←جستارهای وابسته
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[احترام]] و [[تقدیس]] مجالس قصهگویی به جایی رسید که برخی [[گمان]] میکردند، همان گونه که [[سخن گفتن]] در اثنای [[خطبه]] [[نماز جمعه]] جایز نیست، حرف زدن در اثنای قصّه هم جایز نباشد تا این که [[عطاء بن ابی رباح]] اعلام کرد: سخن گفتن در اثنای قصّهها اشکالی ندارد<ref>المصنّف، ج۳، ص۳۸۸.</ref>. مالک هم گفت:... بر [[مردم]] [[واجب]] نیست که رو به قصهگویان بنشینند، آن گونه که در [[نماز جمعه]] رو به [[خطیب]] مینشینند<ref>الحوادث و البدع، ص۹۹.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۷۸.</ref>. | [[احترام]] و [[تقدیس]] مجالس قصهگویی به جایی رسید که برخی [[گمان]] میکردند، همان گونه که [[سخن گفتن]] در اثنای [[خطبه]] [[نماز جمعه]] جایز نیست، حرف زدن در اثنای قصّه هم جایز نباشد تا این که [[عطاء بن ابی رباح]] اعلام کرد: سخن گفتن در اثنای قصّهها اشکالی ندارد<ref>المصنّف، ج۳، ص۳۸۸.</ref>. مالک هم گفت:... بر [[مردم]] [[واجب]] نیست که رو به قصهگویان بنشینند، آن گونه که در [[نماز جمعه]] رو به [[خطیب]] مینشینند<ref>الحوادث و البدع، ص۹۹.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۷۸.</ref>. | ||
===چهره [[حقیقی]] قصهگویان=== | |||
هر چند بسیاری از اعیان و سرشناسان در مجالس قصّهگویی حاضر میشدند و به قصّهگویان گوش فرا میدادند<ref>بنگرید: القصّاص و المذکّرین.</ref> و این کار تا مدّت مدیدی تداوم داشت، امّا سرانجام کارشان به [[رسوایی]] کشید و آنچه پنهان میکردند، نزد [[مردم]] عیان و آشکار شد و مردم [[حقیقت]] را بر زبان آوردند و بدان تصریح کردند. | |||
برای روشن شدن حقیقت امر به مواردی چند اشاره میکنیم؛ | |||
#ابو قلابه گفت: [[علم]] را جز قصهگویان نکشتند. [[انسان]]، یک سال تمام نزد قصّهگو مینشیند، امّا چیزی از او نمیآموزد<ref>ربیع الابرار، ج۳، ص۵۸۸؛ القصّاص و المذکّرین، ص۱۰۷- ۱۰۸.</ref>. ایوب سختیانی هم نزدیک به همین سخن گفته است<ref>السنة قبل التدوین، ص۲۱۳.</ref>. | |||
#یکی از [[صحابه]] به قصهگویی گفت: قصهگویان عامل ترک [[سنت پیامبر]]{{صل}} و قطع [[روابط]] [[خویشاوندی]] مردم هستند<ref>بنگرید: مختصر تاریخ دمشق، ج۱۰، ص۲۰۲؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۸.</ref>. | |||
# [[احمد بن حنبل]]، گدایان و قصهگویان را دروغگوترین مردم میدانست<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۳؛ طبقات الحنابله، ج۱، ص۲۵۳؛ قوّت القلوب، ج۲، ص۳۰۸.</ref>. | |||
# [[محمد بن کثیر]] قصهگویان را دروغگوترین [[خلق]] از زبان [[پیامبران]] میشمرد<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۴.</ref>. | |||
#برخی تصریح کردهاند که عامل انتشار [[اسرائیلیات]] در کتب [[تاریخ]] و [[تفسیر]]، قصّهگویان بودهاند<ref>تاریخ المذاهب الاسلامیه، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. | |||
# [[ابراهیم حربی]] میگفت: [[حمد]] و ثنا خدایی را که ما را از کسانی قرار نداد که به مجلس قصهگویان و کنیسه جهودان و کلیسای [[نصارا]] میروند<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۱۰۹.</ref>. | |||
# [[ابن قتیبه]] میگفت: قصهگویان از قدیم [[اقبال]] عمومی مردم را به خود جلب و با بیان [[منکرات]] و سخنان عجیب و [[غریب]] و [[احادیث]] ساختگی ذهنشان را پر میکردند<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص۳۵۵- ۳۵۷.</ref>. | |||
#دیگری گفت: قصهگویان برای کسب درآمد و [[ارتزاق]] و نزدیکی به [[توده]] مردم، احادیث و [[روایات]] شگفت میساختند. آنها در این زمینه آن قدر سخنان عجیب و غریب، و راست و [[دروغ]] سر هم کردند که نمیتوان همه را توصیف کرد<ref>الباعث الحثیث، ص۸۵.</ref>. | |||
# [[ایّوب]] گفت: کسی [[حدیث]] مردم را تباه نکرد، مگر قصهگویان<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۵.</ref>. | |||
#هنگامی که ابراهیم [[حربی]] قصّه گفت، پدرش او را از [[خانه]] بیرون کرد<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۱۰۷.</ref>. | |||
کار به همین گفتهها ختم نشد، بلکه مطالب دیگری هم درباره قصهگویان گفتهاند. به شماری از آنها توجّه کنید؛ | |||
#قصّهگویان، غوغاسالارانی بودند که [[اموال]] [[مردم]] را با سخنان خود بلعیدند<ref>ربیع الابرار، ج۳، ص۵۸۹.</ref>. | |||
#قصهگویان، [[حدیث]] را [[حفظ]] نمیکردند<ref>القصاص و المذکّرین، ص۶۲- ۶۳.</ref>. | |||
#قصهگویان شنیدههای خود را از مردم به [[پیغمبر]]{{صل}} نسبت میدادند و [[احادیث]] را با هم خلط میکردند و خود را به [[گریه]] و رعشه میانداختند. برخی صورت خود را با دوا زرد میکردند. برخی نیز با خود دارویی داشتند که چون میبوییدند، اشکشان جاری میشد. آنان خود را به رعشه میانداختند و تلاش میکردند تا [[زنان]] را به خود جذب کنند<ref>بنگرید: القصّاص و المذکّرین، ص۷۸- ۷۹.</ref>. | |||
#قصهگویان پایهگذار [[جعل]] [[اخبار]] بودند<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۱۸.</ref>. | |||
#همه گفتهها و احادیث قصهگویان، [[دروغ]] است<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۱۸. </ref>. | |||
کافی است به چند مورد کوتاه دیگر اشاره کنیم تا بدانید که قصّهگویان چه جنایاتی در [[حقّ]] [[دین]] و [[حقیقت]] مرتکب شدند؛ | |||
# [[افسانه غرانیق]] ساخته قصهگویان دروغگوست<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۵.</ref>. | |||
#برخی از قصهگویان [[روایت]] کردند که [[یوسف]] بند شلوارش را باز کرد، پدرش بر او ظاهر شد<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۵.</ref>. | |||
#قصّه [[داود]] و اوریا ساخته قصهگویان است<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۵.</ref>. | |||
#قصهگویان [[قرائت قرآن]] با آواز و صوت را رواج دادند<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۹۶- ۹۷.</ref>. | |||
#آن گونه که یک قصهگو اعتراف کرده، در یک [[ساعت]]، احادیث فراوانی در [[فضیلت]] [[روزه]] [[روز عاشورا]] ساخته است<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۸۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۱۸۹.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |