بحث:ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی== «باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم ع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==سید محمد علی قاضی طباطبایی==
در مقاله: رساله ای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام
در کتاب علم امام مجموعه مقالات
اینجا تذکر چند مطلب لازم به نظر می‌رسد:
اول: مراد از امام در مورد بحث که می‌گوییم علمش از جهت کمّیّت و کیفیّت عمومیت دارد و به همه چیز عالم است و با کوچک‌ترین توجه می‌داند، آن معنی نیست که در کتب کلام و اصطلاح متکلمین است که عبارت از شخصی است که ریاست عامّه الاهیه بر دین و دنیا به نصّ رسول الله{{صل}} داشته باشد. و نیز مراد مطلق معصوم نیست که شامل ملائکه نیز باشد که خودشان اعتراف کردند: «لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا»،@البقرة(۲): ۳۲.@ بلکه مراد از امام در این مقام، مطلقِ آن کسی است که ریاست الاهیه عامه داشته باشد خواه به توسط پیغمبر باشد مثل اوصیاء و ائمه یا بلاواسطه پیغمبر باشد مانند خود پیغمبر. پس مراد از امام در مورد بحث شامل پیغمبر نیز هست، چنان که در آیه شریفه: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»@البقرة(۲): 124.@ حضرت ابراهیم نبی بود و پس از مدت‌ها به مقام امامت نائل شد و آن مقام ولایت کلّیه را دارا گشت. مقام امامت بالاتر از مقام نبوت مطلقه است، چنانچه در محل خود تفصیلاً بیان شده است.
دوم: مراد از علم امام علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است با الهام و وحی مع الواسطه یا بلاواسطه و یا با هر اسبابی که اختصاص به انبیاء و اوصیاء آنها دارد. و مراد علم ظاهری کسبی آنها که حاصل از امارات و حواس ظاهریه و اکتسابیه است نیست، زیرا بدیهی است که علم ظاهری که برای امام حاصل می‌شود مانند علم ظاهری حاصل برای دیگران است که تابع اسباب و حواس ظاهری است در کمیّت و کیفیّت، و در این‌باره خلافی در میان علماء وجود ندارد.
و اصل عدم علم امام که از قلم جمعی از بزرگان در فقه و در اصول فقه و یا در مقام‌های دیگر، که تعبیر کرده‌اند: «امام نمی‌دانست»، و یا «بر ظن وی غلبه کرد» و نظایر آن عبارات، جاری و صادر گشته، نظر به این علم ظاهری است که امام مکلف است به آن عمل نماید؛ و به این مطلب در اضافات بر کتاب انیس الموحدین نراقی(ره) اشارت رفته است و مورد کلام جمعی از بزرگان هم راجع به این علم ظاهری است.@و آنچه از سید علم‌الهدی و شیخ طوسی رحمهم الله تعالی درباره امیرالمؤمنین و سیدالشهدا سلام الله علیهما نقل شده و در تنزیه الانبیاء و تلخیص الشافی فرموده‌اند، تماماً راجع به علم ظاهری امام است و اگر راجع به آن نباشد، خلط بین علم ظاهری امام و علم باطنی اوست که کاملاً در زمان‌های آن اکابر تحقیق نشده بوده است.@
سوم: مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که علم امام احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علّیت و معلولیّت، زیرا واضح است که علم به این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعاً در آن با او شرکت ندارند. بلکه مراد از علم حضوری امام انکشاف معلومات است نزد او فعلاً، در مقابل انکشاف شأنی بر او با قوه و اراده، که از آن تعبیر آورده‌اند: «لَو شاءَ اَن یَعلَمَ لَعَلِمَ». در صورتی که می‌خواهد و می‌داند@یعنی خواسته است و دانسته است و به فعلیت رسیده و شانی نیست – استادی.@ و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند، چنانچه با اندک تأمل روشن است.
ص482
==ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی==
==ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی==
«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم‌»
«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم‌»
"روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."
"روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."


«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن‌ یَعلَموا عُلِّمُوا»
«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن‌ یَعلَموا عُلِّمُوا»
"روایات مربوط به اینکه امامان معصوم{{عم}} اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."
"روایات مربوط به اینکه امامان معصوم{{عم}} اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."


«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ، عُلِّم‏»
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ، عُلِّم‏»
"از امام صادق{{ع}} روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."
"از امام صادق{{ع}} روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."


وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»
وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»
"و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."
"و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."


وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏»
وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏»
"و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.
"و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.


.«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه‏»
.«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه‏»
"در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم{{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."
"در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم{{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."


.«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً»
.«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً»
" در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."
" در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."


۷۳٬۹۱۸

ویرایش