آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۶
، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخدهنده = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ + | پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخدهنده = )) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله امینی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله امینی؛ | ||
| تصویر = 173589.jpg| | | تصویر = 173589.jpg | ||
| پاسخدهنده = ابراهیم امینی]]]] | |||
آیتالله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«ابو یحیی صنعانی میگوید: حضرت صادق{{ع}} به من فرمود: ای ابا یحیی! شبهای جمعه برای ما کارهای بزرگی رخ میدهد. ابو یحیی عرض کرد: فدایت شوم، چه کارهایی؟ فرمود: در شب جمعه به ارواح پیمبران و امامان مرده و روح امام{{ع}} زنده اجازه داده میشود که به آسمان بالا روند، تا این که به عرش پروردگار میرسند. هفت نوبت بر دور عرش طواف میکنند و نزد هر پایهای از پایههای عرش دو رکعت نماز میخوانند. آن گاه که از این عمل فارغ شدند به بدنهای خویش باز میگردند. بدین جهت، انبیا و اوصیا شادمان میگردند و وصی زنده مقدار زیادی بر علومش اضافه میشود. | ::::::«ابو یحیی صنعانی میگوید: حضرت صادق{{ع}} به من فرمود: ای ابا یحیی! شبهای جمعه برای ما کارهای بزرگی رخ میدهد. ابو یحیی عرض کرد: فدایت شوم، چه کارهایی؟ فرمود: در شب جمعه به ارواح پیمبران و امامان مرده و روح امام{{ع}} زنده اجازه داده میشود که به آسمان بالا روند، تا این که به عرش پروردگار میرسند. هفت نوبت بر دور عرش طواف میکنند و نزد هر پایهای از پایههای عرش دو رکعت نماز میخوانند. آن گاه که از این عمل فارغ شدند به بدنهای خویش باز میگردند. بدین جهت، انبیا و اوصیا شادمان میگردند و وصی زنده مقدار زیادی بر علومش اضافه میشود. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ | ||
| تصویر = 29837.jpg| | | تصویر = 29837.jpg | ||
| پاسخدهنده = حسین گنجی|گنجی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«معنای ازدیاد [[علم امام]] در شب جمعه چیست؟ | ::::::«معنای ازدیاد [[علم امام]] در شب جمعه چیست؟ | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ | ||
| تصویر = 11758.jpg| | | تصویر = 11758.jpg | ||
| پاسخدهنده = خلیل منصوری رامسری]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]'''، در مقاله ''«[[بیکرانگی علم امام معصوم (مقاله)|بیکرانگی علم امام معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]'''، در مقاله ''«[[بیکرانگی علم امام معصوم (مقاله)|بیکرانگی علم امام معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی از ویژگیهایی که برای علم [[امام]]{{ع}} در روایات بیان شده، افزایش علم ایشان در شبهای جمعه است. در روایتی آمده که ارواح [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در شبهای جمعه بالا میرود و از نوعی عروج برخوردار میشود که در آن عروج علم ایشان افزایش مییابد. عبارت، این گونه است که: {{عربی|«یزداد فی علومهم جما غفیرا»}}؛<ref>و فراوان به علوم ایشان افزوده میشود.</ref>از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|« مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}؛<ref>شب جمعهای نیست مگر آن که اولیای خدا، سرور ویژهای در آن دارند، هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا{{صل}} با عرش علم خداوندی ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه با او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آن جا بهره بردهام باز میگردم و اگر این نبود، قطعاً آن چه در نزد ما است پایان میپذیرفت. بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۳.</ref>. این مطلب نشان میدهد که خواستههای ایشان برای دانش بیشتر که در جمله {{عربی|«اذا شاؤوا علموا»}} بیان شده، از راه صعود ارواح آنان در شبهای جمعه میتوان اتفاق بیفتد. بنابراین، آنان برخی از علوم خویش را از راه صعود در شبهای جمعه به دست میآورند که میتواند شامل علوم ایشان به جزئیات باشد. شگفت این که همه علوم از واسطه[[ پیامبر]]{{صل}} میباشد حتی برای اوصیایی که در میان انسان ها تا قیامت حاضر هستند، و [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان صادر نخستین و در مقام واسطه فیض میان خدا و همه پیامبران و اوصیا چه زندگان و چه مردگانشان عمل میکند. در روایت دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} آمده: به ارواح پیامبران و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصی ای که در میان شما زندگی میکند، اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا این که به عرش پروردگار برسند… آن گاه پیامبران و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی و سرور هستند و وصیای که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میگردد.<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۱.</ref>. بنابراین [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} به علم آسمان و زمین و آن چه در آن است و هم چنین وقایع گذشته و حال و آینده آگاه هستند و این دانش ایشان میتواند از راههای گوناگون به دست آید که یکی از آنها علم به ماکان و مایکون از راه صعود و عروج در شبهای جمعه است»<ref>[http://www.samamos.com/?p=616 بیکرانگی علم امام معصوم]</ref>. | ::::::«یکی از ویژگیهایی که برای علم [[امام]]{{ع}} در روایات بیان شده، افزایش علم ایشان در شبهای جمعه است. در روایتی آمده که ارواح [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در شبهای جمعه بالا میرود و از نوعی عروج برخوردار میشود که در آن عروج علم ایشان افزایش مییابد. عبارت، این گونه است که: {{عربی|«یزداد فی علومهم جما غفیرا»}}؛<ref>و فراوان به علوم ایشان افزوده میشود.</ref>از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|« مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}؛<ref>شب جمعهای نیست مگر آن که اولیای خدا، سرور ویژهای در آن دارند، هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا{{صل}} با عرش علم خداوندی ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه با او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آن جا بهره بردهام باز میگردم و اگر این نبود، قطعاً آن چه در نزد ما است پایان میپذیرفت. بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۳.</ref>. این مطلب نشان میدهد که خواستههای ایشان برای دانش بیشتر که در جمله {{عربی|«اذا شاؤوا علموا»}} بیان شده، از راه صعود ارواح آنان در شبهای جمعه میتوان اتفاق بیفتد. بنابراین، آنان برخی از علوم خویش را از راه صعود در شبهای جمعه به دست میآورند که میتواند شامل علوم ایشان به جزئیات باشد. شگفت این که همه علوم از واسطه[[ پیامبر]]{{صل}} میباشد حتی برای اوصیایی که در میان انسان ها تا قیامت حاضر هستند، و [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان صادر نخستین و در مقام واسطه فیض میان خدا و همه پیامبران و اوصیا چه زندگان و چه مردگانشان عمل میکند. در روایت دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} آمده: به ارواح پیامبران و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصی ای که در میان شما زندگی میکند، اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا این که به عرش پروردگار برسند… آن گاه پیامبران و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی و سرور هستند و وصیای که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میگردد.<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۱.</ref>. بنابراین [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} به علم آسمان و زمین و آن چه در آن است و هم چنین وقایع گذشته و حال و آینده آگاه هستند و این دانش ایشان میتواند از راههای گوناگون به دست آید که یکی از آنها علم به ماکان و مایکون از راه صعود و عروج در شبهای جمعه است»<ref>[http://www.samamos.com/?p=616 بیکرانگی علم امام معصوم]</ref>. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۶: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ | ||
| تصویر = 11670.jpg| | | تصویر = 11670.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد حسن وکیلی|وکیلی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت میداند که از حیثی مطلق و بیحد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً افزوده میشود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول میکنیم انشاءالله. فعلاً مناسب است اشارهای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی میگوید علم ائمه تکبعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل میدانند]] و علمشان افزوده نمیشود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل بیت]]{{عم}} هستند. قرآن کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} تأکید میکند که [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمیدانستهاند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش مییافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی میشده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بودهاند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمیدانستهاند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل میشده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی میکند. نزول تدریجی قرآن و پاسخهای خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمیماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان میدهد که حضرت برخی از مسائل را نمیدانستهاند و به تدریج معلوم میشده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین طور بوده است. روایات هم یکصدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسولالله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت میکند و به صراحت میفرماید که [[ائمه]]{{عم}} علمشان افزوده میشود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و شش بحارالانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش مییابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام میرسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج مییافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر میکنند. صاحبان این نگاه افراطی میگویند [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را میدانستند و تنها فرقشان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً میداند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیراستقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن بههیچوجه با آیات قرآن و روایات نمیسازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیراستقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} رد میکند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول اکرم]]{{صل}} را میتوان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref>«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب ]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمیدانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمیپذیرد. خداوند در سورۀ اعراف میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر میگیرد و هم نفی علم غیر استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان میشود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیراستقلالی. انسان اگر علم غیب غیراستقلالی هم داشته باشد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} تحقق پیدا میکند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. میفرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب ]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}} میشوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} در زندگی و [[حیات]] عادیشان مانند انسانهای عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی میخواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمیدانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه میکردند، وقتی دشمنی حمله میکرد و خطری برای حضرت اتفاق میافتاد یا حضرت مریض میشدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی میگویند تمام آنچه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را میدانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان میدادند و همیشه تظاهر به جهل میکردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمیتواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یکدسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبتهایی شریفتر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمیتوان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویلهای این چنینی باز شود دیگر سنگبرسنگ نمیایستد و همه معارف از اعتبار ساقط میگردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل میشود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمیسازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایاتشان و در سیرهشان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. بههرحال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>. | ::::::*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت میداند که از حیثی مطلق و بیحد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً افزوده میشود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول میکنیم انشاءالله. فعلاً مناسب است اشارهای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی میگوید علم ائمه تکبعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل میدانند]] و علمشان افزوده نمیشود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل بیت]]{{عم}} هستند. قرآن کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} تأکید میکند که [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمیدانستهاند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش مییافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی میشده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بودهاند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمیدانستهاند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل میشده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی میکند. نزول تدریجی قرآن و پاسخهای خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمیماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان میدهد که حضرت برخی از مسائل را نمیدانستهاند و به تدریج معلوم میشده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین طور بوده است. روایات هم یکصدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسولالله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت میکند و به صراحت میفرماید که [[ائمه]]{{عم}} علمشان افزوده میشود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و شش بحارالانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش مییابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام میرسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج مییافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر میکنند. صاحبان این نگاه افراطی میگویند [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را میدانستند و تنها فرقشان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً میداند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیراستقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن بههیچوجه با آیات قرآن و روایات نمیسازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیراستقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} رد میکند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول اکرم]]{{صل}} را میتوان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref>«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب ]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمیدانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمیپذیرد. خداوند در سورۀ اعراف میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر میگیرد و هم نفی علم غیر استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان میشود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیراستقلالی. انسان اگر علم غیب غیراستقلالی هم داشته باشد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} تحقق پیدا میکند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. میفرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب ]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}} میشوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} در زندگی و [[حیات]] عادیشان مانند انسانهای عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی میخواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمیدانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه میکردند، وقتی دشمنی حمله میکرد و خطری برای حضرت اتفاق میافتاد یا حضرت مریض میشدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی میگویند تمام آنچه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را میدانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان میدادند و همیشه تظاهر به جهل میکردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمیتواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یکدسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبتهایی شریفتر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمیتوان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویلهای این چنینی باز شود دیگر سنگبرسنگ نمیایستد و همه معارف از اعتبار ساقط میگردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل میشود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمیسازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایاتشان و در سیرهشان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. بههرحال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۸۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه؛ | ||
| تصویر = 11522.jpg| | | تصویر = 11522.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد زمان رستمی|رستمی]]]] | |||
آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شبهای جمعه شأنی است از شئون؛ در این شبها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستونهای عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدنهای خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود. | ::::::«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شبهای جمعه شأنی است از شئون؛ در این شبها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستونهای عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدنهای خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود. |