دین چگونه باعث تحقق آزادی می‌شود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::آقای دکتر '''[[شریف لک‌زایی]]''' در کتاب ''«[[آزادی (کتاب)|آزادی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای دکتر '''[[شریف لک‌زایی]]''' در کتاب ''«[[آزادی (کتاب)|آزادی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[دین]] به عنوان نیرویی [[باطنی]] و درونی می‌تواند به عنوان مهم‌ترین عنصر در تحقق و تضمین [[آزادی]] مورد توجه باشد. دین، هم نیرویی است که [[صداقت]] دارد و هم دارای [[قدرت]] و [[تسلط]] بر [[نفوس]] [[بشر]] و منهدم کردن مرکز ستاد سلب آزادی است. بنابراین، با توجه به وجود دو نیروی صداقت و قدرت که به ویژه [[اسلام]] از آن برخوردار است می‌توان برای تحقق و تضمین آزادی بر آن تکیه و تأکید ویژه‌ای داشت.
::::::«[[دین]] به عنوان نیرویی [[باطنی]] و درونی می‌تواند به عنوان مهم‌ترین عنصر در تحقق و تضمین [[آزادی]] مورد توجه باشد. دین، هم نیرویی است که [[صداقت]] دارد و هم دارای [[قدرت]] و [[تسلط]] بر [[نفوس]] [[بشر]] و منهدم کردن مرکز ستاد سلب آزادی است. بنابراین، با توجه به وجود دو نیروی صداقت و قدرت که به ویژه [[اسلام]] از آن برخوردار است می‌توان برای تحقق و تضمین آزادی بر آن تکیه و تأکید ویژه‌ای داشت.
::::::اسلام در شرایطی بروز و [[ظهور]] یافت که [[برده‌داری]] در [[جامعه]] یک مسئله رایج و جا افتاده‌ای بود و اسلام در مواجهه با آن ضمن اینکه با توجه به مصالحی، پوسته [[بردگی]] را از بین [[نبرد]] اما هسته آن را از بین برد و بردگان در سایه [[حمایت]] اسلام آقایی می‌کردند. در حالی که در کشوری مثل [[آمریکا]] با اینکه برده‌داری الغاء شده است اما هنوز [[فرزندان]] آنها در [[تبعیض]] ناروا و وضعیت فلاکت‌باری [[زندگی]] می‌کنند.
 
::::::از نظر اسلام، [[بهشت]] در آنجا که تنها آزادی نباشد و کسی را با کسی کاری نباشد نیست؛ اسلام، [[محبت]]، [[صمیمیت]]، [[برادری]]، گذشت، [[همدلی]] و هم [[روحی]] و [[عواطف]] [[انسانی]] آورد و در [[زندگی اجتماعی]] [[طبیعت]] به همه آنها توجه دارد. چنان که پیش از این نیز گفته شد با توجه به اینکه بشر در مسئله آزادی همواره با کمبود مواجه بوده و این [[ارزش]] توسط همنوعان از او دریغ شده است از این‌رو آزادی برای او ارزش فوق‌العاده و [[مقدس]] به شمار می‌رود. اگر بشر بخواهد به این مسئله خاتمه دهد و آزادی را نیز در کنار سایر [[ارزش‌ها]] در [[اختیار]] گیرد می‌بایست به ارزش مشترک و مورد توافقی چنگ زند که دین می‌تواند [[انسان]] را به این وضعیت راهنمون شود<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۰-۶۲.</ref>.
اسلام در شرایطی بروز و [[ظهور]] یافت که [[برده‌داری]] در [[جامعه]] یک مسئله رایج و جا افتاده‌ای بود و اسلام در مواجهه با آن ضمن اینکه با توجه به مصالحی، پوسته [[بردگی]] را از بین [[نبرد]] اما هسته آن را از بین برد و بردگان در سایه [[حمایت]] اسلام آقایی می‌کردند. در حالی که در کشوری مثل [[آمریکا]] با اینکه برده‌داری الغاء شده است اما هنوز [[فرزندان]] آنها در [[تبعیض]] ناروا و وضعیت فلاکت‌باری [[زندگی]] می‌کنند.
::::::یکی از [[آموزه‌های دینی]] که بر آن تأکید فراوانی شده است، [[تقوا]] و [[پارسایی]] است. پارسایی لازمه [[انسانیت]] است. از این‌رو انسان خود را در چارچوبی اصولی محدود می‌سازد تا از آن حدود [[تجاوز]] نکند. بدین ترتیب به [[حقوق]] و [[آزادی]] خود و دیگران [[احترام]] گذارده و اسباب درونی و [[معنوی]] تحقق و تضمین آزادی را تأمین می‌کند. چنان که [[مسکن]]، برای [[انسان]] [[مصونیت]] و آزادی به بار می‌آورد، [[تقوا]] نیز برای انسان مصونیت و آزادی به همراه خواهد آورد. همین مصونیت می‌تواند در تحقق و تضمین عنصر آزادی و تقویت آن مؤثر افتد. در نگاه [[امام علی]]{{ع}} نه تنها تقوا [[محدودیت]] و مانع به شمار نیامده است، بلکه علت و موجب بزرگ آزادی تقوا است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. تقوا به طور مستقیم از ناحیه [[اخلاقی]] و معنوی به انسان آزادی می‌دهد و او را از قید رقیت و [[بندگی]] [[هوا و هوس]] [[آزاد]] و رشته [[حرص]] و [[طمع]] و [[حسد]] و [[شهوت]] و [[خشم]] را از گردنش باز می‌کند، اما به طور غیر مستقیم در [[زندگی اجتماعی]] نیز آزادی‌بخش انسان است. رقیت‌ها و بندگی‌های [[اجتماعی]] نتیجه رقیت معنوی است<ref>ده گفتار، ص۲۷-۳۰.</ref>. از همین‌رو است که بزرگ‌ترین برنامه [[انبیا]] [[آزادی معنوی]] است<ref>آیت‌الله مطهری مباحث مختلفی در این زمینه به تفصیل آورده است که زمینه بسط آزادی از یک سو و تضمین آن از سوی دیگر است و به نوعی با آموزه‌های دینی گره خورده است. به ویژه می‌توان به بحث زهد و ساده‌زیستی اشاره کرد که به نوعی با آزادی و آزادگی و آزادی معنوی پیوندی وثیق دارد. بنگرید به: "زهد در اسلام آثار استاد مطهری"، فصلنامه پیام حوزه، شماره ۲۰.</ref>.
 
::::::گفتنی است [[قرآن کریم]] با [[منطق]] بسیار رسایی [[لزوم]] [[آزادی اجتماعی]] را [[تأیید]] کرده است. ضمن اینکه آزادی اجتماعی نیز از نظر [[اسلام]] فوق‌العاده [[مقدس]] و محترم است [[نظام اجتماعی]] و [[سیاسی]] اسلام نیز براساس احترام به آزادی‌های اجتماعی بنیان نهاده می‌شود<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۹۷.</ref>. به هر حال براساس [[آموزه‌های دینی]]، [[نظام سیاسی اسلامی]] موظف است از آزادی افراد [[حمایت]] و آزادی آنان را تأمین و تضمین کرده و با تمهیداتی تحقق بخشد»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۶۷.</ref>
از نظر اسلام، [[بهشت]] در آنجا که تنها آزادی نباشد و کسی را با کسی کاری نباشد نیست؛ اسلام، [[محبت]]، [[صمیمیت]]، [[برادری]]، گذشت، [[همدلی]] و هم [[روحی]] و [[عواطف]] [[انسانی]] آورد و در [[زندگی اجتماعی]] [[طبیعت]] به همه آنها توجه دارد. چنان که پیش از این نیز گفته شد با توجه به اینکه بشر در مسئله آزادی همواره با کمبود مواجه بوده و این [[ارزش]] توسط همنوعان از او دریغ شده است از این‌رو آزادی برای او ارزش فوق‌العاده و [[مقدس]] به شمار می‌رود. اگر بشر بخواهد به این مسئله خاتمه دهد و آزادی را نیز در کنار سایر [[ارزش‌ها]] در [[اختیار]] گیرد می‌بایست به ارزش مشترک و مورد توافقی چنگ زند که دین می‌تواند [[انسان]] را به این وضعیت راهنمون شود<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۰-۶۲.</ref>.
 
یکی از [[آموزه‌های دینی]] که بر آن تأکید فراوانی شده است، [[تقوا]] و [[پارسایی]] است. پارسایی لازمه [[انسانیت]] است. از این‌رو انسان خود را در چارچوبی اصولی محدود می‌سازد تا از آن حدود [[تجاوز]] نکند. بدین ترتیب به [[حقوق]] و [[آزادی]] خود و دیگران [[احترام]] گذارده و اسباب درونی و [[معنوی]] تحقق و تضمین آزادی را تأمین می‌کند. چنان که [[مسکن]]، برای [[انسان]] [[مصونیت]] و آزادی به بار می‌آورد، [[تقوا]] نیز برای انسان مصونیت و آزادی به همراه خواهد آورد. همین مصونیت می‌تواند در تحقق و تضمین عنصر آزادی و تقویت آن مؤثر افتد. در نگاه [[امام علی]]{{ع}} نه تنها تقوا [[محدودیت]] و مانع به شمار نیامده است، بلکه علت و موجب بزرگ آزادی تقوا است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. تقوا به طور مستقیم از ناحیه [[اخلاقی]] و معنوی به انسان آزادی می‌دهد و او را از قید رقیت و [[بندگی]] [[هوا و هوس]] [[آزاد]] و رشته [[حرص]] و [[طمع]] و [[حسد]] و [[شهوت]] و [[خشم]] را از گردنش باز می‌کند، اما به طور غیر مستقیم در [[زندگی اجتماعی]] نیز آزادی‌بخش انسان است. رقیت‌ها و بندگی‌های [[اجتماعی]] نتیجه رقیت معنوی است<ref>ده گفتار، ص۲۷-۳۰.</ref>. از همین‌رو است که بزرگ‌ترین برنامه [[انبیا]] [[آزادی معنوی]] است<ref>آیت‌الله مطهری مباحث مختلفی در این زمینه به تفصیل آورده است که زمینه بسط آزادی از یک سو و تضمین آن از سوی دیگر است و به نوعی با آموزه‌های دینی گره خورده است. به ویژه می‌توان به بحث زهد و ساده‌زیستی اشاره کرد که به نوعی با آزادی و آزادگی و آزادی معنوی پیوندی وثیق دارد. بنگرید به: "زهد در اسلام آثار استاد مطهری"، فصلنامه پیام حوزه، شماره ۲۰.</ref>.
 
گفتنی است [[قرآن کریم]] با [[منطق]] بسیار رسایی [[لزوم]] [[آزادی اجتماعی]] را [[تأیید]] کرده است. ضمن اینکه آزادی اجتماعی نیز از نظر [[اسلام]] فوق‌العاده [[مقدس]] و محترم است [[نظام اجتماعی]] و [[سیاسی]] اسلام نیز براساس احترام به آزادی‌های اجتماعی بنیان نهاده می‌شود<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۹۷.</ref>. به هر حال براساس [[آموزه‌های دینی]]، [[نظام سیاسی اسلامی]] موظف است از آزادی افراد [[حمایت]] و آزادی آنان را تأمین و تضمین کرده و با تمهیداتی تحقق بخشد»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۶۷.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش