بحث:خراسانی که قیامش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

کار نشود

نکته

  1. متن آقای باقری اشعری کپی از متن آیت الله ری شهری است.
  2. پاسخ‌های این سؤال خیلی به هم ریخته و بیشتر کپی برداری است و مشخص نیست کدام یک از دیگری کپی برداری کرده است. مثلاً مطالب نویسندگان آفتاب مهر مانند مطالب زهادت است و مطالب مجتبی تونه ای بتمامه عین مطالب رمضانیان است.
  3. بخش پایانی مطلب آقای رجالی هم درباره یمانی است و ربطی به خراسانی ندارد.
  4. بسیاری از مطالبی که در پاسخ ها آمده مستند نیست و منبعی برای آن ذکر نشده است. مانند بیشتر مطالب رمضانیان.
  5. نکته دیگر پاورقی هاست که هم اشتباه تایپی دارد مانند کورانی که نوشته شده کورانیف و هم آدرس اشتباه تایپ شده است، پانویس شماره 20.
  6. بیشتر متن آقای هاشمی شهیدی مربوط به این سؤال نیست. و برخی عبارات ایشان هم گویا بدون تحقیق ارائه شده است.

پاسخ تفصیلی

ویژگی های شخصیتی خراسانی

  • روایاتی که در منابع اصلی و اولی حدیث شیعه مانند غیبت نعمانی، غیبت طوسی و ارشاد مفید در خصوص این شخص وارد شده، ایشان را یاور خراسانیان و یا رهبر اهالی خراسان و یا فرمانده لشکر خراسان تفسیر کرده است. مجموعه قرائن موجود پیرامون شخصیت او دلالت دارد وی همزمان با خروج سفیانی و یمانی ظاهر می‌شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می‌دارد. از روایات استفاده می‌شود او رهبری و هدایت حرکت بزرگ از طرف مشرق زمین را به عهده دارد.[۹]
  • یکی از علایم ظهور امام زمان، خروج پرچم‌های سیاه از سوی خراسان است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: «منتظر فرج باشید از سه چیز. گفته شد: یا امیر المؤمنین! آنها چیست؟ فرمود: ... و پرچم‌های سیاه از خراسان.»[۱۰] امام باقر(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: «پرچم‌های سیاهی از خراسان بیرون آمده و در کوفه فرود می‌‏آید، وقتی مهدی ظاهر گردید، برای بیعت گرفتن به سوی آن می‌‏‏فرستد.»[۱۱] این روایت دلالت می‌‏‏کند بر اینکه خروج پرچم‌های سیاه، نزدیک ظهور حضرت خواهد بود. این روایت دلیل بر این است که آن پرچم‌ها، پرچم‌های ابو مسلم خراسانی نیستند.[۱۲]
  • روایات دلالت دارند بر اینکه سید خراسانی از ذریۀ امام مجتبی(علیه السلام) و یا امام حسین(علیه السلام) است و از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورتی نورانی و خال بر گونه راست و یا دست راست دارد، بیان کرده است. اما بر اساس روایاتی که در خصوص سید خراسانی در منابع حدیث درجه اول شیعه مانند "غیبت" نعمانی و شیخ طوسی وارد شده است، احتمال دارد ایشان را به یاور خراسانیان و یا رهبر اهالی خراسان و یا فرمانده لشکر خراسان تفسیر کرد. زیرا این روایات تنها تعبیر به "خراسانی" نموده است نه هاشمی خراسانی. اما مجموعه قرائن موجود، پیرامون شخصیت او دلالت دارد که وی همزمان با خروج سفیانی و یمنی ظاهر می‌شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می‌دارد که سپاهیان سفیانی را شکست می‌دهند.[۱۳]
  • خراسانی آخرین شخصی است که پیش از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) بر ایران حکومت کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروایی ایران خواهد بود.[۱۴] در برخی روایات، خروج خراسانی، یکی از نشانه‌های ظهور بیان شده است. اگر چه وی در این روایات به روشنی معرفی نشده است. برخی او را مردی از بنی تمیم دانسته‌اند. بیشتر روایاتی که از وی نام برده‌اند، او را همراه سفیانی یاد کرده‌اند. در برخی روایات، خراسانی و سفیانی، به دو اسب مسابقه تشبیه شده‌اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به سوی کوفه در حرکتند.[۱۵] رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بُعِثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ»[۱۶]
  • در زبان عامه و منابع متأخر و آثار جدید، از قیام فردی به نام "سید خراسانی" به عنوان یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ظهور نام برده می‌شود. در این باره باید توجه داشت که: اولاً عنوان "سید" برای خراسانی درست نیست و در دو یا سه حدیثی که این نشانه را عنوان کرده‌اند، حرفی از سیادت یا علوی بودن او نیست. ثانیاً کتاب‌های متأخر و معاصری که از خراسانی یاد کرده‌اند، این عنوان را از برخی احادیث مربوط به خراسانی یا غیر آن برداشت کرده‌اند، وگرنه در احادیث مربوط به نشانه‌های ظهور، چنین شهرتی وجود ندارد و یک یا دو روایت نقل شده هم برای استناد به آن کافی نیست.[۱۷]
  • نسبت خراسانی به این معنا نیست که آن شخص حتماً اهل استان خراسان فعلی باشد. زیرا در صدر اسلام، نسبت دادن به خراسان به مشرق زمین اطلاق می‌شده است که شامل ایران و سایر مناطق اسلامی متصل به آن که جزء شوروی سابق بود، می‌شود. بنابراین شخص خراسانی اهل هر منطقه‌ایی که از این محدوده باشد، نسبت او به خراسانی صحیح است.[۱۸]

نقد روایات دربارۀ خراسانی

  • باید توجه داشت، از مجموع کتب متأخر و معاصری که از خراسان یاد کرده‌اند، استفاده می‌شود، مؤلفان آنها چنین عنوان و نشانه‌ای را از برخی احادیث مربوط به خراسان یا غیر آن برداشت کرده و آن را رواج داده‌اند وگرنه در احادیث علائم، چنین شهرتی وجود ندارد و یکی دو روایت نقل شده هم برای استناد به آن کافی نیست. به نظر می‌رسد خراسانی، عنوانی است که از احادیث مربوط به خراسان و مشرق‌ زمین و مردی که همراه اهل خراسان قیام می‌کند، انتزاع شده و در واقع، متأخران با استفاده از مضمون احادیث، چنین عنوانی را پدید آورده‌اند.[۱۹] شاهد، آنکه در کتاب "معجم احادیث المهدی" ـ که منبعی برای کتب معاصر به شمار می‌رود ـ مکرر از خراسانی نام برده شده؛ اما به احادیثی ارجاع شده که نامی از خراسانی و حتی مردی از خراسان در آنها نیست. مثلًا در فهرست این کتاب می‌خوانیم: "روایتی که می‌گوید آمدن خراسانی و شعیب ۷۲ ماه پیش از ظهور مهدی است[۲۰] آنگاه به خبری از کتاب الفتن نعیم بن حماد آدرس می‌دهد که می‌گوید: «تَخْرُجُ رَايَةً سَوْدَاءُ لِبَنِي الْعَبَّاسِ، ثُمَّ تَخْرُجُ مِنَ خُرَاسَانَ أُخْرَى سَوْدَاءَ، قلانسهم سُودُ، وَ ثِيَابِهِمْ بَيْضَ، عَلَى مقدّمتهم رَجُلُ يُقَالُ لَهُ: شُعَيْبُ بْنِ صَالِحٍ... يَكُونُ بَيْنَ خُرُوجُهُ وَ بَيْنَ أَنْ يُسَلِّمَ الْأَمْرِ لِلْمَهْدِيِّ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ شَهْراً»[۲۱] مورد دیگری که در معجم از او به خراسانی تعبیر شده،[۲۲] مردی از ماوراء النهر است: «يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وَرَاءِ النَّهَرِ يُقَالُ لَهُ الْحَارِثُ‏»[۲۳] در مجموع از این کتاب و کتاب عصر الظهور ـ که در آن هم نام خراسانی زیاد آمده است ـ استفاده می‌شود نویسندۀ آن دو، صاحب پرچم‌های سیاه خراسان را همان خراسانی دانسته‌اند حال آنکه احادیثی که به آنها استدلال شده، اولًا به صراحت نامی از خراسان نبرده و ثانیاً قابل قبول نیست؛ زیرا منبع آن الفتن نعیم بن حماد است و بسیاری از این احادیث از معصوم صادر نشده است.[۲۴]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۴۵–۴۴۸.
  2. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۸۶.
  3. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۹۳.
  4. کتاب الفتن، ج۱، ص۳۱۲؛ ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص۱۲۰.
  5. بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۵.
  6. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۴۰۳.
  7. سعید بن هبة الله، قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۵.
  8. پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئیست»
  9. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید 5 ، ج 2، ص 259
  10. ابن ابی زینب، الغیبة نعمانی، باب 14، ص 363
  11. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة طوسی، ص 274
  12. ر.ک. رجالی تهرانی، علی‌رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص 190
  13. ر.ک. تونه‌ای مجتبی، موعودنامه، ص 416
  14. ر.ک. کورانی، علی، ترجمه عباس جلالی، عصر ظهور، ص 270
  15. ابن ابی زینب، الغیبة نعمانی، ص ؟؟؟
  16. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة طوسی، ص 274؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ج 52 ص 467
  17. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج ۷، ص ۴۴۵ ـ ۴۴۸
  18. ر.ک. رمضانیان، علی‌رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص 74 ـ 77 ؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص 416؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص 170، 180، 320 و 322؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص 294 ـ 297
  19. ر.ک. محمدی ری شهری، محمد، دانشنامۀ امام مهدی، ج 7، ص 447 ـ 448
  20. معجم أحادیث المهدی، ج ۲، ص ۵۰۳
  21. الفتن، ج ۱، ص ۱۸۸، معجم أحادیث المهدی، ج ۱، ص ۳۹۷
  22. معجم أحادیث المهدی، ج ۲، ص ۵۰۳: «قَدْ يَكُونُ الْحَارِثِ الْمَذْكُورِ فِي بَعْضِ الرِّوَايَاتِ هُوَ نَفْسِ الْخُرَاسَانِيِّ»
  23. سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۱۱، ح ۴۲۹۰، الملاحم ابن منادی، ص ۱۸۵، به نقل از آن، معجم أحادیث المهدی، ج ۱، ص ۳۹۶
  24. ر.ک. محمدی ری شهری، محمد، دانشنامۀ امام مهدی، ج 7، ص 447 ـ 448