دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
خط ۳۹: خط ۳۹:
:::::#[[شیخ مفید]] می‌نویسد: [[امامان]]{{عم}} به ضمایر برخی از مردم آگاه بودند و به حوادث و پیش‌آمدها، قبل از وقوع آن آگاهی داشتند. و نیز می‌گوید: یکی از دلایل [[امامت]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خبرهای غیبی آن حضرت است که از وقوع یک سلسله پیش‌آمد و حوادث پیش از وقوع آنها خبر داده است و پس از چندی صدق و درستی خبرهای او روشن شده است.<ref> اوائل المقالات ص ۳۸.</ref>»<ref>[http://abp-zikra.com/fa/Question/Show.aspx?ID=1003 پرسش‌ها و پاسخ‌های قرآنی جوانان]</ref>.
:::::#[[شیخ مفید]] می‌نویسد: [[امامان]]{{عم}} به ضمایر برخی از مردم آگاه بودند و به حوادث و پیش‌آمدها، قبل از وقوع آن آگاهی داشتند. و نیز می‌گوید: یکی از دلایل [[امامت]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خبرهای غیبی آن حضرت است که از وقوع یک سلسله پیش‌آمد و حوادث پیش از وقوع آنها خبر داده است و پس از چندی صدق و درستی خبرهای او روشن شده است.<ref> اوائل المقالات ص ۳۸.</ref>»<ref>[http://abp-zikra.com/fa/Question/Show.aspx?ID=1003 پرسش‌ها و پاسخ‌های قرآنی جوانان]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛
خط ۴۹: خط ۴۸:
::::::*در باره [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} دو نگرش عمده در اظهار نظر‌های متکلمین [[شیعی]] وجود دارد، یک نگرش [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} را نامحدود و نگرش دیگر محدود می‌داند<ref>نک: میر یوسف علی استرآبادی، اسئله یوسفیه، به کوشش رسول جعفریان، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، ١٣٨٨؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج٨، ص٣٧٢،ج ١٠، ص٢٠٩؛ ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، محمد صادق نجمی، هاشم هاشم زاده هریسی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ١٣٨٨ش، ص۴۱۴؛ مجمع البیان، ج٢، ص۶٢٧، ج۵، ص٢٠٠؛ الفیض الکاشانی، تفسیر الصافی، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۲هـ - ١٩٨٢م، ج٢، ص١٢٢.</ref>»<ref>علم غیب از نگاه قرآن و وحی، ص٣٢٥.</ref>.
::::::*در باره [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} دو نگرش عمده در اظهار نظر‌های متکلمین [[شیعی]] وجود دارد، یک نگرش [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} را نامحدود و نگرش دیگر محدود می‌داند<ref>نک: میر یوسف علی استرآبادی، اسئله یوسفیه، به کوشش رسول جعفریان، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، ١٣٨٨؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج٨، ص٣٧٢،ج ١٠، ص٢٠٩؛ ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، محمد صادق نجمی، هاشم هاشم زاده هریسی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ١٣٨٨ش، ص۴۱۴؛ مجمع البیان، ج٢، ص۶٢٧، ج۵، ص٢٠٠؛ الفیض الکاشانی، تفسیر الصافی، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۲هـ - ١٩٨٢م، ج٢، ص١٢٢.</ref>»<ref>علم غیب از نگاه قرآن و وحی، ص٣٢٥.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
خط ۵۹: خط ۵۷:
:::::*'''[[شهاب‌الدین سهروردی]]''': باور شیخ اشراق بر این است که آدمی می‌تواند با از بین بردن سیاهی‌ها از نفس و صیقل دادن آن به عالم غیب دست یابد. سهروردی معتقد است هرگاه انسان بتواند خود را از شواغل ظاهری پیراسته بدارد و از آنچه مانع حق‌نگری او می‌شود خلاص گرداند، آنگاه ارتباطش با ماورای طبیعت و عالم غیب برقرار می‌شود. از او چنین نقل شده است: هرگاه از شواغل ظاهری انسان کاسته شود گاه باشد که از اشتغال به تخیل خود رهایی یابد و در این صورت است که از رازهای نهانی و امور پنهانی عالم آگاه می‌شود و خواب‌های صادقه گواه این امر است. بنابر این مرحوم سهروردی ارتباط با غیب را ممکن و منوط به صیقل قلب‌ها و برهنه ساختن آن از موانع می‌داند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰، ص ۱۲۹ و ۱۳۰ و ۱۳۱.</ref>.
:::::*'''[[شهاب‌الدین سهروردی]]''': باور شیخ اشراق بر این است که آدمی می‌تواند با از بین بردن سیاهی‌ها از نفس و صیقل دادن آن به عالم غیب دست یابد. سهروردی معتقد است هرگاه انسان بتواند خود را از شواغل ظاهری پیراسته بدارد و از آنچه مانع حق‌نگری او می‌شود خلاص گرداند، آنگاه ارتباطش با ماورای طبیعت و عالم غیب برقرار می‌شود. از او چنین نقل شده است: هرگاه از شواغل ظاهری انسان کاسته شود گاه باشد که از اشتغال به تخیل خود رهایی یابد و در این صورت است که از رازهای نهانی و امور پنهانی عالم آگاه می‌شود و خواب‌های صادقه گواه این امر است. بنابر این مرحوم سهروردی ارتباط با غیب را ممکن و منوط به صیقل قلب‌ها و برهنه ساختن آن از موانع می‌داند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰، ص ۱۲۹ و ۱۳۰ و ۱۳۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین رنجبر؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین رنجبر؛
خط ۸۸: خط ۸۵:
::::::۱۲. [[شهرستانی]] در مورد [[علم غیب]] می‌گوید: اما سوم، درباره ادراک [[علم غیب]] در حال بیداری، همانا برخی نفوس چنان قوی می‌شوند که حواس آنان را مشغول نمی‌کند بلکه چنان سعه‌إی پیدا می‌کند که به [[عالم غیب]] مطلع می‌شود و برای او برخی امور آشکار می‌شود مثل برق خاطف<ref>"الملل والنحل"، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۳۶.</ref>.
::::::۱۲. [[شهرستانی]] در مورد [[علم غیب]] می‌گوید: اما سوم، درباره ادراک [[علم غیب]] در حال بیداری، همانا برخی نفوس چنان قوی می‌شوند که حواس آنان را مشغول نمی‌کند بلکه چنان سعه‌إی پیدا می‌کند که به [[عالم غیب]] مطلع می‌شود و برای او برخی امور آشکار می‌شود مثل برق خاطف<ref>"الملل والنحل"، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۳۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
خط ۱۰۰: خط ۹۶:
::::::اما آیات نفی علم غیب بر ای غیر خدا را می‌شود به این معنا حمل کرد که تا از طرف خدا افاضه نشود، نمی‌داند چنانچه از [[آیۀ شریفه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ}}<ref>ا«همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را بفرمان خود [[وحی]] کردیم تو پیش از این نمی‏دانستی کتاب و ایمان چیست‏» سوره شوری، آیه ۵۲</ref>. این معنا استفاده می‌شود. به هر حال علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همانند نهری است متصل به دریایی که دایماً از دریای علم خدا به آنان افاضه می‌شود مانند وجود منبسط نزد حکما که آن را امر ربطی بین حق و مخلوقات می‌دانند که سرتاسر موجودات را فرا گرفته است. البته تشبیه علم خدا به دریا با وجه عرفی آن دقیق نیست و از باب تقریب ذهن است و الا دریا با فهم عرفی آن یک امر محدود است و علم خدا نامحدود، همان‌گونه که ذات حق تعالی محدود به هیچ حدی نیست علمش نیز نامحدود است» <ref>[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر]]، [[حضور (نشریه)|فصلنامه حضور]]، شماره ۸۸ ص ۴۰ تا ۷۰.</ref>.
::::::اما آیات نفی علم غیب بر ای غیر خدا را می‌شود به این معنا حمل کرد که تا از طرف خدا افاضه نشود، نمی‌داند چنانچه از [[آیۀ شریفه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ}}<ref>ا«همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را بفرمان خود [[وحی]] کردیم تو پیش از این نمی‏دانستی کتاب و ایمان چیست‏» سوره شوری، آیه ۵۲</ref>. این معنا استفاده می‌شود. به هر حال علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همانند نهری است متصل به دریایی که دایماً از دریای علم خدا به آنان افاضه می‌شود مانند وجود منبسط نزد حکما که آن را امر ربطی بین حق و مخلوقات می‌دانند که سرتاسر موجودات را فرا گرفته است. البته تشبیه علم خدا به دریا با وجه عرفی آن دقیق نیست و از باب تقریب ذهن است و الا دریا با فهم عرفی آن یک امر محدود است و علم خدا نامحدود، همان‌گونه که ذات حق تعالی محدود به هیچ حدی نیست علمش نیز نامحدود است» <ref>[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر]]، [[حضور (نشریه)|فصلنامه حضور]]، شماره ۸۸ ص ۴۰ تا ۷۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
خط ۱۱۳: خط ۱۰۸:
::::::آن گاه [[سید مرتضی]] چنین ادامه داده است: "و گفتیم: که ضرورت داشتن این مسأله باعث ضرورت داشتن آگاهی نسبت به سایر علوم غیبی و آشکار می‌گردد، و اینکه دیگر باید هر پیامبر و امامی نسبت به تمامی علوم خداوند متعال آگاهی داشته باشند. و گفتیم که این امر باعث می‌گردد که محدث همانند قدیم متعال نسبت به خود علم داشته باشد، زیرا امکان ندارد علم واحد به صورت تفصیلی به معلوم تعلق یابد، و هر معلوم مفصلی باید علم مفردی داشته باشد که به او تعلق یابد، و اینکه ممکن نیست محدث نسبت به خود علم و آگاهی داشته باشد، و هم چنین ممکن نیست که وجود بی نهایت از معلوم ناشی گردد. در نتیجه بطلان معتقدان به احاطه امام نسبت به تمامی امور آگاهی دارد، ثابت گردید"<ref>{{عربی|«وقلنا: أن إیجاب ذلک یؤدی إلی إیجاب العلم بسائر المعلومات الغائبات والحاضرات، وأن یکون کل واحد من النبی والإمام محیطا بمعلومات الله تعالی کلها. وبینا أن ذلک یؤدی إلی أن یکون المحدث عالما لنفسه کالقدیم تعالی، لأن العلم الواحد لا یجوز أن یتعلق بمعلوم علی جهة التفصیل، وکل معلوم مفصل لابد له من علم مفرد یتعلق به، وأن المحدث لا یجوز أن یکون عالما لنفسه، ولا یجوز أن یکون أیضا وجود ما لا نهایة له من المعلوم، ویبطل قول من ادعی أن الإمام محیط بالمعلومات»}}</ref>»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
::::::آن گاه [[سید مرتضی]] چنین ادامه داده است: "و گفتیم: که ضرورت داشتن این مسأله باعث ضرورت داشتن آگاهی نسبت به سایر علوم غیبی و آشکار می‌گردد، و اینکه دیگر باید هر پیامبر و امامی نسبت به تمامی علوم خداوند متعال آگاهی داشته باشند. و گفتیم که این امر باعث می‌گردد که محدث همانند قدیم متعال نسبت به خود علم داشته باشد، زیرا امکان ندارد علم واحد به صورت تفصیلی به معلوم تعلق یابد، و هر معلوم مفصلی باید علم مفردی داشته باشد که به او تعلق یابد، و اینکه ممکن نیست محدث نسبت به خود علم و آگاهی داشته باشد، و هم چنین ممکن نیست که وجود بی نهایت از معلوم ناشی گردد. در نتیجه بطلان معتقدان به احاطه امام نسبت به تمامی امور آگاهی دارد، ثابت گردید"<ref>{{عربی|«وقلنا: أن إیجاب ذلک یؤدی إلی إیجاب العلم بسائر المعلومات الغائبات والحاضرات، وأن یکون کل واحد من النبی والإمام محیطا بمعلومات الله تعالی کلها. وبینا أن ذلک یؤدی إلی أن یکون المحدث عالما لنفسه کالقدیم تعالی، لأن العلم الواحد لا یجوز أن یتعلق بمعلوم علی جهة التفصیل، وکل معلوم مفصل لابد له من علم مفرد یتعلق به، وأن المحدث لا یجوز أن یکون عالما لنفسه، ولا یجوز أن یکون أیضا وجود ما لا نهایة له من المعلوم، ویبطل قول من ادعی أن الإمام محیط بالمعلومات»}}</ref>»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
خط ۱۴۱: خط ۱۳۵:
:::::#علامۀ بزرگوار حاج میرزا [[محمد حسن آشتیانی]] می‌نویسد: حق این است که [[امامان]]{{عم}} از گذشته و حال و آینده آگاهی دارند و هیچ چیز از آنان پنهان نیست جز آنچه علم به آن، مختص به خدای تبارک و تعالی است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87)  علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۰۳ - ۱۰۵]</ref>.
:::::#علامۀ بزرگوار حاج میرزا [[محمد حسن آشتیانی]] می‌نویسد: حق این است که [[امامان]]{{عم}} از گذشته و حال و آینده آگاهی دارند و هیچ چیز از آنان پنهان نیست جز آنچه علم به آن، مختص به خدای تبارک و تعالی است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87)  علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۰۳ - ۱۰۵]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
خط ۲۰۱: خط ۱۹۴:
::::::'''۳. شهید [[مطهری]]:''' ایشان که می‌توان گفت در مسائل مذهبی روز، چیزی را هرچند به اجمال و گذرا فروگذار نکرده است، اما به‌‌رغم ورود در مباحث [[امامت]] و حادثه عاشورا و غیره، از ورود به این بحث پرهیز نموده و با سکوت تمام از کنار آن رد شده است. تنها مطلبی که از ایشان دیده می‌شود، عبارت زیر در کتاب حماسه حسینی است: [[امام]]، انسان مافوق است، نه مافوق انسان؛ و به همین دلیل می‌تواند سرمشق بشود. اگر مافوق انسان می‌بود، به هیچ‌وجه سرمشق نبود. لهذا به هر نسبت که ما شخصیت‌ها و حادثه‌ها را جنبه اعجاز‌آمیز و مافوق انسانی بدهیم، از مکتب بودن و از رهبر بودن خارج کرده‌ایم»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۷۹ - ۹۱.</ref>.
::::::'''۳. شهید [[مطهری]]:''' ایشان که می‌توان گفت در مسائل مذهبی روز، چیزی را هرچند به اجمال و گذرا فروگذار نکرده است، اما به‌‌رغم ورود در مباحث [[امامت]] و حادثه عاشورا و غیره، از ورود به این بحث پرهیز نموده و با سکوت تمام از کنار آن رد شده است. تنها مطلبی که از ایشان دیده می‌شود، عبارت زیر در کتاب حماسه حسینی است: [[امام]]، انسان مافوق است، نه مافوق انسان؛ و به همین دلیل می‌تواند سرمشق بشود. اگر مافوق انسان می‌بود، به هیچ‌وجه سرمشق نبود. لهذا به هر نسبت که ما شخصیت‌ها و حادثه‌ها را جنبه اعجاز‌آمیز و مافوق انسانی بدهیم، از مکتب بودن و از رهبر بودن خارج کرده‌ایم»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۷۹ - ۹۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. آقای دکتر علی‌پور (پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) و خانم کلانتری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. آقای دکتر علی‌پور (پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) و خانم کلانتری؛
خط ۲۱۴: خط ۲۰۶:
::::::لازمه دیدگاه‌ شیخ‌ مفید این‌ است‌ که‌ در این صورت امام باید بر‌ اساس‌ علم خود حکم نماید و هنگامی که بر خلاف آن‌چه حکم کرده گواهی‌ دریافت‌ کرد، آن شهادت را باطل و به‌ آن‌چه خداوند به او‌ شناسانده‌ حکم می‌دهد... ممکن است گاهی‌ حقایق‌ امور از او پنهان بماند، در این صورت به ظاهر آنها هر چند‌ در‌ نزد خداوند متعال بر خلاف‌ حقیقت‌ باشد‌ حکم می‌کند. هم‌چنین‌ ممکن‌ است خداوند متعال تفاوت‌ گواهان‌ دروغگو و راستگو را به او معرفی کند که در این صورت حقیقت امر بر‌ او‌ پنهان نخواهد ماند؛ اموری که در‌ این‌ باب از‌ آن‌ سخن‌ می‌گوییم وابسته به الطاف‌ و مصلحت‌هایی است که در هر حال کسی جز خداوند عز و جل نمی‌داند»<ref>[[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی (مقاله)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی]]، [[نامه جامعه (نشریه)|فصلنامه نامه جامعه]]، شماره ۱۱۶ ص ۷۵-۷۹.</ref>.
::::::لازمه دیدگاه‌ شیخ‌ مفید این‌ است‌ که‌ در این صورت امام باید بر‌ اساس‌ علم خود حکم نماید و هنگامی که بر خلاف آن‌چه حکم کرده گواهی‌ دریافت‌ کرد، آن شهادت را باطل و به‌ آن‌چه خداوند به او‌ شناسانده‌ حکم می‌دهد... ممکن است گاهی‌ حقایق‌ امور از او پنهان بماند، در این صورت به ظاهر آنها هر چند‌ در‌ نزد خداوند متعال بر خلاف‌ حقیقت‌ باشد‌ حکم می‌کند. هم‌چنین‌ ممکن‌ است خداوند متعال تفاوت‌ گواهان‌ دروغگو و راستگو را به او معرفی کند که در این صورت حقیقت امر بر‌ او‌ پنهان نخواهد ماند؛ اموری که در‌ این‌ باب از‌ آن‌ سخن‌ می‌گوییم وابسته به الطاف‌ و مصلحت‌هایی است که در هر حال کسی جز خداوند عز و جل نمی‌داند»<ref>[[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی (مقاله)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی]]، [[نامه جامعه (نشریه)|فصلنامه نامه جامعه]]، شماره ۱۱۶ ص ۷۵-۷۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بیت)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بیت)؛
خط ۲۲۵: خط ۲۱۶:
:::::#'''[[علامه حلی]]:''' ایشان در پاسخ به سؤال مزبور گفته است: "شاید آن حضرت تنها از وقوع قتل و نیز شب قتل خبر داده و از زمان دقیق آن و یا از امکان آن خبر نداده است و یا اینکه تکلیف امام  با تکلیف ما تفاوت دارد. یعنی جایز است امام مکلف شود که خون شریفش را در راه خداوند متعال بدهد، همان‌گونه که بر یک رزمنده مجاهد نیز استقامت و پایداری واجب است هر چند به کشته شدن او بینجامد و به خاطر آن سرزنش نشود".<ref>اجوبة المسائل المهنائیه: ص ۱۴۸.</ref> ظاهراً علامه در پاسخ به این سؤال چنین در نظر گرفته است که القای این شبهه از سوی کسانی که به امامت و ضروریات آن معتقدند نیست، بلکه از طرف یکی از مخالفان [[اهل سنت]] مطرح شده است که به [[امامت]] امام اعتقاد ندارد و به شرایط معروف آن از جمله عصمت و علم و غیره پایبند نیست. بنابراین اگر بخواهیم او را به پذیرفتن علم امام و نیز تصدیق روایاتی که بیانگر آگاهی امام از کشته شدن خویش است و هیچ‌کس آن‌ها را انکار نکرده است  واداریم، ناگزیر باید سؤال را به یکی از صورت‌هایی که علامه ذکر کرده است پاسخ دهیم، یعنی یا اینکه خبردار بودن امام را محدود بدانیم و بگوییم امام تنها از اصل قتل و شخص قاتل خبر داشته است نه از زمان دقیق آن، یا اینکه امام از یک مکان معین خبر نداشته است. بنابراین دو فرض، علم امام یا اقدام ایشان به قتل "یعنی رفتن به مسجد" منافاتی ندارد، زیرا از زمان و مکان دقیق قتل باخبر نبوده است تا وظیفه داشته باشد از آنها اجتناب کند، پس این اشکال که امام خود را به هلاکت افکنده است وارد نیست. اما پاسخ سوم علامه حتی برای سؤال کننده‌ای که به امامت معتقد باشد نیز مناسب است. آن جواب این است که امام وظیفه و تکلیف خاصی دارد و باید تعبدًا به آن عمل کند همانند رزمنده‌ای که وظیفه دارد بجنگد هر چند به شهادت برسد، بنابراین امام مانند رزمندهای که به شهادت می‌رسد، مورد نکوهش قرار نمی‌گیرد و درباره او گفته نمی‌شود که خود را به هلاکت انداخت، زیرا عمل او از روی اطاعت است و حرام و گناه نیست»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۱۰۳.</ref>.
:::::#'''[[علامه حلی]]:''' ایشان در پاسخ به سؤال مزبور گفته است: "شاید آن حضرت تنها از وقوع قتل و نیز شب قتل خبر داده و از زمان دقیق آن و یا از امکان آن خبر نداده است و یا اینکه تکلیف امام  با تکلیف ما تفاوت دارد. یعنی جایز است امام مکلف شود که خون شریفش را در راه خداوند متعال بدهد، همان‌گونه که بر یک رزمنده مجاهد نیز استقامت و پایداری واجب است هر چند به کشته شدن او بینجامد و به خاطر آن سرزنش نشود".<ref>اجوبة المسائل المهنائیه: ص ۱۴۸.</ref> ظاهراً علامه در پاسخ به این سؤال چنین در نظر گرفته است که القای این شبهه از سوی کسانی که به امامت و ضروریات آن معتقدند نیست، بلکه از طرف یکی از مخالفان [[اهل سنت]] مطرح شده است که به [[امامت]] امام اعتقاد ندارد و به شرایط معروف آن از جمله عصمت و علم و غیره پایبند نیست. بنابراین اگر بخواهیم او را به پذیرفتن علم امام و نیز تصدیق روایاتی که بیانگر آگاهی امام از کشته شدن خویش است و هیچ‌کس آن‌ها را انکار نکرده است  واداریم، ناگزیر باید سؤال را به یکی از صورت‌هایی که علامه ذکر کرده است پاسخ دهیم، یعنی یا اینکه خبردار بودن امام را محدود بدانیم و بگوییم امام تنها از اصل قتل و شخص قاتل خبر داشته است نه از زمان دقیق آن، یا اینکه امام از یک مکان معین خبر نداشته است. بنابراین دو فرض، علم امام یا اقدام ایشان به قتل "یعنی رفتن به مسجد" منافاتی ندارد، زیرا از زمان و مکان دقیق قتل باخبر نبوده است تا وظیفه داشته باشد از آنها اجتناب کند، پس این اشکال که امام خود را به هلاکت افکنده است وارد نیست. اما پاسخ سوم علامه حتی برای سؤال کننده‌ای که به امامت معتقد باشد نیز مناسب است. آن جواب این است که امام وظیفه و تکلیف خاصی دارد و باید تعبدًا به آن عمل کند همانند رزمنده‌ای که وظیفه دارد بجنگد هر چند به شهادت برسد، بنابراین امام مانند رزمندهای که به شهادت می‌رسد، مورد نکوهش قرار نمی‌گیرد و درباره او گفته نمی‌شود که خود را به هلاکت انداخت، زیرا عمل او از روی اطاعت است و حرام و گناه نیست»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۱۰۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
خط ۲۳۹: خط ۲۲۹:
::::::۶. [[ابن شهر آشوب]]: «[[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، واجب است علوم دین و شریعت را بدانند، ولی لازم نیست که [[علم غیب]] داشته باشند. زیرا آن بدین معناست که آنان از قدیم شریک خداوند در همه معلومات هستند و علم آنان نامحدود است. آنچه واجب است، این است که آنان برای خودشان عالم باشند. همانا ثابت شده که علم آنان حادث است و علم تفصیلی، جز به یک معلوم تعلّق نمی‌گیرد. اگر علم آنان نامحدود باشد، لازم می‌شود که معلومات بی‎پایان داشته باشند؛ در حالی که آن هم محال است، ولی جایز است که با تعلیم خداوند، از پاره‌ای کارهای پنهان و رویدادهای گذشته و آینده، آگاه باشند»<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,14286 دانشنامه موضوعی قرآن]</ref>.
::::::۶. [[ابن شهر آشوب]]: «[[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، واجب است علوم دین و شریعت را بدانند، ولی لازم نیست که [[علم غیب]] داشته باشند. زیرا آن بدین معناست که آنان از قدیم شریک خداوند در همه معلومات هستند و علم آنان نامحدود است. آنچه واجب است، این است که آنان برای خودشان عالم باشند. همانا ثابت شده که علم آنان حادث است و علم تفصیلی، جز به یک معلوم تعلّق نمی‌گیرد. اگر علم آنان نامحدود باشد، لازم می‌شود که معلومات بی‎پایان داشته باشند؛ در حالی که آن هم محال است، ولی جایز است که با تعلیم خداوند، از پاره‌ای کارهای پنهان و رویدادهای گذشته و آینده، آگاه باشند»<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,14286 دانشنامه موضوعی قرآن]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. نویسنده مقاله [[علم امام]]{{ع}} در دیدگاه [[شیخ مفید]] و شاگردان وی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. نویسنده مقاله [[علم امام]]{{ع}} در دیدگاه [[شیخ مفید]] و شاگردان وی؛
خط ۳۰۸: خط ۲۹۷:
::::::'''نظر ابن شهر آشوب:''' ابن شهرآشوب، در کتاب کِرامند متشابه القرآن و مختلفه می‌گوید: پیامبر و امام، واجب است که علوم دین و شریعت را بدانند، و واجب نیست غیب و آنچه را بوده است و خواهد بود، بدانند؛ زیرا این، بدان جا می انجامد که در همه دانسته‌های قدیمِ متعال (خداوند متعال که "قدیم" است) با او هَنْباز باشد، حال آن که دانسته‌های قدیم (خداوند)، نامتناهی است... . و رواست که غائبات و کائنات گذشته یا آینده را به واسطه اِعلام و اخبار خدای تعالی به پیامبر و امام بدانند، البتّه پاره‌ای از آنها را.<ref>النّبیّ و الإِمام یَجِبُ أَنْ یَعْلَما عُلُومِ الدّینِ وَ الشَّریعَةِ، و لاَ یَجِبُ أَن یَعْلَما الغَیْبَ وَ ما کانَ وَ ما یَکُونُ، لأنَّ ذلِکَ یُؤَدِّی إِلی أنَّهُمَا مُشارِکانِ لِلْقَدِیمِ تَعالی فی جَمِیعِ مَعْلُوماتِهِ وَ مَعْلُوماتُهُ لاَ تَتَناهی...؛ وَ یَجُوزُ أَن یَعْلَما الْغَائِباتِ وَ الکائِناتِ الْماضِیاتِ أَو الْمُسْتَقْبَلاتِ بِإعْلامِ اللّهِ تَعالی لَهُما شَیْئا مِنْها؛ متشابه القرآن و مختلفه، ج ۱ ص ۲۱۱.</ref> ابن شهرآشوب، در این باره، کُشته شدن امیر مؤمنان علی{{ع}} را، نمونه وار، یاد کرده و گوشزد نموده است که بنا بر روایات، آن حضرت از کشته شدن خویش، آگاه بوده است و همچنین، قاتل خود را می‌شناخته است؛ ولی به عقیده ابن شهرآشوب ، ممکن نیست که امام، از وقت دقیق<ref>ابن شهرآشوب ، تعبیر "علی التّعیین" را به کار برده که در متشابه القرآن چاپی، به نادرست، "علی التعییر" آمده است.</ref> کشته شدن خود، آگاه بوده باشد.<ref>سنج: تراثنا، ش ۳۷، ص ۷۲ (رساله «علم الأئمّة{{عم}} بالغیب...»)</ref> ما را در این جا با درستی یا نادرستی مثالی که ابن شهرآشوب آورده است، کاری نیست؛ زیرا ای بسا بر خلاف رأی ابن شهرآشوب، آگاهی امام از وقت دقیق کشته شدن نیز روا باشد و از دیدگاه کلامی به بن بست نینجامد. نکته، تأکید و تصریح چنین بزرگانی است به مفهومی روشن که از "کتاب" و "سنّت" و "واقعِ تاریخ" مستفاد می‌گردد، و آن، عدم احاطه علمی امام است به غیب»<ref>[[علم امامان در اصول الکافی (مقاله)|علم امامان در اصول الکافی]]، چاپ شده در [[مجموعه مقالات فارسی کنگره بین‌المللی ثقة‌الاسلام کلینی ج۴ (کتاب)|مجموعه مقالات فارسی کنگره بین‌المللی ثقة‌الاسلام کلینی]]، ص۴۳۸.</ref>.
::::::'''نظر ابن شهر آشوب:''' ابن شهرآشوب، در کتاب کِرامند متشابه القرآن و مختلفه می‌گوید: پیامبر و امام، واجب است که علوم دین و شریعت را بدانند، و واجب نیست غیب و آنچه را بوده است و خواهد بود، بدانند؛ زیرا این، بدان جا می انجامد که در همه دانسته‌های قدیمِ متعال (خداوند متعال که "قدیم" است) با او هَنْباز باشد، حال آن که دانسته‌های قدیم (خداوند)، نامتناهی است... . و رواست که غائبات و کائنات گذشته یا آینده را به واسطه اِعلام و اخبار خدای تعالی به پیامبر و امام بدانند، البتّه پاره‌ای از آنها را.<ref>النّبیّ و الإِمام یَجِبُ أَنْ یَعْلَما عُلُومِ الدّینِ وَ الشَّریعَةِ، و لاَ یَجِبُ أَن یَعْلَما الغَیْبَ وَ ما کانَ وَ ما یَکُونُ، لأنَّ ذلِکَ یُؤَدِّی إِلی أنَّهُمَا مُشارِکانِ لِلْقَدِیمِ تَعالی فی جَمِیعِ مَعْلُوماتِهِ وَ مَعْلُوماتُهُ لاَ تَتَناهی...؛ وَ یَجُوزُ أَن یَعْلَما الْغَائِباتِ وَ الکائِناتِ الْماضِیاتِ أَو الْمُسْتَقْبَلاتِ بِإعْلامِ اللّهِ تَعالی لَهُما شَیْئا مِنْها؛ متشابه القرآن و مختلفه، ج ۱ ص ۲۱۱.</ref> ابن شهرآشوب، در این باره، کُشته شدن امیر مؤمنان علی{{ع}} را، نمونه وار، یاد کرده و گوشزد نموده است که بنا بر روایات، آن حضرت از کشته شدن خویش، آگاه بوده است و همچنین، قاتل خود را می‌شناخته است؛ ولی به عقیده ابن شهرآشوب ، ممکن نیست که امام، از وقت دقیق<ref>ابن شهرآشوب ، تعبیر "علی التّعیین" را به کار برده که در متشابه القرآن چاپی، به نادرست، "علی التعییر" آمده است.</ref> کشته شدن خود، آگاه بوده باشد.<ref>سنج: تراثنا، ش ۳۷، ص ۷۲ (رساله «علم الأئمّة{{عم}} بالغیب...»)</ref> ما را در این جا با درستی یا نادرستی مثالی که ابن شهرآشوب آورده است، کاری نیست؛ زیرا ای بسا بر خلاف رأی ابن شهرآشوب، آگاهی امام از وقت دقیق کشته شدن نیز روا باشد و از دیدگاه کلامی به بن بست نینجامد. نکته، تأکید و تصریح چنین بزرگانی است به مفهومی روشن که از "کتاب" و "سنّت" و "واقعِ تاریخ" مستفاد می‌گردد، و آن، عدم احاطه علمی امام است به غیب»<ref>[[علم امامان در اصول الکافی (مقاله)|علم امامان در اصول الکافی]]، چاپ شده در [[مجموعه مقالات فارسی کنگره بین‌المللی ثقة‌الاسلام کلینی ج۴ (کتاب)|مجموعه مقالات فارسی کنگره بین‌المللی ثقة‌الاسلام کلینی]]، ص۴۳۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۶. پژوهشگران وبگاه پرسمان.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۶. پژوهشگران وبگاه پرسمان.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش