عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:


==[[دلیل عصمت]] [[معصومین]]==
==[[دلیل عصمت]] [[معصومین]]==
*سه [[دلیل]] برای [[عصمت]] بیان شده است:
سه [[دلیل]] برای [[عصمت]] بیان شده است:
# [[دلیل عصمت]] [[قوه]] یا ملکه‌ای از سوی [[خداوند]] است که [[مانع]] از صدور [[خطا]] و [[گناه]] می‌‌شود. براساس این [[دلیل عصمت]] از [[گناه]] یک عمل قهری و جبری است و نشان دهدۀ [[قوه]] و ملکۀ [[خدادادی]] است که موجب چنین عصمتی شده است و سبب می‌‌شود [[انگیزه]] و [[داعی]] برای [[گناه]] کردن [[معصومین]] از بین برود.
# [[دلیل عصمت]] [[قوه]] یا ملکه‌ای از سوی [[خداوند]] است که [[مانع]] از صدور [[خطا]] و [[گناه]] می‌‌شود. براساس این [[دلیل عصمت]] از [[گناه]] یک عمل قهری و جبری است و نشان دهدۀ [[قوه]] و ملکۀ [[خدادادی]] است که موجب چنین عصمتی شده است و سبب می‌‌شود [[انگیزه]] و [[داعی]] برای [[گناه]] کردن [[معصومین]] از بین برود.
# [[دلیل]] دیگری که تحت عنوان تعریف [[عصمت]] بیان شده این است که [[معصومین]] برای محافظت خودشان از [[گناه]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] یک [[نیروی درونی]] و بیرونی دارند. [[نیروی درونی]] یعنی انگیزه‌ای برای انجام دادن [[معصیت]] ندارند و نیروی بیرونی، یعنی مانعی که نزدیک شدن به [[گناه]] را از [[معصومین]] می‌‌گیرد، چنانکه در جریان [[حضرت یوسف]] از این نیرو بیرونی استفاده شد {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. همچنین درباره [[اهل بیت]]{{ع}} در [[آیۀ تطهیر]] آمده است: {{متن قرآن|لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از تقدیم {{متن قرآن|عَنْكُمُ}} بر {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} نتیجه گرفته شده است که عامل بیرونی [[مانع]] است که [[رجس]] و [[پلیدی]] به [[اهل بیت]]{{ع}} نزدیک شود، نه اینکه [[اهل بیت]] از [[رجس]] و [[پلیدی]] دور شده باشند.
# [[دلیل]] دیگری که تحت عنوان تعریف [[عصمت]] بیان شده این است که [[معصومین]] برای محافظت خودشان از [[گناه]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] یک [[نیروی درونی]] و بیرونی دارند. [[نیروی درونی]] یعنی انگیزه‌ای برای انجام دادن [[معصیت]] ندارند و نیروی بیرونی، یعنی مانعی که نزدیک شدن به [[گناه]] را از [[معصومین]] می‌‌گیرد، چنانکه در جریان [[حضرت یوسف]] از این نیرو بیرونی استفاده شد {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. همچنین درباره [[اهل بیت]]{{ع}} در [[آیۀ تطهیر]] آمده است: {{متن قرآن|لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از تقدیم {{متن قرآن|عَنْكُمُ}} بر {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} نتیجه گرفته شده است که عامل بیرونی [[مانع]] است که [[رجس]] و [[پلیدی]] به [[اهل بیت]]{{ع}} نزدیک شود، نه اینکه [[اهل بیت]] از [[رجس]] و [[پلیدی]] دور شده باشند.
#عده ای دیگر در بیان [[دلیل عصمت]] مدعی شده‌اند اتصال [[معصومین]] به [[حقیقت]] [[اعمال]]، سبب [[عصمت]] آنان شده است، به این بیان که [[گناه]] و [[اشتباه]] زمانی رخ می‌‌دهد که [[انسان]] به وسیلۀ [[حسی]] درونی یا بیرونی با واقعیتی روبرو شده و یک سلسله صورت‌های [[ذهنی]] در تصورش تداعی شود و با [[عقل]] خود آن صورت‌ها را تجزیه و ترکیب ‌‌کند آنگاه در [[تطبیق]] صورت‌های [[ذهنی]] با واقعیت‌های خارجی دچار [[خطا]] و [[اشتباه]] می‌‌شود؛ اما اگر [[انسانی]] مستقیماً با واقعیت‌های عینی به وسیله [[حسی]] یا موهبتی خاص در تماس باشد به نحوی که [[ادراک]] واقعیت، نزد او عین اتصال با واقعیات باشد، فرض [[خطا]] یا [[اشتباه]] برای چنین فردی فرضی محال است، چرا که او به صورت مستقیم با واقعیات در تماس است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۵. </ref>.
#عده ای دیگر در بیان [[دلیل عصمت]] مدعی شده‌اند اتصال [[معصومین]] به [[حقیقت]] [[اعمال]]، سبب [[عصمت]] آنان شده است، به این بیان که [[گناه]] و [[اشتباه]] زمانی رخ می‌‌دهد که [[انسان]] به وسیلۀ [[حسی]] درونی یا بیرونی با واقعیتی روبرو شده و یک سلسله صورت‌های [[ذهنی]] در تصورش تداعی شود و با [[عقل]] خود آن صورت‌ها را تجزیه و ترکیب ‌‌کند آنگاه در [[تطبیق]] صورت‌های [[ذهنی]] با واقعیت‌های خارجی دچار [[خطا]] و [[اشتباه]] می‌‌شود؛ اما اگر [[انسانی]] مستقیماً با واقعیت‌های عینی به وسیله [[حسی]] یا موهبتی خاص در تماس باشد به نحوی که [[ادراک]] واقعیت، نزد او عین اتصال با واقعیات باشد، فرض [[خطا]] یا [[اشتباه]] برای چنین فردی فرضی محال است، چرا که او به صورت مستقیم با واقعیات در تماس است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۵. </ref>.
==[[شبهه]] اختیاری نبودن [[عصمت]] [[معصومین]]==
==[[شبهه]] اختیاری نبودن [[عصمت]] [[معصومین]]==
*برخی با توجه به تعاریف عصمت و [[دلایل]] آن قایل شده‌اند عصمت زاییدۀ [[اختیار]] [[معصوم]] نیست و معتقداند عصمت آنان به خاطر عامل قهری و جبری است که از ناحیۀ [[خدا]] در ذات [[معصومین]] نهادینه شده است؛ حتی عده ای پا را فراتر گذاشته و معتقدند چنین عصمتی به هیچ عنوان واقع نمی‌شود، چراکه در ماهیت تمام [[انسان‌ها]] امیال و [[شهوات]] [[نفسانی]] وجود دارد و اگر [[معتقد]] شویم [[معصومین]] چنین امیال و دواعی شهوانی را ندارند باید ملتزم شویم آنها از دایرۀ [[انسانیت]] خارجند، در حالی که چنین ادعایی نزد هیچکس پذیرفته نیست<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۴؛  [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸.</ref>.  
برخی با توجه به تعاریف عصمت و [[دلایل]] آن قایل شده‌اند عصمت زاییدۀ [[اختیار]] [[معصوم]] نیست و معتقداند عصمت آنان به خاطر عامل قهری و جبری است که از ناحیۀ [[خدا]] در ذات [[معصومین]] نهادینه شده است؛ حتی عده ای پا را فراتر گذاشته و معتقدند چنین عصمتی به هیچ عنوان واقع نمی‌شود، چراکه در ماهیت تمام [[انسان‌ها]] امیال و [[شهوات]] [[نفسانی]] وجود دارد و اگر [[معتقد]] شویم [[معصومین]] چنین امیال و دواعی شهوانی را ندارند باید ملتزم شویم آنها از دایرۀ [[انسانیت]] خارجند، در حالی که چنین ادعایی نزد هیچکس پذیرفته نیست<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۴؛  [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸.</ref>.
*در جواب گفته شده است عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل می‌‌شود:
 
در جواب گفته شده است عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل می‌‌شود:
#امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸.  </ref>.   
#امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸.  </ref>.   
#امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمی‌شود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمی‌کند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است  و نمی‌تواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمی‌کنند<ref>ر.ک. [[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>.
#امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمی‌شود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمی‌کند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است  و نمی‌تواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمی‌کنند<ref>ر.ک. [[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>.
==عقلی بودن [[عصمت]]==
==عقلی بودن [[عصمت]]==
*می توان گفت [[عصمت]] یک [[عمل خارق‌العاده]] نیست، بلکه با [[شناخت]] زیربنای [[عصمت]] می‌‌توان فهمید [[عصمت]]، مقولۀ [[عقلی]] است. [[عصمت]] [[عنایت خداوند]] برای عده ای از افراد است که به اوج قلۀ [[معرفت]] و [[تقوا]] رسیده باشند و [[خداوند متعال]] به همین [[دلیل]] به آنها چنین [[عنایت]] کرده که بتوانند [[باطن]] و [[زشتی]] [[گناه]] را ببینند و دیدن چنین زشتی‌هایی سبب شده است این افراد نه تنها به [[گناه]] نزدیک نشوند بلکه به [[فکر]] [[گناه]] هم نیفتند. مصداق بارز این افراد براساس [[آیات]] و [[روایات]] [[امامان]] معصومند<ref>ر.ک: [[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>. به بیان دیگر ارادۀ [[معصومین]] برای انجام ندادن [[گناه]] و [[خطا]]، بستگی به [[قدرت]] [[معرفت]]، [[تقوا]] و [[علم]] ایشان دارد یعنی هر اندازه [[ایمان و علم]] آنان قوی‌تر و توجه‌شان به آثار [[گناهان]] شدیدتر باشد، نزدیک شدن آنها به [[گناه]] و [[خطا]] کمتر خواهد شد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۵. </ref>؛ چنانکه بسیاری از ما [[انسان‌ها]] در مورد بعض از [[گناهان]]، مانند [[قتل]] و [[غارت]] به [[دلیل]] [[علم]] مان به [[زشتی]] چنین معصیتی ترک آن را بر انجام ترجیح می‌‌دهیم، زیرا [[علم]] ما به [[حقیقت]] [[گناه]] برایمان حاصل شده است. انسان‌های [[معصوم]] هم، به [[دلیل]] علمشان به [[باطن]] [[گناه]] و آثار و عواقب شوم آنها، هیچ‌گاه ارادۀ انجام [[معصیت]] را نمی‌کنند، مانند [[انسان]] تشنه‌ای که ظرف [[آب]] خنکی را که با زهر کشنده [[آلوده]] شده نمی‌نوشد با اینکه [[احساس]] شدید [[تشنگی]] می‌‌کند<ref>آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۷۳ و ۷۴. </ref>.
[[عصمت]] یک [[عمل خارق‌العاده]] نیست، بلکه با [[شناخت]] زیربنای [[عصمت]] می‌‌توان فهمید [[عصمت]]، مقولۀ [[عقلی]] است. [[عصمت]] [[عنایت خداوند]] برای عده ای از افراد است که به اوج قلۀ [[معرفت]] و [[تقوا]] رسیده باشند و [[خداوند متعال]] به همین [[دلیل]] به آنها چنین [[عنایت]] کرده که بتوانند [[باطن]] و [[زشتی]] [[گناه]] را ببینند و دیدن چنین زشتی‌هایی سبب شده است این افراد نه تنها به [[گناه]] نزدیک نشوند بلکه به [[فکر]] [[گناه]] هم نیفتند. مصداق بارز این افراد براساس [[آیات]] و [[روایات]] [[امامان]] معصومند<ref>ر.ک: [[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>. به بیان دیگر ارادۀ [[معصومین]] برای انجام ندادن [[گناه]] و [[خطا]]، بستگی به [[قدرت]] [[معرفت]]، [[تقوا]] و [[علم]] ایشان دارد یعنی هر اندازه [[ایمان و علم]] آنان قوی‌تر و توجه‌شان به آثار [[گناهان]] شدیدتر باشد، نزدیک شدن آنها به [[گناه]] و [[خطا]] کمتر خواهد شد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۵. </ref>؛ چنانکه بسیاری از ما [[انسان‌ها]] در مورد بعض از [[گناهان]]، مانند [[قتل]] و [[غارت]] به [[دلیل]] [[علم]] مان به [[زشتی]] چنین معصیتی ترک آن را بر انجام ترجیح می‌‌دهیم، زیرا [[علم]] ما به [[حقیقت]] [[گناه]] برایمان حاصل شده است. انسان‌های [[معصوم]] هم، به [[دلیل]] علمشان به [[باطن]] [[گناه]] و آثار و عواقب شوم آنها، هیچ‌گاه ارادۀ انجام [[معصیت]] را نمی‌کنند، مانند [[انسان]] تشنه‌ای که ظرف [[آب]] خنکی را که با زهر کشنده [[آلوده]] شده نمی‌نوشد با اینکه [[احساس]] شدید [[تشنگی]] می‌‌کند<ref>آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۷۳ و ۷۴. </ref>.


== عدم بازگشت امر اکتسابی به امر موهبتی==
== عدم بازگشت امر اکتسابی به امر موهبتی==
*ممکن است اشکال شود بازگشت امر ارادی و اکتسابی به امر غیر ارادی است، چراکه در تعریف [[عصمت]] امر ارادی [[معصومین]] منوط به [[علمی]] شد که از طرف [[خداوند]] در [[جان]] [[معصومین]] نهادینه شده و این [[علم]]، امر کاملا [[تکوینی]] و غیر ارادی است، لذا چگونه می‌‌توان ملتزم شد [[عصمت]] [[معصومین]] امر اختیاری است، چراکه [[عصمت]] [[معصومین]] به طور غیر مستقیم ناشی از امر جبری است که [[خداوند]] آن را به عنوان [[علم]] و یا [[ملکه]] به [[معصومین]] هبه کرده است؟
ممکن است اشکال شود بازگشت امر ارادی و اکتسابی به امر غیر ارادی است، چراکه در تعریف [[عصمت]] امر ارادی [[معصومین]] منوط به [[علمی]] شد که از طرف [[خداوند]] در [[جان]] [[معصومین]] نهادینه شده و این [[علم]]، امر کاملا [[تکوینی]] و غیر ارادی است، لذا چگونه می‌‌توان ملتزم شد [[عصمت]] [[معصومین]] امر اختیاری است، چراکه [[عصمت]] [[معصومین]] به طور غیر مستقیم ناشی از امر جبری است که [[خداوند]] آن را به عنوان [[علم]] و یا [[ملکه]] به [[معصومین]] هبه کرده است؟
*در جواب خواهیم گفت امر ارادی و اختیاری به هیچ عنوان به امر غیر ارادی و [[تکوینی]] به نام [[علم]] و [[ملکه]] وابسطه نیست، بلکه می‌‌توان مدعی شد چنین موهبتی بر اساس شواهد [[دینی]] منوط به امر ارادی و اختیاری است، چنانکه این مدعا توسط فرازی از [[دعای ندبه]] [[تأیید]] می‌‌شود: «تو ([[خداوند]]) با آنها شرط کردی [[زهد]] را و فهمیدی که آنان به این شرط [[وفا]] می‌‌کنند پس آنان را [[مقرب]] خویش قراردادی و با [[وحی]] خویش آنان را گرامی داشتی»؛ لذا [[علم موهبتی]] [[خداوند]] بدون [[دلیل]] و توسط [[امر تکوینی]] در [[روح]] [[معصومین]] قرار نگرفته است، بلکه [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای قبول چنین موهبتی نقش اصلی را  در [[پذیرفتن]] و قرار گرفتن این [[موهبت]] در [[روح]] آنان دارد<ref>ر.ک. [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۴-۲۰۷. </ref>.
 
در جواب خواهیم گفت امر ارادی و اختیاری به هیچ عنوان به امر غیر ارادی و [[تکوینی]] به نام [[علم]] و [[ملکه]] وابسطه نیست، بلکه می‌‌توان مدعی شد چنین موهبتی بر اساس شواهد [[دینی]] منوط به امر ارادی و اختیاری است، چنانکه این مدعا توسط فرازی از [[دعای ندبه]] [[تأیید]] می‌‌شود: «تو ([[خداوند]]) با آنها شرط کردی [[زهد]] را و فهمیدی که آنان به این شرط [[وفا]] می‌‌کنند پس آنان را [[مقرب]] خویش قراردادی و با [[وحی]] خویش آنان را گرامی داشتی»؛ لذا [[علم موهبتی]] [[خداوند]] بدون [[دلیل]] و توسط [[امر تکوینی]] در [[روح]] [[معصومین]] قرار نگرفته است، بلکه [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای قبول چنین موهبتی نقش اصلی را  در [[پذیرفتن]] و قرار گرفتن این [[موهبت]] در [[روح]] آنان دارد<ref>ر.ک. [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۴-۲۰۷. </ref>.


==[[گسترۀ عصمت]]==
==[[گسترۀ عصمت]]==
* [[وسعت عصمت معصومین]] شامل امور فردی، [[امور اجتماعی]]، [[امور دینی]] و امور غیر [[دینی]] می‌‌شود، به نحوی که می‌‌توان گفت [[امامت]] [[امامان معصوم]] زیر سایۀ [[عصمت]] آنان توسط [[خداوند]] [[جعل]] شده است. در فرمایشی از [[امام رضا]]{{ع}} درباره چنین تلازمی ([[امامت]] و [[عصمت]]) آمده است: {{متن حدیث|فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ}}<ref>سوره حدید، آیه ۲۱. </ref>{{متن حدیث|فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَی مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُونَهُ أَوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَیُقَدِّمُونَهُ}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۶ باب ۲۰ ما جاء عن الرضا{{ع}} فی وصف الإمامة و الإمام و ذکر فضل الإمام و رتبته. </ref>.<ref>ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹ </ref>
[[وسعت عصمت معصومین]] شامل امور فردی، [[امور اجتماعی]]، [[امور دینی]] و امور غیر [[دینی]] می‌‌شود، به نحوی که می‌‌توان گفت [[امامت]] [[امامان معصوم]] زیر سایۀ [[عصمت]] آنان توسط [[خداوند]] [[جعل]] شده است. در فرمایشی از [[امام رضا]]{{ع}} درباره چنین تلازمی ([[امامت]] و [[عصمت]]) آمده است: {{متن حدیث|فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ}}<ref>سوره حدید، آیه ۲۱. </ref>{{متن حدیث|فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَی مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُونَهُ أَوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَیُقَدِّمُونَهُ}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۶ باب ۲۰ ما جاء عن الرضا{{ع}} فی وصف الإمامة و الإمام و ذکر فضل الإمام و رتبته. </ref>.<ref>ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹ </ref>


==عصمت در درآمدی بر سیره معصومان==
==عصمت در درآمدی بر سیره معصومان==
خط ۸۵: خط ۸۹:


البته در بحثی تفصیلی باید میان واژه "عصمت" و مفهوم عصمت فرق گذاشت. اندیشه [[عصمت پیامبر اکرم]]{{صل}} نه تنها در [[قرآن]] مطرح شده، بلکه با تعابیری از قبیل [[تطهیر]]، [[اخلاص]] و امثال آن در زبان [[اصحاب]] آمده است، و حتی [[خلیفه اول]] در آغاز [[خلافت]] خود، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با تعبیر "عصمه من الآفات" و تعابیر دیگر، [[معصوم]] دانسته است (تاریخ [[طبری]]، ج 2، ص 460). [[دلایل]] فراوانی در دست است که [[اصحاب خاص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] نیز به معصومیت ایشان [[باور]] داشته‏‌اند، و البته این [[اعتقاد]] به تدریج در جامعه شیعه شیوع یافته است.<ref>پژوهشگران مجمع عالی حکمت اسلامی، [[نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (کتاب)|نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع]]، ص ۴۳-۴۸.</ref>.
البته در بحثی تفصیلی باید میان واژه "عصمت" و مفهوم عصمت فرق گذاشت. اندیشه [[عصمت پیامبر اکرم]]{{صل}} نه تنها در [[قرآن]] مطرح شده، بلکه با تعابیری از قبیل [[تطهیر]]، [[اخلاص]] و امثال آن در زبان [[اصحاب]] آمده است، و حتی [[خلیفه اول]] در آغاز [[خلافت]] خود، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با تعبیر "عصمه من الآفات" و تعابیر دیگر، [[معصوم]] دانسته است (تاریخ [[طبری]]، ج 2، ص 460). [[دلایل]] فراوانی در دست است که [[اصحاب خاص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] نیز به معصومیت ایشان [[باور]] داشته‏‌اند، و البته این [[اعتقاد]] به تدریج در جامعه شیعه شیوع یافته است.<ref>پژوهشگران مجمع عالی حکمت اسلامی، [[نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (کتاب)|نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع]]، ص ۴۳-۴۸.</ref>.
==جستارهای وابسته==


==منابع==
==منابع==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۶:
# [[پرونده:13681415.jpg|22px]] پژوهشگران مجمع عالی حکمت اسلامی، [[نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (کتاب)|'''نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع''']]
# [[پرونده:13681415.jpg|22px]] پژوهشگران مجمع عالی حکمت اسلامی، [[نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (کتاب)|'''نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
==جستارهای وابسته==


==پانویس==
==پانویس==
۱۱۱٬۸۲۶

ویرایش