دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ')
خط ۵۰: خط ۵۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛
| تصویر = 673639443601.jpg
| تصویر = 673639443601.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن نادم|نادم]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن نادم
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[اشاعره]] بر خلاف [[معتزله]] غیب‌دانی بر غیر انبیاء را بلامانع دانستند، اگر چه مخالف باور [[امامیه]] درباره [[علم غیب]] [[امام]] هستند، اما با مبانی و مقدماتی که ارائه کردند غیب‌دانی [[ائمه]]{{عم}} به صورت غیر مستقیم در حد غیب‌دانی دیگر [[اولیاء الهی]] و کسانی که بر اثر جدّ و جهد خویش توانسته‌اند زمینه‌های دریافت از [[غیب]] را فراهم آورند، به اثبات می‌رسد»<ref>السید محمود الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن الکریم و السّبع المثانی، ج٢٠، ص ١٠-١٢.</ref>.
::::::«[[اشاعره]] بر خلاف [[معتزله]] غیب‌دانی بر غیر انبیاء را بلامانع دانستند، اگر چه مخالف باور [[امامیه]] درباره [[علم غیب]] [[امام]] هستند، اما با مبانی و مقدماتی که ارائه کردند غیب‌دانی [[ائمه]]{{عم}} به صورت غیر مستقیم در حد غیب‌دانی دیگر [[اولیاء الهی]] و کسانی که بر اثر جدّ و جهد خویش توانسته‌اند زمینه‌های دریافت از [[غیب]] را فراهم آورند، به اثبات می‌رسد»<ref>السید محمود الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن الکریم و السّبع المثانی، ج٢٠، ص ١٠-١٢.</ref>.
::::::[[غزالی]] در مقام طور اثبات [[نبوت]] هم به رؤیاهای صادق استناد کرده، و هم از [[الهام]] و توفیق الهی استفاده کرده، می‌گوید: معارفی هست که هیچ راهی برای آگاه شدن از آنها وجود ندارد، مگر از طریق [[الهام]] و توفیق الهی، از باب نمونه مانند: علم طب و نجوم که توسط دیگر ابزارهای معرفت مانند عقل و تجربه نمی‌توان به آنها رسید، بلکه نیاز به ابزاری قوی‌تر دارد. بنابراین از نظر [[غزالی]] قلمرو عقل محدودتر و ضعیف‌تر از آن است که به بسیاری از قلمروهای علمی راه یابد؛ پس دریافت‌هایی که با ابزاری ورای عقل مانند کشف و شهود محقق می‌شوند، وجود دارند<ref>احیاء علوم الدین، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. وی در راستای همین نگاه از دو عالَم روحانی و جسمانی به عالم شهود و عالم غیب یا عالم ملکوت یاد می‌کند، می‌گوید: عالم جسم با حواس قابل درک است و عالم غیب برای بسیاری از مردم پنهان است و این پنهانی به معنای عدم امکان دسترسی به آن نیست، زیرا نردبان ترقی به این عالم در اختیار همه انسان‌ها قرار دارد. حتی به این عالم پنهان به وسیله حواس باید نقب زد، و برای رسیدن به عالم غیب هم باید از رهگذر عالم حس گذشت. به تعبیر [[غزالی]] باید از همین عالم ملک به عالم ملکوت راه یافت، و اگر بپنداریم بین این دو عالم ارتباطی وجود ندارد، باید بگوییم راه برای ترقی به عالم غیب بسته است، و حرکت به سوی تربیت و قرب خداوند محال و غیر ممکن می‌شود<ref>مشکات الانوار فی توحید الجبار، فصل دوم، ضمن مجموعه رسائل، ص۷۰-۷۱.</ref><ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۲۹۳</ref>.
::::::[[غزالی]] در مقام طور اثبات [[نبوت]] هم به رؤیاهای صادق استناد کرده، و هم از [[الهام]] و توفیق الهی استفاده کرده، می‌گوید: معارفی هست که هیچ راهی برای آگاه شدن از آنها وجود ندارد، مگر از طریق [[الهام]] و توفیق الهی، از باب نمونه مانند: علم طب و نجوم که توسط دیگر ابزارهای معرفت مانند عقل و تجربه نمی‌توان به آنها رسید، بلکه نیاز به ابزاری قوی‌تر دارد. بنابراین از نظر [[غزالی]] قلمرو عقل محدودتر و ضعیف‌تر از آن است که به بسیاری از قلمروهای علمی راه یابد؛ پس دریافت‌هایی که با ابزاری ورای عقل مانند کشف و شهود محقق می‌شوند، وجود دارند<ref>احیاء علوم الدین، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. وی در راستای همین نگاه از دو عالَم روحانی و جسمانی به عالم شهود و عالم غیب یا عالم ملکوت یاد می‌کند، می‌گوید: عالم جسم با حواس قابل درک است و عالم غیب برای بسیاری از مردم پنهان است و این پنهانی به معنای عدم امکان دسترسی به آن نیست، زیرا نردبان ترقی به این عالم در اختیار همه انسان‌ها قرار دارد. حتی به این عالم پنهان به وسیله حواس باید نقب زد، و برای رسیدن به عالم غیب هم باید از رهگذر عالم حس گذشت. به تعبیر [[غزالی]] باید از همین عالم ملک به عالم ملکوت راه یافت، و اگر بپنداریم بین این دو عالم ارتباطی وجود ندارد، باید بگوییم راه برای ترقی به عالم غیب بسته است، و حرکت به سوی تربیت و قرب خداوند محال و غیر ممکن می‌شود<ref>مشکات الانوار فی توحید الجبار، فصل دوم، ضمن مجموعه رسائل، ص۷۰-۷۱.</ref><ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۲۹۳</ref>.
خط ۷۵: خط ۷۵:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| تصویر = 120129.jpg
| تصویر = 120129.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی|موسوی]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بر اساس اتفاق نظر علمای شیعه و عده زیادی از علمای [[اهل سنت]]؛ پیامبران با [[وحی]] و [[الهام]] و علم لدنّی و اولیا با [[الهام]]، متصل به خزانه غیب الهی بوده و آگاه به امور غیبی هستند. قرآن، روایات فریقین و تاریخ گواه این مدعاء است. علما و فرقه‌های [[اهل سنت]] در امکان آگاهی از غیب انبیا و اولیا اختلاف نظر دارند؛ برخی منکر امکان اطلاع آن‌ها از غیب هستند و برخی مثبت آن می‌باشند، لذا لازم است قبل از بیان ادله امکان آگاهی انبیا و اولیا از غیب گفتار عده‌ای از اندیشمندان [[اهل سنت]] که، قائل به [[علم غیب]] انبیا و اولیا هستند، نقل شود:
::::::«بر اساس اتفاق نظر علمای شیعه و عده زیادی از علمای [[اهل سنت]]؛ پیامبران با [[وحی]] و [[الهام]] و علم لدنّی و اولیا با [[الهام]]، متصل به خزانه غیب الهی بوده و آگاه به امور غیبی هستند. قرآن، روایات فریقین و تاریخ گواه این مدعاء است. علما و فرقه‌های [[اهل سنت]] در امکان آگاهی از غیب انبیا و اولیا اختلاف نظر دارند؛ برخی منکر امکان اطلاع آن‌ها از غیب هستند و برخی مثبت آن می‌باشند، لذا لازم است قبل از بیان ادله امکان آگاهی انبیا و اولیا از غیب گفتار عده‌ای از اندیشمندان [[اهل سنت]] که، قائل به [[علم غیب]] انبیا و اولیا هستند، نقل شود:
::::::*[[فخر رازی]] که از متکلمین اشعری مسلک [[اهل سنت]] است و در بسیاری از امور تشکیک می‌کند، در ذیل عبارت [[بو علی سینا]] در فصل هفتم از نمط دهم اشارات که گفته است: هرگاه بشنوی که عارفی از غیب خبر می‌دهد... پس باور کردن آن برای تو دشوار نیاید... گوید این فصل بی‌نیاز از تفسیر است<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیر‌الدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. این سخن نشانگر این است که مطالب آن مورد قبول وی می‌باشد. [[فخر رازی]]، ضمن شرح کلام [[بوعلی سینا]] برای امکان آگاهی انسان از غیب به استدلال و تأیید کلام او پرداخته است. او در ذیل عبارت بوعلی در فصل هشتم "تجربه و قیاس هماهنگ هستند که نفس انسانی به گونه‌ای که در حالت خواب به غیب دست‌رسی پیدا می‌کند، پس مانعی ندارد که این دست‌رسی در حالت بیداری نیز روی دهد..." گوید: این فصل بیان‌گر این است که اجمالاً امکان اخبار از غیب وجود دارد، به این نحو که اگر شناخت از اخبار غیبی در خواب ممکن باشد، امکان اطلاع از آن در بیداری قطعی خواهد بود. و دلیلی هم که بر اطلاع از غیب در خواب می‌باشد، تجربه و شنیدن از دیگران است، برای انسان بارها اتفاق افتاده است که خواب‌های خبردهنده از غیب دیده است و در خارج هم واقع شده است. و هم‌چنین از دیگران گزارش‌های یقینی از حاضرین و گذشتگان شنیده است، که در خواب به غیب دست‌رسی پیدا کرده‌اند. پس وقتی اطلاع از غیب در خواب صحیح باشد، به طور قطع هیچ‌گونه محالی بر اطلاع آن در بیداری نخواهد بود، اگر فرض کنیم هیچ‌گونه تجربه‌ای در خواب نبوَد، حصول این معنی استبعادش از حالت بیداری شدیدتر بود<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. [[فخر رازی]] در کتاب المباحث المشرقیه ضمن فصلی که با عنوان "کیفیت خبردادن از غیب" می‌گوید: نفس انسان هرگاه کاملاً قوی شود و وافی به جوانب کشمکش بود یعنی بتواند جامع اضداد باشد به نحوی که اشتغال آن به تدبیر بدن مانع از اتصال و ارتباط با مبادی غیر مادی نشود، و نیز قوّه متخیله قوی باشد، به نحوی که بتواند حس مشترک را از حواس ظاهری خلاص نماید، بعید نیست چنین نفسی بتواند آن چه برایش از ارتباط و اتصال با مبادی غیر مادی در حالت خواب پیش می‌آید، در حالت بیداری نیز برایش پیش آید و از عالم غیر مادی در چنین نفسی چیزهایی وارد شود و بعضی از امور غیبی مربوط به گذشته یا آینده را درک نماید.  
::::::*[[فخر رازی]] که از متکلمین اشعری مسلک [[اهل سنت]] است و در بسیاری از امور تشکیک می‌کند، در ذیل عبارت [[بو علی سینا]] در فصل هفتم از نمط دهم اشارات که گفته است: هرگاه بشنوی که عارفی از غیب خبر می‌دهد... پس باور کردن آن برای تو دشوار نیاید... گوید این فصل بی‌نیاز از تفسیر است<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیر‌الدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. این سخن نشانگر این است که مطالب آن مورد قبول وی می‌باشد. [[فخر رازی]]، ضمن شرح کلام [[بوعلی سینا]] برای امکان آگاهی انسان از غیب به استدلال و تأیید کلام او پرداخته است. او در ذیل عبارت بوعلی در فصل هشتم "تجربه و قیاس هماهنگ هستند که نفس انسانی به گونه‌ای که در حالت خواب به غیب دست‌رسی پیدا می‌کند، پس مانعی ندارد که این دست‌رسی در حالت بیداری نیز روی دهد..." گوید: این فصل بیان‌گر این است که اجمالاً امکان اخبار از غیب وجود دارد، به این نحو که اگر شناخت از اخبار غیبی در خواب ممکن باشد، امکان اطلاع از آن در بیداری قطعی خواهد بود. و دلیلی هم که بر اطلاع از غیب در خواب می‌باشد، تجربه و شنیدن از دیگران است، برای انسان بارها اتفاق افتاده است که خواب‌های خبردهنده از غیب دیده است و در خارج هم واقع شده است. و هم‌چنین از دیگران گزارش‌های یقینی از حاضرین و گذشتگان شنیده است، که در خواب به غیب دست‌رسی پیدا کرده‌اند. پس وقتی اطلاع از غیب در خواب صحیح باشد، به طور قطع هیچ‌گونه محالی بر اطلاع آن در بیداری نخواهد بود، اگر فرض کنیم هیچ‌گونه تجربه‌ای در خواب نبوَد، حصول این معنی استبعادش از حالت بیداری شدیدتر بود<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. [[فخر رازی]] در کتاب المباحث المشرقیه ضمن فصلی که با عنوان "کیفیت خبردادن از غیب" می‌گوید: نفس انسان هرگاه کاملاً قوی شود و وافی به جوانب کشمکش بود یعنی بتواند جامع اضداد باشد به نحوی که اشتغال آن به تدبیر بدن مانع از اتصال و ارتباط با مبادی غیر مادی نشود، و نیز قوّه متخیله قوی باشد، به نحوی که بتواند حس مشترک را از حواس ظاهری خلاص نماید، بعید نیست چنین نفسی بتواند آن چه برایش از ارتباط و اتصال با مبادی غیر مادی در حالت خواب پیش می‌آید، در حالت بیداری نیز برایش پیش آید و از عالم غیر مادی در چنین نفسی چیزهایی وارد شود و بعضی از امور غیبی مربوط به گذشته یا آینده را درک نماید.  
خط ۸۶: خط ۸۶:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین مدقق؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین مدقق؛
| تصویر = 1368186.jpg
| تصویر = 1368186.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید عبدالحکیم مدقق|مدقق]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید عبدالحکیم مدقق
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید عبدالحکیم مدقق]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید عبدالحکیم مدقق]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[محبّ الدین خطیب]] می‌گوید: "[[کلینی]] در کتاب [[کافی]] که در نظر آنها از همان جایگاه [[صحیح بخاری]] در نظر مسلمانان برخوردار است، [[امامان]] دوازده‌گانه را چنان توصیف می‌کند که آنها را در حدّ بت‌های یونانی در دوران بت‌پرستی بالا می‌برد. از قبیل این که [[امامان]] از تمامی علوم فرشته‌ها و [[پیامبران]] برخوردارند، [[امامان]] می‌دانند چه زمانی از دنیا می‌روند و بدون اختیار خود از دنیا نمی‌روند، [[امامان]] از گذشته، حال و آینده آگاهند و... "<ref>الخطوط العريضه ص ۲۵.</ref> [[عبدالله قصیمی]] می‌گوید: [[امامان]] در نظر شیعیان از گذشته، حال و آینده آگاهند. هر گاه بخواند، علم پیدا می‌کنند و آنها می‌دانند که چه زمانی از دنیا می‌روند و... پس [[امامان]] از دیدگاه شیعه از مقام [[نبوّت]] و [[پیامبری]] برخوردارند که به سوی آنها [[وحی]] می‌شود. و همچنین از دیدگاه آنها [[امامان]] در برخورداری از [[علم غیب]] همتای خدایند؛ در حالی که همه مسلمانان می‌دانند که حتی [[پیامبران]] هم در این جهت همتای خدا نبوده‌اند. آیات، روایات و سخنان پیشوایان درباره این که جز خدا از [[علم غیب]] برخوردار نیست در حدّ تواتر است.<ref>الصراع بين الاسلام و الوثنيّة ۱/ب. به نقل از: امینی، عبدالحسین، الغدیر ۵/۷۸، مرکز الغدیر للدّراسات الاسلامیه، قم، چاپ اوّل ۱۴۱۶</ref>
::::::«[[محبّ الدین خطیب]] می‌گوید: "[[کلینی]] در کتاب [[کافی]] که در نظر آنها از همان جایگاه [[صحیح بخاری]] در نظر مسلمانان برخوردار است، [[امامان]] دوازده‌گانه را چنان توصیف می‌کند که آنها را در حدّ بت‌های یونانی در دوران بت‌پرستی بالا می‌برد. از قبیل این که [[امامان]] از تمامی علوم فرشته‌ها و [[پیامبران]] برخوردارند، [[امامان]] می‌دانند چه زمانی از دنیا می‌روند و بدون اختیار خود از دنیا نمی‌روند، [[امامان]] از گذشته، حال و آینده آگاهند و... "<ref>الخطوط العريضه ص ۲۵.</ref> [[عبدالله قصیمی]] می‌گوید: [[امامان]] در نظر شیعیان از گذشته، حال و آینده آگاهند. هر گاه بخواند، علم پیدا می‌کنند و آنها می‌دانند که چه زمانی از دنیا می‌روند و... پس [[امامان]] از دیدگاه شیعه از مقام [[نبوّت]] و [[پیامبری]] برخوردارند که به سوی آنها [[وحی]] می‌شود. و همچنین از دیدگاه آنها [[امامان]] در برخورداری از [[علم غیب]] همتای خدایند؛ در حالی که همه مسلمانان می‌دانند که حتی [[پیامبران]] هم در این جهت همتای خدا نبوده‌اند. آیات، روایات و سخنان پیشوایان درباره این که جز خدا از [[علم غیب]] برخوردار نیست در حدّ تواتر است.<ref>الصراع بين الاسلام و الوثنيّة ۱/ب. به نقل از: امینی، عبدالحسین، الغدیر ۵/۷۸، مرکز الغدیر للدّراسات الاسلامیه، قم، چاپ اوّل ۱۴۱۶</ref>
::::::در مباحث گذشته روشن شد که آنچه مختص به خداست [[علم غیب]] ذاتی است و هیچ مسلمانی اعتقاد به چنین علم غیبی برای غیرخدا ندارد. [[علم غیب]] دیگران، [[علم غیب]] خدادادی است. این نوع [[علم غیب]] و همچنین نزول فرشته‌ها و [[وحی]] غیر رسالی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد؛ چنانکه گذشت مادر موسی و عیسی از راه [[وحی]] و گزارش فرشته‌ها از [[امور غیبی]] آگاه بودند. پس اعتقاد به [[علم غیب|علم غیب امام]] از راه [[وحی]]، ملازم با اعتقاد به [[پیامبری]] او نیست.»<ref>[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]</ref>
::::::در مباحث گذشته روشن شد که آنچه مختص به خداست [[علم غیب]] ذاتی است و هیچ مسلمانی اعتقاد به چنین علم غیبی برای غیرخدا ندارد. [[علم غیب]] دیگران، [[علم غیب]] خدادادی است. این نوع [[علم غیب]] و همچنین نزول فرشته‌ها و [[وحی]] غیر رسالی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد؛ چنانکه گذشت مادر موسی و عیسی از راه [[وحی]] و گزارش فرشته‌ها از [[امور غیبی]] آگاه بودند. پس اعتقاد به [[علم غیب|علم غیب امام]] از راه [[وحی]]، ملازم با اعتقاد به [[پیامبری]] او نیست.»<ref>[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]</ref>
خط ۹۵: خط ۹۵:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. آقای دکتر اس‍دی‌ گ‍رم‍ارودی‌ (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. آقای دکتر اس‍دی‌ گ‍رم‍ارودی‌ (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛
| تصویر = 26.jpg
| تصویر = 26.jpg
| پاسخ‌دهنده = م‍ح‍م‍د اس‍دی‌ گ‍رم‍ارودی‌|اس‍دی‌ گ‍رم‍ارودی‌]]]]
| پاسخ‌دهنده = م‍ح‍م‍د اس‍دی‌ گ‍رم‍ارودی‌
آقای دکتر '''[[محمد اسدی گرمارودی]]''' در کتاب ''«[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد اسدی گرمارودی]]''' در کتاب ''«[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از جمله علمای بزرگ اهل سنت [[ابن حجر هیثمی]] است که می‌گوید: معلوم ساختن برخی از علم‌های غیب به وسیله خداوند برای [[انبیا]] و اولیا، امری ممکن است و به هیچ وجه محال را لازم ندارد و انکار وقوع آن، غرض‌ورزی است؛ برای این که آنان به وسیله تعلیم الهی آگاه شده‌اند و همانا [[نووى]] در فتاوی خود به آن فتوا داده و گفته است: آن ([[غیب]]) را استقلالاً نمی‌دانند و همانا آگاهی بر آن ([[غیب]]) به اعلام الهی است. باید توجه داشت که هم ابن حجر از برجستگان عالم اهل سنّت و هم شخص [[نووی]] از چهره‌های قابل تکیه علمای عامّه است. یکی دیگر از مفسران بزرگ و از عالمان برجسته قرآنی اهل سنّت [[آلوسی]] است. تفسیر روح المعالی ایشان مورد استناد بسیاری قرار می‌گیرد. ایشان در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن|قُل لايَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ}} <ref> و نمی‌دانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>. می‌نویسد: شاید بتوان گفت حق این است که: علم غیبی که از غیر خدا نفی می‌شود علم ذاتی است؛ یعنی بدون واسطه، ثبوت داشته باشد و این امر برای احدی در آسمان و زمین معقول نیست؛ چون همه آن‌ها ذاتاً و صفتاً ممکن الوجود هستند؛ امّا [[علم غیب]] و احاطه علمی که برای خواص ([[انبیا]] و اولیا) هست، از این قبیل نیست؛ زیرا افاضه الهی بر آنان است (ذاتی آن‌ها نیست). <ref> روح المعانی، ج۲۰ .</ref>.
::::::«از جمله علمای بزرگ اهل سنت [[ابن حجر هیثمی]] است که می‌گوید: معلوم ساختن برخی از علم‌های غیب به وسیله خداوند برای [[انبیا]] و اولیا، امری ممکن است و به هیچ وجه محال را لازم ندارد و انکار وقوع آن، غرض‌ورزی است؛ برای این که آنان به وسیله تعلیم الهی آگاه شده‌اند و همانا [[نووى]] در فتاوی خود به آن فتوا داده و گفته است: آن ([[غیب]]) را استقلالاً نمی‌دانند و همانا آگاهی بر آن ([[غیب]]) به اعلام الهی است. باید توجه داشت که هم ابن حجر از برجستگان عالم اهل سنّت و هم شخص [[نووی]] از چهره‌های قابل تکیه علمای عامّه است. یکی دیگر از مفسران بزرگ و از عالمان برجسته قرآنی اهل سنّت [[آلوسی]] است. تفسیر روح المعالی ایشان مورد استناد بسیاری قرار می‌گیرد. ایشان در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن|قُل لايَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ}} <ref> و نمی‌دانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>. می‌نویسد: شاید بتوان گفت حق این است که: علم غیبی که از غیر خدا نفی می‌شود علم ذاتی است؛ یعنی بدون واسطه، ثبوت داشته باشد و این امر برای احدی در آسمان و زمین معقول نیست؛ چون همه آن‌ها ذاتاً و صفتاً ممکن الوجود هستند؛ امّا [[علم غیب]] و احاطه علمی که برای خواص ([[انبیا]] و اولیا) هست، از این قبیل نیست؛ زیرا افاضه الهی بر آنان است (ذاتی آن‌ها نیست). <ref> روح المعانی، ج۲۰ .</ref>.
::::::از شخصیت‌های علمی دیگر اهل سنت [[قاضی عضد ایجی]] را می‌توان نام برد. وی متکلّم برجسته و شاخصی بوده و کتاب "شرح المواقف" او شهرت فراوانی پیدا کرده است. ایشان در معجزه هفتم از معجزات [[پیامبر]] {{صل}} و در بخش "الکلام فی سایر المعجزات" چنین می‌نویسد: "هفتم، خبر دادن آن حضرت از [[غیب]] است؛ این سخن در قرآن آمده و احادیث صحیحه نیز آن را بیان کرده است. کسی که بخواهد در این مقوله بحث کند، از این روایات فراوان بیابد. می‌گویم همه این روایات اگر چه به حد تواتر نرسیده باشند، امّا قدر مشترک بین آن‌ها متواتر است؛ مثل شجاعت [[علی بن ابی طالب|علی]] {{ع}} و سخاوت حاتم". <ref> شرح المواقف، ج۳، ص۳۸۵.</ref>. ایشان که خود از متکلمین معروف اهل سنت است، می‌گوید: اگر کسی به قرآن و روایات صحیح مراجعه کند، نمی‌تواند منکر [[علم غیب]] و احاطه علمی آن حضرت بشود. همچنین [[قاضی ایاز]] از عالمان [[اهل سنت]] در کتاب "الشفا بالتعریف حقوق المصطفی" فصلی در کرامات [[پیامبر]] دارد. در این فصل بابی تحت عنوان "ومن ذلک ما اطلع علیه من الغیوب و ما یکون" است. شارح این کتاب علامه [[احمد بن محمد شمتی]] است. او در شرح این باب چنین می‌نویسد: "احادیث در این باب دریایی است که عمق آن درک نمی‌شود و از جمله معجزاتِ معلوم است که از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}  به طور قطعی به ما رسیده است و از بس راویان متعدد دارد، متواتر است و تمامی راویان مختلف در معنای اطلاع غیبی آن حضرت اتفاق دارند".» <ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص: ۹۴-۹۷.</ref>.
::::::از شخصیت‌های علمی دیگر اهل سنت [[قاضی عضد ایجی]] را می‌توان نام برد. وی متکلّم برجسته و شاخصی بوده و کتاب "شرح المواقف" او شهرت فراوانی پیدا کرده است. ایشان در معجزه هفتم از معجزات [[پیامبر]] {{صل}} و در بخش "الکلام فی سایر المعجزات" چنین می‌نویسد: "هفتم، خبر دادن آن حضرت از [[غیب]] است؛ این سخن در قرآن آمده و احادیث صحیحه نیز آن را بیان کرده است. کسی که بخواهد در این مقوله بحث کند، از این روایات فراوان بیابد. می‌گویم همه این روایات اگر چه به حد تواتر نرسیده باشند، امّا قدر مشترک بین آن‌ها متواتر است؛ مثل شجاعت [[علی بن ابی طالب|علی]] {{ع}} و سخاوت حاتم". <ref> شرح المواقف، ج۳، ص۳۸۵.</ref>. ایشان که خود از متکلمین معروف اهل سنت است، می‌گوید: اگر کسی به قرآن و روایات صحیح مراجعه کند، نمی‌تواند منکر [[علم غیب]] و احاطه علمی آن حضرت بشود. همچنین [[قاضی ایاز]] از عالمان [[اهل سنت]] در کتاب "الشفا بالتعریف حقوق المصطفی" فصلی در کرامات [[پیامبر]] دارد. در این فصل بابی تحت عنوان "ومن ذلک ما اطلع علیه من الغیوب و ما یکون" است. شارح این کتاب علامه [[احمد بن محمد شمتی]] است. او در شرح این باب چنین می‌نویسد: "احادیث در این باب دریایی است که عمق آن درک نمی‌شود و از جمله معجزاتِ معلوم است که از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}  به طور قطعی به ما رسیده است و از بس راویان متعدد دارد، متواتر است و تمامی راویان مختلف در معنای اطلاع غیبی آن حضرت اتفاق دارند".» <ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص: ۹۴-۹۷.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش