دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخ‌دهنده = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ + | پاسخ‌دهنده = ))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخ‌دهنده = ))
خط ۳۰: خط ۳۰:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
| تصویر = 11538.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
| تصویر = 11538.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[پرسش‌های قرآنی جوانان (کتاب)|پرسش‌های قرآنی جوانان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[پرسش‌های قرآنی جوانان (کتاب)|پرسش‌های قرآنی جوانان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«گفتار دانشمندان پیرامون آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} از [[غیب]]:
::::::«گفتار دانشمندان پیرامون آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} از [[غیب]]:
خط ۴۱: خط ۴۲:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛
| تصویر = 673639443601.jpg
| تصویر = 673639443601.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن نادم]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«[[معتزلیان]] [[علم غیب]] را با مقدماتی که بیان نمودند، فقط در مورد [[پیامبران]] پذیرفتند، درباره غیر پیامبران بر این باور بودند که دلیلی یا جایگزین دلیل عقلی بر [[غیب دانی]] آنها نمی‌توان ارائه کرد. بنابر این بحث [[علم غیب امام]] در دایره مباحث کلامی آنها نمی‌گنجد. علاوه اینکه آنها به صراحت با غیب دانی امام مخالفت کردند<ref>نک: الشریف المرتضی علی بن الحسین الموسوی، الشافی فی الامامه، تحقیق سید عبد الزهرا حسینی، مؤسسة الصادق للطباعة و النشر، طهران، ۱۴۰۷ هـ - ١٩٨١ م، ج ١٠، ص ۲۶؛ فی علم الکلام، ج١، ص ۲۶۲.</ref>.  
::::::*«[[معتزلیان]] [[علم غیب]] را با مقدماتی که بیان نمودند، فقط در مورد [[پیامبران]] پذیرفتند، درباره غیر پیامبران بر این باور بودند که دلیلی یا جایگزین دلیل عقلی بر [[غیب دانی]] آنها نمی‌توان ارائه کرد. بنابر این بحث [[علم غیب امام]] در دایره مباحث کلامی آنها نمی‌گنجد. علاوه اینکه آنها به صراحت با غیب دانی امام مخالفت کردند<ref>نک: الشریف المرتضی علی بن الحسین الموسوی، الشافی فی الامامه، تحقیق سید عبد الزهرا حسینی، مؤسسة الصادق للطباعة و النشر، طهران، ۱۴۰۷ هـ - ١٩٨١ م، ج ١٠، ص ۲۶؛ فی علم الکلام، ج١، ص ۲۶۲.</ref>.  
خط ۵۱: خط ۵۱:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
| تصویر = 11788.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]]]
| تصویر = 11788.jpg
| پاسخ‌دهنده = اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«همه عرفای الهی اتفاق نظر دارند که بهترین راه برای رسیدن به حقیقت از طریق مکاشفه و شهود قلبی است، آنها معتقدند انسان می‌تواند از راه باطن با ماورای حس "غیب" ارتباط شهودی داشته باشد و این زمانی میسّر خواهد بود که آدمی خود را از تعلقات ظاهری برهاند و فانی در حق گردد (...):
::::::«همه عرفای الهی اتفاق نظر دارند که بهترین راه برای رسیدن به حقیقت از طریق مکاشفه و شهود قلبی است، آنها معتقدند انسان می‌تواند از راه باطن با ماورای حس "غیب" ارتباط شهودی داشته باشد و این زمانی میسّر خواهد بود که آدمی خود را از تعلقات ظاهری برهاند و فانی در حق گردد (...):
خط ۶۰: خط ۶۱:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین رنجبر؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین رنجبر؛
| تصویر = 11719.jpg
| تصویر = 11719.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محسن رنجبر|رنجبر]]]]
| پاسخ‌دهنده = محسن رنجبر|رنجبر]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محسن رنجبر]]'''، در مقاله ''«[[بررسی علم امام حسین به شهادت (مقاله)|بررسی علم امام حسین به شهادت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محسن رنجبر]]'''، در مقاله ''«[[بررسی علم امام حسین به شهادت (مقاله)|بررسی علم امام حسین به شهادت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«دیدگاه [[شیخ مفید]]<ref>[[شیخ مفید|ابوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی]]، المسائل العکبریة، تحقیق: [[علی اکبر الهی خراسانی]]، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ج۶، ص ۶۹-۷۱.</ref>، [[سید مرتضی]]<ref>[[شریف مرتضی علم الهدی]]، تنزیه الأنبیاء، تحقیق: فارس حسّون کریم، ص۲۷۰؛ [[ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی]]؛ تلخیص الشافی، تحقیق و تعلیق [[سید حسین بحرالعلوم]]، ج۴، ص۱۹۰.</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref>[[شیخ طوسی]]، همان، ج۱، ص۲۵۲. البته مرحوم [[شیخ طوسی]] در جلد۴ صفحه۱۹۰ این قول را به [[سید مرتضی]] نسبت می‌‏دهد و خود تصریح می‌‏کند که در این مسأله نظر و اشکال دارد:«وهذا المذهب هو الذی اختاره المرتضی ‏رحمه الله فی هذه المسألة ولی فی هذه المسألة نظر»</ref>: بر اساس این دیدگاه، مقتضای ادله، بیش از این نیست که [[امام]]{{ع}} باید به تمامی احکام دینی و مسائل مورد نیاز و سؤال مردم علم داشته باشد، ولی دلیلی بر آگاهی [[امامان]]{{عم}} از تمامی حوادث گذشته، حال و آینده وجود ندارد.<ref>البته در این میان، برخی از اندیشمندان همانند [[سید مرتضی]] و [[ابن شهر آشوب]]، پنداشته‏‌اند که حتی می‌‏توان بر نفی ادعای فوق، اقامه دلیل کرد، یعنی افزون بر این که دلیلی بر [[علم غیب]] مطلق [[امام]]{{ع}} وجود ندارد، بلکه علم [[امام]]{{ع}} به غیب به تفصیل، مستلزم محذور عقلی است. ([[ابن شهر آشوب|ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب]]، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص ۲۱۱؛ [[سید مرتضی]]، رسائل المرتضی، تحقیق [[سید احمد حسینی]]، ج۳، ص۱۳۱).</ref> بنابراین [[ائمه]]{{عم}}، اجمالاً و به طور سربسته از امور آینده و از جمله سرنوشت خویش آگاه بودند، چنان که [[امام حسین]]{{ع}} می‌‏دانست که سرانجام شهید خواهد شد، اما نمی‌‏دانست در سال ۶۱ هجری در راه سفر به کوفه، شهید خواهد شد. نظر دوم که نظر بسیاری از اندیشمندان شیعه است: [[ائمه‏]]{{عم}} افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند، مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا در دایره بدائات قرار می‏‌گیرد.<ref>البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است، اما علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.</ref> از این رو [[امامان]]{{عم}} از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله این که در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند، اما این [[علم غیب]] مانند معجزه برای پیامبران از ابزارهای امامت بوده و برای [[امام]]{{ع}} ایجاد تکلیف نمی‏‌کرد، بلکه [[امام]]{{ع}} موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند»<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/93105/default.aspx بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۵۲، ص ۱۰۱].</ref>.
::::::«دیدگاه [[شیخ مفید]]<ref>[[شیخ مفید|ابوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی]]، المسائل العکبریة، تحقیق: [[علی اکبر الهی خراسانی]]، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ج۶، ص ۶۹-۷۱.</ref>، [[سید مرتضی]]<ref>[[شریف مرتضی علم الهدی]]، تنزیه الأنبیاء، تحقیق: فارس حسّون کریم، ص۲۷۰؛ [[ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی]]؛ تلخیص الشافی، تحقیق و تعلیق [[سید حسین بحرالعلوم]]، ج۴، ص۱۹۰.</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref>[[شیخ طوسی]]، همان، ج۱، ص۲۵۲. البته مرحوم [[شیخ طوسی]] در جلد۴ صفحه۱۹۰ این قول را به [[سید مرتضی]] نسبت می‌‏دهد و خود تصریح می‌‏کند که در این مسأله نظر و اشکال دارد:«وهذا المذهب هو الذی اختاره المرتضی ‏رحمه الله فی هذه المسألة ولی فی هذه المسألة نظر»</ref>: بر اساس این دیدگاه، مقتضای ادله، بیش از این نیست که [[امام]]{{ع}} باید به تمامی احکام دینی و مسائل مورد نیاز و سؤال مردم علم داشته باشد، ولی دلیلی بر آگاهی [[امامان]]{{عم}} از تمامی حوادث گذشته، حال و آینده وجود ندارد.<ref>البته در این میان، برخی از اندیشمندان همانند [[سید مرتضی]] و [[ابن شهر آشوب]]، پنداشته‏‌اند که حتی می‌‏توان بر نفی ادعای فوق، اقامه دلیل کرد، یعنی افزون بر این که دلیلی بر [[علم غیب]] مطلق [[امام]]{{ع}} وجود ندارد، بلکه علم [[امام]]{{ع}} به غیب به تفصیل، مستلزم محذور عقلی است. ([[ابن شهر آشوب|ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب]]، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص ۲۱۱؛ [[سید مرتضی]]، رسائل المرتضی، تحقیق [[سید احمد حسینی]]، ج۳، ص۱۳۱).</ref> بنابراین [[ائمه]]{{عم}}، اجمالاً و به طور سربسته از امور آینده و از جمله سرنوشت خویش آگاه بودند، چنان که [[امام حسین]]{{ع}} می‌‏دانست که سرانجام شهید خواهد شد، اما نمی‌‏دانست در سال ۶۱ هجری در راه سفر به کوفه، شهید خواهد شد. نظر دوم که نظر بسیاری از اندیشمندان شیعه است: [[ائمه‏]]{{عم}} افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند، مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا در دایره بدائات قرار می‏‌گیرد.<ref>البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است، اما علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.</ref> از این رو [[امامان]]{{عم}} از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله این که در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند، اما این [[علم غیب]] مانند معجزه برای پیامبران از ابزارهای امامت بوده و برای [[امام]]{{ع}} ایجاد تکلیف نمی‏‌کرد، بلکه [[امام]]{{ع}} موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند»<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/93105/default.aspx بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۵۲، ص ۱۰۱].</ref>.
خط ۶۷: خط ۶۷:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
| تصویر = 11902.jpg
| تصویر = 11902.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر]]]]
| پاسخ‌دهنده = حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«فلاسفه و متکلمان، مفسران و عرفا أعم از شیعه و سنی و دانشمندان علوم تجربی و علوم انسانی خصوصاً روانشناسان درباره امکان [[علم غیب]] برای انسان‌ها، مخصوصاً انبیاء{{ع}} و اوصیاء نظرات ارزشمند و استدلال‌های محکمی دارند که به‌طور مختصر به آنها اشاره می‌شود:
::::::«فلاسفه و متکلمان، مفسران و عرفا أعم از شیعه و سنی و دانشمندان علوم تجربی و علوم انسانی خصوصاً روانشناسان درباره امکان [[علم غیب]] برای انسان‌ها، مخصوصاً انبیاء{{ع}} و اوصیاء نظرات ارزشمند و استدلال‌های محکمی دارند که به‌طور مختصر به آنها اشاره می‌شود:
خط ۸۹: خط ۸۸:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| تصویر = 11607.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]]
| تصویر = 11607.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::«بعضی، [[علم غیب]] را برای [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} این‌گونه حل نموده‌اند که [[علم غیب]] یعنی علمی که بر بندگان مخفی است و اطلاع به آن مختص خداست؛ زیرا بر او چیزی مخفی نیست اما بعد از آنکه از جانب حق به پیامبران و اولیای الهی افاضه شد برای آنها غیب نیست. اینکه می‌گوییم پیامبران دارای [[علم غیب]] بودند؛ یعنی علومی که بر ما مخفی است، آنها می‌دانستند، پس نزاع در این ‌که [[علم غیب]] مختص به خداست یا پیامبران هم دارا بودند، بی‌موضوع است؛ زیرا اگر مراد علمی است که مختص به او ذات حق است مثل علم ذات به ذات، احدی جز او ندارد و اگر مراد علومی است که بر غیر این خاندان مخفی است و آنها عالم بودند، در این صورت غیب، فقط برای انسان‌ها معنا پیدا می‌کند و برای خداوند هیچ چیزی مستور و پنهان نیست.
::::::«بعضی، [[علم غیب]] را برای [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} این‌گونه حل نموده‌اند که [[علم غیب]] یعنی علمی که بر بندگان مخفی است و اطلاع به آن مختص خداست؛ زیرا بر او چیزی مخفی نیست اما بعد از آنکه از جانب حق به پیامبران و اولیای الهی افاضه شد برای آنها غیب نیست. اینکه می‌گوییم پیامبران دارای [[علم غیب]] بودند؛ یعنی علومی که بر ما مخفی است، آنها می‌دانستند، پس نزاع در این ‌که [[علم غیب]] مختص به خداست یا پیامبران هم دارا بودند، بی‌موضوع است؛ زیرا اگر مراد علمی است که مختص به او ذات حق است مثل علم ذات به ذات، احدی جز او ندارد و اگر مراد علومی است که بر غیر این خاندان مخفی است و آنها عالم بودند، در این صورت غیب، فقط برای انسان‌ها معنا پیدا می‌کند و برای خداوند هیچ چیزی مستور و پنهان نیست.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
| تصویر = 1368238.jpg
| تصویر = 1368238.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری|نصیری]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری|نصیری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«بررسی دیدگاه [[سید مرتضی]] نشان می‌‏دهد که او در باره گستره دانش امام نسبت به امور غیبی همان دیدگاهی را ارائه کرده که استاد وی [[شیخ مفید]] ارائه کرده است. [[سید مرتضی]] بسان استاد خود امکان چنین گستردگی را انکار نمی‌‏کند و آن را از نوع علم مستفاد می‏‌داند. برای آگاهی دقیق از دیدگاه او بخشی از گفتار ایشان را نقل می‏‌کنیم.  
::::::«بررسی دیدگاه [[سید مرتضی]] نشان می‌‏دهد که او در باره گستره دانش امام نسبت به امور غیبی همان دیدگاهی را ارائه کرده که استاد وی [[شیخ مفید]] ارائه کرده است. [[سید مرتضی]] بسان استاد خود امکان چنین گستردگی را انکار نمی‌‏کند و آن را از نوع علم مستفاد می‏‌داند. برای آگاهی دقیق از دیدگاه او بخشی از گفتار ایشان را نقل می‏‌کنیم.  
خط ۱۱۳: خط ۱۱۲:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
| تصویر = 11270.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]]]
| تصویر = 11270.jpg
| پاسخ‌دهنده = داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«بسیاری از علمای اهل تسنّن می‌گویند در هر شرایطی کسی به جز خداوند [[علم غیب]] نمی‌داند:
::::::«بسیاری از علمای اهل تسنّن می‌گویند در هر شرایطی کسی به جز خداوند [[علم غیب]] نمی‌داند:
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
| تصویر = 11786.jpg
| تصویر = 11786.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد فائز باقری|باقری]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید محمد فائز باقری|باقری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«گرایش‌های فکری موجود در این موضوع را با اجمال می‌توان در سه گرایش زیر خلاصه کرد:
::::::«گرایش‌های فکری موجود در این موضوع را با اجمال می‌توان در سه گرایش زیر خلاصه کرد:
خط ۲۱۲: خط ۲۱۱:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بیت)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بیت)؛
| تصویر = 87544444.jpg
| تصویر = 87544444.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
| پاسخ‌دهنده = عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«آرای برخی از علمای پیشین که به این مسأله پرداخته‌اند را ارائه می‌کنیم:
::::::«آرای برخی از علمای پیشین که به این مسأله پرداخته‌اند را ارائه می‌کنیم:
خط ۲۲۳: خط ۲۲۱:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| تصویر = 11012314343.jpg
| تصویر = 11012314343.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[حسن رهبری]]]]
| پاسخ‌دهنده = حسن رهبری]]]]
::::::آقای '''[[حسن رهبری]]''' در مقاله ''«[[علم پیامبر و امام در تفسیر من وحی القرآن (مقاله)|علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[حسن رهبری]]''' در مقاله ''«[[علم پیامبر و امام در تفسیر من وحی القرآن (مقاله)|علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«دیدگاه برخی از عالمان شیعی را در این زمینه، در ذیل مشاهده می‌کنید:
::::::«دیدگاه برخی از عالمان شیعی را در این زمینه، در ذیل مشاهده می‌کنید:
خط ۲۵۱: خط ۲۴۸:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۴. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۴. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11742.jpg
| تصویر = 11742.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[شیخ صدوق]] می‌گوید: خداوند متعال [[اسم اعظم]] خود را در آغاز سوره‌های قرآن و در حروف مقطعه آن، نهان ساخته است و تنها خاندان [[عصمت]] و طهارت را از این اسم آگاه کرده و به معرفت آن، مفتخر ساخته است. جهتش این است که اگر خدای تعالی این اسم را به همه مردم می‌‌آموخت و آن را برای همه آشکار می‌‌نمود، عده‌ای از آن اسم سوء استفاده می‌کردند و آن را در برابر [[پیامبران]] و [[امامان]] به کار می‌بردند. بر این اساس، علم مزبور را به کسانی اختصاص داد که حجت‌های او بر مردم‌اند تا بتوانند در مواقع لزوم به وسیله آن دلیل‌ها و معجزاتی را برای اثبات حقانیت خود بیاورند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۵۳۹.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۸۹.</ref>.
::::::«[[شیخ صدوق]] می‌گوید: خداوند متعال [[اسم اعظم]] خود را در آغاز سوره‌های قرآن و در حروف مقطعه آن، نهان ساخته است و تنها خاندان [[عصمت]] و طهارت را از این اسم آگاه کرده و به معرفت آن، مفتخر ساخته است. جهتش این است که اگر خدای تعالی این اسم را به همه مردم می‌‌آموخت و آن را برای همه آشکار می‌‌نمود، عده‌ای از آن اسم سوء استفاده می‌کردند و آن را در برابر [[پیامبران]] و [[امامان]] به کار می‌بردند. بر این اساس، علم مزبور را به کسانی اختصاص داد که حجت‌های او بر مردم‌اند تا بتوانند در مواقع لزوم به وسیله آن دلیل‌ها و معجزاتی را برای اثبات حقانیت خود بیاورند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۵۳۹.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۸۹.</ref>.
خط ۲۹۶: خط ۲۹۲:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۵. آقای جهانبخش؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۵. آقای جهانبخش؛
| تصویر = 910100.jpg
| تصویر = 910100.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[جویا جهانبخش|جهانبخش]]]]
| پاسخ‌دهنده = جویا جهانبخش|جهانبخش]]]]
::::::آقای '''[[جویا جهانبخش]]''' در مقاله ''«''«[[علم امامان در اصول الکافی (مقاله)|علم امامان در اصول الکافی]]»''»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[جویا جهانبخش]]''' در مقاله ''«''«[[علم امامان در اصول الکافی (مقاله)|علم امامان در اصول الکافی]]»''»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«'''نظر شیخ مفید:''' سخن مهم شیخ مفید در "المسائل العکبریّة" که علّامه مجلسی نیز در مرآة العقول<ref>ر.ک: مرآة العقول، ج ۳ ص ۱۲۵. این گفتار مفید را مجلسیِ ثانی در بحار الأنوار (ج ۴۲ ص ۲۵۷) نیز نقل کرده است.</ref> آن را نقل می کند، البتّه با این که امامان{{عم}} پاره‌ای از امور غیبی، و نه جمیع این امور را از رهگذر اعلام و آگاهی بخشیِ خداوند متعال بدانند، منافاتی ندارد، مفید خود در أوائل المقالات، تصریح کرده و گفته است: {{عربی|"إِنَّ الأَئِمَّةَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} قَدْ کَانُوا یَعْرِفُونَ ضَمَائِرَ بَعْضِ الْعِبَادِ وَ یَعْرِفُونَ مَا یَکُونُ قَبْلَ کَوْنِهِ"}}؛<ref>امامان آل محمّد{{صل}} ، گاه ضمائر برخی از بندگان را می دانستند، و گاه از آنچه رُخ می‌داد، پیش از رُخ دادنش باخبر بودند.</ref> و البته همو، بی‌درنگ می افزاید: {{عربی|"وَ لَیْسَ ذلِکَ بِواجِبٍ فِی صِفاتِهِمْ، وَ لا شَرْطا فی إِمامَتِهِمْ، وَ إِنَّما أکْرَمَهُمُ اللّهُ تَعَالی بِهِ وَ أعْلَمَهُمْ إیَّاهُ لِلُطْفٍ فِی طاعَتِهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِإمامَتِهِمْ. وَ لَیْس ذلِکَ بِواجِبٍ عَقْلاً، وَ لکِنَّهُ وَجَبَ لَهُمْ مِن جِهَةِ السَّمَاعِ"}}؛<ref>«این، نه از صفات لازم برای ایشان بود، نه شرط امامتشان؛ بلکه تنها خدای تعالی از برای آن که لطفی [از برای خلایق]، باشد در اطاعت ایشان و تمسّک به امامتشان، ایشان را بدین موهبت، گرامی داشته و از این نهانی ها آگاهانیده است». (أوائل المقالات، تحقیق: إبراهیم الأنصاری، ص ۶۷؛ همان، تحقیق: مهدی محقق، ص ۲۱ (با ضبطِ «للُطف» به جایِ «للّطف»)؛ همان، تحقیق شیخ الإسلام زنجانی و واعظِ چرندابی، ص ۷۷.</ref> این مطلب (آگاهی امامان از برخی امور نهانی)، واجبِ عقلی نیست (یا: عقل، آن را لازم نمی‌شمُرَد)، لکن از طریق نقل، در حقّ ایشان ثابت گردیده است. تأکید شیخ مفید بر آن بود که دانستنِ رُخدادها و حوادث، و شناختن یکایک امور و موارد عینی، شرط امامت نیست و ما بدین نکته که امام به جمیع چنین چیزهایی علم دارد، قائل نیستیم. علمی که لازمه امامت است و قدر متیقّن علم امام نیز هست، علم به دین است، یا به تعبیر شیخ مفید، علم به احکام امور و رُخدادها.
::::::«'''نظر شیخ مفید:''' سخن مهم شیخ مفید در "المسائل العکبریّة" که علّامه مجلسی نیز در مرآة العقول<ref>ر.ک: مرآة العقول، ج ۳ ص ۱۲۵. این گفتار مفید را مجلسیِ ثانی در بحار الأنوار (ج ۴۲ ص ۲۵۷) نیز نقل کرده است.</ref> آن را نقل می کند، البتّه با این که امامان{{عم}} پاره‌ای از امور غیبی، و نه جمیع این امور را از رهگذر اعلام و آگاهی بخشیِ خداوند متعال بدانند، منافاتی ندارد، مفید خود در أوائل المقالات، تصریح کرده و گفته است: {{عربی|"إِنَّ الأَئِمَّةَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} قَدْ کَانُوا یَعْرِفُونَ ضَمَائِرَ بَعْضِ الْعِبَادِ وَ یَعْرِفُونَ مَا یَکُونُ قَبْلَ کَوْنِهِ"}}؛<ref>امامان آل محمّد{{صل}} ، گاه ضمائر برخی از بندگان را می دانستند، و گاه از آنچه رُخ می‌داد، پیش از رُخ دادنش باخبر بودند.</ref> و البته همو، بی‌درنگ می افزاید: {{عربی|"وَ لَیْسَ ذلِکَ بِواجِبٍ فِی صِفاتِهِمْ، وَ لا شَرْطا فی إِمامَتِهِمْ، وَ إِنَّما أکْرَمَهُمُ اللّهُ تَعَالی بِهِ وَ أعْلَمَهُمْ إیَّاهُ لِلُطْفٍ فِی طاعَتِهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِإمامَتِهِمْ. وَ لَیْس ذلِکَ بِواجِبٍ عَقْلاً، وَ لکِنَّهُ وَجَبَ لَهُمْ مِن جِهَةِ السَّمَاعِ"}}؛<ref>«این، نه از صفات لازم برای ایشان بود، نه شرط امامتشان؛ بلکه تنها خدای تعالی از برای آن که لطفی [از برای خلایق]، باشد در اطاعت ایشان و تمسّک به امامتشان، ایشان را بدین موهبت، گرامی داشته و از این نهانی ها آگاهانیده است». (أوائل المقالات، تحقیق: إبراهیم الأنصاری، ص ۶۷؛ همان، تحقیق: مهدی محقق، ص ۲۱ (با ضبطِ «للُطف» به جایِ «للّطف»)؛ همان، تحقیق شیخ الإسلام زنجانی و واعظِ چرندابی، ص ۷۷.</ref> این مطلب (آگاهی امامان از برخی امور نهانی)، واجبِ عقلی نیست (یا: عقل، آن را لازم نمی‌شمُرَد)، لکن از طریق نقل، در حقّ ایشان ثابت گردیده است. تأکید شیخ مفید بر آن بود که دانستنِ رُخدادها و حوادث، و شناختن یکایک امور و موارد عینی، شرط امامت نیست و ما بدین نکته که امام به جمیع چنین چیزهایی علم دارد، قائل نیستیم. علمی که لازمه امامت است و قدر متیقّن علم امام نیز هست، علم به دین است، یا به تعبیر شیخ مفید، علم به احکام امور و رُخدادها.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش