دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی        = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی        = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        = دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟
| موضوع فرعی        = دلیل عقلی [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} چیست؟
| تصویر            = 7626626262.jpg
| تصویر            = 7626626262.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| اندازه تصویر      = 200px
خط ۱۱: خط ۱۱:
| پاسخ‌دهندگان      =[[علامه طباطبایی]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[غلام حسین اعرابی|اعرابی]]؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی]]؛ [[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]؛ [[حسین واعظی|واعظی]]؛ [[محمد حسین نصیری|نصیری]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]؛ [[منصف علی مطهری]] و [[جواد رنجبر|رنجبر]]
| پاسخ‌دهندگان      =[[علامه طباطبایی]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[غلام حسین اعرابی|اعرابی]]؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی]]؛ [[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]؛ [[حسین واعظی|واعظی]]؛ [[محمد حسین نصیری|نصیری]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]؛ [[منصف علی مطهری]] و [[جواد رنجبر|رنجبر]]
}}
}}
'''دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''دلیل عقلی [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
* آیا دلیل عقلی بر علم غیب امامان وجود دارد؟
* آیا دلیل عقلی بر [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} وجود دارد؟
* آیا می‌توان علم غیب امامان را با ادله عقلی به اثبات رساند؟
* آیا می‌توان [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} را با ادله عقلی به اثبات رساند؟


==پاسخ نخست==
==پاسخ نخست==
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]]
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]]
'''[[علامه طباطبایی]]''' در [[آموزش دین (کتاب)|آموزش دین]] در این باره گفته است:  
'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[آموزش دین (کتاب)|آموزش دین]]»'' در این باره گفته است:  
 
::::::«چون [[امام]]{{عم}} حامل دین و پیشوای جهانیان است لازم است به همه مسائلی که در دنیا و آخرت مورد نیاز مردم است و سعادت انسان وابسته به آن است، علم داشته باشد زیرا عقلا پیشوایی جاهل جائز نیست و از نظر هدایت عمومی الهی معنا ندارد»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%20%D8%AF%DB%8C%D9%86&option=com_mtree&task=readonline&link_id=6401&page=146&chkhashk=9D48072281&Itemid=&lang=fa آموزش دین، ص۱۴۶.]</ref>.
::::::«چون امام{{عم}} حامل دین و پیشوای جهانیان است لازم است به همه مسائلی که در دنیا و آخرت مورد نیاز مردم است و سعادت انسان وابسته به آن است، علم داشته باشد زیرا عقلا پیشوایی جاهل جائز نیست و از نظر هدایت عمومی الهی معنا ندارد»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%20%D8%AF%DB%8C%D9%86&option=com_mtree&task=readonline&link_id=6401&page=146&chkhashk=9D48072281&Itemid=&lang=fa آموزش دین، ص۱۴۶.]</ref>.
<br /><br /><br /><br /><br /><br />
<br /><br /><br /><br /><br /><br />


خط ۳۵: خط ۳۴:
::::::در آيه ديگر مى‌‏خوانيم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ }}﴾}} «بگو كافى است براى گواه ميان من و شما، خداوند، و كسى كه علم كتاب نزد او است.»<ref>رعد ۴۳</ref>.
::::::در آيه ديگر مى‌‏خوانيم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ }}﴾}} «بگو كافى است براى گواه ميان من و شما، خداوند، و كسى كه علم كتاب نزد او است.»<ref>رعد ۴۳</ref>.
::::::از سوى ديگر در احاديث متعددى كه در كتب اهل سنت و شيعه نقل شده چنين مى‏‌خوانيم كه ابو سعيد خدرى مى‌‏گويد «از [[رسول خدا]]{{صل}} معنى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ}}﴾}} را سؤال كردم، فرمود: او وصى برادرم سليمان بن داود بود، گفتم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ}}﴾}}" كيست؟ فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب‏!»}} او برادرم على بن ابى طالب است»<ref>به جلد ۳ "احقاق الحق" صفحه ٢٨٠- ٢٨١ و "نور الثقلين" جلد ٢ صفحه ۵۲۳ مراجعه شود.</ref>.
::::::از سوى ديگر در احاديث متعددى كه در كتب اهل سنت و شيعه نقل شده چنين مى‏‌خوانيم كه ابو سعيد خدرى مى‌‏گويد «از [[رسول خدا]]{{صل}} معنى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ}}﴾}} را سؤال كردم، فرمود: او وصى برادرم سليمان بن داود بود، گفتم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ}}﴾}}" كيست؟ فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب‏!»}} او برادرم على بن ابى طالب است»<ref>به جلد ۳ "احقاق الحق" صفحه ٢٨٠- ٢٨١ و "نور الثقلين" جلد ٢ صفحه ۵۲۳ مراجعه شود.</ref>.
::::::با توجه به اينكه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ }}﴾}} كه در مورد "آصف" آمده علم جزئى را مى‏گويد، و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتابِ}}﴾}} كه در باره [[على]]{{ع}} آمده علم كلى را مى‏‌گويد، تفاوت ميان مقام علمى "آصف" و على {{ع}} روشن مى‌‏گردد.
::::::با توجه به اينكه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ }}﴾}} كه در مورد "آصف" آمده علم جزئى را مى‏گويد، و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتابِ}}﴾}} كه در باره [[على]]{{ع}} آمده علم كلى را مى‏‌گويد، تفاوت ميان مقام علمى "آصف" و [[على]]{{ع}} روشن مى‌‏گردد.
::::::از سوى سوم در آيه ٨٩ سوره نحل مى‌‏خوانيم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ}}﴾}} «ما قرآن را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى است».
::::::از سوى سوم در آيه ٨٩ سوره نحل مى‌‏خوانيم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ}}﴾}} «ما قرآن را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى است».
::::::روشن است كسى كه عالم به اسرار چنين كتابى باشد، بايد اسرار غيب را بداند، و اين دليلى است آشكار بر اينكه ممكن است انسانى از اولياء اللَّه، از اسرار غيب به فرمان خدا آگاه گردد»<ref> تفسير نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲</ref>.
::::::روشن است كسى كه عالم به اسرار چنين كتابى باشد، بايد اسرار غيب را بداند، و اين دليلى است آشكار بر اينكه ممكن است انسانى از اولياء اللَّه، از اسرار غيب به فرمان خدا آگاه گردد»<ref> تفسير نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۴:
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
::::::«متکلمان شیعه برای ضرورت علم امام با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفته‌اند: "وظیفه سنگین امامت، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...)
::::::«متکلمان شیعه برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفته‌اند: "وظیفه سنگین [[امامت]]، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...)
::::::'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]] می‌نویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمی‌تواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref>
::::::'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]]{{ع}} می‌نویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمی‌تواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref>
::::::'''[[ابن میثم بحرانی]]''' برای ضرورت علم امام می‌گوید: "امام ناچار است که به آن علومی که در امامتش به آنها نیازمند است؛ علم داشته باشد؛ چه علوم دینی و چه دنیایی مانند: امور شرعی  و سیاسی و آداب آنها و فصل حکومات و نزاع‌ها و دشمنی‌ها، برای اینکه اگر به چیزی از این مورد جاهل باشد، با اینکه در امامتش به آن محتاج است، همانا به آن وظایفی که در عهده او است، اخلال به وجود خواهد آمد، مانند آنچه بر او واجب است که به دیگران تعلیم دهد. در این صورت اخلال به واجب لازم می‌آید و این با عصمتش منافات خواهد داشت."<ref>قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.</ref>
::::::'''[[ابن میثم بحرانی]]''' برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} می‌گوید: "امام ناچار است که به آن علومی که در امامتش به آنها نیازمند است؛ علم داشته باشد؛ چه علوم دینی و چه دنیایی مانند: امور شرعی  و سیاسی و آداب آنها و فصل حکومات و نزاع‌ها و دشمنی‌ها، برای اینکه اگر به چیزی از این مورد جاهل باشد، با اینکه در امامتش به آن محتاج است، همانا به آن وظایفی که در عهده او است، اخلال به وجود خواهد آمد، مانند آنچه بر او واجب است که به دیگران تعلیم دهد. در این صورت اخلال به واجب لازم می‌آید و این با عصمتش منافات خواهد داشت."<ref>قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.</ref>
::::::امامت به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت‌های آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان‌پذیر و نه قابل قبول و شایسته جامعه اسلامی است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیت‌های اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم می‌داند.<ref>«از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام{{صل}} می‌فرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالی‌که می‌داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم‌تر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.</ref>
::::::امامت به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت‌های آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان‌پذیر و نه قابل قبول و شایسته جامعه اسلامی است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیت‌های اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم می‌داند.<ref>«از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام{{صل}} می‌فرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالی‌که می‌داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم‌تر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.</ref>
::::::قرآن می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> و نیز می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}﴾}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.</ref>
::::::قرآن می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> و نیز می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}﴾}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.</ref>
خط ۷۴: خط ۷۳:
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی|لطیفی]]]]
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی|لطیفی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)| علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)| علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است:
::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} از هرگونه گناه ـ صغیره و کبیره ـ و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمت‌آور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطاء و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایت‌گری اشاطمی نانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد.
::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمت‌آور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطاء و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایت‌گری اشاطمی نانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد.
::::::اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی می‌شود و در نتیجه در مواردی مرتکب حق‌کشی‌ها و خطاها می‌شوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال می‌رود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود می‌بود و مرتکب خطاها یا فراموشی‌هایی می‌شدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل می‌شد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>.
::::::اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی می‌شود و در نتیجه در مواردی مرتکب حق‌کشی‌ها و خطاها می‌شوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال می‌رود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود می‌بود و مرتکب خطاها یا فراموشی‌هایی می‌شدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل می‌شد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۰۴: خط ۱۰۳:
::::::اینکه ارتباط داشته باشد با غیب دیگر اینکه رابط باشد بین خالق و مخلوق و این را هم می‌دانیم که این ارتباط همیشه هست بین زمین و آسمان و این ارتباط و اتصال به ذات خداوند باید برای تمام افراد باشد یعنی تمام افراد مستقیما با خداوند ارتباط داشته باشند و لازمه این حرف این است که تمام مردم نبی و رسول باشند. اگرچه ثبوتا برای خداوند ممکن است لیکن این حرف خلاف نظام است که تمام مردم انبیاء و رسول باشند. وقتی اینطور نشد پس باید برای اتصال و ارتباط یک نفر باشد و او باید از ملائکه یا بشر باشد. چون عدم جنبه بشری مطلقا منتفی می‌کند  شرط اقتدا و اسوه بودن را(...) پس آن رابط باید بشر باشد (...) در نتیجه باید هادی در بین مردم باشد. هادی یعنی کسی که احتیاج به هدایت دیگران نداشته باشد پس برای هادی علاوه بر شرط عصمت باید عصمت علمی هم شرط باشد یعنی که باید علمی داشته باشد که مردم را هدایت کند و در آن علم خطا نکند و الا هادی نمی‌شود.<ref>محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.</ref>»<ref>پایان‌نامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۴۰.</ref>.
::::::اینکه ارتباط داشته باشد با غیب دیگر اینکه رابط باشد بین خالق و مخلوق و این را هم می‌دانیم که این ارتباط همیشه هست بین زمین و آسمان و این ارتباط و اتصال به ذات خداوند باید برای تمام افراد باشد یعنی تمام افراد مستقیما با خداوند ارتباط داشته باشند و لازمه این حرف این است که تمام مردم نبی و رسول باشند. اگرچه ثبوتا برای خداوند ممکن است لیکن این حرف خلاف نظام است که تمام مردم انبیاء و رسول باشند. وقتی اینطور نشد پس باید برای اتصال و ارتباط یک نفر باشد و او باید از ملائکه یا بشر باشد. چون عدم جنبه بشری مطلقا منتفی می‌کند  شرط اقتدا و اسوه بودن را(...) پس آن رابط باید بشر باشد (...) در نتیجه باید هادی در بین مردم باشد. هادی یعنی کسی که احتیاج به هدایت دیگران نداشته باشد پس برای هادی علاوه بر شرط عصمت باید عصمت علمی هم شرط باشد یعنی که باید علمی داشته باشد که مردم را هدایت کند و در آن علم خطا نکند و الا هادی نمی‌شود.<ref>محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.</ref>»<ref>پایان‌نامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۴۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۵. آقای رنجبر.}}
{{جمع شدن|۱۵. آقای رنجبر.}}
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
خط ۱۴۲: خط ۱۴۳:
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش