آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۶: خط ۹۶:
::::::«اگر مراد از علم غیب، علم حصولی باشد، دو معنا را می‏‌توان تصور کرد:
::::::«اگر مراد از علم غیب، علم حصولی باشد، دو معنا را می‏‌توان تصور کرد:
:::::# علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل می‏‌دهند.
:::::# علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل می‏‌دهند.
:::::#علم به اشیأ جزئی از طریق [[وحی]] و [[الهام]] و این مانند علم عادی در اراده تأثیر دارد و لیکن مرتبه وجود آن پائین‌‏تر از مرتبه علم به نظام ضروری است، و مرتبه‌‏ای از نفس است که اراده در آن تجلی می‌‏یابد.
:::::#علم به اشیاء جزئی از طریق [[وحی]] و [[الهام]] و این مانند [[علم عادی]] در اراده تأثیر دارد و لکن مرتبه وجود آن پائین‌‏تر از مرتبه علم به نظام ضروری است، و مرتبه‌‏ای از نفس است که اراده در آن تجلی می‌‏یابد.
::::::در هیچیک از این علوم، شکلی از علم که [[علم غیب]] را به خداوند متعال اختصاص دهد وجود ندارد. زیرا همه آنها با نوعی تعلیم مناسب از طرف خداوند سبحان حاصل می‏‌گردد. در حالی‏که دانستیم این علم با [[علم غیب]] مختص به خدا تفاوت دارد. شیوه علمی [[ائمه]]{{عم}} نیز با آن منافاتی ندارد. زیرا علم حضوری و علم به نظام کلی و حوادث جهان از جهت علت و معدات‏ تعلق دارد».<ref>[[پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم (کتاب)|پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم]]</ref>
::::::در هیچ یک از این علوم، شکلی از علم که [[علم غیب]] را به خداوند متعال اختصاص دهد وجود ندارد؛ زیرا همه آنها با نوعی تعلیم مناسب از طرف خداوند سبحان حاصل می‏‌گردد. در حالی‏که دانستیم این علم با [[علم غیب]] مختص به خدا تفاوت دارد. شیوه علمی [[ائمه]]{{عم}} نیز با آن منافاتی ندارد. زیرا علم حضوری و علم به نظام کلی و حوادث جهان از جهت علت و معدات‏ تعلق دارد».<ref>[[پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم (کتاب)|پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم]]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
::::::{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ]]}}﴾}}<ref>«به شما نمی‏‌گویم که خزاین خدا در نزد من است. و علم غیب هم نمی‌‏دانم. و نمی‌‏گویم که فرشته هستم. و نمی‌گویم که خدا به آنان که شما به حقارت در آنها می‏‌نگرید خیر خود را عطا نکند. خدا به آنچه در دل‌های آنهاست آگاه‌‏تر است. اگر چنین کنم، از ستمکاران خواهم بود»سوره هود: ۳۱.</ref>.
::::::{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ]]}}﴾}}<ref>«به شما نمی‏‌گویم که خزاین خدا در نزد من است. و علم غیب هم نمی‌‏دانم. و نمی‌‏گویم که فرشته هستم. و نمی‌گویم که خدا به آنان که شما به حقارت در آنها می‏‌نگرید خیر خود را عطا نکند. خدا به آنچه در دل‌های آنهاست آگاه‌‏تر است. اگر چنین کنم، از ستمکاران خواهم بود»سوره هود: ۳۱.</ref>.
::::::پاسخ شبهه در خصوص سه آیه اول: در خصوص سه آیه اول باید گفت که قرآن را باید با تمام آیاتش پذیرفت نه اینکه یک یا چند آیه را ببینیم و سپس بدون نظر کردن در آیات دیگر یک حکم صادر کنیم دقیقا مانند فردی که نماز نمی‌خواند و وقتی علت را پرسیدند گفت خدا خود در قرآن گفته است {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاةَ}}﴾}}<ref>سوره نساء: ۴۳.</ref>. یا گفته است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ}}﴾}}<ref>  پس وای بر آن نمازگزاران؛ سوره ماعون، آیه ۴.</ref>. اگر در آیات قرآن نظر کنیم می‌بینیم که آنچه خدا دانستنش را از دیگران نفی می‌کند علم غیبی است که به اذن خدا نباشد و بگوییم غیر خدا مستقلا به این علم دسترسی دارد و الا خداوند خود می‌فرماید {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾}}<ref>«خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این (حالی‏) که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمی‏گزیند. پس، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود»سوره آل عمران: آیه ۱۷۹.</ref>. و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که در این صورت‏ برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»سوره جن: ۲۶و۲۷.</ref>
::::::پاسخ شبهه در خصوص سه آیه اول: در خصوص سه آیه اول باید گفت که قرآن را باید با تمام آیاتش پذیرفت نه اینکه یک یا چند آیه را ببینیم و سپس بدون نظر کردن در آیات دیگر یک حکم صادر کنیم دقیقا مانند فردی که نماز نمی‌خواند و وقتی علت را پرسیدند گفت خدا خود در قرآن گفته است {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاةَ}}﴾}}<ref>سوره نساء: ۴۳.</ref>. یا گفته است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ}}﴾}}<ref>  پس وای بر آن نمازگزاران؛ سوره ماعون، آیه ۴.</ref>. اگر در آیات قرآن نظر کنیم می‌بینیم که آنچه خدا دانستنش را از دیگران نفی می‌کند علم غیبی است که به اذن خدا نباشد و بگوییم غیر خدا مستقلا به این علم دسترسی دارد و الا خداوند خود می‌فرماید {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾}}<ref>«خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این (حالی‏) که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمی‏گزیند. پس، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود»سوره آل عمران: آیه ۱۷۹.</ref>. و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که در این صورت‏ برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»سوره جن: ۲۶و۲۷.</ref>
::::::پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار [[علم غیب]] [[امام]] به آیه چهارم استناد کرده‌اند بیانات گوهربار حضرت [[علامه طباطبائی]] را بیان می‌نمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دل‌ها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت می‌‏کرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کرده‌‏اند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لیکن از آنجایی که سؤال کنندگان از [[رسول خدا]]{{صل}} فهم ساده و عامیانه‌شان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف می‏‌سازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمی‏‌کند باید بفهمیم که قطعا [[علم غیب]] نداشته است. پس جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي]]}}﴾}}<ref>  بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم ؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref> در صدر آیه توصیف [[رسول خدا]]{{صل}} است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن [[علم غیب]] منافات داشته باشد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)| وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}﴾}}، بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)| إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ]]}}﴾}} بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که می‌‏کند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»<ref>[http://www.tebyan-zn.ir/detailed-papers/fardsaeid/446780/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D9%86%D9%82%D9%84+%D8%A7%D8%B2+%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86+(2)/default.html محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>.
::::::پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار [[علم غیب]] [[امام]] به آیه چهارم استناد کرده‌اند بیانات گوهربار حضرت [[علامه طباطبائی]] را بیان می‌نمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دل‌ها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت می‌‏کرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کرده‌‏اند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لکن از آنجایی که سؤال کنندگان از [[رسول خدا]]{{صل}} فهم ساده و عامیانه‌شان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف می‏‌سازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمی‏‌کند باید بفهمیم که قطعا [[علم غیب]] نداشته است. پس جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي]]}}﴾}}<ref>  بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم ؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref> در صدر آیه توصیف [[رسول خدا]]{{صل}} است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن [[علم غیب]] منافات داشته باشد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)| وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}﴾}}، بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)| إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ]]}}﴾}} بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که می‌‏کند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»<ref>[http://www.tebyan-zn.ir/detailed-papers/fardsaeid/446780/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D9%86%D9%82%D9%84+%D8%A7%D8%B2+%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86+(2)/default.html محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی می‌تواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم می‌تواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟
::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی می‌تواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم می‌تواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟
::::::بعضی گفته‌‏اند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول می‌کنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کامل‌ترند، لیکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است.
::::::بعضی گفته‌‏اند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول می‌کنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کامل‌ترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است.
::::::بنابراین [[پیامبران]] به [[غیب مطلق]] دسترسی ندارند، لیکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، می‌تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت‏) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت؛ سوره جن؛ آیه ۲۶و۲۷.</ref> چنان که ملاحظه می‌فرمایید در آیه مذکور میفرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‏‌کند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می‌شود رسول استثنا شده است. او می‌تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. در بعضی از آیات می‌فرماید: ما اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می‌دهیم، مثلاً فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>«این اخبار غیبی است که به تو وحی می‌‏کنیم»سوره آل عمران: آیه ۴۴.</ref>. از این قبیل آیات استفاده می‌شود خداوند متعال پاره‏‌ای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله وحی بر پیغمبران نازل می‌کند. به طور کلّی باید گفت: در این جهت تردید نیست که بر پیغمبران وحی می‌شود. وحی عبارت است از یک نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق العاده به واسطه افاضات پروردگار حکیم. دری از غیب به روی پیغمبر باز می‌شود و پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناک قلب او می‌تابد و به وسیله چشم باطن گوشه‌‏ای از جهان را مشاهده می‌کند. ناگفته نماند که گرچه پیغمبران می‌توانند با [[جهان غیب]] تماس بگیرند، ولی به [[غیب مطلق]] و نامحدود دسترسی ندارند و بیش از ظرفیت محدودی وجودی خودشان نمی‏‌توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه در این مقدار از علم غیب هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست، بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند.
::::::بنابراین [[پیامبران]] به [[غیب مطلق]] دسترسی ندارند، لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، می‌تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت‏) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت؛ سوره جن؛ آیه ۲۶و۲۷.</ref> چنان که ملاحظه می‌فرمایید در آیه مذکور میفرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‏‌کند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می‌شود رسول استثنا شده است. او می‌تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. در بعضی از آیات می‌فرماید: ما اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می‌دهیم، مثلاً فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>«این اخبار غیبی است که به تو وحی می‌‏کنیم»سوره آل عمران: آیه ۴۴.</ref>. از این قبیل آیات استفاده می‌شود خداوند متعال پاره‏‌ای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله وحی بر پیغمبران نازل می‌کند. به طور کلّی باید گفت: در این جهت تردید نیست که بر پیغمبران وحی می‌شود. وحی عبارت است از یک نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق العاده به واسطه افاضات پروردگار حکیم. دری از غیب به روی پیغمبر باز می‌شود و پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناک قلب او می‌تابد و به وسیله چشم باطن گوشه‌‏ای از جهان را مشاهده می‌کند. ناگفته نماند که گرچه پیغمبران می‌توانند با [[جهان غیب]] تماس بگیرند، ولی به [[غیب مطلق]] و نامحدود دسترسی ندارند و بیش از ظرفیت محدودی وجودی خودشان نمی‏‌توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه در این مقدار از علم غیب هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست، بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند.
::::::غیر از [[انبیا]]، [[امامان]] و اولیای خدا نیز به وسیله الهامات الهی از غیب بهره‏‌مند می‌شوند و لیکن الهام آنان از سنخ وحی نیست. حقایقی از جهان غیب در قلبش القا می‌شود و روز به روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه می‌شود. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: مقدار علم [[پیامبر]]{{صل}} را از [[حضرت علی]]{{ع}} سؤال کردند. فرمود: پیامبر علم جمیع پیامبران را می‌دانست واز حوادث گذشته و آینده اطلاع داشت. به خدایی که جانم در دست او است سوگند! من همه علوم پیامبر را می‌دانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم.
::::::غیر از [[انبیا]]، [[امامان]] و اولیای خدا نیز به وسیله الهامات الهی از غیب بهره‏‌مند می‌شوند و لکن الهام آنان از سنخ وحی نیست. حقایقی از جهان غیب در قلبش القا می‌شود و روز به روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه می‌شود. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: مقدار علم [[پیامبر]]{{صل}} را از [[حضرت علی]]{{ع}} سؤال کردند. فرمود: پیامبر علم جمیع پیامبران را می‌دانست واز حوادث گذشته و آینده اطلاع داشت. به خدایی که جانم در دست او است سوگند! من همه علوم پیامبر را می‌دانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم.
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: به خدا سوگند! من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم. حوادث گذشته و آینده را می‌دانم و همه این‏ها را از کتاب خدا فهمیده‌‏ام. نمونه‌هایی از اخبار غیبی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[ائمه]]{{عم}} در کتاب‌‏های معتبر و در زیارات آمده است که ذکر یک یک آن‏ها از حوصله این مقاله بیرون است»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤلات دینی]</ref>.
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: به خدا سوگند! من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم. حوادث گذشته و آینده را می‌دانم و همه این‏ها را از کتاب خدا فهمیده‌‏ام. نمونه‌هایی از اخبار غیبی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[ائمه]]{{عم}} در کتاب‌‏های معتبر و در زیارات آمده است که ذکر یک یک آن‏ها از حوصله این مقاله بیرون است»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤلات دینی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش