جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
| پاسخ = [[آیتالله]] '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = [[آیتالله]] '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در این باره گفته است: | ||
:::::: «'''[[علم ذاتی]]:''' [[علم حضوری]] [[خداوند]] است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی [[حق تعالی]] بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش میباشد. حال باید دید چگونه میتوان به آن [[ذات مقدس]] نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی [[توانایی]] راهیابی به [[کمالات]] ذاتی [[حضرت حق]] را آنگونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها [[کمالات وجودی]] خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات [[الهی]] نیز توجهی نداشته و تنها در [[شهود]] ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونهای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی [[کمالات]] او نیز هستند به گونهای که توجه و مشاهده آنان و [[کلام]] و گفتار ایشان، کاملاً با [[حقیقت]] و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق [[حق]] را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن [[حضرت]] درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در [[ذات خداوند]] است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>. | :::::: «'''[[علم ذاتی]]:''' [[علم حضوری]] [[خداوند]] است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی [[حق تعالی]] بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش میباشد. حال باید دید چگونه میتوان به آن [[ذات مقدس]] نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی [[توانایی]] راهیابی به [[کمالات]] ذاتی [[حضرت حق]] را آنگونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها [[کمالات وجودی]] خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات [[الهی]] نیز توجهی نداشته و تنها در [[شهود]] ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونهای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی [[کمالات]] او نیز هستند به گونهای که توجه و مشاهده آنان و [[کلام]] و گفتار ایشان، کاملاً با [[حقیقت]] و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق [[حق]] را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن [[حضرت]] درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در [[ذات خداوند]] است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>. | ||
و همچنین:[[علی]]{{ع}} با [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي"}}؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات [[حضرت حق]] که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینهها و [[خزائن]] [[علم ذاتی]] او گشتهاند و آن [[علم]] مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و [[علم]] و [[قدرت]] و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود مییابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر میدهد و [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: به [[راستی]] [[خداوند]] [[علم]] است که [[جهل]] در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، [[نور]] است که [[تاریکی]] ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح [[ذات مقدس]] [[الهی]]، علاوه بر اهتمام به [[لزوم]] [[اعتقاد]] صحیح در رابطه با ذات [[الهی]]، خواستهاند حتی در توجهات ذهنی در [[مقام]] [[عبادت]] نیز از توجه شرکآلود اگر چه به صورت [[شرک]] مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: کسی که [[خدا]] را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" [[بندگی]] کند یقیناً [[کافر]] شده است و کسی که اسم "[[خداوند]] را از جهت [[ظهور]] کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق [[الهی]]" را [[بندگی]] نماید قطعاً [[کافر]] است، و کسی که اسم و معنا را با هم [[بندگی]] کند، به تحقیق [[مشرک]] است. و کسی که معنا را [[بندگی]] کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن [[معتقد]] ساخته و زبانش به آن در [[باطن]] و آشکارش گویا باشد پس ایشان [[اصحاب]] حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} میباشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
::::::بنابراین بیتردید [[علوم]] ویژه [[پیامبران]] ذاتی نبوده، بلکه موهبت و عطای [[خداوند متعال]] بوده است و دیگر برگزیدگان [[خداوند]] نیز در این [[حکم]] با [[پیامبران]] شریکاند»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۱۸.</ref>. | ::::::بنابراین بیتردید [[علوم]] ویژه [[پیامبران]] ذاتی نبوده، بلکه موهبت و عطای [[خداوند متعال]] بوده است و دیگر برگزیدگان [[خداوند]] نیز در این [[حکم]] با [[پیامبران]] شریکاند»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۱۸.</ref>. | ||
:::::*«'''فصل چهارم: ماهیت و ویژگیهای [[علوم ائمه]]{{عم}} در [[روایات]]''': منظور از ذاتی بودن [[علوم ائمه]]{{عم}} در برابر [[الهی]] دانستن، این پندار است که آنان دانشهای خود را صرفنظر از عطای [[الهی]]، در ذات خود دارند. چنین دیدگاهی -آنگونه که بیان شد- نادرست است. [[امامان|امامان معصوم]] {{عم}} [[حجتهای خداوند]] و [[جانشینان]] [[رسول]] خدایند. در میان [[روایات]] یادشده در مباحث گذشته، جایی برای [[علم ذاتی]] [[ائمه]]{{عم}} نمیتوان یافت؛ بلکه [[روایات]] یادشده بهخوبی بیانگر آن بودند که ایشان [[علوم]] خود را به شیوههای مختلفی که [[خداوند]] برای آنان مقدر کرده است، به دست میآوردند. بیان شد که [[علوم]] [[اهل بیت]]{{عم}} از طریق فراگیری از [[پیامبر]] و [[امامان]] پیشین{{عم}}، بهرهمندی از کتابهای [[الهی]] و ویژه، [[الهام]]، [[تحدیث]] [[فرشتگان]] و... به دست میآید. بیان این شیوهها، خود نفیکننده [[علم ذاتی]] برای [[ائمه]]{{عم}} است؛ زیرا در صورتی که [[علم]] آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوههای یادشده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمیشوند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، این نکته بهزیبایی و روشنی بیان شده است: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ لَا يَكِلُنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَعَرْضِ النَّاسِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}"}} <ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: [[علی استرآبادی]]، [[تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (کتاب)|تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة]]، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیقتری است.</ref>. "[[خداوند]] ما را به خودمان وانمیگذارد؛ که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر [[مردم]] خواهیم بود؛ و ما کسانی هستیم که [[خداوند]] میفرماید: مرا بخوانید تا [[اجابت]] کنم شما را". از این [[روایت]] بهخوبی رابطه بین [[ائمه]]{{عم}} و [[خداوند]] روشن میشود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما [[بندگان]] [[برگزیده]] خداوندند که تحت [[عنایات]] ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا میکند. | :::::*«'''فصل چهارم: ماهیت و ویژگیهای [[علوم ائمه]]{{عم}} در [[روایات]]''': منظور از ذاتی بودن [[علوم ائمه]]{{عم}} در برابر [[الهی]] دانستن، این پندار است که آنان دانشهای خود را صرفنظر از عطای [[الهی]]، در ذات خود دارند. چنین دیدگاهی -آنگونه که بیان شد- نادرست است. [[امامان|امامان معصوم]] {{عم}} [[حجتهای خداوند]] و [[جانشینان]] [[رسول]] خدایند. در میان [[روایات]] یادشده در مباحث گذشته، جایی برای [[علم ذاتی]] [[ائمه]]{{عم}} نمیتوان یافت؛ بلکه [[روایات]] یادشده بهخوبی بیانگر آن بودند که ایشان [[علوم]] خود را به شیوههای مختلفی که [[خداوند]] برای آنان مقدر کرده است، به دست میآوردند. بیان شد که [[علوم]] [[اهل بیت]]{{عم}} از طریق فراگیری از [[پیامبر]] و [[امامان]] پیشین{{عم}}، بهرهمندی از کتابهای [[الهی]] و ویژه، [[الهام]]، [[تحدیث]] [[فرشتگان]] و... به دست میآید. بیان این شیوهها، خود نفیکننده [[علم ذاتی]] برای [[ائمه]]{{عم}} است؛ زیرا در صورتی که [[علم]] آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوههای یادشده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمیشوند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، این نکته بهزیبایی و روشنی بیان شده است: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ لَا يَكِلُنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَعَرْضِ النَّاسِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}"}} <ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: [[علی استرآبادی]]، [[تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (کتاب)|تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة]]، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیقتری است.</ref>. "[[خداوند]] ما را به خودمان وانمیگذارد؛ که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر [[مردم]] خواهیم بود؛ و ما کسانی هستیم که [[خداوند]] میفرماید: مرا بخوانید تا [[اجابت]] کنم شما را". از این [[روایت]] بهخوبی رابطه بین [[ائمه]]{{عم}} و [[خداوند]] روشن میشود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما [[بندگان]] [[برگزیده]] خداوندند که تحت [[عنایات]] ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا میکند. | ||
در روایتی دیگر از آن [[حضرت]] چنین [[نقل]] شده است: گاهی "درهای" [[علم]] به روی ما گشوده میشود و ما "مطالبی را" میدانیم و گاهی بسته میشود و نمیدانیم. آن [[حضرت]] در ادامه همین [[روایت]] تأکید کردهاند که [[امام]] فردی مانند دیگر انسانهاست؛ همانند آنان به [[دنیا]] میآید؛ میخورد و مینوشد؛ مریض میشود و [[سلامتی]] خود را بازمییابد؛ شاد و محزون میشود؛ میخندد و میگرید؛ و... امتیاز او نسبت به دیگران این است که علومی ویژه به او داده شده و دعای او [[مستجاب]] است.<ref>[[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، الخصال، ج۲، ص۵۲۸: {{عربی|"يُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ الْإِمَامُ يُولَدُ وَ يَلِدُ وَ يَصِحُّ وَ يَمْرَضُ وَ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يَبُولُ وَ يَتَغَوَّطُ وَ يَفْرَحُ وَ يَحْزَنُ وَ يَضْحَكُ وَ يَبْكِي وَ يَمُوتُ وَ يُقْبَرُ وَ يُزَادُ فَيَعْلَمُ وَ دَلَالَتُهُ فِي خَصْلَتَيْنِ فِي الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ وَ كُلَّمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الْحَوَادِثِ الَّتِي تَحْدُثُ قَبْلَ كَوْنِهَا كَذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} تَوَارَثَهُ مِنْ آبَائِهِ{{عم}}"}}. مشابه این روایت، از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده است. "رک: [[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۴". روایات دیگری نیز نزدیک به این محتوا را میرسانند "ر.ک: [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینی]]، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص۶۳۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۱۳".</ref>بنابراین بیتردید [[ائمه]]{{عم}} از سرچشمه [[علوم]] [[الهی]] بهرهمندند و علمی ذاتی و مستقل از [[خداوند]] ندارند»<ref>[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]، ص ۳۱۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |