عقلاً باطل است، لذا شایسته نیست جاهل غافل و لو در بعضی از موضوعات و احکام از جانب خداوند منصوب بر ارشاد مردم باشد[۲۳].
  8. محفوظ بودن امامان(ع) از فریب خوردن: اگر درون مردم برای امام(ع) آشکار نباشد و پنهانی‌ها را نداند ممکن است مؤمن را از منافق و سالم را از بیمار تمیز ندهد، چرا که همه ظاهری آراسته داشته و از خود شوق و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان می‌دهند. در چنین حالی چه چیز مانع از آن می‌شود که امام فریب آن حُسن ظاهری را نخورد و به خاطر اعتماد بر آن زیبایی فریبنده خود را در خطر و دیگران را در مهلکه نیندازد[۲۴].
  9. ضرورت امامت: وجود امام ضروری است و عقل ضرورت آن را درک می‌کند و از دلیل ضرورت امام، علم خدادادی غیب ثابت می‌‌شود؛ زیرا امام تمام مقامات پیامبر(ص) به جز وحی را دارد و لوازم آن مقام مانند علم غیب را نیز باید داشته باشد[۲۵].
  10. قاعده لطف: امام کامل‌ترین ذات را دارد و هر کس که کامل‌ترین ذات را دارد، واجب است کامل ترین صفات را هم دارا باشد و آن هم در اینجا علم بالفعل به همه چیز است. لذا امامان علم بالفعل به همه چیز دارند و الا نقض غرض خواهد شد که صدورش از حکیم علی الاطلاق ممتنع است. همچنین اگر امام بالفعل عالِم به همه حرکات و سکنات و نیات مردم باشد آنان را به اطاعت خداوند نزدیک‌تر و از معاصی دورتر خواهد کرد و وقتی چنین علمی چنان اثری دارد طبق قاعده لطف بر خداوند واجب است آن را به امامان(ع) اعطا نماید[۲۶].

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱ و....
  2. ر.ک: طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۱۴۸؛ مطهری، مرتضی، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص ۵۵؛ فاضل لنکرانی، محمد، اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۲؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷؛ سبحانی، محمد تقی، هاشمی، سید علی، قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل سنت، پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی، ش ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۷۵؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه .
  3. ر.ک: امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۵، ص ۸۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص ۱۱۹؛ سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ امام خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام، فصل اول.
  4. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۷۳؛ جعفری، محمد تقی، قرآن نماد حیات معقول، ص ۱۶۶ ـ ۱۷۱؛ حسینی خامنه‌ای، سید علی، جلسه هشتم تفسیر سوره بقره؛ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۷، ص ۲۱۲؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۲، ص ۱۵۷؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، انسان‌شناسی، ص ۳۹۹. ۴۰۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۷۵؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، پرسش‌ها و پاسخ‌های قرآنی جوانان؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه؛ موسوی، سید امین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۴۸؛ مدقق، سید عبدالحکیم، علم غیب از منظر قرآن و سنت.
  5. ر.ک: امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۵، ص ۸۰؛ سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص ۱۱۹؛ امام خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام، فصل اول؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.
  6. «و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى‌] آن را نمى‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.
  7. «و مى‌گويند: چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى‌شود؟ بگو: «غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.» سوره یونس، آیه ۲۰.
  8. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  9. ر.ک: هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآنی
  10. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
  11. ر.ک: معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.
  12. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.
  13. کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۰۰.
  14. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.
  15. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی ص ۲۷۸.
  16. ر.ک: پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  17. ر.ک: نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.
  18. ر.ک: شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص۲۰۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.
  19. ر.ک: شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.
  20. ر.ک: مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ـ۸۷.
  21. ر.ک: شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.
  22. مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۱۱۴.
  23. ر.ک: موسوی، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۸.
  24. ر.ک: فائز باقری، سید محمد، بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳؛ نقوی، علم غیب ائمه معصومین(ع)، ص۳۱؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  25. ر.ک: نقوی، علم غیب ائمه معصومین(ع)، ص۳۱؛ نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.
  26. ر.ک: نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۱۳۷.



در بحث بماند

در پایان نامه علم غیب پیامبر و ائمه

1 ـ قلمرو وسیع مأموریت پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم دامنة مأموریت اولیاء الهی بسیار گسترده است آنان باید علم و آگاهی کامل حاصل از اصول و فروع دین اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت می¬شود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گر نه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمی¬شود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. (ناصر مکارم، شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 9 ، ص115.)

در نتیجه مأموریت اولیاء الهی مقتضای آگاهی غیبی این است که از جهات گوناگون علم غیب داشته باشند (عبدالحسین، امینی، الغدیر، ج 2، ص82.) و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی پیامبران و ائمه صلوات الله علیهم، در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به علم غیب باشد این علم را خواهند داشت. (محمد حسین، طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی‌تا، ج 20، ص89. )

و درباره قلمرو وسیع مأموریت معصومین علیهم السلام امام صادق علیه السلام می¬فرماید: ما من شیء و لا من آدمی و لا انسی و جنّی و لا ملک فی السماوات الا و نحن الحجج علیهم. (محمد باقر، مجلسی، مرآت العقول، ج 2، ص263. فضل بن حسن، الطبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص171.) و در بعضی دعاها نیز ائمه علیهم السلام به عنوان حجت خدا بر تمام عالم معرفی شده¬اند. (محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج 11، ص503.)

2 ـ ضرورت امامت وجود امام ضروری است و عقل ضرورت آن را درک می¬کند و از دلیل ضرورت امام، علم خدادادی «غیب» ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات پیامبر از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از پیامبر نقل می¬کنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از پیامبر باید معصوم و دارای علم غیب باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است.(محمد تقی، مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص64. راهنما شناسی، ص346- 349.)

3 ـ افاضه خداوند خداوند فیاض مطلق است و بر کسانیکه قابلیت مطلق دارند باید افاضه کنند و الا لازم می¬آید که محتاج و بخیل باشد، آنچه را که علت مفیضه افاضه می¬کند اثر واحد و مطلق است اما استعداد و قابلیت گیرندگان فیض مختلف است که یکی فیض را نمی¬پذیرد یکی از اندکی قبول نموده و دیگری را قبول می¬کنند مانند نور آفتاب که یک نور است ولی اجسام در نورگیری و استفاده از آن مختلف است از آیه 24 سورة تکویز نیز می¬توان به این دلیل عقلی که همان افاضه خداوند است پی برد زیرا در این آیه آمده است «و ما هو علی الغیب بضنین» که چه مرجع ضمیر خداوند باشد یا پیامبر در هر دو صورت مطلب قابل اثبات است زیرا در صورت اول معنا این می¬شود که خداوند بر غیب بخیل نیست و بر افراد قابل افاضه می¬کند و در هر دو صورت دوم مطلب جالیز استفاده می¬شود زیرا ثابت می¬کند که پیامبر علم غیب دارد و الا بخل معنا نداشت چون باید علم غیبی داشته باشد تا بگوئیم بخیل است یا نیست.(محمد حسین، طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج 4، ص104.)

4 ـ افضلیت: مرحوم شیخ مفید می¬فرماید «و واجب علمهم بجمع ما یتولونه و فضلهم علی رعایاهم لاستحالة رئاسة المفضول علی الفاضل الامام. علامه حلی می-فرماید: «یجب ان یکون افضل من رعیة لانّه اما ان یکون ساویاً لهم او النقض منهم او افضل و الثالث هو المطلوب و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام الفضل فی العلم» واجب است امام افضل از رعیت باشد چون امام از نظر فضائل یا مساوی با رعیت یا ناقص از آنها است یا افضل از آنهاست و تحت این حکم داخل می¬شود که امام از نظر علم باید افضل باشد که همین درست است زیرا صورت اوّل ترجیح بلا مرجح و صورت دوّم باعث مقدم شدن مفضول «ناقص در کمالات» بر فااضل «کامل در کمالات» می¬شود.(علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید اعتقاد، قم: مؤسسه نشر اسلامی ص389. محمد آصف، محسنی، صراط الحق، ج 3، ص34.) «وتقریره ان علیاً اخبر بالغیب فی مواضع کثیرة و لم تحصل هذه المرتبة احد من الصحابه فیکون افضل منهم قطعاً» (کشف المراد فی شرح تجرید اعتقاد، ص390.) علی علیه‌السلام در موارد زیادی از غیب خبر دارد و این مرتبه برای هیچ یک از صحابه حاصل نشده پس علی علیه‌السلام حتماً از آنها افضل است. دلیل امامت عین دلیل نبوت است بنابراین امام باید به‌عنوان قائم مقام پیامبر در جمیع شئون به جز وحی دارای صفات کمال مانند شجاعت و کرم و عفو و صدق و تدبیر و عقل و حکمت باشد. و همچنین باید اکمل و افضل از غیرخودش باشد تا بتواند آنها را هدایت نموده و مردم نیز در یادگیری و اشکال مطیع او باشد و گر نه نیابت محقق نشده و نقض غرض می¬گردد. (محسن، خرازی، بدآیة المعارف فی شرح عقائد امامیه، قم: موسّسه نشر اسلامی، چاپ داوزدهم، ج 2، ص44.)

ص19تا21

بازگشت به صفحهٔ «دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)».