خلود
(تغییرمسیر از جاودانی)
مقدمه
- بیشتر اهل لغت، کلمه "خلود" را به معنای دوام، بقا و جاودانگی دانستهاند و طول عمر را از باب تشبیه، خلود خواندهاند[۱]. برخی نیز آن را به معنای بقا و طول عمر دانسته و از باب تشبیه به معنای حیات جاودان به کار بردهاند[۲][۳].
- قرآن به صراحت بیان میکند که آدمیان در جهان آخرت در بهشت یا جهنم جاودانهاند و تعابیر گوناگونی- همانند خلود، اقامت، قرار و مکث- را برای این معنا به کار میبرد. "خلود" در آیات قرآنی، در قالبهای مختلف وصفی، فعلی و مصدری، برای جاودانگی در بهشت و دوزخ به کار رفته است. گاه قرآن به صراحت بیان میدارد که اهل جهنم هیچگاه از عذاب جهنم رها نمیشوند و بهشتیان، جاوداناند [۴][۵].
- کسانی که بنابر آیات قرآنی در دوزخ جاودان خواهند بود، عبارتاند از:
- کافران[۶]؛
- منافقان[۷]؛
- آنان که غرق در گناهاند[۸]؛
- آنان که کسی را به ناحق و عمدی بکشند[۹]؛
- ربا خواران[۱۰]؛
- ستمگران[۱۱]؛
- کسانی که میزان اعمالشان سبک است[۱۲]؛
- گنهکاران[۱۳][۱۴].
- از این آیه و قرائن موجود در آن بسیاری از مفسران تصریح کردهاند که گناه آن گاه مایه جاودانگی در دوزخ است که از نافرمانی در توحید ریشه گیرد[۱۵]. با نگاهی به مجموع این آیات دانسته میشود که کفار و بیایمانان در دوزخ و جاوداناند؛ ولی گناهکاران اگر گناهکاری آنان ایمان را از میان نبرد و موجب انکار ضروری دین نشود، سرانجام از دوزخ میرهند[۱۶].
- قرآن کریم گواهی میدهد که پایفشاری بر زشتکاری و گناهکاری، مایه انکار آیات الهی است[۱۷]. تنها گناهی که بدون توبه بخشوده نمیشود، شرک است؛ اما دیگر گناهان بسا که بیتوبه مشمول بخشایش الهی شوند[۱۸] و از گذر شفاعت شفیعان محو گردند[۱۹][۲۰].
- همه علمای امامیه بر آناند که تهدید به جاودانگی در دوزخ تنها متوجه کفار است و مؤمنان گناهکار را در برنمیگیرد. این مؤمنان پس از آنکه در عذاب الهی از گناهان خویش پاک میشوند، از دوزخ برون میآیند و به بهشت میروند. اهل حدیث و مرجئه نیز با این باور امامیه همراهاند؛ اما معتزله بر آناند که تهدید به خلود هم مؤمنان را میپوشاند و هم کافران را. دستهای از خوارج به نام "وعیدیه" هر گناه کبیرهای را مایه جاودانگی در دوزخ شمردهاند[۲۱][۲۲].
جاودانگی قرآن
جاودانگی در بهشت
جاودانگی در دوزخ
- در این باره که مراد از جاودانگی در دوزخ چیست، مسائلی برای مسلمانان رخ نموده است[۲۳].
- منشأ این مسائل آن بوده است که مسلمانان معتقدند خداوند دارای فضل و رحمتی بیکران است و از این منظر، هر گناهی بخشودنی است و سخت میتوان حکم کرد که خداوند، کسی را برای همیشه در دوزخ نگاه دارد. برای حل این مسئله معنای "خلود" را "عذاب طولانی" دانستهاند. برخی دیگر دوزخ و عذاب آن را جاودان دانستهاند؛ اما بر آن رفتهاند که دوزخیان به تدریج از عذاب رهایی مییابند و کسانی دیگر جایشان را میگیرند. گروهی دیگر گفتهاند، دوزخیان در دوزخ جاوداناند؛ اما پس از چندی، با عذاب انس میگیرند و عذاب برای آنان گوارا میشود. همه این آراء، با صریح آیات قرآنی و روایات ناسازگارند[۲۴][۲۵].
- مسئله نخست: جاودانگی در عذاب با رحمت الهی سازگار نیست. خدای متعال را رحمتی است بیکران. او چگونه انسانهایی را که خود آفریده، به دوزخ میاندازد و تا ابد نگاه میدارد؟
- پاسخ: رحمت خدای متعال، همانند رحمت ما انسانها نیست. رحمت انسان، با رقت قلب و تأثر درونی همراه است و چنین رحمتی در خدا نیست. رحمت خدا بدین معنا است که هر آنچه را بندگان برایش آمادگی یافتهاند، بدانان عطا کند[۲۶].
- خداوند دارای دو گونه رحمت است:
- رحمت عام؛ یعنی افاضه آنچه بندگان در مسیر وجودی خویش بدان محتاجاند.
- رحمت خاص؛ یعنی آنچه بندگان در طریق توحید و هدایت بدان نیازمندند. چون انسان با علم و اختیار، راه شرک و کفر میپیماید، باورهای پلید و خُلق و خوی زشت میگیرد و بدین سان، شایستگی رحمت خاص الهی را از کف میدهد و بنابر رحمت عام الهی- که همه موجودات را میپوشاند- راهی را که در پیش گرفته است، ادامه میدهد و سرانجام به دوزخ ابدی میرسد. پس خلود در دوزخ با رحمت خاص الهی سازگار نیست؛ ولی زشتکاران با اختیار خویش آن را از کف میدهند. اما رحمت عام الهی نه تنها با خلود ناسازگاری ندارد؛ بلکه عین رحمت است. بنابر قرآن، خداوند با عطای عام خویش، هر دو گروه صالح و فاسد را نیرو میبخشد[۲۷][۲۸].
- مسئله دوم: اینکه برخی بندگان چند سالی را در کفر و نافرمانی سپری کنند، مستحق آن نیست که موجب عذاب ابدی شود. آیا این با عدالت الهی سازگار است؟
- پاسخ: این مسئله از آنجا پدید آمده است که میان مجازات اخروی و دنیوی قیاس صورت پذیرفته است. مجازات بر سه گونه است:
- مجازات قراردادی: انسانها در این دنیا برای پیشگری از جرایم، مجازاتی بر مینهند و کیفرهایی وضع میکنند. در این گونه مجازات، باید میان جرم و کیفر تناسب باشد. هر قدر این تناسب افزونتر باشد، در پیشگیری موفقتر است.
- مجازات تکوینی: این مجازات را که "مکافات عمل" یا "اثر وضعی گناه" نیز نامند، معلول و نتیجه تکوینی جرم است. در این دسته از مجازات، میان جرم و عقوبت آن، تناسب ظاهری وجود ندارد؛ مثلًا انسان در یک لحظه میتواند جرعهای یا قطرهای زهر به کام بگذارد و عمر خویش را از کف دهد یا کسی یک گام پیش نهد و از پرتگاهی به زیر افتد.
- مجازات اخروی: در این گونه مجازات، رابطهای ژرفتر میان جرم و عقوبت برقرار است.
- گناه و جزای آن دارای "رابطه عینیت" اند؛ بدین معنا که مجازات اخروی، تجسم عینی اعمال انسان در زندگی دنیوی است. هر آنچه او در دنیا میکارد، در آخرت بر میدارد و این با عدل الهی ناسازگار نیست[۲۹][۳۰].
- مسئله سوم:انسان همانند دیگر آفریدگان، عاشق جمال خداوند است و طالب توحید و بندگی؛ اما گاه در عمر محدود دنیوی خویش، به لغزش میافتد و با کفر و عصیان آلوده میگردد. این کژی و پلیدی که در او پدید میآید، با مدتی عذاب از میان میرود و انسان به سرشت راستین خویش باز میآید. حال، چه نیازی به خلود در دوزخ است؟
- پاسخ: گاه زشتی و پلیدی چونان در وجود آدمی جان میگیرند که به صورت طبیعت ثانوی در میآیند؛ چنان که برخی جنایت پیشگان با پای فشاری بر جنایت به جایی میرسند که از آنچه میکنند، لذت میبرند هر چند فطرت آنان از جنایت بیزار است. قرآن کریم با تعبیر ﴿أَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ﴾[۳۱] از این حال یاد میکند. بدین سان، فطرت نخستین، به فطرت ثانوی تحول مییابد و انسان از این گذر شایسته عذاب دائم میگردد[۳۲][۳۳].
- مسئله چهارم: جاودانگی ویژه خداوند است. با این حال، چگونه انسان در دوزخ جاودان میشود؟
- پاسخ: این سؤال را میتوان درباره جاودانگی در بهشت نیز مطرح ساخت. در تاریخ آمده است که برای نخستین بار، نَظام معتزلی چنین سؤالی را خطاب به هِشام بن حَکم مطرح ساخت. هشام پاسخ داد: بقای خداوند، ذاتی است و نیازمند غیر نیست؛ اما بقای انسان در بهشت و دوزخ، چنین نیست و از خداوند متعال است و این دو بقا، با یکدیگر تفاوت دارند[۳۴][۳۵].
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ۳/ ۱۶۴؛ معجم مقاییس اللغة، ۲/ ۲۰۷.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ۱۵۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 236.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۳۹ و ﴿وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ﴾، آیه ۱۶۷؛ ﴿يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴾؛ سوره مائده، آیه ۳۷؛ ﴿ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ﴾؛ سوره هود، آیه ۱۰۶ و ۱۰۷؛ ﴿ وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ ﴾؛ سوره زخرف، آیه ۷۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 236.
- ↑ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۶.
- ↑ ﴿لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره مجادله، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۸۱.
- ↑ ﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۹۳.
- ↑ ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ ﴿وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ﴾؛ سوره شوری، آیه ۴۵.
- ↑ ﴿فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ﴾؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲ و ۱۰۳.
- ↑ ﴿إِلاَّ بَلاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ﴾؛ سوره جن، آیه ۲۳، ﴿وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 236.
- ↑ المیزان، ۲۰/ ۵۲؛ مجمع البیان، ۹ و ۱۰/ ۳۷۴؛ روح البیان، ۱۰/ ۲۰۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 236.
- ↑ ﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون﴾؛ سوره روم، آیه ۱۰.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا﴾؛ سوره نساء، آیه ۴۸ و ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا﴾، آیه ۱۱۶.
- ↑ پیام قرآن، ۶/ ۴۹۶- ۴۸۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 236.
- ↑ مصنفات الشیخ المفید، ۴/ ۴۷؛ کشف المراد، ۴۱۴؛ بحار الانوار، ۸/ ۳۶۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 236-237.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 237.
- ↑ اسفار الاربعة، ۹/ ۳۵۰- ۳۴۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 237.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 237.
- ↑ المیزان، ۱/ ۴۱۳ و ۴۱۴؛ اسراء/ ۲۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 238.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ۱/ ۱/ ۲۳۴- ۲۲۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 238.
- ↑ «گناهشان آنان را فرا گیرد» سوره بقره، آیه ۸۱.
- ↑ اسفار اربعة، ۹/ ۲۴۶؛ پیام قرآن، ۶/ ۴۹۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 238-239.
- ↑ معادشناسی، ۱۰/ ۱۸۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 239.