آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
:::::#از [[حضرت]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]]{{ع}} آمده که فرمود: چقدر خوب است [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! آیا نشنیده‌ای فرموده خدای - عزوجل - را که: {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>. بنابراین بر شما [[باد]] [[صبر]]، به درستی که [[گشایش]] پس از [[ناامیدی]] می‌آید، البته آنان که پیش از شما بودند صبور‌تر از شما بودند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۵ باب ۵۵ ح ۵.</ref>.
:::::#از [[حضرت]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]]{{ع}} آمده که فرمود: چقدر خوب است [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! آیا نشنیده‌ای فرموده خدای - عزوجل - را که: {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>. بنابراین بر شما [[باد]] [[صبر]]، به درستی که [[گشایش]] پس از [[ناامیدی]] می‌آید، البته آنان که پیش از شما بودند صبور‌تر از شما بودند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۵ باب ۵۵ ح ۵.</ref>.
:::::#در "[[بصائر الدرجات]]" به [[سند]] خود از [[حضرت]] [[امام]] [[ابوعبدالله]] [[صادق]] {{ع}} آورده که فرمود:[[امیرمؤمنان]] {{ع}} به سوی [[صفین]] می‌رفت، تا این که از [[رود]] [[فرات]] عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین [[صفین]] رسید که هنگام [[نماز]] [[مغرب]] شد، مدتی در [[اندیشه]] فرو رفت، سپس وضو گرفت و [[اذان]] گفت و چون از [[اذان]] گفتن فراغت یافت، کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: [[سلام]] بر تو ای [[امیر المؤمنین]] و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو [[باد]]. خوش [[آمدی]] ای [[جانشین]] [[پیغمبران]] و پیشوای روسفیدان و عزیزترین چیزی که به [[مردم]]] رسیده! و ای نایل آمده به [[ثواب]] [[صدیقین]]! و ای [[سید]] [[اوصیا]]! [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به او فرمود: بر تو نیز [[سلام]] [[باد]]، ای برادرم [[شمعون]]! [[جانشین]] [[عیسی بن مریم]] [[روح القدس]]، حال تو چگونه است؟ گفت: خیر است، خدای بر تو [[رحمت]] آرد. من [[منتظر]] [[حضرت]] [[روح الله]] هستم که از [[آسمان]] فرود آید، پس هیچ کس را نمی‌شناسم که در [[راه خدا]] بیشتر از تو دچار [[بلا]] گشته و فردا [ی [[قیامت]]] ثوابش فزون‌تر و مقامش [[برتر]] از تو باشد...<ref>بصائر الدرجات، ۲۸۰ ح ۱۶.</ref>. می‌گویم: جهت [[شاهد]] آوردن این [[حدیث]]، آن است که دلالت دارد بر [[منتظر]] بودن جناب [[شمعون]] نسبت به این [[ظهور]] [[مبارک]] و با میمنت. و البته شباهت یافتن به [[اولیای خدا]] و [[پیروی]] کردن از ایشان چیزی است که نزد [[خداوند]] - عزوجل - [[پسندیده]] است، اضافه بر سایر آنچه در [[فضیلت انتظار]] رسیده است<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>.
:::::#در "[[بصائر الدرجات]]" به [[سند]] خود از [[حضرت]] [[امام]] [[ابوعبدالله]] [[صادق]] {{ع}} آورده که فرمود:[[امیرمؤمنان]] {{ع}} به سوی [[صفین]] می‌رفت، تا این که از [[رود]] [[فرات]] عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین [[صفین]] رسید که هنگام [[نماز]] [[مغرب]] شد، مدتی در [[اندیشه]] فرو رفت، سپس وضو گرفت و [[اذان]] گفت و چون از [[اذان]] گفتن فراغت یافت، کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: [[سلام]] بر تو ای [[امیر المؤمنین]] و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو [[باد]]. خوش [[آمدی]] ای [[جانشین]] [[پیغمبران]] و پیشوای روسفیدان و عزیزترین چیزی که به [[مردم]]] رسیده! و ای نایل آمده به [[ثواب]] [[صدیقین]]! و ای [[سید]] [[اوصیا]]! [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به او فرمود: بر تو نیز [[سلام]] [[باد]]، ای برادرم [[شمعون]]! [[جانشین]] [[عیسی بن مریم]] [[روح القدس]]، حال تو چگونه است؟ گفت: خیر است، خدای بر تو [[رحمت]] آرد. من [[منتظر]] [[حضرت]] [[روح الله]] هستم که از [[آسمان]] فرود آید، پس هیچ کس را نمی‌شناسم که در [[راه خدا]] بیشتر از تو دچار [[بلا]] گشته و فردا [ی [[قیامت]]] ثوابش فزون‌تر و مقامش [[برتر]] از تو باشد...<ref>بصائر الدرجات، ۲۸۰ ح ۱۶.</ref>. می‌گویم: جهت [[شاهد]] آوردن این [[حدیث]]، آن است که دلالت دارد بر [[منتظر]] بودن جناب [[شمعون]] نسبت به این [[ظهور]] [[مبارک]] و با میمنت. و البته شباهت یافتن به [[اولیای خدا]] و [[پیروی]] کردن از ایشان چیزی است که نزد [[خداوند]] - عزوجل - [[پسندیده]] است، اضافه بر سایر آنچه در [[فضیلت انتظار]] رسیده است<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>.
::::::و از آنچه بر [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت می‌کند، روایتی است که [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین]]" به [[سند]] خود، از [[عبد العظیم حسنی]] آورده که گفت: بر سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]{{عم}} وارد شدم و می‌خواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷ باب ۳۶ ح ۱.</ref>.
 
::::::و در همان کتاب به دو [[سند صحیح]]، از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]]{{ع}} آمده که فرمود: نزدیک‌ترین حالات [[بندگان]] نزد خدای - عزوجل - و خشنود‌ترین هنگام او از آنان، زمانی است که [[حجت]] خدای را نیابند و برای آنها آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند که جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که [[حجت‌ها]] و [[بینات]] [[الهی]] [[باطل]] نشده، پس در آن هنگام هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشند که شدیدترین [[خشم]] و [[غضب]] [[خداوند]] بر دشمنانش موقعی است که [[حجت]] خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد، البته [[خداوند]] دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی‌شوند و اگر می‌دانست که آنها در [[شک]] می‌افتند، یک چشم برهم زدن [[حجت]] خود را از آنان [[نهان]] نمی‌ساخت و این جز زیر سر اشرار [[مردم]] نخواهد بود<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۹ باب ۳۳ ح ۱۶.</ref>»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۲.</ref>.
و از آنچه بر [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت می‌کند، روایتی است که [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین]]" به [[سند]] خود، از [[عبد العظیم حسنی]] آورده که گفت: بر سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]{{عم}} وارد شدم و می‌خواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷ باب ۳۶ ح ۱.</ref>.
 
و در همان کتاب به دو [[سند صحیح]]، از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]]{{ع}} آمده که فرمود: نزدیک‌ترین حالات [[بندگان]] نزد خدای - عزوجل - و خشنود‌ترین هنگام او از آنان، زمانی است که [[حجت]] خدای را نیابند و برای آنها آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند که جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که [[حجت‌ها]] و [[بینات]] [[الهی]] [[باطل]] نشده، پس در آن هنگام هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشند که شدیدترین [[خشم]] و [[غضب]] [[خداوند]] بر دشمنانش موقعی است که [[حجت]] خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد، البته [[خداوند]] دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی‌شوند و اگر می‌دانست که آنها در [[شک]] می‌افتند، یک چشم برهم زدن [[حجت]] خود را از آنان [[نهان]] نمی‌ساخت و این جز زیر سر اشرار [[مردم]] نخواهد بود<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۹ باب ۳۳ ح ۱۶.</ref>»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۰: خط ۱۲۲:
«[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح]] و [[آمادگی]] برای [[انقلاب جهانی]]، چنان [[حیات]]ی و لازم بوده است که [[پیشوایان دینی]] [[انتظار]] را [[راهبرد]] مهم این برهه [[تاریخی]] دانسته، در [[دوران غیبت]] به آن [[فرمان]] داده‌اند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ}} (منتخب الأثر، ص ۲۲۳). چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار سخن رفته است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ - ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الأثر، صص ۴۹۶ - ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.</ref>.  اهمیت و [[ضرورت]] دوره [[انتظار]] را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد:
«[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح]] و [[آمادگی]] برای [[انقلاب جهانی]]، چنان [[حیات]]ی و لازم بوده است که [[پیشوایان دینی]] [[انتظار]] را [[راهبرد]] مهم این برهه [[تاریخی]] دانسته، در [[دوران غیبت]] به آن [[فرمان]] داده‌اند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ}} (منتخب الأثر، ص ۲۲۳). چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار سخن رفته است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ - ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الأثر، صص ۴۹۶ - ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.</ref>.  اهمیت و [[ضرورت]] دوره [[انتظار]] را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد:
:::::*'''توجه به معنا و [[حقیقت انتظار]]''' همان گونه که گذشت، [[انتظار]] یک دوره [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را می‌بینیم که به پا ایستاده‌اند و راه افتاده‌اند، ولی دوره انتظاری نداشته‌اند. گویا چیزی نمی‌خواسته‌اند و تنها بر اساس جو محیط و جریان [[حاکم]] به رفتن وادار شده‌اند. این‌ها بدون [[انتظار]] و بدون آماده باش در گام‌های نخست گرفتار شده‌اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده‌اند و سرانجام زیر فشار ابهام‌ها و اشکال‌ها، در مرحله [[فکر]] و [[اعتقاد]]، ظرفیت و [[تحمل]]، طرح و برنامه، [[اجرا]] و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای [[اقتصادی]] و نیازهای تخصصی و [[علمی]]، حتی [[آمادگی]] بدنی و [[توانایی]] جسمی، به [[انزوا]] و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‌اند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، [[فلسفه]] زده و [[علم]] زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال [[پناه]] گاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
:::::*'''توجه به معنا و [[حقیقت انتظار]]''' همان گونه که گذشت، [[انتظار]] یک دوره [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را می‌بینیم که به پا ایستاده‌اند و راه افتاده‌اند، ولی دوره انتظاری نداشته‌اند. گویا چیزی نمی‌خواسته‌اند و تنها بر اساس جو محیط و جریان [[حاکم]] به رفتن وادار شده‌اند. این‌ها بدون [[انتظار]] و بدون آماده باش در گام‌های نخست گرفتار شده‌اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده‌اند و سرانجام زیر فشار ابهام‌ها و اشکال‌ها، در مرحله [[فکر]] و [[اعتقاد]]، ظرفیت و [[تحمل]]، طرح و برنامه، [[اجرا]] و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای [[اقتصادی]] و نیازهای تخصصی و [[علمی]]، حتی [[آمادگی]] بدنی و [[توانایی]] جسمی، به [[انزوا]] و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‌اند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، [[فلسفه]] زده و [[علم]] زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال [[پناه]] گاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
::::::بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگ‌تر باشد، دوره [[انتظار]] آن هم گسترده‌تر خواهد بود. [[سنت]] تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات [[اصلاح]] گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینه‌های خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد.
 
::::::بدین جهت، [[آیین اسلام]] پس از یک دوره طولانی و چندین قرن، [[ظهور]] کرد. [[جهان]] در [[انتظار]] ماند تا پنج قرن از [[جاهلیت]] بگذرد، آنگاه آخرین [[پیام آسمانی]] به واسطه [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرستاده شد.
بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگ‌تر باشد، دوره [[انتظار]] آن هم گسترده‌تر خواهد بود. [[سنت]] تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات [[اصلاح]] گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینه‌های خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد.
::::::این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار می‌کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را به [[آمادگی]] و حضوری می‌رساند که مانع‌ها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آن جا که [[انسان]] افراد استخوان‌داری را می‌بیند که پس از سال‌ها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمی‌دانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شده‌اند، به این نتیجه می‌رسد که [[علت]] [[انزوا]] و خستگی این‌ها نداشتن دوره [[انتظار]] است. این‌ها ندیده آمده‌اند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
 
بدین جهت، [[آیین اسلام]] پس از یک دوره طولانی و چندین قرن، [[ظهور]] کرد. [[جهان]] در [[انتظار]] ماند تا پنج قرن از [[جاهلیت]] بگذرد، آنگاه آخرین [[پیام آسمانی]] به واسطه [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرستاده شد.
 
این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار می‌کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را به [[آمادگی]] و حضوری می‌رساند که مانع‌ها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آن جا که [[انسان]] افراد استخوان‌داری را می‌بیند که پس از سال‌ها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمی‌دانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شده‌اند، به این نتیجه می‌رسد که [[علت]] [[انزوا]] و خستگی این‌ها نداشتن دوره [[انتظار]] است. این‌ها ندیده آمده‌اند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
:::::*'''بررسی اوراق زرین [[تاریخ]]''' [[ضرورت]] و اهمیت دوره [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز می‌توان به دست آورد. پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سیدالشهداء]] {{ع}} تا امروز، ریشه تمام حرکت‌ها و [[نهضت‌های شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین [[فلسفه]] [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامه [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ: ... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}}}<ref>امام صادق {{ع}} به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد {{ع}}» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).</ref>.  
:::::*'''بررسی اوراق زرین [[تاریخ]]''' [[ضرورت]] و اهمیت دوره [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز می‌توان به دست آورد. پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سیدالشهداء]] {{ع}} تا امروز، ریشه تمام حرکت‌ها و [[نهضت‌های شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین [[فلسفه]] [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامه [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ: ... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}}}<ref>امام صادق {{ع}} به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد {{ع}}» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).</ref>.  
::::::از مهم‌ترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]] همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامی‌دارد و از [[نومیدی]] و بی‌تابی و افسردگی و درماندگی او را باز می‌دارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که [[اسلام]] پژوهان غربی<ref>به دلیل مفصل شدن کتاب از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران می‌گذریم. زیرا ما را از هدف اصلی دور می‌کند. شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و روشن گر بسیاری از واقعیت‌های پنهان می‌شود که ما به سبب تکرار و زیاد شنیدن از کنارشان به سادگی گذشته‌ایم.</ref> نیز از آن [[گفت‌وگو]] کرده‌اند.
::::::از مهم‌ترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]] همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامی‌دارد و از [[نومیدی]] و بی‌تابی و افسردگی و درماندگی او را باز می‌دارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که [[اسلام]] پژوهان غربی<ref>به دلیل مفصل شدن کتاب از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران می‌گذریم. زیرا ما را از هدف اصلی دور می‌کند. شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و روشن گر بسیاری از واقعیت‌های پنهان می‌شود که ما به سبب تکرار و زیاد شنیدن از کنارشان به سادگی گذشته‌ایم.</ref> نیز از آن [[گفت‌وگو]] کرده‌اند.
::::::«هانری کربن»<ref>Hunry corban.</ref> [[اسلام شناس]] شهیر فرانسوی می‌گوید: ...مفهوم [[غیبت]]، اصل و [[حقیقت]] [[غیبت]] هرگز در چارچوب درخواست‌های دنیای امروز در معرض [[تفکر]] عمیق قرار نگرفته است... معنای این امر به [[عقیده]] این جانب، چشمه‌ای بی‌نهایت و ابدی از معانی و حقایق است... [[معنویت]] [[اسلام]] تنها با [[تشیع]]، امکان [[حیات]] و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که [[جوامع اسلامی]] دستخوش آن باشند، [[پایداری]] خواهد کرد.
 
::::::[[امام زمان]]، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم [[غیبت]] است، ولی کاملا به [[شخصیت امام]] غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم [[امام غایب]] را با [[روح]] غربی خودم به گونه‌ای نو و بکر، احساس و [[درک]] می‌کنم و چنین به [[تفکر]] و دلم [[الهام]] می‌شود که رابطه [[حقیقی]] آن را با [[حیات]] [[معنوی]] [[بشر]]، وابسته می‌دانم<ref>رسالت تشیع در دنیای امروز، صص ۲۵ - ۳۵.</ref>.
«هانری کربن»<ref>Hunry corban.</ref> [[اسلام شناس]] شهیر فرانسوی می‌گوید: ...مفهوم [[غیبت]]، اصل و [[حقیقت]] [[غیبت]] هرگز در چارچوب درخواست‌های دنیای امروز در معرض [[تفکر]] عمیق قرار نگرفته است... معنای این امر به [[عقیده]] این جانب، چشمه‌ای بی‌نهایت و ابدی از معانی و حقایق است... [[معنویت]] [[اسلام]] تنها با [[تشیع]]، امکان [[حیات]] و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که [[جوامع اسلامی]] دستخوش آن باشند، [[پایداری]] خواهد کرد.
 
[[امام زمان]]، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم [[غیبت]] است، ولی کاملا به [[شخصیت امام]] غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم [[امام غایب]] را با [[روح]] غربی خودم به گونه‌ای نو و بکر، احساس و [[درک]] می‌کنم و چنین به [[تفکر]] و دلم [[الهام]] می‌شود که رابطه [[حقیقی]] آن را با [[حیات]] [[معنوی]] [[بشر]]، وابسته می‌دانم<ref>رسالت تشیع در دنیای امروز، صص ۲۵ - ۳۵.</ref>.
:::::*'''بررسی مواضع [[دشمنان]]''': در اهمیت دوران [[انتظار]] همین بس که [[دشمنان]]، آن را مانع تسلط خود بر [[مسلمانان]] برشمرده‌اند: «میشل فوکو، کلر بریر» در بحث [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[مهدی باوری]]، نخست [[امام حسین]] {{ع}} سپس [[امام زمان]] {{ع}} را مطرح می‌کنند و دو نکته را عامل [[پایداری]] [[شیعه]] می‌دانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس «تل آویو» هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکل‌ام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه می‌کنند. آنها در تحلیل [[انقلاب اسلامی]]، به «نگاه سرخ» [[شیعیان]]، یعنی [[عاشورا]] و «نگاه سبز» شان یعنی [[انتظار]] می‌رسند. جمله مشهوری دارند: «این‌ها به اسم [[امام حسین]] [[قیام]] می‌کنند و به اسم [[امام زمان]] {{ع}}، [[قیام]] شان را حفظ می‌کنند»<ref>به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).</ref> .  [[دشمن]] به اهمیت [[مدیریت]] [[شیعه]]، آن هم زمانی که [[رهبر]] آن غایب و از نظرها پنهان است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این [[اندیشه]] [[مقدس]] طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است.
:::::*'''بررسی مواضع [[دشمنان]]''': در اهمیت دوران [[انتظار]] همین بس که [[دشمنان]]، آن را مانع تسلط خود بر [[مسلمانان]] برشمرده‌اند: «میشل فوکو، کلر بریر» در بحث [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[مهدی باوری]]، نخست [[امام حسین]] {{ع}} سپس [[امام زمان]] {{ع}} را مطرح می‌کنند و دو نکته را عامل [[پایداری]] [[شیعه]] می‌دانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس «تل آویو» هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکل‌ام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه می‌کنند. آنها در تحلیل [[انقلاب اسلامی]]، به «نگاه سرخ» [[شیعیان]]، یعنی [[عاشورا]] و «نگاه سبز» شان یعنی [[انتظار]] می‌رسند. جمله مشهوری دارند: «این‌ها به اسم [[امام حسین]] [[قیام]] می‌کنند و به اسم [[امام زمان]] {{ع}}، [[قیام]] شان را حفظ می‌کنند»<ref>به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).</ref> .  [[دشمن]] به اهمیت [[مدیریت]] [[شیعه]]، آن هم زمانی که [[رهبر]] آن غایب و از نظرها پنهان است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این [[اندیشه]] [[مقدس]] طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است.
::::::دخالت مستقیم و [[حمایت]] از پروسه «شخصیت پردازی و [[مهدی]] تراشی»، [[تخریب]] پایه‌های [[فکری]] «[[مهدی باوری]]» از طریق ژست‌های [[علمی]] و به ظاهر [[شرق]] شناسی، پرورش و [[حمایت]] از سرسپرده‌های داخلی مانند [[احمد]] [[کسروی]]، [[شریعت]] سنگلجی، [[سلمان]] رشدی و اخیراً [[احمد الکاتب]]، انتشار تبلیغات [[مسموم]] رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانه‌های استکباری و بمباران [[تبلیغاتی]] توپ خانه‌های صوتی و تصویری ژورنالیستی [[نظام]] [[سلطه]]، یکی از قوی‌ترین ابزارهای کودتای [[فکری]] و شستوشوی مغزی توده هاست.
 
::::::در واپسین دهه‌های قرن بیستم، هجومی از این نوع را علیه ایده «[[ظهور]] [[مهدی موعود]]» [[شاهد]] بودیم. در سال ۱۹۸۲ میلادی، سریالی با نام «نوستر آداموس» به مدت سه ماه متوالی از شبکه تلویزیونی [[آمریکا]] پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام «میشل نوستر آداموس» بود که نزدیک به ۵۰۰ سال پیش می‌زیسته است.
دخالت مستقیم و [[حمایت]] از پروسه «شخصیت پردازی و [[مهدی]] تراشی»، [[تخریب]] پایه‌های [[فکری]] «[[مهدی باوری]]» از طریق ژست‌های [[علمی]] و به ظاهر [[شرق]] شناسی، پرورش و [[حمایت]] از سرسپرده‌های داخلی مانند [[احمد]] [[کسروی]]، [[شریعت]] سنگلجی، [[سلمان]] رشدی و اخیراً [[احمد الکاتب]]، انتشار تبلیغات [[مسموم]] رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانه‌های استکباری و بمباران [[تبلیغاتی]] توپ خانه‌های صوتی و تصویری ژورنالیستی [[نظام]] [[سلطه]]، یکی از قوی‌ترین ابزارهای کودتای [[فکری]] و شستوشوی مغزی توده هاست.
::::::این سریال، پیشگویی‌های وی را درباره [[آینده جهان]] به تصویر کشیده بود که مهم‌ترین آنها پیش گویی وی درباره [[ظهور]] نواده [[پیامبر اسلام]] در [[مکه مکرمه]] و متحد ساختن [[مسلمانان]] و [[پیروزی]] بر اروپاییان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید ([[آمریکا]]) بود<ref>ر.ک: در انتظار ققنوس، ص ۳۱۱.</ref>.
 
::::::[[هدف]] از این مانور [[تبلیغاتی]]، به تصویر کشیدن چهره‌ای [[خشن]]، بی رحم، ویران گر و گرفتار [[جنون]] [[قدرت]] از [[مهدی موعود]]، تحریک و [[بسیج]] عواطف [[ملل]] غربی علیه [[اسلام]] و [[منجی موعود]] آن و در کوتاه مدت، بستر‌سازی روانی بود»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۲۳-۲۷.</ref>.
در واپسین دهه‌های قرن بیستم، هجومی از این نوع را علیه ایده «[[ظهور]] [[مهدی موعود]]» [[شاهد]] بودیم. در سال ۱۹۸۲ میلادی، سریالی با نام «نوستر آداموس» به مدت سه ماه متوالی از شبکه تلویزیونی [[آمریکا]] پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام «میشل نوستر آداموس» بود که نزدیک به ۵۰۰ سال پیش می‌زیسته است.
 
این سریال، پیشگویی‌های وی را درباره [[آینده جهان]] به تصویر کشیده بود که مهم‌ترین آنها پیش گویی وی درباره [[ظهور]] نواده [[پیامبر اسلام]] در [[مکه مکرمه]] و متحد ساختن [[مسلمانان]] و [[پیروزی]] بر اروپاییان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید ([[آمریکا]]) بود<ref>ر.ک: در انتظار ققنوس، ص ۳۱۱.</ref>.
 
[[هدف]] از این مانور [[تبلیغاتی]]، به تصویر کشیدن چهره‌ای [[خشن]]، بی رحم، ویران گر و گرفتار [[جنون]] [[قدرت]] از [[مهدی موعود]]، تحریک و [[بسیج]] عواطف [[ملل]] غربی علیه [[اسلام]] و [[منجی موعود]] آن و در کوتاه مدت، بستر‌سازی روانی بود»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۲۳-۲۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۸: خط ۲۰۹:
«[[اسماعیل جعفی]] گوید: مردی بر [[امام باقر]]{{ع}} وارد شد و صفحه‌ای در دست داشت، [[امام باقر]]{{ع}} به او فرمود: "این نوشته [[مناظره]] کننده‌ای است که پرسش دارد از [[دینی]] که عمل در آن مورد قبول است". عرض کرد: [[رحمت]] [[خداوند]] برتو باد! همین را خواسته‌ام. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[گواهی]] دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] [[بنده]] و [[رسول]] او است و اینکه [[اقرار]] کنی به آنچه از سوی [[خداوند]] آمده و [[ولایت]] ما [[خاندان]] و بیزاری از دشمنمان و [[تسلیم]] به امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما، که ما را دولتی است که هر وقت [[خداوند]] بخواهد آن را خواهد آورد"<ref>اصول کافی، ۲۲/۲ ح ۱۳.</ref>.»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199.</ref>.
«[[اسماعیل جعفی]] گوید: مردی بر [[امام باقر]]{{ع}} وارد شد و صفحه‌ای در دست داشت، [[امام باقر]]{{ع}} به او فرمود: "این نوشته [[مناظره]] کننده‌ای است که پرسش دارد از [[دینی]] که عمل در آن مورد قبول است". عرض کرد: [[رحمت]] [[خداوند]] برتو باد! همین را خواسته‌ام. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[گواهی]] دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] [[بنده]] و [[رسول]] او است و اینکه [[اقرار]] کنی به آنچه از سوی [[خداوند]] آمده و [[ولایت]] ما [[خاندان]] و بیزاری از دشمنمان و [[تسلیم]] به امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما، که ما را دولتی است که هر وقت [[خداوند]] بخواهد آن را خواهد آورد"<ref>اصول کافی، ۲۲/۲ ح ۱۳.</ref>.»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199.</ref>.
:::::*«[[اعتقاد به مهدی]] [[موعود]]{{ع}} به عنوان [[امام غایب]] و [[مصلح جهانی]] از ویژگی‌های مهم [[تفکر شیعی]] است. از همین رو در این [[تفکر]]، [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است.
:::::*«[[اعتقاد به مهدی]] [[موعود]]{{ع}} به عنوان [[امام غایب]] و [[مصلح جهانی]] از ویژگی‌های مهم [[تفکر شیعی]] است. از همین رو در این [[تفکر]]، [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است.
::::::در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} با ویژگی‌هایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]]{{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره می‌شود.
 
در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} با ویژگی‌هایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]]{{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره می‌شود.
:::::#[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] معروف به [[شیخ مفید]] از [[علما]] و [[محدثین]] قرن چهارم در کتاب "[[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]]" به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[روایت]] نموده است که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که [[خداوند عزوجل]] هیچ عملی را جز به وسیله آن از [[بندگان]] قبول نمی‌کند؟! گفتم: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به این که هیچ کس [[شایسته]] [[پرستش]]، جز [[خداوند]] نیست و این که [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما - [[اهل بیت]]{{عم}} - و [[تسلیم]] شدن در برابر [[دستورات]] آنان و [[پرهیزگاری]] و [[اجتهاد]] (کوشش) و [[صبر]] و [[انتظار]] برای آمدن [[قائم]]{{ع}}..."<ref> {{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم‏{{ع}}..."}}؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>. همان طور که ملاحظه می‌فرمایید، [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} از مواردی شمرده شده که [[اعمال]] [[بندگان]] بدون آن پذیرفته نمی‌شود.
:::::#[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] معروف به [[شیخ مفید]] از [[علما]] و [[محدثین]] قرن چهارم در کتاب "[[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]]" به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[روایت]] نموده است که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که [[خداوند عزوجل]] هیچ عملی را جز به وسیله آن از [[بندگان]] قبول نمی‌کند؟! گفتم: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به این که هیچ کس [[شایسته]] [[پرستش]]، جز [[خداوند]] نیست و این که [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما - [[اهل بیت]]{{عم}} - و [[تسلیم]] شدن در برابر [[دستورات]] آنان و [[پرهیزگاری]] و [[اجتهاد]] (کوشش) و [[صبر]] و [[انتظار]] برای آمدن [[قائم]]{{ع}}..."<ref> {{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم‏{{ع}}..."}}؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>. همان طور که ملاحظه می‌فرمایید، [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} از مواردی شمرده شده که [[اعمال]] [[بندگان]] بدون آن پذیرفته نمی‌شود.
:::::#[[شیخ صدوق]] در کتاب "[[ کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]" به [[سند]] خود از "[[عبدالعظیم حسنی]]" [[روایت]] می‌کند که گفت: بر مولای خود [[امام جواد]]{{ع}} وارد شدم و می‌خواستم از ایشان در باره [[قائم]] سؤال کنم که آیا [[مهدی]]{{ع}} خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن [[حضرت]]، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند:"ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و اوست [[مهدی]]؛ کسی که [[واجب]] است [[انتظار]] کشیدن او در زمان غیبتش، و [[واجب]] است اطاعتش وقتی که [[ظهور]] فرمود، و او سومین ([[نسل]]) از [[فرزندان]] من است" <ref>{{متن حدیث|"يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي‏…"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.</ref>؛ [[روایت]] یاد شده و بسیاری از [[روایات]] دیگر که در این مقاله جای طرح آن نیست، بر [[لزوم]] و [[ضرورت]] بلکه [[وجوب]] [[انتظار حضرت مهدی]] [[موعود]]{{ع}} در [[دوران غیبت]] دلالت می‌کنند»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 16-18.</ref>.
:::::#[[شیخ صدوق]] در کتاب "[[ کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]" به [[سند]] خود از "[[عبدالعظیم حسنی]]" [[روایت]] می‌کند که گفت: بر مولای خود [[امام جواد]]{{ع}} وارد شدم و می‌خواستم از ایشان در باره [[قائم]] سؤال کنم که آیا [[مهدی]]{{ع}} خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن [[حضرت]]، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند:"ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و اوست [[مهدی]]؛ کسی که [[واجب]] است [[انتظار]] کشیدن او در زمان غیبتش، و [[واجب]] است اطاعتش وقتی که [[ظهور]] فرمود، و او سومین ([[نسل]]) از [[فرزندان]] من است" <ref>{{متن حدیث|"يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي‏…"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.</ref>؛ [[روایت]] یاد شده و بسیاری از [[روایات]] دیگر که در این مقاله جای طرح آن نیست، بر [[لزوم]] و [[ضرورت]] بلکه [[وجوب]] [[انتظار حضرت مهدی]] [[موعود]]{{ع}} در [[دوران غیبت]] دلالت می‌کنند»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 16-18.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش