طلوع خورشید از مغرب
یکی از نشانههای غیرحتمی ظهور که در چند روایت بیان شده طلوع خورشید از مغرب است. در تبیین این نشانه سه نظر وجود دارد: ۱. عدهای قائلند که در زمان ظهور، خورشید برخلاف همیشه از مغرب طلوع میکند؛ ۲. عدهای دیگر منظور از این خورشید را وجود مبارک حضرت مهدی (ع) میدانند چرا که طلوع خورشید از مغرب باعث به هم ریختگی نظام عالم است؛ ۳. این نشانه مربوط به قیامت است نه ظهور.
مقدمه
از جمله نشانههای ظهور که در روایات به آن اشاره شده، طلوع خورشید از مغرب است. در این مطلب که طلوع خورشید از مغرب از نشانههای حتمی ظهور است یا نه اختلاف نظر وجود دارد:
- طلوع خورشید از مغرب از علائم پیش از ظهور است. ابوحمزه ثمالی نقل میکند: به ابو عبد الله عرض کردم: ابو جعفر فرموده است: "طلوع خورشید از مغرب علامت حتمی ظهور است"[۱].[۲]
- مراد از طلوع خورشید از مغرب حضرت مهدی (ع) است. نزال بن سبره میگوید: حضرت علی (ع) روزی برای ما سخنرانی فرمود (...) صعصعة بن صوحان از جا بلند شد و گفت: ای امیر المؤمنین دجال چه وقت بیرون میآید؟ حضرت درباره او صحبتهایی کردند و در ضمن فرمایشاتشان فرمودند: او را خداوند متعال در شام میکشد، به دست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند.» بعد از آنکه فرمایشات حضرت تمام شد، نزال بن سبره گوید به صعصعة بن صوحان گفتم: مقصود حضرت از این فرمایش چه بود؟ صعصعه پاسخ داد: ای سبره آن کس که عیسی بن مریم پشت سرش نماز میخواند دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین فرزند حسین بن علی است، و او خورشیدی است که از مغرب طلوع میکند ...[۳].
- طلوع خورشید از مغرب از نشانههای برپایی قیامت است نه از علائم ظهور امام زمان (ع)، یعنی قبل از شروع قیامت، خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد[۴]. رسول اکرم (ص) فرمودند: "قیامت برپا نخواهد شد تا این که (...) خورشید از مغرب طلوع کند، وقتی از مغرب طلوع کرد و مردم دیدند، همگی ایمان میآورند و آن هنگامی است که برای کسانی که قبلا ایمان نیاورده و یا با داشتن ایمان کار خیر انجام ندادهاند ایمان آوردن در آن زمان سودی به حالشان نخواهد داشت. (اشاره است به آیه ۱۵۸ از سوره انعام)" [۵].[۶]
دلائل قائلین به نظریۀ دوم
قائلین به نظریۀ دوم میگویند: وقوع چنین پدیدهای، اگر معنای ظاهری آن مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگاری دارد. به طور قطع حضرت مهدی (ع)، بر روی همین زمین، حکومت جهانی خویش را تشکیل میدهد.[۷] بر این اساس تحقق این نشانه به گونۀ معجزه، چنانکه برخی پنداشتهاند، میسر نیست، زیرا معجزه در محدودۀ نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت میگیرد. لذا به نظر میرسد، منظور از طلوع خورشید از مغرب، حضرت مهدی (ع) است[۸].
دلائل قائلین به نظریۀ سوم
قائلین به نظریۀ سوم میگویند:
- اولاً روایتی[۹] که نظریه دوم، آورده، به شرطی میتواند یکی از نشانههای ظهور باشد که برای آن معنایی مجازی و رمزی قائل شویم، یعنی بگوییم خورشید همان حضرت مهدی (ع) است، منتها این روایت از لحاظ سندی معتبر نیست، مگر اینکه بگوییم تقریبا اتفاق نظری در مورد قائل شدن به این مجاز میان علما باشد و این جای تأمل دارد. علاوه بر آن، در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی (ع) ذکر شده است و اگر مقصود، ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی به تکرار نداشت؛ بنابراین، طلوع خورشید از مغرب، حادثهای است خارق العاده که پس از ظهور حضرت مهدی (ع) و در آستانه قیامت اتفاق خواهد افتاد[۱۰].
- ثانیاً: نظریۀ اول که به روایت شیخ مفید[۱۱] استناد کرده، نمی توان با آن روایت برای اثبات یک امر تاریخی استناد کرد[۱۲].
- ثالثاً: پذیرفته نشدن توبه بعد از طلوع خورشید از مغرب در روایتی که از پیامبر آمده است[۱۳] نشانۀ برپایی قیامت است نه ظهور مهدی (ع). پیامبر (ص) میفرماید:[۱۴] «قیامت بر پا نمی شود مگر اینکه خورشید از مغرب طلوع کند و هنگامی که چنین طلوع کند و مردم آن را ببینند همگی ایمان میآورند و آن ایمان هنگامی است که هیچ سودی برای آنها ندارد زیرا از قبل ایمان نیاورده و این ایمان برای آنها فایده بخش نخواهد بود»[۱۵]
- رابعا بیشتر احادیثی که دربارۀ طلوع خورشید از مغرب آمده، آن را به عنوان علامت پایان جهان معرفی کرده است. برخی از متون نیز تنها به حتمی بودن طلوع خورشید از مغرب اشاره کرده و این علامت را در کنار دیگر علائم حتمی، از جمله علائم حتمی ظهور امام مهدی (ع) ذکر کرده است. کنار هم قرار گرفتن این علامت با علائم ظهور، سبب شده است که برخی از افراد گمان کنند این علامت نیز جزء علامت ظهور است. در حالی که در بیشتر متون تصریح شده است که این علامت، آغاز قیامت است[۱۶].
دلائل قائلین به نظریۀ اول و دوم
برخی هم نظریۀ اول را قبول دارند و هم نظریۀ دوم را، به این صورت که میگویند لسان روایات در باب علائم، به لحاظ زبان شناختی بر دو گونه است:
- استفاده از زبان نمادین: که در برخی از احادیث وارد شده «وَ هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا»[۱۷]؛ مهدی همان خورشید مغرب است.
- استفاده از زبان غیر نمادین: ابی حمزه ثمالی گفت: از امام ابی جعفر محمد بن علی پرسیدم: "آیا خروج سفیانی قطعی است؟" امام پاسخ فرمودند: «بلی و ندای آسمانی نیز حتمی است چنانکه طلوع خورشید از مغرب خود (...) نیز حتمی است»[۱۸]. بر این اساس ممکن است هر دو معنا، مراد بوده و تحقق یابد؛ یعنی علاوه بر طلوع شمس ولایت مهدوی از محل غیبت خود، ستاره معروف خورشید نیز در ادامه سلسله حوادث خارق العاده و معجزه آسای عصر ظهور از سمت مغرب طلوع کند[۱۹].
نتیجه گیری
به نظر میرسد اگر طلوع خورشید از مغرب را جزء علائم ظهور بدانیم به هر دو معنایی که برای آن شده یعنی چه مراد از آن وجود امام زمان (ع) باشد و چه ستارۀخورشید دلیل قانع کنندهایی مبنی بر حتمی بودن آن یافت نشد.
پرسشهای وابسته
منابع
- صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری
- خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر ۱
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۷
- حسنی، سید نذیر، مصلح کل ۱
- سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت
- سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ۱
- علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار
- اسماعیل اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانههای ظهور
پانویس
- ↑ «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) كَانَ يَقُولُ خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنَ الْمَغْرِبِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ أَشْيَاءُ كَانَ يَقُولُهَا مِنَ الْمَحْتُومِ»؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص ۲۶۶.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، ارشاد، ص ۳۳۶.
- ↑ «إِنَّ الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ هُوَ الثَّانِيَ عَشَرَ مِنَ الْعِتْرَةِ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص ۵۲۵ ـ ۵۳۲؛ سفینة البحار در ذیل کلمه دجال؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۳۷.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، خصال، ص ۴۳۱، ح ۱۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۱۵، ح ۳۳۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۵، ص ۱۴۵، ح ۳.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۹، ص ۷۴
- ↑ ر.ک: اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانههای ظهور، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج ۳، ص ۱۴۷ و ۱۴۸؛ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج ۷، ص ۴۵۰؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۹۵.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۹۴، نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۵۲؛ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، ارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۰؛ ر. ک. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانههای ظهور، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص ۵۲۵ ـ ۵۳۲؛ سفینة البحار در ذیل کلمه دجال؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۳۷.
- ↑ ر.ک: صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۹۵؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانههای ظهور، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج ۳، ص ۱۴۷ و ۱۴۸.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، الارشاد، ص ۳۵۸؛ ص336
- ↑ ر.ک: حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷.
- ↑ صیحفة همام بن منبه، ص ۲۴.
- ↑ صیحفة همام بن منبه، ص ۲۴.
- ↑ ر.ک: حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج ۷، ص ۴۵۰.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲؛ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۲۶.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱؛ طوسی، الغیبة، ص ۴۵۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶: «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) كَانَ يَقُولُ خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنَ الْمَغْرِبِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ أَشْيَاءُ كَانَ يَقُولُهَا مِنَ الْمَحْتُومِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ اخْتِلَافُ بَنِي فُلَانٍ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ مِنَ الْمَحْتُومِ».
- ↑ ر.ک: علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار، ص۴۰ ـ ۴۱.