آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۲۱
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
::::::«علمای ما - که [[خدای تعالی]] رحمتشان کند - در [[حکم]] نام بردن مولایمان [[حضرت مهدی]] {{ع}} به نام اصلی، [[اختلاف]] کردهاند. بعضی از آنها به طور کلی - جز در حال [[تقیه]] - آن را جایز نشمردهاند مانند [[محدث]] عاملی در کتاب وسائل<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۸۷ باب ۳۳ ذیل ۷ و ۸.</ref> و برخی به طور مطلق آن را [[ممنوع]] دانستهاند، چنان که ظاهر آنها از دو [[شیخ]] اقدم [[مفید]] و [[طبرسی]] حکایت شده همین نظر است. و بعضی به طور مطلق آن را [[حرام]] شمردهاند مگر در دعاهای رسیده از [[معصومین]] {{عم}} و این نظر [[اسماعیل بن احمد علوی عقیلی طبرسی]] است که در کتاب کفایه الموحدین بیان کرده است و برخی آن را جایز ولی [[مکروه]] دانستهاند، مانند [[شیخ]] [[محقق انصاری]]. و عدهای [[حرام]] بودن را به نام بردن در محافل و مجامع اختصاص دادهاند نه در موارد دیگر مانند: [[سید محقق میرداماد]] و دانشمند [[مدقق نوری]] و بعضی [[حرمت]] را به [[زمان غیبت صغری]] اختصاص دادهاند، و من گویندهای بر این قول نمیشناسم ولی از سخن [[فاضل مجلسی]] در بحار <ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲.</ref> چنین ظاهر میشود که کسی این قول را داشته است و [[خدا]] [[دانا]] است. و ممکن است این قول را به نظر اول باز گرداند به جهت شدت [[تقیه]] در [[زمان غیبت صغری]]، چنان که پوشیده نیست. و به هر حال تحقیق سخن در این باره این که: یاد کردن نام [[شریف]] معهود آن [[حضرت]] بر چند گونه تصور میشود؛ | ::::::«علمای ما - که [[خدای تعالی]] رحمتشان کند - در [[حکم]] نام بردن مولایمان [[حضرت مهدی]] {{ع}} به نام اصلی، [[اختلاف]] کردهاند. بعضی از آنها به طور کلی - جز در حال [[تقیه]] - آن را جایز نشمردهاند مانند [[محدث]] عاملی در کتاب وسائل<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۸۷ باب ۳۳ ذیل ۷ و ۸.</ref> و برخی به طور مطلق آن را [[ممنوع]] دانستهاند، چنان که ظاهر آنها از دو [[شیخ]] اقدم [[مفید]] و [[طبرسی]] حکایت شده همین نظر است. و بعضی به طور مطلق آن را [[حرام]] شمردهاند مگر در دعاهای رسیده از [[معصومین]] {{عم}} و این نظر [[اسماعیل بن احمد علوی عقیلی طبرسی]] است که در کتاب کفایه الموحدین بیان کرده است و برخی آن را جایز ولی [[مکروه]] دانستهاند، مانند [[شیخ]] [[محقق انصاری]]. و عدهای [[حرام]] بودن را به نام بردن در محافل و مجامع اختصاص دادهاند نه در موارد دیگر مانند: [[سید محقق میرداماد]] و دانشمند [[مدقق نوری]] و بعضی [[حرمت]] را به [[زمان غیبت صغری]] اختصاص دادهاند، و من گویندهای بر این قول نمیشناسم ولی از سخن [[فاضل مجلسی]] در بحار <ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲.</ref> چنین ظاهر میشود که کسی این قول را داشته است و [[خدا]] [[دانا]] است. و ممکن است این قول را به نظر اول باز گرداند به جهت شدت [[تقیه]] در [[زمان غیبت صغری]]، چنان که پوشیده نیست. و به هر حال تحقیق سخن در این باره این که: یاد کردن نام [[شریف]] معهود آن [[حضرت]] بر چند گونه تصور میشود؛ | ||
::::::'''گونه اول:''' یاد کردن آن در کتابها، که در جایز بودن آن تردید نیست به [[حکم]] اصل، و به جهت این که [[دلایل]] منع شامل آن نمیشود، و نیز به جهت آن که خواهیم دید که شیوه پیشینیان [[صالح]] و علمای عاملمان - که [[رضوان]] [[خداوند]] بر همه آنان [[باد]] - از زمان [[شیخ کلینی]] تا زمان ما این طور بوده که نام آن [[حضرت]] {{ع}} را در کتابهای خود ذکر کردهاند، بدون این که کسی بر آنان [[اعتراض]] نماید. | ::::::'''گونه اول:''' یاد کردن آن در کتابها، که در جایز بودن آن تردید نیست به [[حکم]] اصل، و به جهت این که [[دلایل]] منع شامل آن نمیشود، و نیز به جهت آن که خواهیم دید که شیوه پیشینیان [[صالح]] و علمای عاملمان - که [[رضوان]] [[خداوند]] بر همه آنان [[باد]] - از زمان [[شیخ کلینی]] تا زمان ما این طور بوده که نام آن [[حضرت]] {{ع}} را در کتابهای خود ذکر کردهاند، بدون این که کسی بر آنان [[اعتراض]] نماید. | ||
'''گونه دوم:''' یاد کردن آن جناب با اشاره و کنایه، مانند این که گفته شود: اسم او اسم [[رسول خدا]]{{صل}} است و کنیهاش [[کنیه]] آن [[حضرت]] میباشد. این نیز جایز است به همان ادلهای که در گونه نخستین گذشت، به اضافه [[روایات]] متعددی که از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیغمبر]]{{صل}} رسیده که در آنها تصریح فرموده به این که: [[مهدی]] از [[فرزندان]] من است، نام او نام من و کنیهاش [[کنیه]] من میباشد. و باید دانست که جایز بودن در این مورد و گونه اول به غیر حال [[ترس]] اختصاص دارد، زیرا که حالت [[ترس]] از جمله عناوین عارضی است که مایه [[حرام]] شدن هر جایز میباشد چنان که پوشیده نیست. | |||
'''گونه سوم:''' یاد کردن آن [[حضرت]] در [[دعا]] و [[مناجات]]، به طوری که عنوان نام بردن در محافل و مجامع را نداشته باشد. ظاهراً در این صورت نیز جایز است، به جهت این که [[دلایل]] جواز - که در گونه هفتم خواهی دید - در این قسمت جریان دارد، اضافه بر ورود آن در بعضی از [[دعاها]] و تعقیبات، ولی احوط آن است که ترک گردد، مگر این که در [[روایت]] صحیحی رسیده باشد، (خوب دقت کنید). | |||
'''گونه چهارم:''' یاد کردن آن [[حضرت]] در مجامع و غیر آنها به طور سری و در [[دل]]، و [[حق]] آن است که در این صورت نیز جایز باشد، به جهت این که [[دلایل]] منع از این قسمت منصرف است، پس اصل و [[دلایل]] جواز بدون معارض باقی میمانند، اضافه بر روایتی که در مستدرک با سندی از [[حذیفه]] بن الیمان آمده که [[رسول خدا]]{{صل}} در خبر [[وصف]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} فرمود: "و او است که به طور آشکارا پیش از قیامش کسی نامش را [[نبرد]] مگر [[کافر]] به او"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۸۰ ح ۱۴.</ref>. و نیز مؤید این اختصاص یافتن [[حرمت]] به آن در مورد اجماعی که [[محقق داماد]] آن را [[نقل]] کرده که: "بطور علنی و آشکار نامش را برند". و سخنش خواهد آمد. | |||
'''گونه پنجم:''' یاد کردن این اسم [[شریف]] در مواقع [[ترس]]، مانند: محافل و مجالس [[دشمنان دین]] که [[تقیه]] با آنان [[واجب]] است، و هیچ اختلافی از هیچ یک از متقدمین و متأخرین در [[حرمت]] این قسم نیست، و نیز تمام [[دلایل]] [[تقیه]] بر آن دلالت دارد، و هم چنین [[احادیث]] منع از نام بردن، همگی شامل این قسم میشود. | |||
'''گونه ششم:''' یاد کردن نام آن [[حضرت]] در مجالس که [[ترس]] و تقیهای در آنها نیست، و این گونه است که معرکه آرا و جای بحث و [[گفتگو]] میباشد. و مختار نزد من، قول به [[حرمت]] آن است، موافق با [[رأی]] [[شیخ صدوق]] و [[مفید]] و [[طبرسی]] و [[محقق داماد]] و [[علامه مجلسی]] و [[محقق نوری]] بلکه در گفتار [[محقق داماد]] [[اجماع]] بر آن [[نقل]] گردیده، و در سخن بعضی دیگر شهرت این قول حکایت شده، به [[دلیل]] [[اخبار صحیح]]، معتبر و [[مستفیض]]، بلکه از لحاظ معنی در [[حد ]] [[تواتر]]»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۲۳-۲۶.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۰: | خط ۸۵: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[علامه مجلسی]] سیزده [[روایت]] را از نُه [[امام]] [[معصوم]] {{عم}} ذکر کرده است که در آنها [[معصومین]] فرمودهاند: "نام [[امام زمان]] {{ع}} برده نشود". | ::::::«[[علامه مجلسی]] سیزده [[روایت]] را از نُه [[امام]] [[معصوم]] {{عم}} ذکر کرده است که در آنها [[معصومین]] فرمودهاند: "نام [[امام زمان]] {{ع}} برده نشود". | ||
[[امیر مؤمنان]] {{ع}} در پاسخ [[عمر بن خطاب]] که پرسیده بود: نام [[امام زمان]] {{ع}} چیست؟ فرمود: "نام او را نمیتوانم ببرم، چون [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} از من [[پیمان]] گرفته، و این نام در نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} به ودیعت گذاشته شده است"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.</ref>. | |||
[[امام باقر]] {{ع}} به [[ابوخالد کابلی]] فرمود: "از من سؤالی کردی که تاکنون اگر به کسی گفته بودم، به تو نیز پاسخ میدادم"<ref>همان، ص ۳۱.</ref>. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "بر شما جایز نیست که نامش را ببرید"<ref>همان، ص ۳۱.</ref>. | |||
[[امام کاظم]] {{ع}} فرمود: "جایز نیست نامش را ببرید، تا [[خداوند]] او را ظاهر گرداند"<ref>همان.</ref>. | |||
[[امام زمان]] {{ع}} نیز فرمود: "از [[رحمت خدا]] دور باد، کسی که نام مرا در اجتماع [[مردم]] ببرد!"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.</ref>. | |||
با در نظر گرفتن [[روایات]] یاد شده، باید دید نظر [[اهل بیت]] و [[هدف]] آنها درباره نبردن نام [[امام زمان]] {{ع}} چیست. آیا سخنان [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} اختصاص به زمان خاص و شرایط خاصی دارد؟ | |||
::::::بزرگان همانند [[شیخ صدوق]] <ref>همان، ص ۳۲.</ref> و [[علامه مجلسی]] به استناد همین [[روایات]]، از بردن نام صریح [[امام زمان]] {{ع}} [[نهی]] کردهاند. | ::::::بزرگان همانند [[شیخ صدوق]] <ref>همان، ص ۳۲.</ref> و [[علامه مجلسی]] به استناد همین [[روایات]]، از بردن نام صریح [[امام زمان]] {{ع}} [[نهی]] کردهاند. | ||
[[علامه مجلسی]] در شرح [[روایت]] [[امام کاظم]] {{ع}} فرموده است: "این تحدید (تا [[خداوند]] او را ظاهر گرداند) به روشنی دلالت میکند که هرگز این [[نهی]] مربوط به دوران [[غیبت صغری]] نمیشود که برخی به آن استناد جستهاند"<ref>همان.</ref>. | |||
در برخی از [[روایات]] که به [[روایات]] [[ائمه اثنی عشر]] {{عم}} معروف هستند، به ویژه روایتی که [[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[نقل]] میکند (معروف به [[حدیث لوح]])<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ص ۴۲۳.</ref> نامهای دوازده [[امام]] برده شده است، که از جمله آنها نام صریح [[امام زمان]] {{ع}} است. | |||
همچنین [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} پس از بردن نامهای یازده [[امام]]، به [[سلمان فارسی]] میفرماید: {{عربی|"ثم ابنه محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر اللّه"}}<ref>دلائل الامامه، ص ۲۳۷.</ref>. | |||
::::::و نیز [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به نام صریح [[فرزند]] خود اشاره میکند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۰۹.</ref>. | ::::::و نیز [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به نام صریح [[فرزند]] خود اشاره میکند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۰۹.</ref>. | ||
شاید منع [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} از بردن نام [[امام زمان]] {{ع}} مربوط به دوران خاصی بود که [[معصومین]] {{عم}} میخواستند با خودداری از بردن نام [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[پیروان]] خود را از گزند حوادث محفوظ نگه دارند. شاهدش همان نامهای است که در دوران [[غیبت صغری]]، از [[امام زمان]] {{ع}} صادر شده و در آن آمده است: "از [[رحمت خدا]] دور باد کسی که نام مرا در میان [[مردم]] ببرد"<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۲.</ref>. که ممکن است مراد از کلمه "ناس" اشاره به [[دشمنان]] [[اهل بیت]] {{عم}} باشد. | |||
اگر این [[نامه]] در [[غیبت کبری]] صادر شده بود -مانند نامههای [[امام زمان]] {{ع}} به [[شیخ مفید]]- بدون [[شک]] میگرفتیم [[اتفاق نظر]] بر این است که نام صریح [[حضرت مهدی]] {{ع}} برده نشود، اما این [[نامه]] در دوران [[غیبت صغری]] صادر شده است. | |||
اگر از همه این احتمالات بگذریم، آنچه که ما را بر آن میدارد تا به هر علت و جهت شده، از ذکر نام صریح [[امام مهدی]] {{ع}} خودداری کنیم، این است که تعدادی از این [[روایات]] مربوط به پیش از ولادت [[امام مهدی]] {{ع}} است و برخی دیگر مربوط به پس از ولادت و برخی دیگر مربوط به دوران [[غیبت صغری]] است و در تمام آنها [[نهی]] شده است که نام صریح [[امام زمان]] {{ع}} برده شود، که نشان دهنده این است که این ممنوعیت مربوط به دوران [[غیبت صغری]] نیست. | |||
شاید [[هدف]] و مقصود [[امامان]] {{عم}} این بوده که نام این [[خلیفه]] و این [[ذخیره الهی]] باید با رعایت [[ادب]] برده شود و سزاوار است که از [[القاب]] [[امام مهدی]] {{ع}} مانند [[حجت بن الحسن|حجت]]، [[قائم]]، [[بقیة الله]] و... استفاده شود، همانگونه که خودشان چنین یاد میکردند، چنانکه در حدیثی، [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به ابوهاشم چنین فرمود: "چه خواهید کرد در روزهایی که نه شخص او را میبینید و نه جایز است نامش را ببرید". ابوهاشم گوید: عرض کردم: پس چگونه نام او را یاد کنیم؟ [[حضرت]] فرمود: "بگویید: [[امام مهدی|الحجة من آل محمد]] {{عم}}"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۸۴.</ref>»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۸۵-۸۸.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۲۴: | ||
:::::#روایاتی که نام بردن را تنها در شرایط [[تقیه]] و [[ترس]] بر آن [[حضرت]]، جایز نمیداند؛ | :::::#روایاتی که نام بردن را تنها در شرایط [[تقیه]] و [[ترس]] بر آن [[حضرت]]، جایز نمیداند؛ | ||
:::::#روایاتی که بدون هیچ قیدی، نام بردن را جایز میداند و [[ائمه]] {{عم}} و یارانشان نیز در آنها تصریح به نام آن [[حضرت]] کردهاند. | :::::#روایاتی که بدون هیچ قیدی، نام بردن را جایز میداند و [[ائمه]] {{عم}} و یارانشان نیز در آنها تصریح به نام آن [[حضرت]] کردهاند. | ||
انواع [[روایات]] درباره نام بردن [[حضرت مهدی]] {{ع}} به نام خاص (م ح م د) | |||
:::::*'''یک. [[روایات]] عدم جواز به صورت مطلق:''' [[روایات]] دسته اول را میتوان به گروههایی چند تقسیم کرد: | :::::*'''یک. [[روایات]] عدم جواز به صورت مطلق:''' [[روایات]] دسته اول را میتوان به گروههایی چند تقسیم کرد: | ||
:::::۱.نام بردن [[حضرت]] با نام مخصوص برابر با [[کفر]] است: [[محمد]] بن [[یعقوب]] کلینی در کافی با ذکر [[سند]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلاَّ كَافِرٌ "}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.</ref>؛ "[[صاحب]] این امر کسی است که جز [[کافر]]، نام او را به اسم خودش [[نبرد]]". این [[حدیث]] را [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.</ref> و مسعودی در اثبات الوصیة<ref>اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.</ref> [[نقل]] کردهاند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، عمدتا از این منابع است. این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] است؛ اگرچه عدهای آن را حمل بر مبالغه کردهاند. برخی از شارحان کافی، درباره این [[حدیث]] گفتهاند: شاید مراد از [[کافر]] در این [[روایت]]، کسی باشد که [[اوامر الهی]] را ترک و [[نواهی]] او را انجام میدهد؛ نه کسی که منکر [[پروردگار]] و یا [[مشرک]] به او است. شاید این مختص به زمان [[تقیه]] باشد؛ چرا که [[روایات]] فراوانی، به نام آن [[حضرت]] تصریح کرده است<ref>ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده [[حرمت]]، از اینگونه [[روایات]] پافشاری کردهاند<ref>ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.</ref>. | :::::۱.نام بردن [[حضرت]] با نام مخصوص برابر با [[کفر]] است: [[محمد]] بن [[یعقوب]] کلینی در کافی با ذکر [[سند]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلاَّ كَافِرٌ "}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.</ref>؛ "[[صاحب]] این امر کسی است که جز [[کافر]]، نام او را به اسم خودش [[نبرد]]". این [[حدیث]] را [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.</ref> و مسعودی در اثبات الوصیة<ref>اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.</ref> [[نقل]] کردهاند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، عمدتا از این منابع است. این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] است؛ اگرچه عدهای آن را حمل بر مبالغه کردهاند. برخی از شارحان کافی، درباره این [[حدیث]] گفتهاند: شاید مراد از [[کافر]] در این [[روایت]]، کسی باشد که [[اوامر الهی]] را ترک و [[نواهی]] او را انجام میدهد؛ نه کسی که منکر [[پروردگار]] و یا [[مشرک]] به او است. شاید این مختص به زمان [[تقیه]] باشد؛ چرا که [[روایات]] فراوانی، به نام آن [[حضرت]] تصریح کرده است<ref>ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده [[حرمت]]، از اینگونه [[روایات]] پافشاری کردهاند<ref>ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.</ref>. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۴۵: | ||
:::::#[[امام صادق]] {{ع}} وقتی خواست در جواب [[زید]] شحام نام [[امامان معصوم]] {{عم}} را برشمرد، فرمود: {{عربی|"نحن اِثْنَا عَشَرَ، هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا: أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۵، ح ۱۶.</ref>؛ "ما [[دوازده تن]] بدینگونه (اشاره با دست به صورت دایره) از [[آغاز آفرینش]] گرداگرد [[عرش]] پروردگارمان قرار داشتهایم، نام اولین فرد ما [[محمد]] و نفر میانه [[محمد]] و آخرین فرد ما نیز [[محمد]] است". | :::::#[[امام صادق]] {{ع}} وقتی خواست در جواب [[زید]] شحام نام [[امامان معصوم]] {{عم}} را برشمرد، فرمود: {{عربی|"نحن اِثْنَا عَشَرَ، هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا: أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۵، ح ۱۶.</ref>؛ "ما [[دوازده تن]] بدینگونه (اشاره با دست به صورت دایره) از [[آغاز آفرینش]] گرداگرد [[عرش]] پروردگارمان قرار داشتهایم، نام اولین فرد ما [[محمد]] و نفر میانه [[محمد]] و آخرین فرد ما نیز [[محمد]] است". | ||
:::::#از [[امام عسکری]] {{ع}} در موارد فراوانی [[نقل]] شده که به نام آن [[حضرت]] تصریح کرده است. زمانی که [[مادر حضرت مهدی]] {{ع}} به ایشان حامله شد، [[امام عسکری]] {{ع}} به او فرمود: {{عربی|"سَتَحْمِلِينَ ذَكَراً وَ اِسْمُهُ محمد وَ هُوَ اَلْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.</ref>؛ "تو حامل پسری هستی که نامش [[محمد]] است و او [[قائم]] پس از من است". همچنین آن [[حضرت]] در ضمن حدیثی فرمود: {{عربی|"اِبْنِي محمد هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي، مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "فرزندم [[محمد]]، او است [[امام]] و [[حجت]] پس از من، هر کس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". | :::::#از [[امام عسکری]] {{ع}} در موارد فراوانی [[نقل]] شده که به نام آن [[حضرت]] تصریح کرده است. زمانی که [[مادر حضرت مهدی]] {{ع}} به ایشان حامله شد، [[امام عسکری]] {{ع}} به او فرمود: {{عربی|"سَتَحْمِلِينَ ذَكَراً وَ اِسْمُهُ محمد وَ هُوَ اَلْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.</ref>؛ "تو حامل پسری هستی که نامش [[محمد]] است و او [[قائم]] پس از من است". همچنین آن [[حضرت]] در ضمن حدیثی فرمود: {{عربی|"اِبْنِي محمد هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي، مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "فرزندم [[محمد]]، او است [[امام]] و [[حجت]] پس از من، هر کس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". | ||
گروه دوم شامل سخنانی است که پس از ولادت ایشان، از آن [[حضرت]] با نام [[محمد]] یاد کردهاند: | |||
:::::#[[ابراهیم]] کوفی، [[نقل]] کرده است که [[امام عسکری]] {{ع}} گوسفندی سر برید و برای من فرستاد و فرمود: {{عربی|"مِنْ عَقِيقَةِ اِبْنِي مُحَمَّدٍ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۲، ح ۱۰.</ref>؛ "این بخشی از عقیقه فرزندم [[محمد]] است". | :::::#[[ابراهیم]] کوفی، [[نقل]] کرده است که [[امام عسکری]] {{ع}} گوسفندی سر برید و برای من فرستاد و فرمود: {{عربی|"مِنْ عَقِيقَةِ اِبْنِي مُحَمَّدٍ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۲، ح ۱۰.</ref>؛ "این بخشی از عقیقه فرزندم [[محمد]] است". | ||
:::::#[[محمد]] بن [[یعقوب]] کلینی از [[احمد]] بن [[محمد]] بن [[عبد الله]]، ضمن روایتی [[نقل]] کرده است: {{عربی|"وَ وُلِدَ لَهُ (ابی محمد) وَلَدٌ سَمَّاهُ محمد"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ص ۵۱۴.</ref>؛ "برای او ([[امام عسکری]] {{ع}}) فرزندی به [[دنیا]] آمد که او را [[محمد]] نامید". | :::::#[[محمد]] بن [[یعقوب]] کلینی از [[احمد]] بن [[محمد]] بن [[عبد الله]]، ضمن روایتی [[نقل]] کرده است: {{عربی|"وَ وُلِدَ لَهُ (ابی محمد) وَلَدٌ سَمَّاهُ محمد"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ص ۵۱۴.</ref>؛ "برای او ([[امام عسکری]] {{ع}}) فرزندی به [[دنیا]] آمد که او را [[محمد]] نامید". | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۵۳: | ||
:::::#[[شیخ صدوق]]، به [[نقل]] از [[عبد الله]] سوری، در ضمن داستانی از [[ملاقات با حضرت مهدی]] {{ع}} در [[دوران غیبت صغرا]]، نوشته است: "... پس دیدم جوانانی را که در برکه، [[آب]] بازی میکردند. [[جوانی]] بر سجادهای نشسته بود و آستین [[لباس]] خود را مقابل دهان قرار داده بود. پس گفتم: این [[جوان]] کیست؟ گفتند: [[محمد]] بن الحسن است و شبیه پدرش بود..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳، ح ۱۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۵۹.</ref>. | :::::#[[شیخ صدوق]]، به [[نقل]] از [[عبد الله]] سوری، در ضمن داستانی از [[ملاقات با حضرت مهدی]] {{ع}} در [[دوران غیبت صغرا]]، نوشته است: "... پس دیدم جوانانی را که در برکه، [[آب]] بازی میکردند. [[جوانی]] بر سجادهای نشسته بود و آستین [[لباس]] خود را مقابل دهان قرار داده بود. پس گفتم: این [[جوان]] کیست؟ گفتند: [[محمد]] بن الحسن است و شبیه پدرش بود..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳، ح ۱۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۵۹.</ref>. | ||
:::::#در [[کمال الدین و تمام النعمة]] ضمن بیان [[سرگذشت مادر حضرت مهدی]] {{ع}}، آمده است: {{عربی|"... وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ"}} <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷.</ref>؛ "و بر آرامگاه او نوشته شده بود، این [[قبر]] مادر [[محمد]] است". | :::::#در [[کمال الدین و تمام النعمة]] ضمن بیان [[سرگذشت مادر حضرت مهدی]] {{ع}}، آمده است: {{عربی|"... وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ"}} <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷.</ref>؛ "و بر آرامگاه او نوشته شده بود، این [[قبر]] مادر [[محمد]] است". | ||
با توجه به اینکه از ایشان به عنوان "[[ام محمد]]" یاد نشده تا گفته شود [[لقب]] ایشان بوده است؛ بنابراین [[دلیل]] برای جواز نام بردن نام خاص آن [[حضرت]] است. (...) | |||
::::::'''نکته پایانی''': برخی از بزرگان معاصر، پس از [[نقل]] چهار گروه [[روایات]] یاد شده، نوشتهاند: "شکی نیست که قول به منع نام بردن از روی [[تعبد]]، خالی از تحقیق است؛ اگرچه برخی از بزرگان بدان تصریح کردهاند... ظاهر این است که منع، دایر مدار وجود ملاک [[تقیه]] است. بنابراین نام بردن از آن [[حضرت]] به این نام در زمان ما هیچگونه منعی ندارد. به علاوه دسته چهارم روایات- که دلالت بر جواز میکرد- از دستههای دیگر به مراتب، هم از نظر عدد بیشتر و هم از نظر دلالت اقوا است. آنگاه ایشان نتیجه میگیرند: "[[حرمت]] تنها در هنگام [[تقیه]] بوده و تنها راه جمع بین [[روایات]] همین قول است، وگرنه باید هردو دسته [[روایت]] را قبول نکنیم و به اصطلاح از اعتبار ساقط بدانیم و یا قائل به تخییر شویم- اگر بگوییم [[روایات]] ظنی هستند- و حاصل این هم این میشود که قائل به جواز شویم". | ::::::'''نکته پایانی''': برخی از بزرگان معاصر، پس از [[نقل]] چهار گروه [[روایات]] یاد شده، نوشتهاند: "شکی نیست که قول به منع نام بردن از روی [[تعبد]]، خالی از تحقیق است؛ اگرچه برخی از بزرگان بدان تصریح کردهاند... ظاهر این است که منع، دایر مدار وجود ملاک [[تقیه]] است. بنابراین نام بردن از آن [[حضرت]] به این نام در زمان ما هیچگونه منعی ندارد. به علاوه دسته چهارم روایات- که دلالت بر جواز میکرد- از دستههای دیگر به مراتب، هم از نظر عدد بیشتر و هم از نظر دلالت اقوا است. آنگاه ایشان نتیجه میگیرند: "[[حرمت]] تنها در هنگام [[تقیه]] بوده و تنها راه جمع بین [[روایات]] همین قول است، وگرنه باید هردو دسته [[روایت]] را قبول نکنیم و به اصطلاح از اعتبار ساقط بدانیم و یا قائل به تخییر شویم- اگر بگوییم [[روایات]] ظنی هستند- و حاصل این هم این میشود که قائل به جواز شویم". | ||
در پایان ایشان قویترین قرینه بر نظر خود (جواز نام بردن) را همان دسته چهارم از [[روایات]] دانسته، احتیاط را نیز لازم نمیدانند: "فتلخص عن جمیع ما ذکر جواز التسمیة باسمه الشریف و هو ([[محمد]])"<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، قواعد الفقهیة، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref>. با توجه به آنچه ذکر شد به نظر میرسد، در [[زمان غیبت]] کبرا اگر نام بردن آن [[حضرت]] موجب ضرر و زیان نگردد، جایز است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۰۱-۲۱۶.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۶۷: | ||
:::::*برخی [[حرمت]] نام بردن از [[حضرت]] با اسم خاص را مخصوص [[دوران غیبت صغری]] و قبل آن میدانستند که [[امام]] در خطر شدید بودهاند و باید کاملاً محفوظ میماندند و دیگران ایشان را نمیشناختند. | :::::*برخی [[حرمت]] نام بردن از [[حضرت]] با اسم خاص را مخصوص [[دوران غیبت صغری]] و قبل آن میدانستند که [[امام]] در خطر شدید بودهاند و باید کاملاً محفوظ میماندند و دیگران ایشان را نمیشناختند. | ||
:::::*برخی هم مطلقاً نام بردن به این اسم را [[حرام]] یا [[مکروه]] دانستهاند. ولی در هر حال [[احتیاط]] این است که نام خاص [[حضرت]] را نبریم. البته هرکس باید برای این که [[حجت]] عملی داشته باشد، به [[مرجع تقلید]] خود [[رجوع]] کند. | :::::*برخی هم مطلقاً نام بردن به این اسم را [[حرام]] یا [[مکروه]] دانستهاند. ولی در هر حال [[احتیاط]] این است که نام خاص [[حضرت]] را نبریم. البته هرکس باید برای این که [[حجت]] عملی داشته باشد، به [[مرجع تقلید]] خود [[رجوع]] کند. | ||
در هر حال این اسماء [[مقدس]] را نباید کوچک شمرد و [[ادب]] را در آن باید کاملاً مراعات نمود. یکی از [[شاگردان]] مرحوم [[آیت الله بروجردی]] میگوید: در [[خدمت]] ایشان بودیم. بیرون اتاق جمعیت ازدحام کرده بودند و [[صلوات]] میفرستادند. شخصی با صدای بلند گفت: برای [[سلامتی]] [[امام زمان]] {{ع}} و [[آیت الله]] [[بروجردی]] [[صلوات]]! در همان حال ایشان با [[عصبانیت]] فرمود: چه کسی بود نام مرا در کنار نام [[مبارک]] [[حضرت]] برد؟!»<ref>[[مسعود عالی|عالی، مسعود]]، [[مسأله مهدویت ۱ (کتاب)|مسأله مهدویت ۱]]، ص۴۱، ۴۴.</ref>. | |||
}} | }} | ||