ادله عقلی اثبات ولایت فقیه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ‌های دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==))
جز (جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|')
خط ۴۴: خط ۴۴:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
| تصویر = Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]]
| تصویر = Pic259.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انسان]] چون به صورت [[اجتماعی]] زندگی می‌کند و می‌خواهد با این زندگی به کمال معنوی خود دست یابد، به دو عنصر اساسی نیازمند است:
::::::«[[انسان]] چون به صورت [[اجتماعی]] زندگی می‌کند و می‌خواهد با این زندگی به کمال معنوی خود دست یابد، به دو عنصر اساسی نیازمند است:
خط ۶۵: خط ۶۵:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین ایزدهی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین ایزدهی؛
| تصویر = 1100678.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید سجاد ایزدهی]]]]
| تصویر = 1100678.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید سجاد ایزدهی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید سجاد ایزدهی]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید سجاد ایزدهی]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از اساسی‌ترین ادله‌ای که [[امام خمینی]] برای [[اثبات ولایت فقیه]] به کار برده است، [[دلیل عقل]]، [[بداهت]] و وضوح آن است. به گونه‌ای که ایشان کتاب [[ولایت فقیه]] خویش را با [[ضرورت]] و بداهت آن آغاز کرده و این گونه اظهار کرده است: ولایت فقیه از موضوعاتی است که [[تصور]] آنها موجب [[تصدیق]] می‌شود و چندان به [[برهان]] احتیاج ندارد. به این معنی که هر کس [[عقاید]] و [[احکام اسلام]] را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و [[بدیهی]] خواهد [[شناخت]]<ref>ولایت فقیه، ص۹.</ref>.
::::::«از اساسی‌ترین ادله‌ای که [[امام خمینی]] برای [[اثبات ولایت فقیه]] به کار برده است، [[دلیل عقل]]، [[بداهت]] و وضوح آن است. به گونه‌ای که ایشان کتاب [[ولایت فقیه]] خویش را با [[ضرورت]] و بداهت آن آغاز کرده و این گونه اظهار کرده است: ولایت فقیه از موضوعاتی است که [[تصور]] آنها موجب [[تصدیق]] می‌شود و چندان به [[برهان]] احتیاج ندارد. به این معنی که هر کس [[عقاید]] و [[احکام اسلام]] را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و [[بدیهی]] خواهد [[شناخت]]<ref>ولایت فقیه، ص۹.</ref>.
خط ۷۵: خط ۷۵:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقایان مهدوی و کاظمی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقایان مهدوی و کاظمی؛
| تصویر = 1100771.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اصغرآقا مهدوی]]]]
| تصویر = 1100771.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[اصغرآقا مهدوی]]]]
::::::آقایان دکتر '''[[اصغرآقا مهدوی]]''' و حجت الاسلام '''[[سید محمد صادق کاظمی]]''' در کتاب ''«[[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::آقایان دکتر '''[[اصغرآقا مهدوی]]''' و حجت الاسلام '''[[سید محمد صادق کاظمی]]''' در کتاب ''«[[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«بسیاری از علمای [[مسلمان]] معتقدند [[انسان]] موجودی [[مدنی]] بالطبع است؛ به عبارت دیگر ماهیت و طبع بشری به گونه‌ای است که نمی‌تواند خارج از [[جامعه]] زیست کند. برخی [[علما]] نظر دیگری نیز مطرح کرده‌اند که از آن به “مستخدم بالفطره”<ref>تمایل فطری انسان به به‌کارگیری دیگران برای خود.</ref> بودن انسان تعبیر شده است<ref>طباطبایی (علامه)، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۱.</ref> و نتیجه هر دو [[ضرورت اجتماعی]] بودن انسان و [[ناتوانی]] وی در جدا شدن از این [[خصلت]] است. [[زندگی]] [[بشر]] در جامعه وجود [[دولت]] را ضروری می‌سازد. نتیجه این [[ضرورت]] [[نیاز به قانون]] است؛ زیرا هر [[انسانی]] به دنبال برآوردن نیاز خود است و این با نیازهای انسان دیگر [[تعارض]] دارد. چنین تعارضی مستلزم وجود [[قانون]] برای [[نظم]] بخشی به جامعه و تنظیم [[روابط]] بشری و جلوگیری از [[هرج‌ومرج]] است.
::::::«بسیاری از علمای [[مسلمان]] معتقدند [[انسان]] موجودی [[مدنی]] بالطبع است؛ به عبارت دیگر ماهیت و طبع بشری به گونه‌ای است که نمی‌تواند خارج از [[جامعه]] زیست کند. برخی [[علما]] نظر دیگری نیز مطرح کرده‌اند که از آن به “مستخدم بالفطره”<ref>تمایل فطری انسان به به‌کارگیری دیگران برای خود.</ref> بودن انسان تعبیر شده است<ref>طباطبایی (علامه)، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۱.</ref> و نتیجه هر دو [[ضرورت اجتماعی]] بودن انسان و [[ناتوانی]] وی در جدا شدن از این [[خصلت]] است. [[زندگی]] [[بشر]] در جامعه وجود [[دولت]] را ضروری می‌سازد. نتیجه این [[ضرورت]] [[نیاز به قانون]] است؛ زیرا هر [[انسانی]] به دنبال برآوردن نیاز خود است و این با نیازهای انسان دیگر [[تعارض]] دارد. چنین تعارضی مستلزم وجود [[قانون]] برای [[نظم]] بخشی به جامعه و تنظیم [[روابط]] بشری و جلوگیری از [[هرج‌ومرج]] است.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش