رابطه قلب با علم معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
::::::حداکثر تجرد [[شیطان]] و سقف فعالیت او، تجرد خیالی و وهمی است. مشاهداتی که مربوط به [[عالم]] [[طبیعت]]، خیال و [[وهم]] باشد، در معرض دخالت شیطان قرار گرفته و در نتیجه، حقِ آن آمیخته به [[باطل]] میشود، اما نشئه عقل و قلب و مشاهداتی که به این دو مربوط است، از [[تصرف]] شیطان خارج میباشد<ref>[[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آلبویه|آلبویه، طاهره]]، [[علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص۵۷ ـ ۵۹. </ref>. | ::::::حداکثر تجرد [[شیطان]] و سقف فعالیت او، تجرد خیالی و وهمی است. مشاهداتی که مربوط به [[عالم]] [[طبیعت]]، خیال و [[وهم]] باشد، در معرض دخالت شیطان قرار گرفته و در نتیجه، حقِ آن آمیخته به [[باطل]] میشود، اما نشئه عقل و قلب و مشاهداتی که به این دو مربوط است، از [[تصرف]] شیطان خارج میباشد<ref>[[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آلبویه|آلبویه، طاهره]]، [[علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص۵۷ ـ ۵۹. </ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
::::::«قلب مانند عقل، مجرده را ادراک میکند با این تفاوت که، آنچه را عقل از دور به صورت مفهومِ کلی ادراک میکند قلب، از نزدیک به عنوان موجود شخصی خارجی که دارای سعۀ وجودی است، مشاهده مینماید. از این رو عقل به دلیل انحصار در حصار درک مفهومی، از ادراک بسیاری از حقایق عاجز است ولی قلب با ادراک شهودی، بر بسیاری از اسرار کلی و حتّی جزئی عالم، آگاه میگردد. حقّ این است که تفاوت میان قلب و دیگر قوای ادراکی، تنها در شدت و ضعف حضور، و نیز در سعه و ضیق معلوم بالذات است. در اصطلاح قرآن از این راه شناخت با "عقل" و گاه با "قلب" یاد، و هر یک از واژههای مذکور به جای یکدیگر استعمال شدهاند<ref>{{عربی|«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ}} »}} یعنی عقل؛ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۶، ح ۱۲</ref>. و در اصطلاح حکما قلب، از مراتب عقلی عملی است که بعد از تخلیه، تجلیه و تحلیه به فنا و شهود میرسد<ref>عبدالله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، ص ۳۵۸ و ۳۵۹</ref>. همانگونه که در مورد "راه عقل" گفتیم، تنها [[معصومین]]{{عم}} هستند که در شناخت، دچار خطا و اشتباه نمیشوند اما غیر معصومینی که از راه تزکیه و کنترل نفس طریق مشاهده را طی کرده ولی به مقام مخلصین نرسیدهاند، گرچه در حین شهود واقع، احتمال خلاف نمیدهند، لکن در هنگام رجوع به حالت عادی، وقتی یافتههای خود را در قالب مفاهیم گردآوری مینمایند، در آن احتمال خلاف و خطا مییابد از اینرو آنچه را که مییابند، یا باید با یافتههای معصومین تطبیق دهند و یا آنکه در صورت عدم دسترسی به آنها، از میزان عقل استفاده کنند به این معنا که بر آن مشاهداتی که مخالف قوانین عقلی نبوده بلکه مؤید به قضایای برهانی است، اعتماد نمایند و جز آن را حجّت قرار ندهند. | ::::::«قلب مانند عقل، مجرده را ادراک میکند با این تفاوت که، آنچه را عقل از دور به صورت مفهومِ کلی ادراک میکند قلب، از نزدیک به عنوان موجود شخصی خارجی که دارای سعۀ وجودی است، مشاهده مینماید. از این رو عقل به دلیل انحصار در حصار درک مفهومی، از ادراک بسیاری از حقایق عاجز است ولی قلب با ادراک شهودی، بر بسیاری از اسرار کلی و حتّی جزئی عالم، آگاه میگردد. حقّ این است که تفاوت میان قلب و دیگر قوای ادراکی، تنها در شدت و ضعف حضور، و نیز در سعه و ضیق معلوم بالذات است. در اصطلاح قرآن از این راه شناخت با "عقل" و گاه با "قلب" یاد، و هر یک از واژههای مذکور به جای یکدیگر استعمال شدهاند<ref>{{عربی|«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ}} »}} یعنی عقل؛ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۶، ح ۱۲</ref>. و در اصطلاح حکما قلب، از مراتب عقلی عملی است که بعد از تخلیه، تجلیه و تحلیه به فنا و شهود میرسد<ref>عبدالله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، ص ۳۵۸ و ۳۵۹</ref>. همانگونه که در مورد "راه عقل" گفتیم، تنها [[معصومین]]{{عم}} هستند که در شناخت، دچار خطا و اشتباه نمیشوند اما غیر معصومینی که از راه تزکیه و کنترل نفس طریق مشاهده را طی کرده ولی به مقام مخلصین نرسیدهاند، گرچه در حین شهود واقع، احتمال خلاف نمیدهند، لکن در هنگام رجوع به حالت عادی، وقتی یافتههای خود را در قالب مفاهیم گردآوری مینمایند، در آن احتمال خلاف و خطا مییابد از اینرو آنچه را که مییابند، یا باید با یافتههای معصومین تطبیق دهند و یا آنکه در صورت عدم دسترسی به آنها، از میزان عقل استفاده کنند به این معنا که بر آن مشاهداتی که مخالف قوانین عقلی نبوده بلکه مؤید به قضایای برهانی است، اعتماد نمایند و جز آن را حجّت قرار ندهند. | ||
::::::بنابراین، در این مقام است که عقل، به آنچه که از طریق مشاهده حاصل شده است کمک مینماید. یعنی براهین عقلی برای شهود انسان مبتدی، ابزار و وسیلۀ سنجش است و این، بدان معناست که برهان عقلی برای مشاهدات سالکان طریق کشف، همانند منطق برای اهل فلسفه، یک علم آلی است. بدین ترتیب ارتباط و پیوند راه بیرونی شناخت که همان راه [[وحی]] و راه [[ائمه]]{{عم}} است با دو راه درونی معرفت که راه عقل و راه تهذیب نفس است و همچنین ارتباط و پیوند این دو راه درونی شناخت با یکدیگر مشخص میشود<ref>توضیح اینکه؛ شخص شاهد، وقتی به حال عادی برگشت، بدلیل تغیّر و تبدّل حالت و کمرنگ شدن شدتِ روشنی و شفافیت شهود، احتمال راه یابی نسیان و عدم انعکاس واژگان از حالتِ شهود، در بیان مفاهیم ممکن است دچار اشتباه شود. علاوه بر این روشن است که چون قوای مدرکه درجات متفاوتی دارند، مدرکات آنها نیز از لحاظ رتبه متفاوتند. رتبۀ مشهودهای قلبی، بالاتر است امّا چون همۀ مدرکها هماهنگ عمل میکنند و هماهنگی حقّ است. در نشئه عمل و در حال عادی میزان، قرآن، سنت و مستقلات عقلیه است. لذا چنانچه بین عقل و آنچه در حال شهود، دریافت شده عدم هماهنگی ملاحظه شود، عقل، میزان و معیار خواهد بود؛ عبدالله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، ص ۳۷۹ و ۳۸۰</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۴۰.</ref>. | ::::::بنابراین، در این مقام است که عقل، به آنچه که از طریق مشاهده حاصل شده است کمک مینماید. یعنی براهین عقلی برای شهود انسان مبتدی، ابزار و وسیلۀ سنجش است و این، بدان معناست که برهان عقلی برای مشاهدات سالکان طریق کشف، همانند منطق برای اهل فلسفه، یک علم آلی است. بدین ترتیب ارتباط و پیوند راه بیرونی شناخت که همان راه [[وحی]] و راه [[ائمه]]{{عم}} است با دو راه درونی معرفت که راه عقل و راه تهذیب نفس است و همچنین ارتباط و پیوند این دو راه درونی شناخت با یکدیگر مشخص میشود<ref>توضیح اینکه؛ شخص شاهد، وقتی به حال عادی برگشت، بدلیل تغیّر و تبدّل حالت و کمرنگ شدن شدتِ روشنی و شفافیت شهود، احتمال راه یابی نسیان و عدم انعکاس واژگان از حالتِ شهود، در بیان مفاهیم ممکن است دچار اشتباه شود. علاوه بر این روشن است که چون قوای مدرکه درجات متفاوتی دارند، مدرکات آنها نیز از لحاظ رتبه متفاوتند. رتبۀ مشهودهای قلبی، بالاتر است امّا چون همۀ مدرکها هماهنگ عمل میکنند و هماهنگی حقّ است. در نشئه عمل و در حال عادی میزان، قرآن، سنت و مستقلات عقلیه است. لذا چنانچه بین عقل و آنچه در حال شهود، دریافت شده عدم هماهنگی ملاحظه شود، عقل، میزان و معیار خواهد بود؛ عبدالله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، ص ۳۷۹ و ۳۸۰</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۴۰.</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |