خراسانی که قیامش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ +مجتبی تونه‌ای؛))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۵۱: خط ۵۱:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«آشکار شدن [[سید هاشمی]] از علایم غیر حتمی [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است و از مجموع احادیث به دست می‌آید که او، مردی از [[بنی هاشم]] و از نوادگان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و در سن جوانی است و در کف دست راستش خالی می‌باشد و از خراسان ظاهر می‌شود؛ قبلا گفتیم که خراسان، نام منطقه وسیعی است که جزیی از ایران، افغانستان و شوروی است و نمی‌توانیم به طور دقیق روی نقطه آغاز حرکت و مرکز نهضتش دست بگذاریم.
::::::«آشکار شدن [[سید هاشمی]] از علایم غیر حتمی [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است و از مجموع احادیث به دست می‌آید که او، مردی از [[بنی هاشم]] و از نوادگان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و در سن جوانی است و در کف دست راستش خالی می‌باشد و از خراسان ظاهر می‌شود؛ قبلا گفتیم که خراسان، نام منطقه وسیعی است که جزیی از ایران، افغانستان و شوروی است و نمی‌توانیم به طور دقیق روی نقطه آغاز حرکت و مرکز نهضتش دست بگذاریم.
::::::احادیث می‌گویند: بعد از خارج شدن سپاه [[سفیانی]] از [[کوفه]]، ارتکاب جنایات فجیع، ریختن خون‌ها و به اسارت بردن زنان و قرار دادن زنان در وسایل نقلیه و حمل آنها به شام به وسیله سپاه [[سفیانی]]، [[سید هاشمی]] با سپاهش به عراق می‌رسد؛ در این وضعیت بد و دردناک، [[سید هاشمی]] به [[کوفه]] می‌رسد و می‌داند که سپاه [[سفیانی]] به سوی شام می‌روند و اسراء با آنها هستند؛ [[یمانی]] هم با سپاه بزرگی به [[کوفه]] می‌رسد و این دو لشکر به سوی سپاه [[سفیانی]] می‌روند بین آنها جنگ بزرگی رخ می‌دهد، سپاه [[سفیانی]] را از بین می‌برند و بعد از این که اسراء را نجات می‌دهند، پیروزمندانه به [[کوفه]] باز می‌گردند. احادیث درباره نسب و ریشه [[سید هاشمی]] اختلاف دارند، بعضی از آنها می‌گویند: او حسنی است و برخی می‌گویند: او حسینی است و احتمال قوی این است که او، حسنی نسب باشد و این هاشمی، همان کسی است که در بعضی از روایات به [[نفس زکیه]]، نامیده شده است. بله... مشهور است که مرد ذبح شده بین رکن و مقام، [[نفس زکیه]] است و او حسنی نسب می‌باشد. شکی نیست که [[سید هاشمی]]، [[شیعه]] است و در عقیده خود استوار می‌باشد، محبوبیت زیادی دارد و در قلب همه جای دارد. در ادامه، بعضی از احادیثی که در این باره آمده است را یادآوری می‌کنیم: [[عبدالله بن مسعود]] گفت: روزی نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رفتیم و ایشان با خوشحالی ما را پذیرفت به صورتی که شادی از صورتش معلوم بود و به ما از هر چه پرسیدیم جواب داد تا اینکه خودمان ساکت شدیم؛ گروهی از جوانان [[بنی هاشم]] از آن جا گذشتند که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} نیز با آنها بودند، حواسش به آنها رفت و چشمانش غرق اشک شد. سپس فرمود: "خداوند برای ما [[اهل بیت]] {{عم}}، آخرت را بر دنیا برگزید و بی شک بعد از من به اهل بیتم، تبعید و آواره شدن خواهد رسید تا اینکه پرچم‌های سیاهی از مشرق بلند شود که حق را می‌خواهند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود، می‌جنگند و پیروز می‌شوند؛ پس هر کس از شما یا از نسل‌های شما، آنها را درک کرد، باید پیش امامی که از [[اهل بیت]] من است، برود؛ اگر چه با سختی باشد"<ref>{{متن حدیث|" عُبَيْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}، فَخَرَجَ‏ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ‏ السُّرُورُ فِي‏ وَجْهِهِ‏، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرَنَا، وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِهِ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فِيهِمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا أَنْ رَآهُمْ خَثَرَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ. فَقَالُوا لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَرَجْتَ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً، نَعْرِفُ السُّرُورَ فِي وَجْهِكَ، فَمَا سَأَلْنَاكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأْتَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِكَ الْفِتْيَةُ، فَخَثَرْتَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاكَ. فَقَالَ {{صل}}: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ  لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَ، وَ يُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطُونَ الَّذِي سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ مِنْكُمْ- أَوْ مِنْ أَبْنَائِكُمْ- فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک صحیحین؛ حاکم؛ ج ۴، ص ۴۶۴ و قندوزی حنفی آن را در ینابیع المودة، با اختلاف کمی در بعضی از الفاظ روایت کرده است و حافظ ابونعیم اصفهانی و ابن ماجه آن را در سنن؛ ج ۲، ص ۱۳۶۶ در باب خروج مهدی از ملاحم و فتن؛ روایت کرده‌اند.</ref>. شاید بعضی از مردم گمان کنند که منظور از پرچم‌های سیاه، همان پرچم‌های سیاهی است که [[ابو مسلم خراسانی]] به همراه داشت، قیام کرد، [[حکومت]] [[بنی امیه]] را از بین برد و [[حکومت]] عباسی‌ها را در سال (۶۵۶ هجری) تاسیس کرد؛ صحیح این است که این پرچم‌هایی که از طرف خراسان می‌آیند، ربطی به پرچم‌های [[ابو مسلم خراسانی]] ندارند و [[ابن کثیر]] مورخ می‌گوید: این پرچم‌های سیاه، آن پرچم‌هایی که [[ابو مسلم خراسانی]] با آنها آمد و به وسیله آنها دولت [[بنی امیه]] را از بین برد، نیست؛ بلکه پرچم‌های سیاه دیگری هستند که اصحاب [[مهدی]]{{ع}} آن را می‌آورند<ref>کلام ابن کثیر را سیوطی در العرف الوردی فی احوال المهدی؛ ص ۶۰ می‌آورد.</ref>. [[ابی طفیل]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} به من فرمود: "هنگامی که شنیدی، پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آیند؛ پس اگر در صندوقی می‌باشی که قفل است، آن قفل را بشکن و صندوق را هم بشکن تا اینکه زیر آن پرچم‌ها بمیری و اگر نتوانستی، آن صندوق را بغلطان"<ref>{{متن حدیث|" اذا سَمِعْتُ الرَّايَاتُ السُّودُ مقبله مِنْ خُرَاسَانَ فَكُنْتُ فِي صُنْدُوقٍ مقفل عَلَيْكَ فَاكْسِرْ ذَلِكَ الْقُفْلِ وَ ذَلِكَ الصُّنْدُوقُ حَتَّى تُقْتَلُ تَحْتَهَا ( أَيْ: تَحْتَ الرَّايَاتِ ) فَأَنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فتد حَرَجٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۶، ص ۶۸.</ref>. چون پرچم‌ها در آن زمان، متعدد هستند و پرچم [[سید هاشمی]]، پرچمی است که در مسیر حق سیر می‌کند و باطل با آن مخلوط نمی‌شود به این سبب [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، این کلمات را فرمود، یعنی مبالغه در دریغ نکردن از تمام توان و نهایت تلاش برای این که به سپاه [[سید هاشمی]] ملحق شود. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "جوانی از [[بنی هاشم]] ظاهر می‌شود که بر کف دست راستش خالی است و از خراسان با پرچم‌های سیاه می‌آید که در برابرش، [[شعیب بن صالح]] است با لشکر [[سفیانی]] می‌جنگد و آنها را درهم می‌کوبد"<ref>{{متن حدیث|" يَخْرُجُ شَابُّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى خَالٍ وَ يَأْتِي مِنْ خُرَاسَانَ برايات سُودُ بَيْنَ يَدَيْهِ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ يُقَاتِلُ أَصْحَابِ السُّفْيَانِيُّ فيهزمهم ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۱۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز ایشان فرمود: "پرچم‌های سیاه- که از خراسان ظاهر شده باشد- در [[کوفه]] منزل می‌کنند، پس هنگامی که [[مهدی]]{{ع}} در [[مکه]] [[ظهور]] کند، این پرچم‌ها برای بیعت به سوی او روانه می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" تَنَزَّلُ الرَّايَاتِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ الكوفه فاذا ظَهَرَ الْمَهْدِيِّ بمكه بَعَثْتُ أَلْيَةِ بِالْبَيْعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ معجم الاحادیث، علی الکورانی العاملی، ج ۳، ص ۲۶۹.</ref>»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
 
احادیث می‌گویند: بعد از خارج شدن سپاه [[سفیانی]] از [[کوفه]]، ارتکاب جنایات فجیع، ریختن خون‌ها و به اسارت بردن زنان و قرار دادن زنان در وسایل نقلیه و حمل آنها به شام به وسیله سپاه [[سفیانی]]، [[سید هاشمی]] با سپاهش به عراق می‌رسد؛ در این وضعیت بد و دردناک، [[سید هاشمی]] به [[کوفه]] می‌رسد و می‌داند که سپاه [[سفیانی]] به سوی شام می‌روند و اسراء با آنها هستند؛ [[یمانی]] هم با سپاه بزرگی به [[کوفه]] می‌رسد و این دو لشکر به سوی سپاه [[سفیانی]] می‌روند بین آنها جنگ بزرگی رخ می‌دهد، سپاه [[سفیانی]] را از بین می‌برند و بعد از این که اسراء را نجات می‌دهند، پیروزمندانه به [[کوفه]] باز می‌گردند. احادیث درباره نسب و ریشه [[سید هاشمی]] اختلاف دارند، بعضی از آنها می‌گویند: او حسنی است و برخی می‌گویند: او حسینی است و احتمال قوی این است که او، حسنی نسب باشد و این هاشمی، همان کسی است که در بعضی از روایات به [[نفس زکیه]]، نامیده شده است. بله... مشهور است که مرد ذبح شده بین رکن و مقام، [[نفس زکیه]] است و او حسنی نسب می‌باشد. شکی نیست که [[سید هاشمی]]، [[شیعه]] است و در عقیده خود استوار می‌باشد، محبوبیت زیادی دارد و در قلب همه جای دارد. در ادامه، بعضی از احادیثی که در این باره آمده است را یادآوری می‌کنیم: [[عبدالله بن مسعود]] گفت: روزی نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رفتیم و ایشان با خوشحالی ما را پذیرفت به صورتی که شادی از صورتش معلوم بود و به ما از هر چه پرسیدیم جواب داد تا اینکه خودمان ساکت شدیم؛ گروهی از جوانان [[بنی هاشم]] از آن جا گذشتند که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} نیز با آنها بودند، حواسش به آنها رفت و چشمانش غرق اشک شد. سپس فرمود: "خداوند برای ما [[اهل بیت]] {{عم}}، آخرت را بر دنیا برگزید و بی شک بعد از من به اهل بیتم، تبعید و آواره شدن خواهد رسید تا اینکه پرچم‌های سیاهی از مشرق بلند شود که حق را می‌خواهند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود، می‌جنگند و پیروز می‌شوند؛ پس هر کس از شما یا از نسل‌های شما، آنها را درک کرد، باید پیش امامی که از [[اهل بیت]] من است، برود؛ اگر چه با سختی باشد"<ref>{{متن حدیث|" عُبَيْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}، فَخَرَجَ‏ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ‏ السُّرُورُ فِي‏ وَجْهِهِ‏، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرَنَا، وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِهِ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فِيهِمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا أَنْ رَآهُمْ خَثَرَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ. فَقَالُوا لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَرَجْتَ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً، نَعْرِفُ السُّرُورَ فِي وَجْهِكَ، فَمَا سَأَلْنَاكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأْتَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِكَ الْفِتْيَةُ، فَخَثَرْتَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاكَ. فَقَالَ {{صل}}: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ  لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَ، وَ يُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطُونَ الَّذِي سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ مِنْكُمْ- أَوْ مِنْ أَبْنَائِكُمْ- فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک صحیحین؛ حاکم؛ ج ۴، ص ۴۶۴ و قندوزی حنفی آن را در ینابیع المودة، با اختلاف کمی در بعضی از الفاظ روایت کرده است و حافظ ابونعیم اصفهانی و ابن ماجه آن را در سنن؛ ج ۲، ص ۱۳۶۶ در باب خروج مهدی از ملاحم و فتن؛ روایت کرده‌اند.</ref>. شاید بعضی از مردم گمان کنند که منظور از پرچم‌های سیاه، همان پرچم‌های سیاهی است که [[ابو مسلم خراسانی]] به همراه داشت، قیام کرد، [[حکومت]] [[بنی امیه]] را از بین برد و [[حکومت]] عباسی‌ها را در سال (۶۵۶ هجری) تاسیس کرد؛ صحیح این است که این پرچم‌هایی که از طرف خراسان می‌آیند، ربطی به پرچم‌های [[ابو مسلم خراسانی]] ندارند و [[ابن کثیر]] مورخ می‌گوید: این پرچم‌های سیاه، آن پرچم‌هایی که [[ابو مسلم خراسانی]] با آنها آمد و به وسیله آنها دولت [[بنی امیه]] را از بین برد، نیست؛ بلکه پرچم‌های سیاه دیگری هستند که اصحاب [[مهدی]]{{ع}} آن را می‌آورند<ref>کلام ابن کثیر را سیوطی در العرف الوردی فی احوال المهدی؛ ص ۶۰ می‌آورد.</ref>. [[ابی طفیل]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} به من فرمود: "هنگامی که شنیدی، پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آیند؛ پس اگر در صندوقی می‌باشی که قفل است، آن قفل را بشکن و صندوق را هم بشکن تا اینکه زیر آن پرچم‌ها بمیری و اگر نتوانستی، آن صندوق را بغلطان"<ref>{{متن حدیث|" اذا سَمِعْتُ الرَّايَاتُ السُّودُ مقبله مِنْ خُرَاسَانَ فَكُنْتُ فِي صُنْدُوقٍ مقفل عَلَيْكَ فَاكْسِرْ ذَلِكَ الْقُفْلِ وَ ذَلِكَ الصُّنْدُوقُ حَتَّى تُقْتَلُ تَحْتَهَا ( أَيْ: تَحْتَ الرَّايَاتِ ) فَأَنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فتد حَرَجٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۶، ص ۶۸.</ref>. چون پرچم‌ها در آن زمان، متعدد هستند و پرچم [[سید هاشمی]]، پرچمی است که در مسیر حق سیر می‌کند و باطل با آن مخلوط نمی‌شود به این سبب [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، این کلمات را فرمود، یعنی مبالغه در دریغ نکردن از تمام توان و نهایت تلاش برای این که به سپاه [[سید هاشمی]] ملحق شود. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "جوانی از [[بنی هاشم]] ظاهر می‌شود که بر کف دست راستش خالی است و از خراسان با پرچم‌های سیاه می‌آید که در برابرش، [[شعیب بن صالح]] است با لشکر [[سفیانی]] می‌جنگد و آنها را درهم می‌کوبد"<ref>{{متن حدیث|" يَخْرُجُ شَابُّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى خَالٍ وَ يَأْتِي مِنْ خُرَاسَانَ برايات سُودُ بَيْنَ يَدَيْهِ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ يُقَاتِلُ أَصْحَابِ السُّفْيَانِيُّ فيهزمهم ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۱۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز ایشان فرمود: "پرچم‌های سیاه- که از خراسان ظاهر شده باشد- در [[کوفه]] منزل می‌کنند، پس هنگامی که [[مهدی]]{{ع}} در [[مکه]] [[ظهور]] کند، این پرچم‌ها برای بیعت به سوی او روانه می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" تَنَزَّلُ الرَّايَاتِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ الكوفه فاذا ظَهَرَ الْمَهْدِيِّ بمكه بَعَثْتُ أَلْيَةِ بِالْبَيْعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ معجم الاحادیث، علی الکورانی العاملی، ج ۳، ص ۲۶۹.</ref>»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۹: خط ۶۰:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::«[[خراسانی]] که [[ائمه]]{{عم}} در [[روایات]] بی‌شماری حرکت انقلابی او را از [[علائم]] نزدیک به [[ظهور]] و یکی از نشانه‌های بارز آشکار شدن [[حضرت مهدی]]{{ع}} دانسته و حتی در پاره‌ای از [[روایات]] به حتمی بودن [[قیام]] او تصریح فرموده‌اند، و بیشتر حوادث مربوط به شرق و آشوب‌هایی که در خاورمیانه روی می‌دهد در ارتباط با [[خواسته‌ها]] و [[دعوت اسلامی]] اوست، و قیامش نیز متصل به [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} می‌باشد سیدی است بزرگوار عالی [[مقام]]، ارجمند، [[فرمانروا]]، و از سلاله [[پاک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و ذریه [[طیبه]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|زهرا]]{{س}} که [[قیام]] [[مقدس]] و [[نهضت]] پرثمرش، زمینه‌ساز [[حکومت عدل الهی]] و [[انقلاب جهانی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است.
:::::«[[خراسانی]] که [[ائمه]]{{عم}} در [[روایات]] بی‌شماری حرکت انقلابی او را از [[علائم]] نزدیک به [[ظهور]] و یکی از نشانه‌های بارز آشکار شدن [[حضرت مهدی]]{{ع}} دانسته و حتی در پاره‌ای از [[روایات]] به حتمی بودن [[قیام]] او تصریح فرموده‌اند، و بیشتر حوادث مربوط به شرق و آشوب‌هایی که در خاورمیانه روی می‌دهد در ارتباط با [[خواسته‌ها]] و [[دعوت اسلامی]] اوست، و قیامش نیز متصل به [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} می‌باشد سیدی است بزرگوار عالی [[مقام]]، ارجمند، [[فرمانروا]]، و از سلاله [[پاک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و ذریه [[طیبه]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|زهرا]]{{س}} که [[قیام]] [[مقدس]] و [[نهضت]] پرثمرش، زمینه‌ساز [[حکومت عدل الهی]] و [[انقلاب جهانی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است.
::::::در مورد این [[سؤال]] که آیا [[سید حسنی]] از اهل [[خراسان]] است و یا مشهور به [[خراسانی]] است به‌طور جزم از [[اخبار]] معلوم نمی‌شود، ولی اگر آنگونه که ما در بخش چهارم پیرامون [[نهضت]] [[خراسانی]] سخن گفته‌ایم نظریه برخی از [[دانشمندان]] و همچنین روایاتی که به [[قیام]] سیدی [[حسینی]] از طرف [[مشرق]] اشاره می‌کند بپذیریم، و قائل شویم که مقصود [[روایات]] از [[مشرق]] و [[خراسان]] [[کشور اسلامی]] [[ایران]] و آن [[سید]] انقلابی هم همان ([[حسنی]]) معهود است ولی بین [[حسنی]] و [[حسینی]] در نسخه‌های کتاب‌های موجود اشتباه رخ داده است، به‌طور قطع می‌توان گفت: نسبت دادن وی به [[خراسانی]] صحیح است. زیرا در [[صدر اسلام]] نسبت دادن به [[خراسان]]، به مشرق‌زمین زیاد اطلاق می‌شده است.
 
در مورد این [[سؤال]] که آیا [[سید حسنی]] از اهل [[خراسان]] است و یا مشهور به [[خراسانی]] است به‌طور جزم از [[اخبار]] معلوم نمی‌شود، ولی اگر آنگونه که ما در بخش چهارم پیرامون [[نهضت]] [[خراسانی]] سخن گفته‌ایم نظریه برخی از [[دانشمندان]] و همچنین روایاتی که به [[قیام]] سیدی [[حسینی]] از طرف [[مشرق]] اشاره می‌کند بپذیریم، و قائل شویم که مقصود [[روایات]] از [[مشرق]] و [[خراسان]] [[کشور اسلامی]] [[ایران]] و آن [[سید]] انقلابی هم همان ([[حسنی]]) معهود است ولی بین [[حسنی]] و [[حسینی]] در نسخه‌های کتاب‌های موجود اشتباه رخ داده است، به‌طور قطع می‌توان گفت: نسبت دادن وی به [[خراسانی]] صحیح است. زیرا در [[صدر اسلام]] نسبت دادن به [[خراسان]]، به مشرق‌زمین زیاد اطلاق می‌شده است.
:::::*'''آیا [[حسنی]] و [[خراسانی]] عنوان دو نفر است؟''' از آنجائی که در موارد بسیاری در پیشگوئی‌های [[پیشوایان]] درباره [[قیام]] [[دینی]] [[ایرانیان]]، هم به [[نهضت]] [[سید حسنی]]، و هم [[قیام]] شخصیت دیگری بنام ([[خراسانی]]) اشاره شده و گروهی چنین [[عقیده]] دارند که [[سید حسنی]] همان [[خراسانی]] و از اهل [[خراسان]] و [[قیام]] او نیز از سرزمین [[خراسان]] خواهد بود از این‌رو [[شایسته]] است پیش از آنکه [[روایات]] مربوط به این دو شخصیت را مورد بررسی قرار دهیم ببینیم آیا واقعا [[سید حسنی]] همان [[خراسانی]] معروف و از اهل [[خراسان]] و محل [[قیام]] او همان [[شهر]] [[مشهد]] [[مقدس]] است یا اینکه [[خراسانی]] شخصیت دیگری غیر از ([[سید حسنی]]) می‌باشد.
:::::*'''آیا [[حسنی]] و [[خراسانی]] عنوان دو نفر است؟''' از آنجائی که در موارد بسیاری در پیشگوئی‌های [[پیشوایان]] درباره [[قیام]] [[دینی]] [[ایرانیان]]، هم به [[نهضت]] [[سید حسنی]]، و هم [[قیام]] شخصیت دیگری بنام ([[خراسانی]]) اشاره شده و گروهی چنین [[عقیده]] دارند که [[سید حسنی]] همان [[خراسانی]] و از اهل [[خراسان]] و [[قیام]] او نیز از سرزمین [[خراسان]] خواهد بود از این‌رو [[شایسته]] است پیش از آنکه [[روایات]] مربوط به این دو شخصیت را مورد بررسی قرار دهیم ببینیم آیا واقعا [[سید حسنی]] همان [[خراسانی]] معروف و از اهل [[خراسان]] و محل [[قیام]] او همان [[شهر]] [[مشهد]] [[مقدس]] است یا اینکه [[خراسانی]] شخصیت دیگری غیر از ([[سید حسنی]]) می‌باشد.
::::::در توضیح مطالب یاد شده آنچه می‌توان گفت این است که: واقع مطلب، آنگونه که از برخی از [[اخبار]] استفاده می‌شود، [[حسنی]] و [[خراسانی]] عنوان دو نفر است و [[حسنی]] غیر از [[خراسانی]]، و [[خراسانی]] غیر از [[سید حسنی]] است. زیرا: چنانکه در بخش چهارم درباره "[[قیام خراسانی]]" و [[هویت]] او از نظر [[روایات]] و دیدگاه [[دانشمندان]] سخن خواهیم گفت، آن [[سید]] بزرگوار شخصیت ارزنده‌ای است که مطابق [[اخبار]] [[اهل بیت]] {{عم}}، و تحلیل تحلیلگران [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، آباء و اجداد گرامش در ایام [[فتوحات]] [[اسلام]]، یا بر اثر [[زور]] و فشار بیش از حد "[[امویان]]" و "[[عباسیان]]" نسبت به "[[علویان]]" به [[ایران]] [[مهاجرت]] نموده، و در سرزمین [[خراسان]] رحل اقامت افکنده، و سپس به کشورهای همجوار مانند [[هند]] و چین مسافرت نموده، و پس از مدت زمانی بار دیگر به [[ایران]] باز گشته، و یا اینکه اساسا از همان کشورها به [[ایران]] آمده‌اند، و او پس از اینکه در این سرزمین پهناور به حد رشد و کمال رسید، دلاورانه [[قیام]] می‌کند و [[مردم]] [[مسلمان]] [[ایران]] را از شر [[سلاطین]] [[جور]] [[نجات]] می‌دهد و زمینه را برای [[ظهور]] [[حضرت صاحب الامر]] "عج" و [[حکومت جهانی]] آنحضرت فراهم می‌نماید، و [[پیش از ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} مرگش فرا می‌رسد و [[دعوت]] [[حق]] را لبیک می‌گوید<ref>به کتاب الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۰- ۱۶۱، الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۴۲ و ۱۴۶، الملاحم و الفتن، ص ۶۵- ۶۶، باب ۱۳۲، عقد الدرر، ص ۱۲۹، بشارة الاسلام، ص ۱۸۴ و البرهان متقی هندی، باب ۴، حدیث ۴، ص ۱۰۳ مراجعه فرمائید.</ref>.
 
::::::و اما [[سید حسنی]] که مطابق [[اخبار]] وارده در میان [[ایرانیان]] [[صاحب]] مقامی بس رفیع است، با تمام [[یاران]] و سپاهیانش به محضر [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} می‌رسند و با آنحضرت [[بیعت]] می‌نمایند و [[بعد از ظهور]] [[مقام]] والائی پیدا میکنند<ref>به کتاب بحار الانوار، ج ۳، ص ۱۵ و ۱۶ و انوار النعمانیه، ج ۲، ص ۸۷ و ۸۸ و مختصر بصائر الدرجات، ص ۱۸۸ و عقد الدرر، ص ۹۷ و الملاحم و الفتن، ص ۱۴۹ و روایاتی که در همین بخش آورده‌ایم مراجعه فرمائید.</ref>.
در توضیح مطالب یاد شده آنچه می‌توان گفت این است که: واقع مطلب، آنگونه که از برخی از [[اخبار]] استفاده می‌شود، [[حسنی]] و [[خراسانی]] عنوان دو نفر است و [[حسنی]] غیر از [[خراسانی]]، و [[خراسانی]] غیر از [[سید حسنی]] است. زیرا: چنانکه در بخش چهارم درباره "[[قیام خراسانی]]" و [[هویت]] او از نظر [[روایات]] و دیدگاه [[دانشمندان]] سخن خواهیم گفت، آن [[سید]] بزرگوار شخصیت ارزنده‌ای است که مطابق [[اخبار]] [[اهل بیت]] {{عم}}، و تحلیل تحلیلگران [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، آباء و اجداد گرامش در ایام [[فتوحات]] [[اسلام]]، یا بر اثر [[زور]] و فشار بیش از حد "[[امویان]]" و "[[عباسیان]]" نسبت به "[[علویان]]" به [[ایران]] [[مهاجرت]] نموده، و در سرزمین [[خراسان]] رحل اقامت افکنده، و سپس به کشورهای همجوار مانند [[هند]] و چین مسافرت نموده، و پس از مدت زمانی بار دیگر به [[ایران]] باز گشته، و یا اینکه اساسا از همان کشورها به [[ایران]] آمده‌اند، و او پس از اینکه در این سرزمین پهناور به حد رشد و کمال رسید، دلاورانه [[قیام]] می‌کند و [[مردم]] [[مسلمان]] [[ایران]] را از شر [[سلاطین]] [[جور]] [[نجات]] می‌دهد و زمینه را برای [[ظهور]] [[حضرت صاحب الامر]] "عج" و [[حکومت جهانی]] آنحضرت فراهم می‌نماید، و [[پیش از ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} مرگش فرا می‌رسد و [[دعوت]] [[حق]] را لبیک می‌گوید<ref>به کتاب الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۰- ۱۶۱، الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۴۲ و ۱۴۶، الملاحم و الفتن، ص ۶۵- ۶۶، باب ۱۳۲، عقد الدرر، ص ۱۲۹، بشارة الاسلام، ص ۱۸۴ و البرهان متقی هندی، باب ۴، حدیث ۴، ص ۱۰۳ مراجعه فرمائید.</ref>.
::::::در اینجا تذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه: هر چند از مجموع روایاتی که مستقلا درباره [[خروج سید حسنی]] و [[قیام]] [[هاشمی]] [[خراسانی]] رسیده چنین استفاده می‌شود که [[حسنی]] و [[خراسانی]] دو [[سید]] انقلابی مستقلاند که [[قیام]] یکی از آنها پیش از دیگری صورت خواهد گرفت و دیگری بعد از مدتی پا به عرصه وجود خواهد گذاشت، ولی با توجه به [[روایات]] فراوانی که درباره [[نهضت]] [[ایرانیان]] و [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]] رسیده است، و [[أئمه]] [[معصومین]] {{عم}} در بعضی از این [[روایات]] [[خروج]] این [[پرچم‌ها]] را از [[مشرق]]، و در بعضی از [[خراسان]]، و در برخی دیگر با لفظ: از طرف [[مشرق]]، و یا از [[ناحیه]] [[خراسان]] دانسته‌اند، چنین فهمیده می‌شود که اگر در واقع [[حسنی]]، و [[خراسانی]] دو نفر باشند [[قیام]] ایندو، در یکزمان است و بین [[قیام]] این دو نفر چندان فاصله زیادی از نظر تحدید زمان وجود ندارد.
 
::::::البته هیچ بعید نیست و هیچ مانعی هم ندارد که [[حسنی]] و [[خراسانی]] مطابق [[اخبار]] وارده عنوان دو نفر باشد و هر دو نفر پس از دوران [[انقلاب]] و اندکی [[پیش از ظهور]] در یک زمان خاص در رأس [[کار]] و [[اداره]] امور [[کشور]] قرار گیرند و با [[همکاری]] و [[همیاری]] و معاونت یکدیگر [[کشور]] را به پیش ببرند، اما یکی [[برتر]] و بالاتر، و دیگری زیردست و تحت نظر شخص [[برتر]] باشد. که البته این برهه از [[حکومت]] "زمین‌هسازان" طبق [[روایات]] وارده، مرحله دوم یا آخرین مرحله [[حکومت]] آنان است که به "[[شعیب بن صالح]]" و "[[سید حسنی]]" یا "[[سید خراسانی]]" مربوط می‌شود»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۷۰ - ۱۸۰، ۳۲۰-۳۲۲.</ref>.
و اما [[سید حسنی]] که مطابق [[اخبار]] وارده در میان [[ایرانیان]] [[صاحب]] مقامی بس رفیع است، با تمام [[یاران]] و سپاهیانش به محضر [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} می‌رسند و با آنحضرت [[بیعت]] می‌نمایند و [[بعد از ظهور]] [[مقام]] والائی پیدا میکنند<ref>به کتاب بحار الانوار، ج ۳، ص ۱۵ و ۱۶ و انوار النعمانیه، ج ۲، ص ۸۷ و ۸۸ و مختصر بصائر الدرجات، ص ۱۸۸ و عقد الدرر، ص ۹۷ و الملاحم و الفتن، ص ۱۴۹ و روایاتی که در همین بخش آورده‌ایم مراجعه فرمائید.</ref>.
 
در اینجا تذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه: هر چند از مجموع روایاتی که مستقلا درباره [[خروج سید حسنی]] و [[قیام]] [[هاشمی]] [[خراسانی]] رسیده چنین استفاده می‌شود که [[حسنی]] و [[خراسانی]] دو [[سید]] انقلابی مستقلاند که [[قیام]] یکی از آنها پیش از دیگری صورت خواهد گرفت و دیگری بعد از مدتی پا به عرصه وجود خواهد گذاشت، ولی با توجه به [[روایات]] فراوانی که درباره [[نهضت]] [[ایرانیان]] و [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]] رسیده است، و [[أئمه]] [[معصومین]] {{عم}} در بعضی از این [[روایات]] [[خروج]] این [[پرچم‌ها]] را از [[مشرق]]، و در بعضی از [[خراسان]]، و در برخی دیگر با لفظ: از طرف [[مشرق]]، و یا از [[ناحیه]] [[خراسان]] دانسته‌اند، چنین فهمیده می‌شود که اگر در واقع [[حسنی]]، و [[خراسانی]] دو نفر باشند [[قیام]] ایندو، در یکزمان است و بین [[قیام]] این دو نفر چندان فاصله زیادی از نظر تحدید زمان وجود ندارد.
 
البته هیچ بعید نیست و هیچ مانعی هم ندارد که [[حسنی]] و [[خراسانی]] مطابق [[اخبار]] وارده عنوان دو نفر باشد و هر دو نفر پس از دوران [[انقلاب]] و اندکی [[پیش از ظهور]] در یک زمان خاص در رأس [[کار]] و [[اداره]] امور [[کشور]] قرار گیرند و با [[همکاری]] و [[همیاری]] و معاونت یکدیگر [[کشور]] را به پیش ببرند، اما یکی [[برتر]] و بالاتر، و دیگری زیردست و تحت نظر شخص [[برتر]] باشد. که البته این برهه از [[حکومت]] "زمین‌هسازان" طبق [[روایات]] وارده، مرحله دوم یا آخرین مرحله [[حکومت]] آنان است که به "[[شعیب بن صالح]]" و "[[سید حسنی]]" یا "[[سید خراسانی]]" مربوط می‌شود»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۷۰ - ۱۸۰، ۳۲۰-۳۲۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۲: خط ۷۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«روایاتی که در منابع اصلی و اولی [[حدیث]] [[شیعه]] مانند [[الغیبة ۱ (کتاب)|غیبت]] [[نعمانی]]، [[الغیبة ۲ (کتاب)|غیبت]] [[شیخ طوسی|طوسی]] و [[ارشاد]] [[شیخ مفید|مفید]] در خصوص این شخص وارد شده، ایشان را [[یاور]] خراسانیان و یا [[رهبر]] اهالی [[خراسان]] و یا [[فرمانده لشکر]] [[خراسان]] [[تفسیر]] کرده است. مجموعه قرائن موجود پیرامون شخصیت او دلالت دارد وی همزمان با [[خروج سفیانی]] و [[یمانی]] ظاهر می‌شود و نیروهای خود را به سوی [[عراق]] اعزام می‌دارد. از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است: [[خروج سفیانی]] و [[خراسانی]] و [[یمانی]] در یک سال و یک ماه خواهد بود.<ref>الارشاد، ب ۴۰، در بیان علامات قیام، ح ۱۴.</ref>.
::::::«روایاتی که در منابع اصلی و اولی [[حدیث]] [[شیعه]] مانند [[الغیبة ۱ (کتاب)|غیبت]] [[نعمانی]]، [[الغیبة ۲ (کتاب)|غیبت]] [[شیخ طوسی|طوسی]] و [[ارشاد]] [[شیخ مفید|مفید]] در خصوص این شخص وارد شده، ایشان را [[یاور]] خراسانیان و یا [[رهبر]] اهالی [[خراسان]] و یا [[فرمانده لشکر]] [[خراسان]] [[تفسیر]] کرده است. مجموعه قرائن موجود پیرامون شخصیت او دلالت دارد وی همزمان با [[خروج سفیانی]] و [[یمانی]] ظاهر می‌شود و نیروهای خود را به سوی [[عراق]] اعزام می‌دارد. از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است: [[خروج سفیانی]] و [[خراسانی]] و [[یمانی]] در یک سال و یک ماه خواهد بود.<ref>الارشاد، ب ۴۰، در بیان علامات قیام، ح ۱۴.</ref>.
::::::از [[روایات]] استفاده می‌شود او [[رهبری]] و [[هدایت]] حرکت بزرگ از طرف [[مشرق]] [[زمین]] را به عهده دارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۹.</ref>.
 
از [[روایات]] استفاده می‌شود او [[رهبری]] و [[هدایت]] حرکت بزرگ از طرف [[مشرق]] [[زمین]] را به عهده دارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۰: خط ۸۷:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از نشانه‌هایی که برای [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] بیان می‌شود، [[قیام]] فردی به نام یا عنوان [[خراسانی]] است. این نام در منابع معتبر چندان یافت نمی‌شود و آن‌چه هست سخن از [[خراسان]] و [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]]ی است که از آن منطقه می‌آید. بنابراین، اگر مراد از [[خراسانی]] که در منابع متأخر شهرت یافته، شخصی با همین نام است، دو [[روایت]] بیشتر درباره او نرسیده و آن دو هم قابل [[اعتماد]] نیست و اگر مقصود، [[صاحب]] [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]] یا کسی است که همراه اهل [[خراسان]] می‌آید او هم کسی جز [[ابومسلم خراسانی]] نیست که [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]] [[بنی عباس]] را از [[خراسان]] به [[کوفه]] آورد و مقدمات تشکیل [[دولت]] [[عباسیان]] را فراهم نمود. تفصیل این بحث در [[گفتار]] اول از فصل دوم گذشت. در همین [[روایات]]، گاهی از [[صاحب]] [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]] به [[هاشمی]] یا مردی از [[بنی هاشم]] تعبیر می‌شود و از آن‌جا که برخی او را [[خراسانی]] مشهور در [[علائم ظهور]] به حساب آورده‌اند، [[روایات]] مشتمل بر آن را نیز بررسی خواهیم نمود. اما آن‌چه درباره شخص [[خراسانی]] گفته می‌شود، شهرتی کاذب است و هر کتابی از او به عنوان نشانه [[ظهور]] نام می‌برد تنها به همان دو [[روایت]] [[استدلال]] کرده‌ و یا به استناد کتابی غیرمعتبر، مطالبی درباره [[خراسانی]] ساخته و پرداخته و بدون [[دلیل]] درباره آن قلم‌فرسایی کرده است.
::::::«یکی از نشانه‌هایی که برای [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] بیان می‌شود، [[قیام]] فردی به نام یا عنوان [[خراسانی]] است. این نام در منابع معتبر چندان یافت نمی‌شود و آن‌چه هست سخن از [[خراسان]] و [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]]ی است که از آن منطقه می‌آید. بنابراین، اگر مراد از [[خراسانی]] که در منابع متأخر شهرت یافته، شخصی با همین نام است، دو [[روایت]] بیشتر درباره او نرسیده و آن دو هم قابل [[اعتماد]] نیست و اگر مقصود، [[صاحب]] [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]] یا کسی است که همراه اهل [[خراسان]] می‌آید او هم کسی جز [[ابومسلم خراسانی]] نیست که [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]] [[بنی عباس]] را از [[خراسان]] به [[کوفه]] آورد و مقدمات تشکیل [[دولت]] [[عباسیان]] را فراهم نمود. تفصیل این بحث در [[گفتار]] اول از فصل دوم گذشت. در همین [[روایات]]، گاهی از [[صاحب]] [[رایات سود|پرچم‌های سیاه]] به [[هاشمی]] یا مردی از [[بنی هاشم]] تعبیر می‌شود و از آن‌جا که برخی او را [[خراسانی]] مشهور در [[علائم ظهور]] به حساب آورده‌اند، [[روایات]] مشتمل بر آن را نیز بررسی خواهیم نمود. اما آن‌چه درباره شخص [[خراسانی]] گفته می‌شود، شهرتی کاذب است و هر کتابی از او به عنوان نشانه [[ظهور]] نام می‌برد تنها به همان دو [[روایت]] [[استدلال]] کرده‌ و یا به استناد کتابی غیرمعتبر، مطالبی درباره [[خراسانی]] ساخته و پرداخته و بدون [[دلیل]] درباره آن قلم‌فرسایی کرده است.
::::::از مجموع کتاب‌های متأخر و معاصری که از [[خراسانی]] یاد کرده‌اند، استفاده می‌شود که مؤلفان آنها این عنوان را از برخی [[روایات]] مربوط به [[خراسان]] یا غیر آن برداشت کرده و آن را رواج داده‌اند وگرنه در [[روایات]] [[علائم]]، چنین شهرتی وجود ندارد. دو روایتی که درباره [[خراسانی]] وارد شده، این‌گونه است:
 
از مجموع کتاب‌های متأخر و معاصری که از [[خراسانی]] یاد کرده‌اند، استفاده می‌شود که مؤلفان آنها این عنوان را از برخی [[روایات]] مربوط به [[خراسان]] یا غیر آن برداشت کرده و آن را رواج داده‌اند وگرنه در [[روایات]] [[علائم]]، چنین شهرتی وجود ندارد. دو روایتی که درباره [[خراسانی]] وارد شده، این‌گونه است:
::::::[[ابن عقده]] از یحیی بن [[زکریا]] از [[یوسف]] بن کلیب از [[حسن بن علی بن ابی حمزه]] از [[سیف]] بن عمیره از [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابو بکر]] حضرمی از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند: [[بنی عباس]] حتما به [[حکومت]] خواهند رسید و آن‌گاه که [[حاکم]] شوند، [[اختلاف]] پیدا کنند و پراکندگی میان آنان ایجاد شود، [[خراسانی]] و [[سفیانی]] [[خروج]] خواهند کرد. یکی از شرق و دیگری از غرب، آن دو به سرعت سوی [[کوفه]] می‌آیند و [[بنی عباس]] را نابود می‌کنند و احدی از آنان را باقی نمی‌گذارند<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۷، باب ۱۴، ح ۱۸. {{متن حدیث|"عن ابی جعفر {{ع}}: لابدّ ان یملک بنو العباس فاذا ملکوا و اختلفوا و تشتّت امرهم خرج علیهم الخراسانی و السفیانی هذا من المشرق و هذا من المغرب یستبقان الی الکوفة کفرسی رهان هذا من هیهنا و هذا من هیهنا حتی یکون هلاکهم علی ایدیهما اما انّهما لا یبقون منهم احدا ابدا "}}»</ref>.
::::::[[ابن عقده]] از یحیی بن [[زکریا]] از [[یوسف]] بن کلیب از [[حسن بن علی بن ابی حمزه]] از [[سیف]] بن عمیره از [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابو بکر]] حضرمی از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند: [[بنی عباس]] حتما به [[حکومت]] خواهند رسید و آن‌گاه که [[حاکم]] شوند، [[اختلاف]] پیدا کنند و پراکندگی میان آنان ایجاد شود، [[خراسانی]] و [[سفیانی]] [[خروج]] خواهند کرد. یکی از شرق و دیگری از غرب، آن دو به سرعت سوی [[کوفه]] می‌آیند و [[بنی عباس]] را نابود می‌کنند و احدی از آنان را باقی نمی‌گذارند<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۷، باب ۱۴، ح ۱۸. {{متن حدیث|"عن ابی جعفر {{ع}}: لابدّ ان یملک بنو العباس فاذا ملکوا و اختلفوا و تشتّت امرهم خرج علیهم الخراسانی و السفیانی هذا من المشرق و هذا من المغرب یستبقان الی الکوفة کفرسی رهان هذا من هیهنا و هذا من هیهنا حتی یکون هلاکهم علی ایدیهما اما انّهما لا یبقون منهم احدا ابدا "}}»</ref>.
::::::[[نعمانی]] این [[روایت]] را در جای دیگر ضمن خبری طولانی به [[سند]] [[حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی]] از [[ابو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} آورده است؛ ولی در آن‌جابه‌جای [[بنی عباس]]، [[بنی فلان]] ذکر شده و در ادامه این جمله را اضافه دارد که: [[قیام]] [[سفیانی]] و [[یمانی]] و [[خراسانی]] در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و پرچمی‌ هدایت‌شده‌تر از [[یمانی]] نیست که به [[حق]] (یا به [[صاحب الزمان]]) [[دعوت]] می‌کند<ref>«خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد نظام کنظام الخرز ... و لیس فی الرایات رایة اهدی من رایة الیمانی هی رایة هدی ...» (همان، ص ۲۶۴، باب ۱۴، بخشی از ح ۱۳).</ref>. این ذیل در [[اثبات الرجعه]] - و به [[نقل]] از آن در [[الارشاد]] و [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[شیخ]] - هم آمده، ولی [[سند]] آن چنین است: [[ابن ابی عمیر]] از [[سیف]] بن عمیره از بکر بن [[محمد]] [[ازدی]] از [[امام صادق]] {{ع}}‌<ref>مختصر اثبات الرجعه (چاپ شده: در مجله تراثنا، ش ۱۵، ص ۲۱۶)؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵ و شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۷.</ref>. بنابراین، [[سیف]] بن عمیره بخش اول [[روایت]] را (که در کتاب [[نعمانی]] آمده) با یک واسطه از [[امام باقر|امام پنجم]] [[روایت]] کرده و بخش دوم آن را (که در [[اثبات الرجعه]] آمده) به یک واسطه از [[امام صادق|امام ششم]] [[نقل]] کرده است و [[نعمانی]] در [[روایت]] دیگری هر دو بخش را به [[ابو بصیر]] نسبت می‌دهد. در هر صورت، ما هر دو بخش را یک [[روایت]] به شمار می‌آوریم چنان‌که در [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[نعمانی]] وجود دارد. [[سند]] [[اثبات الرجعه]] صحیح، اما هر دو [[سند]] کتاب [[نعمانی]] ضعیف است؛ چون در هر دو، [[حسن بن علی بن ابی حمزه]] وجود دارد. [[احمد]] بن [[یوسف]] و [[یوسف]] بن کلیب نیز مجهول‌اند»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۲۱۸، ۲۱۹.</ref>.
 
[[نعمانی]] این [[روایت]] را در جای دیگر ضمن خبری طولانی به [[سند]] [[حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی]] از [[ابو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} آورده است؛ ولی در آن‌جابه‌جای [[بنی عباس]]، [[بنی فلان]] ذکر شده و در ادامه این جمله را اضافه دارد که: [[قیام]] [[سفیانی]] و [[یمانی]] و [[خراسانی]] در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و پرچمی‌ هدایت‌شده‌تر از [[یمانی]] نیست که به [[حق]] (یا به [[صاحب الزمان]]) [[دعوت]] می‌کند<ref>«خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد نظام کنظام الخرز ... و لیس فی الرایات رایة اهدی من رایة الیمانی هی رایة هدی ...» (همان، ص ۲۶۴، باب ۱۴، بخشی از ح ۱۳).</ref>. این ذیل در [[اثبات الرجعه]] - و به [[نقل]] از آن در [[الارشاد]] و [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[شیخ]] - هم آمده، ولی [[سند]] آن چنین است: [[ابن ابی عمیر]] از [[سیف]] بن عمیره از بکر بن [[محمد]] [[ازدی]] از [[امام صادق]] {{ع}}‌<ref>مختصر اثبات الرجعه (چاپ شده: در مجله تراثنا، ش ۱۵، ص ۲۱۶)؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵ و شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۷.</ref>. بنابراین، [[سیف]] بن عمیره بخش اول [[روایت]] را (که در کتاب [[نعمانی]] آمده) با یک واسطه از [[امام باقر|امام پنجم]] [[روایت]] کرده و بخش دوم آن را (که در [[اثبات الرجعه]] آمده) به یک واسطه از [[امام صادق|امام ششم]] [[نقل]] کرده است و [[نعمانی]] در [[روایت]] دیگری هر دو بخش را به [[ابو بصیر]] نسبت می‌دهد. در هر صورت، ما هر دو بخش را یک [[روایت]] به شمار می‌آوریم چنان‌که در [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[نعمانی]] وجود دارد. [[سند]] [[اثبات الرجعه]] صحیح، اما هر دو [[سند]] کتاب [[نعمانی]] ضعیف است؛ چون در هر دو، [[حسن بن علی بن ابی حمزه]] وجود دارد. [[احمد]] بن [[یوسف]] و [[یوسف]] بن کلیب نیز مجهول‌اند»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۲۱۸، ۲۱۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۰: خط ۹۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از [[علایم ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}}، [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]] از سوی [[خراسان]]، معروف به [[قیام]] ابو مسلم [[خراسانی]] است. [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: [[منتظر فرج]] باشید از سه چیز. گفته شد: یا [[امام علی|امیر المؤمنین]]! آنها چیست؟ فرمود: ... و [[پرچم‌های سیاه از خراسان]].<ref> غیبت نعمانی، باب ۱۴، ص ۳۶۳.</ref> [[امام باقر|امام محمد باقر]] {{ع}} در [[حدیثی]] فرموده است: پرچم‌های سیاهی از [[خراسان]] بیرون آمده و در [[کوفه]] فرود می‌‏آید، وقتی [[مهدی]]{{ع}} ظاهر گردید، برای [[بیعت]] گرفتن به سوی آن می‌‏‏فرستد<ref> کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۷۴</ref>. این [[روایت]] دلالت می‌‏‏کند بر اینکه [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]]، نزدیک [[ظهور]] [[حضرت]] خواهد بود.
::::::«یکی از [[علایم ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}}، [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]] از سوی [[خراسان]]، معروف به [[قیام]] ابو مسلم [[خراسانی]] است. [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: [[منتظر فرج]] باشید از سه چیز. گفته شد: یا [[امام علی|امیر المؤمنین]]! آنها چیست؟ فرمود: ... و [[پرچم‌های سیاه از خراسان]].<ref> غیبت نعمانی، باب ۱۴، ص ۳۶۳.</ref> [[امام باقر|امام محمد باقر]] {{ع}} در [[حدیثی]] فرموده است: پرچم‌های سیاهی از [[خراسان]] بیرون آمده و در [[کوفه]] فرود می‌‏آید، وقتی [[مهدی]]{{ع}} ظاهر گردید، برای [[بیعت]] گرفتن به سوی آن می‌‏‏فرستد<ref> کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۷۴</ref>. این [[روایت]] دلالت می‌‏‏کند بر اینکه [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]]، نزدیک [[ظهور]] [[حضرت]] خواهد بود.
::::::اگر این [[روایت]] از نظر [[سند]] درست باشد، [[دلیل]] بر این خواهد بود که آن [[پرچم‌ها]]، پرچم‌های ابو مسلم [[خراسانی]] نمی‌‏‏باشند. امّا در رابطه با [[ظهور یمانی]]، [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[یمانی]] از علایم و نشانه‌‏های حتمی است.<ref> غیبت نعمانی، باب ۱۴، ص ۳۶۵</ref> و [[امام باقر]] {{ع}} در ضمن یک [[حدیث]] طولانی می‌‏‏فرماید: [[خروج سفیانی]] و [[یمانی]] و [[خراسانی]] در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد، با [[نظام]] و ترتیبی همچون [[نظام]] یک رشته که به بند کشیده شده، هریک از پی دیگری ...، در میان [[پرچم‌ها]]، راهنماتر از [[پرچم]] [[یمانی]] نیست، که آن [[پرچم هدایت]] است، زیرا [[دعوت]] به [[صاحب]] شما می‌‏‏کند، و هنگامی که [[یمانی]] [[خروج]] نماید، خرید و فروش [[سلاح]]، برای [[مردم]] و هر مسلمانی [[ممنوع]] است، و چون [[یمانی]] [[خروج]] کرد، به سوی او بشتاب، که همانا [[پرچم]] او [[پرچم هدایت]] است، و هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن [[پرچم]] مقابله نماید، پس هرکس چنین کند، از اهل [[آتش]] خواهد بود، زیرا او به سوی [[حق]] و راه مستقیم فرا می‌‏خواند<ref> غیبت نعمانی، باب ۱۴، ص ۳۶۹</ref>.
 
::::::بنابراین، باتوجه به [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، حرکت [[یمانی]]، سمبلی از یک [[قیام]] بر [[حقّ]] در مقابل [[انحراف]] و [[گمراهی]] موجود در [[دوران غیبت]] خواهد بود»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۹۰.</ref>.
اگر این [[روایت]] از نظر [[سند]] درست باشد، [[دلیل]] بر این خواهد بود که آن [[پرچم‌ها]]، پرچم‌های ابو مسلم [[خراسانی]] نمی‌‏‏باشند. امّا در رابطه با [[ظهور یمانی]]، [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[یمانی]] از علایم و نشانه‌‏های حتمی است.<ref> غیبت نعمانی، باب ۱۴، ص ۳۶۵</ref> و [[امام باقر]] {{ع}} در ضمن یک [[حدیث]] طولانی می‌‏‏فرماید: [[خروج سفیانی]] و [[یمانی]] و [[خراسانی]] در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد، با [[نظام]] و ترتیبی همچون [[نظام]] یک رشته که به بند کشیده شده، هریک از پی دیگری ...، در میان [[پرچم‌ها]]، راهنماتر از [[پرچم]] [[یمانی]] نیست، که آن [[پرچم هدایت]] است، زیرا [[دعوت]] به [[صاحب]] شما می‌‏‏کند، و هنگامی که [[یمانی]] [[خروج]] نماید، خرید و فروش [[سلاح]]، برای [[مردم]] و هر مسلمانی [[ممنوع]] است، و چون [[یمانی]] [[خروج]] کرد، به سوی او بشتاب، که همانا [[پرچم]] او [[پرچم هدایت]] است، و هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن [[پرچم]] مقابله نماید، پس هرکس چنین کند، از اهل [[آتش]] خواهد بود، زیرا او به سوی [[حق]] و راه مستقیم فرا می‌‏خواند<ref> غیبت نعمانی، باب ۱۴، ص ۳۶۹</ref>.
 
بنابراین، باتوجه به [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، حرکت [[یمانی]]، سمبلی از یک [[قیام]] بر [[حقّ]] در مقابل [[انحراف]] و [[گمراهی]] موجود در [[دوران غیبت]] خواهد بود»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۹۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۵: خط ۱۲۶:
::::::پیرامون شخصیت [[سید خراسانی]]، سؤال‌های بسیاری مطرح است. از مهم‌ترین آن‌ها این است که آیا مراد از [[خراسانی]] در [[روایات]]، فرد معینی است و یا این‌که تعبیر از [[رهبر]] [[ایران]] است که در [[زمان ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} وجود خواهد داشت‌؟ [[روایات]] به روشنی دلالت دارد بر این‌که آن شخصیت از ذریه [[امام مجتبی]] {{ع}} و یا [[امام حسین]] {{ع}} است و از او به‌عنوان [[هاشمی]] [[خراسانی]] یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورتی [[نورانی]] و خال بر گونه راست و یا دست راست دارد، بیان کرده است.  
::::::پیرامون شخصیت [[سید خراسانی]]، سؤال‌های بسیاری مطرح است. از مهم‌ترین آن‌ها این است که آیا مراد از [[خراسانی]] در [[روایات]]، فرد معینی است و یا این‌که تعبیر از [[رهبر]] [[ایران]] است که در [[زمان ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} وجود خواهد داشت‌؟ [[روایات]] به روشنی دلالت دارد بر این‌که آن شخصیت از ذریه [[امام مجتبی]] {{ع}} و یا [[امام حسین]] {{ع}} است و از او به‌عنوان [[هاشمی]] [[خراسانی]] یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورتی [[نورانی]] و خال بر گونه راست و یا دست راست دارد، بیان کرده است.  
::::::اما روایاتی که در منابع [[حدیث]] درجه اوّل [[شیعه]] -مانند [[غیبت نعمانی]] و طوسی- در خصوص این شخص وارد شده است، احتمال دارد ایشان را به [[یاور]] خراسانیان و یا [[رهبر]] اهالی [[خراسان]] و یا [[فرمانده لشکر]] [[خراسان]] [[تفسیر]] کرد. زیرا این [[روایات]] تعبیر به "[[خراسانی]]" تنها نموده نه [[هاشمی]] [[خراسانی]]، اما مجموعه قرائن موجود، پیرامون شخصیت او دلالت دارد که مشخص است وی همزمان با [[خروج سفیانی]] و [[یمنی]] ظاهر می‌شود و نیروهای خود را به سوی [[عراق]] اعزام می‌دارد که [[سپاهیان]] [[سفیانی]] را [[شکست]] می‌دهند.
::::::اما روایاتی که در منابع [[حدیث]] درجه اوّل [[شیعه]] -مانند [[غیبت نعمانی]] و طوسی- در خصوص این شخص وارد شده است، احتمال دارد ایشان را به [[یاور]] خراسانیان و یا [[رهبر]] اهالی [[خراسان]] و یا [[فرمانده لشکر]] [[خراسان]] [[تفسیر]] کرد. زیرا این [[روایات]] تعبیر به "[[خراسانی]]" تنها نموده نه [[هاشمی]] [[خراسانی]]، اما مجموعه قرائن موجود، پیرامون شخصیت او دلالت دارد که مشخص است وی همزمان با [[خروج سفیانی]] و [[یمنی]] ظاهر می‌شود و نیروهای خود را به سوی [[عراق]] اعزام می‌دارد که [[سپاهیان]] [[سفیانی]] را [[شکست]] می‌دهند.
::::::نسبت ایشان به [[خراسان]] به این معنا نیست که حتما اهل استان [[خراسان]] فعلی باشد، چون در [[صدر اسلام]]، نسبت دادن به [[خراسان]] به مشرق‌زمین اطلاق می‌شده است که شامل [[ایران]] و سایر مناطق [[اسلامی]] متّصل به آن‌که امروز تحت اشغال شوروی است، می‌شود. بنابراین شخص [[خراسانی]] اهل هرمنطقه‌ای که از این محدوده باشد، نسبت او به [[خراسان]] صحیح است، چنان‌که از منابع درجه اول [[حدیثی]] [[شیعه]] استفاده نمی‌شود که او [[سید حسنی]] و یا [[حسینی]] است؛آن‌گونه که در منابع روائی برادران [[اهل سنت]] به آن تصریح شده است. [[سید خراسانی]]، اخرین شخصی است که [[پیش از ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر [[ایران]] [[حکومت]] کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای [[ایران]] خواهد بود<ref>عصر ظهور، علی کورانی، ترجمه عباس جلالی، ص ۲۷۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۱۶.</ref>.
 
نسبت ایشان به [[خراسان]] به این معنا نیست که حتما اهل استان [[خراسان]] فعلی باشد، چون در [[صدر اسلام]]، نسبت دادن به [[خراسان]] به مشرق‌زمین اطلاق می‌شده است که شامل [[ایران]] و سایر مناطق [[اسلامی]] متّصل به آن‌که امروز تحت اشغال شوروی است، می‌شود. بنابراین شخص [[خراسانی]] اهل هرمنطقه‌ای که از این محدوده باشد، نسبت او به [[خراسان]] صحیح است، چنان‌که از منابع درجه اول [[حدیثی]] [[شیعه]] استفاده نمی‌شود که او [[سید حسنی]] و یا [[حسینی]] است؛آن‌گونه که در منابع روائی برادران [[اهل سنت]] به آن تصریح شده است. [[سید خراسانی]]، اخرین شخصی است که [[پیش از ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر [[ایران]] [[حکومت]] کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای [[ایران]] خواهد بود<ref>عصر ظهور، علی کورانی، ترجمه عباس جلالی، ص ۲۷۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۱۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش