جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخدهنده = )) |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله تحریری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله تحریری؛ | ||
| تصویر = tahriri.jpg | | تصویر = tahriri.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد باقر تحریری| | | پاسخدهنده = محمد باقر تحریری | ||
| پاسخ = [[آیتالله]] '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در این باره گفته است: | |||
:::::: «'''[[علم ذاتی]]:''' [[علم حضوری]] [[خداوند]] است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی [[حق تعالی]] بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش میباشد. حال باید دید چگونه میتوان به آن [[ذات مقدس]] نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی [[توانایی]] راهیابی به [[کمالات]] ذاتی [[حضرت حق]] را آنگونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها [[کمالات وجودی]] خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات [[الهی]] نیز توجهی نداشته و تنها در [[شهود]] ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونهای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی [[کمالات]] او نیز هستند به گونهای که توجه و مشاهده آنان و [[کلام]] و گفتار ایشان، کاملاً با [[حقیقت]] و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق [[حق]] را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن [[حضرت]] درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در [[ذات خداوند]] است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>. | :::::: «'''[[علم ذاتی]]:''' [[علم حضوری]] [[خداوند]] است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی [[حق تعالی]] بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش میباشد. حال باید دید چگونه میتوان به آن [[ذات مقدس]] نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی [[توانایی]] راهیابی به [[کمالات]] ذاتی [[حضرت حق]] را آنگونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها [[کمالات وجودی]] خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات [[الهی]] نیز توجهی نداشته و تنها در [[شهود]] ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونهای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی [[کمالات]] او نیز هستند به گونهای که توجه و مشاهده آنان و [[کلام]] و گفتار ایشان، کاملاً با [[حقیقت]] و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق [[حق]] را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن [[حضرت]] درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در [[ذات خداوند]] است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>. | ||
::::::و همچنین:[[علی]]{{ع}} با [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي"}}؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات [[حضرت حق]] که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینهها و [[خزائن]] [[علم ذاتی]] او گشتهاند و آن [[علم]] مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و [[علم]] و [[قدرت]] و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود مییابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر میدهد و [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: به [[راستی]] [[خداوند]] [[علم]] است که [[جهل]] در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، [[نور]] است که [[تاریکی]] ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح [[ذات مقدس]] [[الهی]]، علاوه بر اهتمام به [[لزوم]] [[اعتقاد]] صحیح در رابطه با ذات [[الهی]]، خواستهاند حتی در توجهات ذهنی در [[مقام]] [[عبادت]] نیز از توجه شرکآلود اگر چه به صورت [[شرک]] مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: کسی که [[خدا]] را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" [[بندگی]] کند یقیناً [[کافر]] شده است و کسی که اسم "[[خداوند]] را از جهت [[ظهور]] کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق [[الهی]]" را [[بندگی]] نماید قطعاً [[کافر]] است، و کسی که اسم و معنا را با هم [[بندگی]] کند، به تحقیق [[مشرک]] است. و کسی که معنا را [[بندگی]] کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن [[معتقد]] ساخته و زبانش به آن در [[باطن]] و آشکارش گویا باشد پس ایشان [[اصحاب]] حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} میباشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>. | ::::::و همچنین:[[علی]]{{ع}} با [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي"}}؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات [[حضرت حق]] که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینهها و [[خزائن]] [[علم ذاتی]] او گشتهاند و آن [[علم]] مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و [[علم]] و [[قدرت]] و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود مییابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر میدهد و [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: به [[راستی]] [[خداوند]] [[علم]] است که [[جهل]] در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، [[نور]] است که [[تاریکی]] ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح [[ذات مقدس]] [[الهی]]، علاوه بر اهتمام به [[لزوم]] [[اعتقاد]] صحیح در رابطه با ذات [[الهی]]، خواستهاند حتی در توجهات ذهنی در [[مقام]] [[عبادت]] نیز از توجه شرکآلود اگر چه به صورت [[شرک]] مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: کسی که [[خدا]] را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" [[بندگی]] کند یقیناً [[کافر]] شده است و کسی که اسم "[[خداوند]] را از جهت [[ظهور]] کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق [[الهی]]" را [[بندگی]] نماید قطعاً [[کافر]] است، و کسی که اسم و معنا را با هم [[بندگی]] کند، به تحقیق [[مشرک]] است. و کسی که معنا را [[بندگی]] کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن [[معتقد]] ساخته و زبانش به آن در [[باطن]] و آشکارش گویا باشد پس ایشان [[اصحاب]] حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} میباشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ | ||
| تصویر = 0f6.jpg | | تصویر = 0f6.jpg | ||
| پاسخدهنده = علی جزیری احسائی| | | پاسخدهنده = علی جزیری احسائی | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::[[علم غیب ذاتی]] به معنای معلوم بالذات. منظور از این معنی، [[علم]] به شیء است، بدون [[تعلیم]] و تحصیل [[علم]]. به این معنی که عالم به آن شیء بدون [[تعلیم]]، [[علم]] به آن پیدا کرده است. در برخی از [[روایات]] [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا: در [[نهج البلاغه]] آمده است: برخی از [[یاران]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! [[حضرت]] خندیدند و به آن شخص که از [[قبیله کلب]] بود، فرمودند ای برادر ما از [[قبیله کلب]]، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref>. ظاهراً [[امام]] درصدد بیان این مطلب بودند که [[علم غیب]] به این معنی مخصوص خداست. در [[موثقه عمار ساباطی]] آمده است: از [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص اینکه آیا [[امام]] به [[علم غیب]] [[آگاه]] است پرسش نمودم؛ ایشان فرمودند خیر، ولی اگر بخواهد نسبت به چیزی [[علم]] پیدا کند [[خداوند متعال]] او را [[آگاه]] میسازد <ref>{{عربی|« سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».}}؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.</ref> | ::::::[[علم غیب ذاتی]] به معنای معلوم بالذات. منظور از این معنی، [[علم]] به شیء است، بدون [[تعلیم]] و تحصیل [[علم]]. به این معنی که عالم به آن شیء بدون [[تعلیم]]، [[علم]] به آن پیدا کرده است. در برخی از [[روایات]] [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا: در [[نهج البلاغه]] آمده است: برخی از [[یاران]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! [[حضرت]] خندیدند و به آن شخص که از [[قبیله کلب]] بود، فرمودند ای برادر ما از [[قبیله کلب]]، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref>. ظاهراً [[امام]] درصدد بیان این مطلب بودند که [[علم غیب]] به این معنی مخصوص خداست. در [[موثقه عمار ساباطی]] آمده است: از [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص اینکه آیا [[امام]] به [[علم غیب]] [[آگاه]] است پرسش نمودم؛ ایشان فرمودند خیر، ولی اگر بخواهد نسبت به چیزی [[علم]] پیدا کند [[خداوند متعال]] او را [[آگاه]] میسازد <ref>{{عربی|« سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».}}؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ | ||
| تصویر = 765454.jpg | | تصویر = 765454.jpg | ||
| پاسخدهنده = مصطفی سلطانی| | | پاسخدهنده = مصطفی سلطانی | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است: | |||
:::::: «نکتهای که در بحث [[علم امام]]{{ع}} باید به آن توجه داشت، تفکیک بین [[علم ذاتی]] ازلی و ابدی و [[علم غیر ذاتی]] است. [[قرآن مجید]] در بیان [[علم]] و نسبت آن به [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}}، گاهی بیان اثباتی و گاهی بیان سلبی دارد. سیاق اینگونه [[قرآن]]، نشاندهنده تفکیک بین [[علم ذاتی]] و غیرذاتی است. [[آیات]] نافی [[علم]] از [[پیامبر]]{{صل}} نفی [[علم ذاتی]] میکند، نه غیر ذاتی<ref>[[علی نمازی شاهرودی]]، [http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=14&chkhashk=EFF9D86168&Itemid=&lang=fa علم غیب]، ص ۱۴ - ۱۵.</ref> به این بیان در صورت وجود [[مصلحت]]، [[خداوند]] همه [[علوم]] غیر ذاتی را در [[اختیار]] [[پیامبر]]{{صل}} قرار میدهد، از این رو تعارضی بین [[آیات قرآن]] نیست<ref>رک: بقره، ۲۱۶؛ توبه، ۱۰۱؛ زمر، ۳۹؛ مجادله، ۵۸؛ عنکبوت، ۴۹؛ آل عمران، ۶۱؛ بقره، ۱۲۹.</ref>. بیان فوق به واسطه [[روایات]] نیز تأیید میشود. در روایتی آمده است: {{عربی|«إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»}}<ref> خداوند دوگونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر نداردو بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائر الدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹].</ref>. | :::::: «نکتهای که در بحث [[علم امام]]{{ع}} باید به آن توجه داشت، تفکیک بین [[علم ذاتی]] ازلی و ابدی و [[علم غیر ذاتی]] است. [[قرآن مجید]] در بیان [[علم]] و نسبت آن به [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}}، گاهی بیان اثباتی و گاهی بیان سلبی دارد. سیاق اینگونه [[قرآن]]، نشاندهنده تفکیک بین [[علم ذاتی]] و غیرذاتی است. [[آیات]] نافی [[علم]] از [[پیامبر]]{{صل}} نفی [[علم ذاتی]] میکند، نه غیر ذاتی<ref>[[علی نمازی شاهرودی]]، [http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=14&chkhashk=EFF9D86168&Itemid=&lang=fa علم غیب]، ص ۱۴ - ۱۵.</ref> به این بیان در صورت وجود [[مصلحت]]، [[خداوند]] همه [[علوم]] غیر ذاتی را در [[اختیار]] [[پیامبر]]{{صل}} قرار میدهد، از این رو تعارضی بین [[آیات قرآن]] نیست<ref>رک: بقره، ۲۱۶؛ توبه، ۱۰۱؛ زمر، ۳۹؛ مجادله، ۵۸؛ عنکبوت، ۴۹؛ آل عمران، ۶۱؛ بقره، ۱۲۹.</ref>. بیان فوق به واسطه [[روایات]] نیز تأیید میشود. در روایتی آمده است: {{عربی|«إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»}}<ref> خداوند دوگونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر نداردو بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائر الدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | ||
| تصویر = 11902.jpg | | تصویر = 11902.jpg | ||
| پاسخدهنده = حسن مهدیفر| | | پاسخدهنده = حسن مهدیفر | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | |||
:::::: «این نوع [[علم]] از آن [[خدا]] و ذاتی اوست و احدی غیر [[خدا]] از آن برخوردار نیست چنین علمی ازلی و ابدی و نامتناهی است»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴.</ref>. | :::::: «این نوع [[علم]] از آن [[خدا]] و ذاتی اوست و احدی غیر [[خدا]] از آن برخوردار نیست چنین علمی ازلی و ابدی و نامتناهی است»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |