عناصر تشکیل دهنده امامت در اسلام چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۲:۵۰
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
:::::#[[بیعت]] امت و [[پذیرش مردم]]؛ | :::::#[[بیعت]] امت و [[پذیرش مردم]]؛ | ||
:::::#امامت یک [[مسئولیت]] بزرگ نه [[مقام]]. | :::::#امامت یک [[مسئولیت]] بزرگ نه [[مقام]]. | ||
با تحقق این چهار عنصر و [[خصلت]] در جامعه، امامت عینیت مییابد و طرح امت و [[امام]] به [[اجرا]] در میآید: | |||
:::::*'''مرکزیت ایدئولوژیکی امام''': نخستین بار امامت به مفهوم دقیق مرکزیت ایدئولوژیکی در [[کلام]] [[علی]]{{ع}} به کمک واژه دقیق [[قطب]] تبیین گردید: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ، وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. هشیارانه بنگرید؛ [[سوگند]] به [[خدا]] فلانی [[خلافت]] را چون تنپوشی به تن کشید درحالیکه او [[نیک]] میدانست که موقعیت و نقش من چو قطب در سنگ آسیاب است. {{عربی|قطب الرحا}} محوری است که سنگ آسیاب بر گرد آن میچرخد که بدون آن گردش سنگ مختل و در اندک زمانی از حرکت باز میماند. | :::::*'''مرکزیت ایدئولوژیکی امام''': نخستین بار امامت به مفهوم دقیق مرکزیت ایدئولوژیکی در [[کلام]] [[علی]]{{ع}} به کمک واژه دقیق [[قطب]] تبیین گردید: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ، وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. هشیارانه بنگرید؛ [[سوگند]] به [[خدا]] فلانی [[خلافت]] را چون تنپوشی به تن کشید درحالیکه او [[نیک]] میدانست که موقعیت و نقش من چو قطب در سنگ آسیاب است. {{عربی|قطب الرحا}} محوری است که سنگ آسیاب بر گرد آن میچرخد که بدون آن گردش سنگ مختل و در اندک زمانی از حرکت باز میماند. | ||
در این میان خلافت به معنی [[جانشینی]] و [[قائم]] مقامی [[پیامبر]] و [[پیشوائی]] و [[رهبری]] ایدئولوژیکی و [[زمامداری]] [[سیاسی]] و [[هدایت]] تکاملی در کل جریانات و حرکتهای جامعه، از چنان مرکزیتی برخوردار است که باید کل جامعه و امت بر محور امام به گردش در آید و امامت چون هسته مرکزی و نگهدارنده و [[نظم]] دهنده، کنترلکننده گردش چرخهای جامعه و بازدارنده از حرکتهای [[انحرافی]] میباشد. | |||
امامت به این معنی، [[حضور امام]] را در عرصه کلیه مسائل امت و جامعه ایجاب میکند؛ بهطوریکه هیچ حرکتی از خارج از قطب [[وجود امام]] نشأت نمیگیرد و هر نوع حرکت لازم برای [[تکامل]] امت از این مرکز آغاز میگردد و [[جهت]] مییابد و کنترل میشود. | |||
:::::*'''[[گزینش]] خدایی بر اساس خصائص [[برتر]]''': [[قطبیت]] و [[رهبری]] ایدئولوژیک یک [[امام]] و ایفای نقش [[قطب]] در [[روح]] و [[قلب]]، و [[جان]] در کالبد [[امت]]، بیشک مستلزم شرائط و اولویتها و خصائص [[برتری]] است که امام حداکثر برخورداری از آن را باید داشته باشد. میدانیم که [[تعیین]] حد و مرز این شرائط و خصائص، و همچنین [[شناخت]] [[انسانی]] که به [[درستی]] واجد این شرائط برتر است، به همان اندازه دشوار و پیچیده است که تشخیص شرائط [[نبوت]] و [[انتخاب]] [[نبی]]؛ و این از حدود امکانات بشری به دور است. | :::::*'''[[گزینش]] خدایی بر اساس خصائص [[برتر]]''': [[قطبیت]] و [[رهبری]] ایدئولوژیک یک [[امام]] و ایفای نقش [[قطب]] در [[روح]] و [[قلب]]، و [[جان]] در کالبد [[امت]]، بیشک مستلزم شرائط و اولویتها و خصائص [[برتری]] است که امام حداکثر برخورداری از آن را باید داشته باشد. میدانیم که [[تعیین]] حد و مرز این شرائط و خصائص، و همچنین [[شناخت]] [[انسانی]] که به [[درستی]] واجد این شرائط برتر است، به همان اندازه دشوار و پیچیده است که تشخیص شرائط [[نبوت]] و [[انتخاب]] [[نبی]]؛ و این از حدود امکانات بشری به دور است. | ||
:::::*'''[[بیعت]] و [[پذیرش مردم]]''': اگر [[امامت]] را نه در حد یک نظریه، بلکه بهعنوان یک [[واقعیت]] [[جامعه اسلامی]] مطرح نمائیم، مسئله بیعت و پذیرش مردم، خود به خود یکی از عناصر تشکیل دهنده آن خواهد بود. بهویژه امامت بهعنوان مرکزیت و قطبیت ایدئولوژیک، در عینیت [[جامعه]] وقتی قابل فرض است که همراه با پذیرش مردم باشد. این معنی به مفهوم آن نیست که امام بدون انتخاب و یا پذیرش مردم، واجد [[صلاحیت امامت]] نیست؛ و یا قبول [[مردم]] از شرائط امامت است؛ بلکه به معنی آن است که بدون پذیرش از طرف مردم، امامت امام واجد صلاحیت و انتخاب شده از جانب [[خدا]] عینیت پیدا نمیکند. | :::::*'''[[بیعت]] و [[پذیرش مردم]]''': اگر [[امامت]] را نه در حد یک نظریه، بلکه بهعنوان یک [[واقعیت]] [[جامعه اسلامی]] مطرح نمائیم، مسئله بیعت و پذیرش مردم، خود به خود یکی از عناصر تشکیل دهنده آن خواهد بود. بهویژه امامت بهعنوان مرکزیت و قطبیت ایدئولوژیک، در عینیت [[جامعه]] وقتی قابل فرض است که همراه با پذیرش مردم باشد. این معنی به مفهوم آن نیست که امام بدون انتخاب و یا پذیرش مردم، واجد [[صلاحیت امامت]] نیست؛ و یا قبول [[مردم]] از شرائط امامت است؛ بلکه به معنی آن است که بدون پذیرش از طرف مردم، امامت امام واجد صلاحیت و انتخاب شده از جانب [[خدا]] عینیت پیدا نمیکند. | ||
:::::*'''[[اسوه]] بودن''': معمولاً در [[نظامهای سیاسی]] برای [[مقامات]] بالا با [[حفظ]] [[سلسله]] مراتب، امتیازات و تبعیضهایی قائل میشوند که از یک نوع اصالت بخشیدن به [[مقام]] سرچشمه میگیرد. بزرگترین خطر نظامهای سیاسی [[هدف]] شدن مقام و رسیدن به آن امتیازها و تبعیضهاست که [[قدرتطلبی]] و [[استبداد]] و پایمال نمودن [[حقوق]] [[ملتها]] از آثار غیرقابل اجتناب آن است. امامت، بهویژه با توجه به [[خصلت]] [[اصطفاء الهی]]، هرگز بهعنوان یک مقام مطرح نیست؛ بلکه مسئولیتی بس بزرگ است که امام را در برابر خدا نسبت به [[خلق]]، [[مسئول]] و [[متعهد]] کرده است. {{متن حدیث|الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ}}<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۲۱.</ref>. | :::::*'''[[اسوه]] بودن''': معمولاً در [[نظامهای سیاسی]] برای [[مقامات]] بالا با [[حفظ]] [[سلسله]] مراتب، امتیازات و تبعیضهایی قائل میشوند که از یک نوع اصالت بخشیدن به [[مقام]] سرچشمه میگیرد. بزرگترین خطر نظامهای سیاسی [[هدف]] شدن مقام و رسیدن به آن امتیازها و تبعیضهاست که [[قدرتطلبی]] و [[استبداد]] و پایمال نمودن [[حقوق]] [[ملتها]] از آثار غیرقابل اجتناب آن است. امامت، بهویژه با توجه به [[خصلت]] [[اصطفاء الهی]]، هرگز بهعنوان یک مقام مطرح نیست؛ بلکه مسئولیتی بس بزرگ است که امام را در برابر خدا نسبت به [[خلق]]، [[مسئول]] و [[متعهد]] کرده است. {{متن حدیث|الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ}}<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۲۱.</ref>. | ||
[[علی]]{{ع}} در زمینه قبول [[زمامداری]]، یک جا میثاقی را که [[خدا]] از [[عالمان]] گرفته {{متن حدیث|وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref> [[انگیزه]] میشمارد؛ و در جای دیگر احیای نشانههای [[دین]] و رد [[ظلم]] از [[مظلومان]] را مسئولیتی اجتنابناپذیر معرفی میکند {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.</ref>. | |||
در مورد دیگر، [[امام]]{{ع}} مسئولیتهایی را که [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] بر دوش وی نهاده، انگیزه قبول زمامداری میداند {{متن حدیث|واللَّه، مَا كَانَتْ لِي فِي الْخِلافَةِ رَغْبَةٌ، ولا فِي الْوِلايَةِ إِرْبَةٌ، ولَكِنَّكُمْ دَعَوْتُمُونِي إِلَيْهَا، وحَمَلْتُمُونِي عَلَيْهَا، فَلَمَّا أفْضَتْ إِلَيَّ نَظَرْتُ إِلَى كِتَابِ اللَّه، ومَا وَضَعَ لَنَا، وأمَرَنَا بِالْحُكْمِ بِهِ فَاتَّبَعْتُهُ، ومَا اسْتَنَّ النَّبِيُّ{{صل}} فَاقْتَدَيْتُهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵.</ref>»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۱۲۲-۱۲۵.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |